رئیس یک اندیشکده صهیونیستی به بررسی بیانیه لوزان و پیشنهاد اصول مورد قبول اسرائیل برای یک توافق نهایی پرداخت.
به گزارش بولتن نیوز، اندیشکده مطالعات امنیت ملی در یادداشتی به قلم عاموس یادلین مدیر کنونی این مؤسسه و رئیس سابق نوشت: پارامترهای «توافق جامع آینده میان ایران و قدرتهای جهانی» ماهیت مشکلآفرین ظاهری «توافق میان ایران و گروه ۱+۵» را مورد تأکید قرار میدهند. «سه ماه آینده» نویدبخش تداوم مذاکراتی است که بناست به «توافقی نهایی» منجر شود که خطر تبدیل شدن «برنامه هستهای ایران» را به یک برنامه نظامی برای تولید بمب هستهای بهطور چشمگیری کاهش دهد. در ادامه به شناختها درباره «پارامترهای آشکار شده» میپردازیم و توصیههایی را برای «تداوم مذاکرات با ایران بر سر مسئله هستهای» پیشنهاد میکنیم. بهویژه از جمله این توصیهها تأکیدی بر نیاز به انجام «گفتگوی صادقانه و قابل اعتماد» میان اسرائیل و آمریکا است که [چنین کاری] به بازگرداندن «برنامه هستهای ایران» به عقب و دور نگهداشتن ایران از قرار گرفتن در «آستانه هستهای» کمک میکند و همچنین به «تفاهم میان آمریکا و اسرائیل» در خصوص نحوه انجام واکنش– در صورتی که ایران توافق [نهایی] را نقض کند؛ همانند نمونه کره شمالی- کمک میکند.
■تا زمانی که همهچیز نهایی نشود، هیچ چیزی نهایی نمیشود■
- قطعیت اصول مورد توافق: هنوز توافق امضاشدهای وجود ندارد. آنچه از «[مذاکرات] لوزان» پدیدار شد «یک بیانیه مشترک به امضا نرسیده» درباره اصولی است که مبنایی برای انجام مذاکرات بیشتر تا زمان دستیابی به یک توافق [نهایی] -تا تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵- محسوب میشود. بدون تردید «یک سند [متعلق به] ایالات متحده» ضمیمه این بیانیه بود که بیشتر «مسائل کلیدی» را به صورت جزئی مورد بحث قرار میدهد؛ اما این رهنمون که «تا زمانی که همهچیز نهایی نشود، هیچ چیزی نهایی نمیشود» باید در مورد بیانیه لوزان هم صدق کند. تنها ۲۴ ساعت -پس از انتشار «بیانیه ایالات متحده»- سپری شده بود که [محمد جواد] ظریف، وزیر خارجه، دولت آمریکا را بهخاطر فاش کردن «یادداشت تفاهمی» سرزنش کرد که [واقعیات] «توافق» را به صورت دقیق انعکاس نمیدهد.
- توصیه: باید واکنش ایران به «سند [متعلق به] ایالات متحده» و «دیدگاه رهبر عالی ایران» در این رابطه به دقت مورد توجه قرار گیرد. ضروری است که از رهبر عالی خواسته شود تا «فتوایی علیه تسلیحات هستهای» صادر کند؛ [موضوعی] که اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، به آن اشاره کرد، اما هنوز از «زبان خود [آیتالله] خامنهای» شنیده نشده است.
■این توافق به ایران پیشرفت در حوزههای تحقیق و توسعه آزادی عمل میبخشد■
- اهمیت اصول توافق: این [توافق] نه یک «توافق بسیار بد» است و نه یک «دستاورد فوقالعاده تاریخی». بلکه این [توافق] سازشی است که دستاوردهای مهمی برای قدرتهای بزرگ از نظر به عقب بازگرداندن برنامه هستهای ایران، اعمال محدودیتهای کلیدی بر گسترش برنامه هستهای ایران در آینده و همچنین اعمال نظارت بیسابقه به دنبال دارد. از سوی دیگر این توافق به ایران به عنوان یک کشور در آستانه [توانایی ساخت سلاح] هستهای مشروعیت میبخشد، به این کشور برای پیشرفت در حوزههای تحقیق و توسعه تا حدودی آزادی عمل میبخشد و منابع فراوانی را برای تداوم حمایت از خرابکاری و تروریسم در اختیار این کشور قرار میدهد.
■باید تمامی راههای گریز در توافق کنونی مسدود شود■
- توصیه: بهمنظور تضمین اینکه این توافق عملاً به «دستاوردی» تبدیل شود که -آنگونه که اوباما، ریاست جمهوری آمریکا اظهار داشت- «تمامی مسیرهایی را که ایران میتواند برای ساخت بمب هستهای مورد استفاده قرار دهد، مسدود کند» و -آنگونه که نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ارزیابی کرد- «راه ایران را برای ساخت بمب [هستهای] هموار نکند»، یک اقدام سه مرحلهای باید صورت گیرد: (الف) بهمنظور مسدود کردن «تمامی راههای گریز در توافق کنونی» تا تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵ یک توافق تدوین شود؛ (ب) یک «نظام جامع و فشرده راستیآزمایی» به منظور جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران ایجاد شود؛ (پ) صریحاً برای ایران روشن شود که «هرگونه تلاشی در جهت نقض و یا دور زدن توافق» یک واکنش شدید را در پی خواهد داشت.
■تلاش ایران برای دستیابی به یک هدف مشخص در مذاکرات■
- این [توافق] مصالحهای است که گرایش آن به طرف ایرانی است: توافقی که در لوزان حاصل شد، «مصالحه مشکلآفرینی» است که توسط مذاکرهکنندگان به دست آمد؛ [توافقی] که تمایل ایالات متحده را برای «رسیدن به یک توافق» -به دلیل هراس از شکست در دستیابی به یک توافق، هراس از جنگ و هراس از اینکه دیگر قدرتها در تحمیل دور دیگری از تحریمها مشارکت نکنند- منعکس میکند. ایران به سهم خود در تلاش برای «دستیابی به یک هدف مشخص» در این مذاکرات شرکت کرد: تا تحریمهایی که به «بخشهای انرژی و مالی ایران» بهطور قابلملاحظهای آسیب وارد کردهاند، فوراً لغو شوند. این محرک ایران را وادار به سازش کرد. هرچند ایران از تمایل آمریکا «برای دستیابی به یک توافق» و از «فهم نبود راهحلهای جایگزین» در صورت پایان مذاکرات بدون رسیدن به یک توافق – که بههمین دلیل بود که ایران از قدرت چانهزنی بیشتری نسبت به دیگر قدرتها بهرهمند شد- آگاه بوده است.
- توصیه: ایالات متحده باید «مجموعه فراگیر راهحلهای جایگزین» را مورد بازبینی قرار دهد، راهحلهای چایگزینی را «در صورت ناکامی در رسیدن به توافق» به وجود آورد –ازجمله [اعمال] دور دیگری از تحریمها و همچنین راهحلهای جایگزین دیپلماتیک و نظامی که لزوماً به جنگ منتهی نمیشوند- و مشروعیت این راهحلهای جایگزین را تفهیم کند.
■غنیسازی در ایران تنها با استفاده از سانتریفیوژهای نسل اول■
- آیا نیمه لیوان پر است یا خالی؟ موافقان از سه دستاورد کلیدی نام میبرند: نخست، به عقب بازگرداندن توانایی کنونی هستهای ایران، جلوگیری از توسعه بیشتر تواناییها در طول ۱۵-۱۰ سال آینده و تمهیدات بیسابقه نظارتی. این موضوع در رابطه با «مسیر غنیسازی» به معنی برداشتن ۱۳ هزار سانتریفیوژ و برداشتن و یا رقیقسازی ۱۰ تن از مواد غنیشده در ایران –که برای ساخت ۸-۷ بمب هستهای کفایت میکند- است. «غنیسازی در [داخل خاک] ایران» تنها با استفاده از سانتریفیوژهای نسل اول انجام میشود و از [سطح] ۳.۶۷ درصد تجاوز نمیکند. مسیر پلوتونیوم با تغییر «قلب راکتور اراک» به قلبی [راکتوری] که قادر به «تولید پلوتونیوم» در سطح [مورد نیاز برای ساخت] بمب هستهای نیست، مسدود خواهد شد. دوم، شاید هیچ «راکتور آبسنگین» و «تأسیسات غنیسازی اورانیومی» در ایران در طول یک دهه آینده ساخته نشود. نهایتاً ایران بر طبق [مفاد] «پروتکل الحاقی سازمان بینالمللی انرژی اتمی» –که بهطور قابلملاحظهای در مقایسه با گذشته شفافیت و دسترسی بهتری را تضمین میکند- در معرض نظارت قرار میگیرد و همچنین تحت بازرسی که کنترل «زنجیره تأمین» و «تأسیسات تولید سانتریفیوژ» را در بر میگیرد.
■نباید تمهیدات راستیآزمایی به ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای کشانده شود■
مخالفان توافق بر «تصویر عکس» مربوط به آن دسته از «تواناییها مورد دسترس ایران» – نگرانیهایی درباره توسعه تواناییهای دیگری که «در طول مدتزمان توافق» زمان گریز را کاهش میدهند و همچنین راههای گریزی در «نظام راستیآزمایی و محدودیتهای ناشی از آن»- تأکید میکنند. نیمه خالی لیوان به این واقعیت بستگی دارد که «هیچ تأسیسات هستهای» بسته نشود، ایران «۶ هزار سانتریفیوژ» را حفظ کند و نباید «هرگونه موادی که برداشته میشود» نابود شود و در صورت نقض توافق باید «برای نصب سریع» در دسترس باشد. نباید تمهیدات راستیآزمایی به «ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای» کشانده شود و آنچه «در رابطه با تداوم تحقیق و توسعه» به ایران اجازه داده میشود، ظرفیت این کشور را برای «نصب بیشتر سانتریفیوژهای پیشرفته» محدود نمیکند.
■باید برخی از مسائل مبهم در قواعد کلی تشریح شوند■
- توصیه: ضروری است که «برخی از مسائل مبهم در بیان قواعد کلی» تشریح شوند و در توافق نهایی به صورت بهتری تعریف شوند. اهداف مورد نظر «ریاست جمهوری ایالات متحده» بدون چنین تشریحی تحقق نخواهند یافت، به عبارت دیگر: ایران بهطور مؤثری به «زمان گریز یکساله برای ساخت یک بمب هستهای» -بدون اجازه دادن به این کشور برای کاهش این زمان گریز در طول مدتزمان توافق- به عقب بازگردانده شود. مسئله «ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای» حیاتی است. ضروری است که تصدیق شود که هیچ توافق نهایی بدون ارائه پاسخ جامع و کامل ایران به پرسشهای «آژانس بینالمللی انرژی هستهای» در این رابطه و بدون گسترش نظارت به تأسیسات، افراد، اسناد و سازمانهای وابسته به فعالیتهای تسلیحاتی در ایران به امضا نمیرسد. دیگر مسائلی که باید به آنها پرداخته شود شامل خنثیسازی سانتریفیوژهای میشود که از چرخه تولید کنار گذاشته شدهاند- طوری که از بازگشت آنها به چرخه تولید جلوگیری شود- و بر بکارگیری احتمالی «تحقیقات درباره سانتریفیوژهای پیشرفته» در آینده محدودیتهایی اعمال شود.
■مسئله سلاحهای هستهای مهمترین تهدید راهبردی محسوب میشود■
- مذاکرات هستهای و خرابکاری، تروریسم و نقض حقوق بشر: باعث تعجب نیست که «توافق [هستهای]» به دیگر فعالیتهای منفی ایران ارتباطی پیدا نمیکند: خرابکاری گسترده در خاورمیانه، ارسال تسلیحات، توسعه موشکهای بالستیک دوربرد، حمایت از تروریسم و تداوم نقض حقوق بشر به صورت قابل ملاحظه. «مسئله هستهای»در هنگام به امضا رسیدن توافق موقت در ژانویه ۲۰۱۴ از دیگر مسائل تفکیک شد و در اولویت [نخست] قرار گرفت؛ با این فرض که «مسئله سلاحهای هستهای» مهمترین تهدید راهبردی –که از دیگر جنبههای دردسرساز سیاستهای داخلی و خارجی ایران خطرناکتر است- بهشمار میرود.
■اتحاد راهبردی بالقوه میان ایران و آمریکا■
- توصیه: ایالات متحده باید تشریح کند که «توافق هستهای» به ایران برای تداوم خرابکاری و تروریسم چراغ سبز نمیدهد و [آمریکا] باید در این خصوص با اقدام قاطع و راسخ علیه تمامی جبهههایی -که ایران در سرتاسر خاورمیانه [در آنها] فعالیت میکند- حمایت کند. واشنگتن باید از نگرانی عمیق – در سرتاسر جهان عربی اهل سنت و اسرائیل- درباره «اتحاد راهبردی بالقوه میان ایران و آمریکا» بکاهد. ایالات متحده باید تعهدش را نسبت به «تحریمهای اعمالشده علیه ایران» -درباره مشارکت تهران در تروریسم، ارسال تسلیحات، نقض حقوق بشر و توسعه و گسترش شدید [برنامه] موشکی - حفظ کند.
■حداکثر نظارت، راستیآزمایی و شفافیت تضمین شود■
- اسرائیل و ایالات متحده: اسرائیل و آمریکا – به دلیل داشتن روابط تیره، بیاعتمادی و [اتخاذ] مواضع کاملاً مخالف در دولتهای اوباما و نتانیاهو در قبال ایران – در سازش بر سر برداشتن گامهایی در آینده درباره نقض احتمالی [توافق توسط] ایران و کاهش دادن خطرات توافق آینده ناکام بودهاند.
- توصیه: باید «تماس در سطوح مناسب میان دو کشور» در اسرع وقت از سر گرفته شود، طوریکه شاید کمک اسرائیل در خصوص کاستیهای «بیان قواعد کلی» برای اصلاح توافق پیش از تاریخ ۳۰ ژوئن بکار گرفته شود و برای اینکه [دو کشور] – بهمنظور کاهش خطری که علیه اسرائیل در این توافق وجود دارد- به فهم هماهنگ و متقابل دست یابند. در حوزههای ذیل انجام اقداماتی توصیه میشود: بهبود توافق به شکلی که از عقبگرد ایران به «آستانه [ساخت سلاح] هستهای» و یا «کاهش زمان گریز تحت [شرایط] حفاظتی توافق» جلوگیری شود؛ حداکثر نظارت، راستیآزمایی و شفافیت تضمین شود؛ «سازوکارهایی دوجانبه» برای شناسایی آغازین هرگونه نقض [مفاد توافق] ایجاد شود؛ «تقویت اسرائیل» با کمکها و تسلیحاتی که ایران را از هرگونه نقض [مفاد] توافق بازمیدارد؛ و «درک واکنش قاطعانه» در برابر هرگونه نقض [مفاد توافق] تقویت شود. دو کشور باید چگونگی «جلوگیری از تکرار سناریوی کره شمالی» را در رابطه با نمونه ایران مورد بحث قرار دهند.
■ایران برنامه هستهای را برای مقاصد صرف صلحآمیز حفظ میکند■
نگارنده این مقاله در دسامبر ۲۰۱۳ – بلافاصله پس از امضای توافق موقت با ایران – «در گردهمایی [مرکز] سابان» از اوباما، رئیس جمهوری آمریکا پرسید «پارامترهایی که بر پایه آنها سازشی در توافق نهایی پیشبینی شده با ایران صورت نخواهد گرفت، کدامند؟ اوباما –در پاسخ دقیق خود- بر قاعدهای تأکید کرد که به موجب آن ایران «برنامه هستهای را برای مقاصد صرف صلحآمیز» حفظ میکند. اوباما اصرار داشت که تأسیسات غنیسازی فردو، راکتور آبسنگین اراک و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته بخشی از یک برنامه هستهای برای مقاصد صلحآمیز نیستند. هرچند پافشاری ایران برای «حفظ این اجزاء» و همچنین ۶ هزار سانتریفیوژ در توافق نهایی – و رضایت قدرتها در این رابطه هرچند به صورت محدود- نشان داد که در واقع «بیانات رهبر معظم ایران» -که بر اساس آنها ایران ظرفیت صنعتی هستهایاش را حفظ میکند- تأثیرگذاری بیشتری در رابطه با «اصول چنین توافقی» برجای گذاشتند.
■حفظ تحریمها در خلال اجرای تعهدات ایران■
نگرانی جدی وجود دارد [مبنی بر] اینکه «برنامه هستهای ایران» – هرچند به امضای توافق نهایی توسط ایران و دیگر قدرتها بستگی دارد- یک برنامه هستهای برای مقاصد صلحآمیز نخواهد بود. بنابراین «دولت ایالات متحده» باید مصر باشد که این کشور به «اهداف کنونی» –که توسط ریاست جمهوری [آمریکا] تعیین شد- پایبند خواهد بود: تعهد صریح برای مسدود کردن «تمامی راههای [ساخت] بمب هستهای»، «نظارت بیسابقه و سرزده» و «حفظ تحریمها در خلال اجرای تعهدات ایران» مطابق شرایط توافق [نهایی]. اسرائیل به سهم خود باید برای انجام «همکاری بیشتر با آمریکا» در خصوص تداوم مذاکرات بر سر [رسیدن] به توافق نهایی با ایران کوشش کند و برای «حفظ گفتگوی کنونی با دولت آمریکا» بهمنظور اصلاح بخشهایی از توافق -که بر اساس آن شاید ایران فرصت را برای ادامه «توسعه [برنامه] هستهایاش» غنیمت بشمارد- تلاش کند. اسرائیل و ایالات متحده باید بر سر چگونگی به حداقل رساندن خطر علیه «امنیت اسرائیل» – که از توافق «طرح جامع اقدام مشترک» درباره برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران پدیدار شد- به توافق برسند. نهایتاً اسرائیل و آمریکا باید درباره «چگونگی اقدام دو کشور برای متوقف ساختن ایران» – در صورتی که این کشور موفق به اجرای کامل توافق نشود و یا چنانچه بهطور یکجانبه به [اعتبار] توافق خاتمه دهد- به توافق مشخصی دست یابند.