گروه سینما و تلویزیون، در عصر حاکمیت رسانه ها و گسترش جهانی ارتباطات، بیش از هرچیز،
این رسانه ها هستند که برروی برآیندرفتار جامعه تاثیر می گذارند و دقیقاً از
همین رو است که اکنون «فرهنگ» یا به تعبیری برآیند رفتاری جامعه به
مهمترین دغدغه دولتمردان و سیاستمداران جهانی تبدیل شده است.
به گزارش بولتن نیوز، اکنون همگام
با روند جهانی سازی، رسانه ها به شکلی هدفمند در حال «همگن سازی فرهنگ»
جوامع هستند و ما هم به اعتراف متولیان امر با گسترش روز افزون کاربران
رسانه ای، اعم از شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی بیش از هر زمان دیگری
نیازمند توجه، پاسداشت و باز تعریف مولفه های فرهنگی خود هستیم.
اهمیت
این موضوع تا آنجاست که در فضای آکنده از غفلت بخش مهمی از متولیان امر،
رهبر معظم انقلاب به دفعات موضوع را گوشزد می کنند و حتی سال جاری را با
تاکید بر اهمیت همین نکته سال توجه ویژه به « فرهنگ » نامگذاری می نمایند.
لذا انتظار می رود کارگزاران امر و متولیان فرهنگ جامعه، هوشمندانه از
فرصت ها برای تثبیت مبانی فرهنگی جامعه و بخصوص انتقال ارزش ها به نسل بعد
از خود، استفاده کنند و البته کمترین توقع آن است که در این وانفسای جهانی
به جای فرصت سوزی از پتانسیل های موجود ، نهایت استفاده را ببرند و چه
فرصتی بهتر از ماه پربرکت رمضان که آکنده از روح معنویت و خودسازی است و
بطور سنتی تمام طبقات جامعه در این ایام دل و جانشان بیش از ایام دیگر سال
می تواند متاثر از پیام های فرهنگی متعالی اسلامی باشد. اکنون باید از خود
بپرسیم که آیا توانسته ایم (یا خواسته ایم) از این فرصت مهم و هرساله
استفاده ای در خور بکنیم ؟!
سالهاست صداوسیما سیاست سریال سازی مناسبتی در ماه مبارک رمضان
را پیگیری می کند و به طور معمول هر سال بخش مهمی از جامعه ایرانی منتظر دیدن
رقابتی سخت از سوی سه شبکه اصلی رسانه ملی در جذب مخاطب هستند.
در اینجا
نمی خواهیم از روند پر فرازونشیب این سبک برنامه سازی طی سال های گذشته تا
امروز صحبت کنیم. به نظر می رسد حتی دیگر، منتقدین هم چندان تمایلی به
قلم زدن در این حوزه ندارند که شاید اصلی ترین علت آن کم اثر بودن این
نقدها باشد با اینحال حاشیه های مهم سریال های امسال رسانه ملی بخصوص سریال
شبکه سوم سیما با عنوان «هفت سنگ» آنقدر عجیب بود که خیلی ها را به عکس
العمل واداشت.
کپی برداری موبه مو (نه اقتباس) از یک سریال پرمخاطب
آمریکایی به نام «خانواده مدرن» (modern family) محصول سال 2009 شبکه
"ABC" که در رده بندی سریال های آمریکایی به لحاظ محتوای جنسی دارای نمره 4
از 10می باشد (یعنی 40درصد محتوایش پورنو است) و عمدتاً در خود آمریکا
به طور خانوادگی تماشا نمی شود!
سوای موضوع کپی برداری، پخش این سریال در
پرمخاطب ترین شبکه تلویزیونی، آن هم در معنوی ترین ماه سال و در ساعتی که
بیشترین بیننده به طور بالقوه پای تلویزیون نشسته اند(به شکل خانوادگی)
نمی تواند موضوع ساده ای باشد.
تعجب آورتر اینکه موضوع کپی برداری، به طور
صریح موردتایید گروه تولید این سریال مناسبتی قرار گرفته و به آن مباهات
می شود! و تلاش شده تا این کپی برداری دقیق، مصداق یک اقتباس هنری جلوه
کند.
بماند که به فرض محال اگر این کار را اقباس فرض کنیم که نیست! این
سوال پیش می آید که آیا می توان هر اثری را در هر زمان و مکانی اقباس کرد؟!
نگاهی به وضعیت جامعه و بررسی مولفه های مهم فرهنگی همچون سبک زندگی، شیوه مصرف، ارتباطات میان فردی، اخلاق، تعهد اجتماعی، احترام به
قوانین و ..... نگرانی های مهمی را در ذهن ایجاد می کند که توجه به عمق آن
می تواند زنگ خطری جدی در مقابل «فرهنگ جامعه» ما محسوب شود و شکی نیست
که باید به زودی از خود بپرسیم تعریف دقیق ما از «فرهنگ ایرانی اسلامی»
چیست؟ و ما با اینهمه دستگاه های کتولی فرهنگ، به دنبال گسترش کدام مولفه
های فرهنگی هستیم؟ و آیا این سردرگمی های فرهنگی جامعه، حاصل افراط و
تفریط های همین دستگاه های متولی و مدعی فرهنگ در جامعه نیست؟
سریال«هفت سنگ» را باید نمونه ای تلخ از بی توجهی در سیاستگذاری
فرهنگی جامعه محسوب کرد. در تمام دنیا فیلم و سریال به عنوان ابزاری بسیار
کارآمد در گسترش مبانی فرهنگی آن جامعه محسوب می شود.
حال اینکه در رسانه
ملی ما علی رغم تدوین سیاست های درست، در عمل آنگونه که باید از این
قابلیت مهم استفاده نمی شود. اکنون نگرانی نگارنده تنها از این نیست که
چرا یک گروه سریال ساز دولتی از یک سریال مشخص آمریکایی با محتوایی خاص کپی
برداری کرده است. بلکه نگرانی اصلی در این است که ظاهرا متولیان اجرایی
رسانه همه گیر تلویزیون ، علی رغم افق ترسیم شده، به این ابزار کارآمد در
انتقال فرهنگ به مثابه یک علم نگاه نمی کنند و هیچگاه به این مهم نمی
اندیشند که اگر سریال «لاست» یا «خانوادۀ مدرن» و یا .... در جذب مخاطب
موفق هستند دلیل موفقیتشان هماهنگی آن سریال ها با مبانی فرهنگی کشور تولیدکننده شان است و الزاماً آن محتوا نمی تواند برای کشورهای دیگر و مردمانی
دیگر مفید باشد؟
بی شک تصمیم گیرندگان در خصوص محتوای یک سریال مهم باید
به این نکته بیاندیشند که نمی توان با تبدیل یک «زوج همجنس گرا» به یک «زوج
نابارور» و تغییرجایگاه «دو دانش آموز دختر و پسر» به «دو دانش آموز پسر»
یک سریال کاملاً متناسب با فرهنگ غرب را که برپایه «قانون آزادی جنسی» و «اصالت افراطی فرد» در جامعه تنظیم شده «ایرانیزه» کرد؟!
البته این زنگ خطر پیش از این نیز به صدا درآمده بود منتها کمتر
کسی به آن توجه داشت . آنگاه که کورکورانه از مسابقات آشپزی (آن هم به سبک
آشپزی غیرایرانی) تقلید می کردیم و یادمان نبود یک برنامه مسابقه آشپزی
در تلویزیون آمریکا در واقع بخشی از «دیپلماسی غذای» (gastro diplomacy) آن کشوراست و ما نباید آن را تقلید کنیم ! آنگاه که از یکطرف بین
حلال و حرام موسیقی خودمان هنوز در نوسانیم! و از طرف دیگر باز هم به
تقلید کورکورانه «مسابقات خوانندگی» در برنامه های خودمان می پردازیم و
یادمان رفته کارکرد موسیقی در فرهنگ غرب با کارکرد موسیقی در فرهنگ ایرانی
اسلامی ما تا چه حد متفاوت است .
سریال «خانواده مدرن» یک سریال در طبقه برنامه های «سبک زندگی» است
که دقیقاً متناسب با سیاست های فرهنگی دولت آمریکا و معرف «سبک زندگی»
خانواده آمریکایی است. سریال«هفت سنگ» چطور؟! «هفت سنگ» تا چه حد
مطابق با اصول «سبک زندگی ایرانی اسلامی» ما است؟ این سریال تا چه حد
مطابق با تعاریف و «مولفه های فرهنگی» ماساخته شده است؟ به نظر نگارنده
پاسخ این سوال «هیچ» است و وقتی خوب به اطرافمان نگاه می کنیم دامنه گسترش
این «هیچ» را آنچنان وسیع می بینم که لرزه به انداممان می افتد و برای
آینده فرزندان این مرز و بوم که خدای نکرده «هیچ» را از ما به یادگار
ببرند دلمان می گیرد. بیایید هرکدام که قلمی و توانی داریم در اعتلای
فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان گام برداریم و «همه چیز» را جایگزین «هیچ»
کنیم.
والسلام
رضا سیف پور