بر اساس برنامه ارائه شده مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران برنامه های این مجموعه موسیقایی به ترتیب زیر برگزار می شود:
- کنسرت ها
چهارشنبه ۲ اردیبهشت : چایکوفسکی سرناد برای ارکستر زهی و بتهون سمفونی شماره ۵
پنجشنبه ۳ اردیبهشت: چایکوفسکی سرناد برای ارکستر زهی و بتهون سمفونی شماره ۵
چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت: بتهون کنسرتو پیانو شماره ۵، دوژاگ سمفونی ۹ ، سولیست پیانو: نوین افروز
پنجشنبه ۳۱ اردیبهشت: بتهون کنسرتو پیانو شماره ۵، دوژاگ سمفونی ۹، سولیست پیانو: نوین افروز
چهارشنبه ۲۷ خرداد: گریگ کنسرتو برای پیانو گریگ پرگینت سوئیت و چایکوفسکی رومئو ژولیت، سولیست پیانو: ماریان لاپشانسکی
پنجشنبه ۲۸ خرداد: گریگ کنسرتو برای پیانو گریگ پرگینت سوئیت و چایکوفسکی رومئو ژولیت، سولیست پیانو: ماریان لاپشانسکی
چهارشنبه ۲۴ تیر: برامس کنسرتو برای ویولن مندلسون سمفونی ایتالیایی، سولیست ویولن: دالیبر کاروای
پنجشنبه ۲۵ تیر: برامس کنسرتو برای ویولن مندلسون سمفونی ایتالیایی، سولیست ویولن: دالیبر کاروای
چهارشنبه ۱۴ مرداد: کنسرتو ویولنسل دوژاک و شهرزاد اثر کورساکوف، سولیست ویولنسل: الکساندر رودین
پنجشنبه ۱۵ مرداد: کنسرتو ویولنسل دوژاک و شهرزاد اثر کورساکوف، سولیست ویولنسل: الکساندر رودین
- رسیتال ها
یکشنبه ۳۰ فروردین: رسیتال فلوت و پیانو رضا ناژفر ساعت ۲۱
دوشنبه ۳۱ فروردین: رسیتال فلوت و پیانو رضا ناژفر ساعت ۲۱
دوشنبه ۴ خرداد: رسیتال پیانو نوین افروز
سه شنبه ۵ خرداد: رسیتال پیانو نوین افروز
دوشنبه ۲۵ خرداد: رسیتال پیانو ماریان لاپشانسکی
سه شنبه ۲۶ خرداد: رسیتال پیانو ماریان لاپشانسکی
دوشنبه ۲۲ تیرماه: رسیتال ویولن دالیبور کاروای
سه شنبه ۲۳ تیرماه: رسیتال ویولن دالیبور کاروای
دوشنبه ۱۲ مرداد: رسیتال ویولنسل الکساندر رودین
سه شنبه ۱۳ مرداد: رسیتال ویولنسل الکساندر رودین
سمفونی نهم بتهون برای همه مردم
براین اساس روزهای نهم و دهم اردیبهشت، ششم و هفتم خرداد، سوم، چهارم، بیست و هفتم، بیست و هشتم تیر و روزهای بیست و یکم تا بیست و دوم مردادماه سمفونی نهم بتهون با شعار سمفونی نهم بتهون برای همه مردم در تالار وحدت اجرا خواهد شد.
هدیه سهراب پورناظری به مردم بیخانمان
سهراب پورناظری با هدف کمک به ساخت سرپناهی برای بیخانمانها، در برنامهی خیریهای با دیگر هنرمندان همراه شد.
این نوازندهی کمانچه که با اهدای جایزهاش از جشن سالانهی «موسیقی ما» بهعنوان بهترین نوازنده، به «سین هشتم؛ سرپناه» پیوست، در اینباره به خبرنگار بخش موسیقی ایسنا گفت: جای خالی اینگونه فعالیتها در جامعه و بخصوص در میان هنرمندان احساس میشد.
آهنگساز گروه «شمس» در ادامه بیان کرد: من از هر تشکلی که با حضور هنرمندان و برای انجام فعالیتهای اجتماعی و خیرخواهانه شکل بگیرد، استقبال میکنم. هنرمندان به وسیلهی هنر، انرژی و اعتبار خود، میتوانند کارهای مهمی در جامعه انجام دهند. در واقع هنرمندان با حضور در کنار یکدیگر و تشکیل صدایی واحد میتوانند در حل بسیاری از مشکلات از جمله مشکلات دنیای هنر و حتی مشکلات اجتماعی به یکدیگر و به جامعه کمک کنند.
این نوازندهی تنبور به حضور بزرگان و پیشکسوتان عرصهی فرهنگ و هنر در این حرکت اشاره و اظهار کرد: در فرهنگ ما استادان و پیشکسوتان نقش مهمی ایفا میکنند و اینبار بر ما جوانترها واجب است که ریسمانی را که بزرگان به دستمان میسپارند، حفظ کنیم تا با همبستگی در کنار هم بتوانیم سهمی در حل بعضی مشکلات داشته باشیم.
پورناظری همچنین افزود: خانم بنیاعتماد - کارگردان سینما - اینبار نیز مانند بسیاری از فعالیتهای اجتماعی خود پیشگام شد و بسیاری از هنرمندان را نیز با خود همراه کرد. این راه، راهی است که قدمهای ابتدایی آن توسط پیشکسوتان فرهنگ و هنر کشور برداشته شد و حال که بزرگان این عرصه سردمدار حرکتی شدهاند، جوانترها هم باید با آنها همراه شوند.
«سین هشتم؛ سرپناه» جریانی است که از سوی گروهی از هنرمندان با هدف حمایت از ایجاد سرپناه برای بیخانمانهای شهر تهران راه افتاده است. هنرمندان شرکتکننده در این جریان، بخشی از جایزهها یا آثار هنری خود را در یک حراجی که بهار امسال برگزار میشود، به حراج میگذارند.
طبق اعلام، تمام این آثار بهطور یکجا توسط حامیان مالی این برنامه خریده میشود و عواید فروش آن با هدف ایجاد سرپناه برای بیخانمانهای تهران اختصاص مییابد.
هنرمندانی مانند رخشان بنیاعتماد، رضا کیانیان، پرویز پرستویی، فاطمه معتمدآریا، حسین پاکدل، عاطفه رضوی، بهمن فرمانآرا، جمشید مشایخی، شمس لنگرودی، کمال تبریزی، نیکی کریمی، فرشته طائرپور، علی زندوکیلی، بهرام رادان، مهناز افشار، حمید جبلی، حبیب رضایی و ... پیشتر در شکلگیری این حرکت مشارکت کردهاند.
فلوتنواز ارکستر سمفونیک در راه تهران
رضا ناژفر که قرار است بهعنوان نوازندهی فلوت اول ارکستر سمفونیک تهران را همراهی کند، 28 فروردین وارد تهران میشود.
این هنرمند اظهار کرد: من 28 فروردین از اتریش به تهران میآیم و تمرینهایم با ارکستر 29 فروردین آغاز میشود. قرار است من در دو کنسرت اول ارکستر سمفونیک، فلوت اول اجرا کنم.
این نوازندهی فلوت مقیم اتریش ادامه داد: من ارکستر و اعضای قدیمی آن را میشناسم، البته سالهای زیادی است که در ایران زندگی نکردم و فقط گاهی سفرهایی به ایران داشتهام. بنابراین نمیتوانم نظر درستی در ارزیابیام از ارکستر بدهم، اما باید این نکته را در نظر قرار دهیم که در ایران باید روی مدارس موسیقی و هنرستانها زیاد کار و تلاش شود که با استادان خوب، نسل جوان را تعلیم داد. باید گفت ساز، شبیه خواننده اپرا است، خوبش هیچجا زیاد نیست.
او در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا قصد برگزاری مسترکلاس در ایران را دارد؟ گفت: فکر میکنم اجرای رسیتال و کنسرت با ارکستر سمفونیک زمان زیادی ببرد و اینبار فرصتی برای برگزاری مسترکلاس نباشد. البته در سفرم به ایران یک پروژهی ضبط خواهم داشت که همسرم بهعنوان ویلننواز من را همراهی میکند. این پروژه قطعاتی از من را دربرمیگیرد که روی شعرهای شاعر گیلانی، اسماعیل حبیبی نوشتهام.
رضا ناژفر مدرس و نوازندهی پیشکسوت فلوت است. او سابقهی همکاری در ارکستر تئاتر وین، کنسرواتوار اینسبروک و کنسرواتوار پرینر را دارد.
علی رهبری مدتی است که درگیر حاشیههای یک اجرای سالهای گذشته خود در سرزمینهای اشغالی است. او حالا تحریم اسرائیل را تصمیم بزرگ خود میخواند و میگوید: من با افتخار هر اجرای ارکستر سمفونیک تهران در فلسطین را رهبری میکنم.
همه این حاشیهها به رهبری کنسرتی در خاک سرزمینهای اشغالی و به دعوت رژیم اسرائیل برمیگشت. این همان اتفاق و اتهام ناخوشایندی است که علی رهبری را به چالش میکشد. مسأله اسرائیل یک مسأله جدی است که تقریبا تمامی جامعه ایرانی موضع خود با آن را مشخص کردهاند. این مسأله رنگی انسانی دارد و پیشقراول این مسیر چند سالی است که هنرمندان و ورزشکاران و افراد محبوب میان مردم شدهاند. اما این مسأله درباره علی رهبری روز به روز جدیتر مطرح میشد و همچنان بدون پاسخ رها شده بود. حکایت چه بود؟ ماجرای این اجرا چه بود؟ آیا این اجرا نشان دهنده همراهیِ علی رهبری با رژیم صهیونیستی است؟ شاید یکی از بهترین روشها در رسیدن به پاسخ این سوالات به جای ساعتها خبرسازی و گمانهزنی این باشد که بیپرده و صریح با علی رهبری در میان گذاشته شود و نظر صریح او درباره رژیم صهیونیستی و جنایتهایش و آن اجرای حاشیهساز پرسیده شود. شرح ماجرا از علی رهبری را در ادامه میخوانید:
آقای رهبری، خیلی صریح و رک موضوعی را با شما مطرح میکنم و علاقمندم که توضیحات شما را درباره این مسأله که حواشی زیادی را هم برای خود شما به همراه داشته است، بشنوم. شما سالها پیش به سرزمینهای اشغالی رفتید و آنجا به اجرای برنامه پرداختید. همین مسئله یکی از نکاتی است که این روزها درباره شما شائبههای بسیاری به وجود آورده است. ماجرای این اجرا حقیقت دارد و اگر چنین بوده چرا با توجه به موضعگیری صریحی که مردم و حتی جمع بسیار زیادی از هنرمندان ایرانی و جهانی در قبال جنایات این رژیم داشتند، به چنین اجرایی تن دادهاید؟ اگر در خاطر داشته باشید درباره جنگ 58 روزه غزه این هنرمندان بودند که به شدت در قبال کشتارهای آنان واکنش نشان دادند.
هیچ چیز پنهانی نبوده است. من دو سال پیش از انقلاب، ایران را ترک کردم و خب طبیعی بود که در دوران قبل از انقلاب، مسائلِ کنونی درباره رژیم صهیونیستی مطرح نبود و رابطه ایران قبل از انقلاب با این رژیم عادی بود. وقتی من در مسابقات جهانی فرانسه مقام نخست را کسب کردم و درست یک سال بعدش (یک سال پیش از انقلاب) نیز در مسابقات جهانی سوئیس مدال نقره را بُردم، با پیشنهادهای بسیاری برای کار در سراسر جهان مواجه شدم که البته چنین پیشنهادهایی برای کسی که دو جایزه معتبر جهانی را برده امری طبیعی بود. کشورهایی مانند آلمان، ایتالیا، اتریش، سوئیس و مکزیک به من پیشنهاد کار داده بودند و من هم به بسیاری از این کشورها رفتم و کار کردم. در سالهای پس از انقلاب و هم زمان با جنگ ایران و عراق، رژیم صهیونیستی نیز به من پیشنهاد کار داد که البته هرگز برای من اولویت نداشت.
یعنی چطور شما با ماهیتِ رژیم صهیونیستی آشنا نبودید و نمیدانستید که چنین کشوری چگونه به وجود آمده و چه کارهایی انجام داده است؟
راستش را بخواهید آن زمان در جریان جنایتهای این رژیم نبودم و کارهایی که در زمینه موسیقی داشتم تمام وقتم را به خود اختصاص داده بود. پیگیر این مسائل هیچوقت نبودم. می بایست تمام وقتم را به کارهای موسیقی اختصاص میدادم. در آن سالها به جز موسیقی تنها مسئله ای که ذهنم را به خود مشغول کرده بود سرنوشتِ جنگ ایران و عراق بود.
پیشنهاد رهبری ارکستر در سرزمینهای اشغالی را خودِ رژیم صهیونیستی مطرح کرد؟
پیشنهاد کار از سوی یک کمپانی اتریشی با من مطرح شد. کار به جایی رسید که قرار شد 36 صفحه از آثار چایکوفسکی را با ارکستری ضبط کنیم که بیشتر نوازندگانش روسی بودند. کمپانیِ برگزار کننده این کنسرتها به دلیل این که امکان اجرای این برنامه ها در روسیه وجود نداشت، تصمیم گرفتند که کنسرتها در سرزمینهای اشغالی برگزار شود. حدود سال 1985 و همزمان با جنگ ایران و عراق بود که به آنجا رفتیم و یکی از 36 کنسرت برنامه ریزی شده را اجرا کردیم. آن زمان بیشتر حساسیت ما ایرانیان بر روی کشور عراق بود و چندان درباره رژیم صهیونیستی اطلاعاتی نداشتم. پس از آنکه به اتریش برگشتم درباره این اجرا با مادرم و آقای مهندس محمد توکلیان که دوست صمیمی من است، صحبت کردم. آقای توکلیان به من گفت که علی جان ایرانیان خیلی خوششان نمی آید که تو آنجا کاری انجام دهی ولو این که برای موسسهای اتریشی باشد و یا این که با پاسپورت اتریشی کارت را انجام دهی. یادم هست که حتی این توجیه را هم به انتقاد گرفت که مردم ما کاری به این ندارند که از نظر قانون اتریش این کار تو هیچ منعی نداشته باشد، تو را ایرانی میشناسند و از این رژیم متنفرند. مادرم نیز تاکید کرد که این پروژه را رها کنم. من هم پس از این توصیه ها همه پروژه را رها کردم.
و شما پس از آن یک اجرا تمام پروژه را لغو کردید؟
بله. 35 اجرایش مانده بود.
خب فکر میکنم این ماجرا را خیلیها نمیدانستند و اجرای شما را کاملاً از سر آگاهی و در مسیر ضد مسیر جهانی در ضدیت با جنایتهای این رژیم تصور میکردند. البته این حرفها را هیچوقت نزده بودید. امروز و پس از گذشت تقریبا 30 سال از آن اتفاق، از تصمیمتان راضی هستید؟ مهمترین دلیلتان برای چنین تصمیمی چه بود؟
این از تصمیمهای بزرگ من بود و با این که هیچ دلیل قانع کنندهای هم نداشتم که برای لغو اجراها به کمپانی ارائه کنم، اما برای شاد کردن مادرم که انسانی معتقد بود حضورم در تمام اجراها را لغو کردم. اکنون از آن زمان 25 سال میگذرد و فکر میکنم که اصلا کار اشتباهی نکردهام و بعد از آن نیز هیچ پیشنهاد کاری از طرف رژیم صهیونیستی قبول نکردم.
بعد از آن که 35 اجرای باقی مانده را لغو کردید، کمپانی اتریشی اعتراضی نکرد یا فشاری نیاورد که چرا اجراها را لغو کردهاید؟
نمی توانستند فشاری به من بیاورند. با توجه به گرایشات دولت آنها، من گفتم که ارکستر کیفیت خوبی ندارد و بهانه تکنیکی آوردم.
اگر می دانستید که این رژیم تا آن زمان چه جنایتهایی در حق مردم فلسطین انجام داده، باز هم پیشنهاد آنان را میپذیرفتید؟
حقیقتاً، اصلا قبول نمیکردم. اگر از همان اول درباره جنایتهای این رژیم مطلع بودم چنین اجرایی را اصلا قبول نمیکردم. من هیچ نیازی به پیشنهاد آنها نداشتم. ممکن بود که پیشنهاد آنها برای بسیاری جذاب باشد اما من هیچ نیازی به پیشنهاد آنها نداشتم.
مطالعهای هم درباره ماهیت این رژیم نداشتید؟
به هیچ وجه. آن زمان چندان به این مسائل فکر نمیکردم و تنها از این سر دنیا به آن سر دنیا میرفتم تا ارکسترهای مختلف را رهبری کنم.
این روزها هم پر واضح شده است که رژیم صهیونیستی دشمنِ مسلم مردم ایران است و در بسیاری از فشارها و ترورها علیه مملکت ما نقش داشته است. شما گفتید به پیشنهاد و توصیه مادر و یکی از دوستانتان اجرا در سرزمینهای اشغالی را لغو کردید. آیا این کار شما با این انگیزه انجام نشد که روزی بتوانید به ایران بازگردید؟
آن زمان من هیچ برنامهای برای برگشتن به ایران نداشتم. وقتی 3 سال پیش از انقلاب ایران را ترک کردم احساس کردم که برای شغلم و کارم در ایران هیچ جایگاهی وجود ندارد و ایران جای من نیست. زمانی هم که تصمیم به لغو اجرا در سرزمینهای اشغالی گرفتم هیچ تصمیمی برای بازگشت دوباره به ایران نداشتم. بعدها بود که این عشق در من به وجود آمد که به ایران بازگردم. ارزش این تصمیم برای خودم بسیار زیاد است چرا که آن زمان هیچ تصمیمی برای بازگشت به ایران نداشتم و من این تصمیم را برای احترام به مردم کشورم گرفتم.
یعنی با این که برنامهای هم برای بازگشت به ایران نداشتید، برنامه اجراها در سرزمینهای اشغالی را لغو کردید؟
بله. بیشتر به خاطر مادرم و به خاطر مسائلی که آقای توکلیان برایم تعریف کرد این تصمیم را گرفتم. همه میدانند که من احتیاجی به چنین ارکستری نداشتم. در بروکسل، اسپانیا و پراگ رئیس شدم و هیچ احتیاجی به ارکستری که احتمالا حاشیه هم دارد، نداشتم.
بعد از آن پیشنهادی از طرف رژیم صهیونیستی برای رهبری ارکستر داشتید؟
صددرصد. مرتب. اغلب سولیستهایی که به کشورهای بزرگ دنیا میآمدند من را میشناختند و همیشه به من پیشنهاد میدادند که چرا آنجا نمیآیی؟ و من همیشه میگفتم نه! بعدها هم اعتراضهایی به رژیم صهیونیستی به دلیل جنایتهایش داشتم.
خب شما گفتید سفر به کشورهای زیادی داشتید. ما هنرمندان و موزیسینهای زیادی را میشناسیم که در سرتاسر دنیا حداقل درباره این رژیم موضعگیری دارند و البته سختیها و هزینههای زیادی را هم برای مقاومت در برابر این موضع انسانی خود پرداخت کردهاند. دیدگاه دیگر موزیسینهای دنیا درباره رژیم صهیونیستی چگونه است؟
گمان نکنید که در کشورهای دیگر همه با رژیم صهیونیستی موافقند. حتی خیلی از موزیسینهای یهود هستند که با اعمال صهیونیستها مخالفند. معروف ترین آنان آقای «بارن بویم» است که معروفترین رهبر ارکستر دنیا است. در برلن ارکسترهایی را رهبری کرده که من هم رهبری کردهام. «بارن بویم» نه تنها از فلسطینیان حمایت کرده و برایشان ارکستر درست کرده، بلکه نخستین یهودیای است که شهروندی فلسطین را پذیرفته است.
بنیادی به نام همین آقای «بارن بویم» وجود دارد که برخی معتقدند «این بنیاد تحت ساختار دیپلماتیک رژیم صهیونیستی قرار دارد و تفکر حاکم بر آن پذیرش سلطه اسرائیل بر فلسطین و سپس زندگی به اصطلاح آرام فلسطینیهای تحت سلطه اسرائیلیها است». این بنیاد را ساخته شده خود آنان میدانند و این یک تحلیل هم درباره همین بویم است. البته برخی هم این گمانه را خیلی بدبینانه میبینند و می گویند او در تراز یک هنرمند حرکتی ارزشمند را شروع کرده است. تصور میکنم این گمانه را هم در گفتوگو با خود او میتوان به بحث نشست و به جای گمانهزنی میتوان نظر صریح او را از زبان خودش شنید. حالا به نظر شما اگر «بارن بویم» را به ایران دعوت کنید، چنین دعوتی را میپذیرد؟
میآید. دعوت شده که به ایران بیاید. البته این دعوت از طرف من نیست، خودش میخواهد که بیاید.
در سال های گذشته در جریان جنایات اسرائیل بودهاید؟
بله. بسیار با تنفر. من تنها نیستم. اغلب نوازندگان خیلی خوب، کسانی هستند که با چنین جنایتهایی مخالفند. فکر نمیکنم هیچ آدم عاقلی با چنین جنایتهایی موافق باشد. همین هفته گذشته بود که آقای «زوبین مهتا» که اصالتی هندی دارد و در مناطق اشغالی ارکسترهای بسیاری را رهبری کرده است، در مصاحبه ای گفته: «اسرائیل دارد همه جا را از دست میدهد، اروپا را از دست داده و امریکا را نیز دارد از دست میدهد». این مسئلهای طبیعی است که هنرمندان با جنایتها مقابله کنند. آن زمان هم اگر من مانند امروز مطلع بودم هرگز، حتی یک اجرا در سرزمینهای اشغالی را نمیپذیرفتم. آن زمان مانند امروز نبود که رسانههای مجازی و خبرگزاریهای مختلف وجود داشته باشد و دسترسی به اطلاعات و اخبار به راحتی انجام شود. آن زمان بیشتر نگرانی من جنگ ایران و عراق بود.
در سالهای اخیر شاید جدیترین حرکتِ ضد اسرائیلی در میان هنرمندان جهان که خیلی نمود رسانهای بیشتری پیدا کرد را «راجر واترز» انجام داد. او کمپینی برای تحریم رژیم صهیونیستی راهاندازی کرد و از هنرمندان دیگر هم خواست تا این رژیم را تحریم کنند. شما هم نمیخواهید به این کمپین بپیوندید؟
من حدود 30 سال است رژیم صهیونیستی را تحریم کردهام.
حال برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین برنامه خاصی دارید؟
به نظرم باید کنسرتی در فلسطین برای ما بگذارند. من با افتخار ارکستر را رهبری میکنم. همانگونه که قرار است با چین ارکستری مشترک تشکیل دهیم و میتوانیم با فلسطین هم ارکستری مشترک داشته باشیم.
شاید امکان رفتن ارکستر سمفونیک تهران به فلسطین نباشد.
خب ما میتوانیم که آنان را دعوت کنیم که به ایران بیایند و اجرایی مشترک
از نوازندگان فلسطینی و ایرانی داشته باشیم. باز هم تاکید میکنم که زندگی
من از کودکی تا کنون همیشه روشن و شفاف بوده و حتی یک هفته از عمر من چیزی
پیش نیامده که برای همه مشخص نباشد.
بررسی موقعیت و فرهنگ
هیپهاپ در ایران با نگاهی به جایگاه جهانی آن
باتوجه به مشروعیت هیپهاپ در محافل آکادمیک دنیا و استفاده از رپ در دیگر هنرها؛ چرا برخی هنرمندان کشور واکنشهای تندی نسبت به این سبک موسیقی دارند؟ آیا امکان تدریس آکادمیک رپ در ایران وجود دارد؟
رپ بهعنوان یکی از زیرشاخههای هیپهاپ، حضور متاخری در فرهنگ موسیقایی ایران دارد. سابقهی حضور این سبک در ایران گرچه به بیش از 15 سال میرسد اما هیچگاه این حضور رسمیت نداشته و همواره در مرزهای زیرزمینی و غیرقانونی در گردش بوده است. و اینک در پایان یک دورهی نسبتا طولانی برای رسمیت یافتن یک سبک موسیقیایی در کشور؛ مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد از ارایه مجوز به این سبک موسیقی خبر داده است. گرچه سخنان پیروز ارجمند؛ واکنشهای مختلف و گاه تندی را حتی در جامعه موسیقی بهدنبال داشت اما چنین عقبنشینی در حذف یک سبک موسیقی جهانشمول؛ خود جای بحث و خوشحالی دارد.
بیشترین جبههگیری اهالی موسیقی که احیانا مخالفتهای اجتماعی و سیاسی را به دنبال خواهد داشت؛ به ماهیت این موسیقی بازمیگردد. رپ چیست و فرهنگ هیپهاپ چه سنخیتی با فرهنگ ایرانی دارد؟
فرهنگ هیپهاپی
با ورود زیرشاخههای مختلف هیپهاپ به آمریکا؛ فرهنگی متناسب با ویژگیهای آن به وجود آمد که به تدریج به سراسر دنیا سرایت کرد و در هر کشور متناسب با بستر اجتماعی، رنگ و بوی خاص خود را گرفت. در این میان، هیپهاپ در شاخههای گرافیتی و رپ بیشتر از برکینگدنس و دیجی، ظاهر اعتراضی به خود گرفت.
اعتراض، جزء جداییناپذیر هیپهاپ است و در جهانی که هر روز تیرهتر میشود و گرفتار جنگ میشود، رپرها و گرافیتیکارها، صدای بخشی از جامعهاند که اغلب از حنجرهی جوانان بیرون میآید.
اظهارات قاطعانه هنرمندان درباره رپ: رپ؛ موسیقی نیست!
بسیاری از هنرمندان و اساتید صاحبنام کشور؛ رپ را بهعنوان یک هنر نمیپذیرند و معتقدند این سبک را نمیتوان موسیقی دانست. زیدالله طلوعی(نوازنده تار، عضور شورای نظارت ارشاد و عضو هیئت مدیره خانه موسیقی)، کیوان ساکت(آهنگساز و نوازنده تار) و محمد سریر(آهنگساز و موسیقیدان ایرانی) ازجمله هنرمندانی بودند که واکنشی مستقیم و گاها تند نسبت به این سبک داشتهاند.
زیدالله طلوعی میگوید: این پدیده اصلا موسیقی نیست. رپ؛ گفتاریست که پشت سر هم ازسوی خواننده بیان میشود و به هیچ وجه ملودی ندارد. رپ؛ تنها ریتم دارد و در هیچ جای دنیا بهعنوان موسیقی شناخته نمیشود.
او ادامه میدهد: در رپ الفاظی بهکار برده میشود که دور از نزاکت است و فرهنگ ما نیز نمیتواند این مسئله را بپذیرد لذا من بهعنوان یکی از کسانی که عضو شورای نظارت ارشاد هستم؛ فکر نمیکنم رپ؛ امکان دریافت مجوز داشته باشد. این سبک هیچ همخوانی با سیاستهای ارشاد ندارد.
کیوان ساکت نیز معتقد است: دادن یا ندادن مجوز به رپ بستگی به نقطه نظرات ارشاد دارد اما یادآوری این نکته لازم است که بدانیم اگر به موسیقی کلاسیک ایرانی یا پاپ مجوز ندهند؛ آنها عملا قادر به ادامه فعالیت نیستند اما رپرها به هر حال چه بدون مجوز و چه با آن؛ درحال فعالیت هستند و آثار خود را تولید و دراختیار جوانان قرار میدهند.
او با بیان اینکه موسیقی باید به تعالی روح انسانها و جامعه کمک کند، میگوید: باید ببنیم چه سبکی از موسیقی نیاز امروز جامعه و موجب تعالی روح انسان و جامعه است؟ موسیقی از سه عامل: ملودی، هماهنگی و ریتم تشکیل میشود. درصورتیکه در رپ آنچه برجسته است؛ عنصر ریتم است و ملودی در این موسیقی یا وجود ندارد یا اگر باشد؛ بسیار کمرنگ است. هارمونی نیز عامل آخریست که در رپ وجود ندارد. رپ؛ نوعی بیان کلمات به شیوه تند و گاها یکنواخت است و با این تعریف رپ را نمیتوان موسیقی دانست.
این نوازنده تار پیشتر نیز گفته: این روزها اعلام شده موسیقی «رپ» هم میتواند مجوز بگیرد که این باعث تأسف است چون به تازگی محققان به این نتیجه رسیدهاند که موسیقی رپ، ذهن افراد را تخریب میکند. برای مثال تعدادی از کسانی که هماکنون از اروپا عضو گروه داعش شدهاند، در انگلیس و کشورهای اروپایی جزو فعالان موسیقی رپ بودهاند! من اصلاً نام هنرمند را برای فعالان این عرصه مناسب نمیدانم. هیچکس در زمینهی موسیقی رپ نتوانسته به جایگاهی دست پیدا کند که مثلاً پاواراتی، امکلثوم و شجریان به آن دست پیدا کردهاند. حتی در موسیقی رپ، هنرمندی معادل هنرمندان فعال در موسیقی راکاندرول هم نداریم. رپ موسیقیای است که در آن بیشتر توهین و فحاشی دیده میشود و حتی گاه تعدادی از فعالان این نوع موسیقی از بهکار بردن الفاظ مستهجن و توهینآمیز هم ابایی ندارند. از طرف دیگر، شما هیچ ملودیای در این نوع موسیقی نمیشنوید.
محمد سریر(آهنگساز و عضو هیئت
مدیره خانه هنرمندان) هم معتقد است که رپ موسیقی نیست که سبک داشته باشد.
او میگوید: رپ؛ نوعی بیان کلامی ریتمیک، بدون موسیقی است. متن و تم و کلامش هم در حوزههای مقطعی مسائل اجتماعی، سیاسی، نقدهای عمومی یا طنز است. موسیقی بدون اینکه حتی کلامی روی آن باشد، جایگاه هنری خاصی دارد و ربطی به این ندارد که اگر کلام طنزآمیز را از روی آن برداریم؛ موسیقی وجود نداشته باشد. بر این اساس سایر فاکتورهای موسیقایی از رپ حذف شده و فقط ریتم در آن مانده است که البته خود ریتم نمیتواند بیانگر یک چارچوب موسیقیایی باشد.
او میگوید: این موضوع درحال حاضر در غرب باب شده و مدتهاست که دیگر در ایران استفاده نمیشود، کلام آن وجاهت ادبیات ایران را دارد اما موسیقی در آن وجود ندارد که بتوان آن را بهعنوان موسیقی تلقی کرد، پس ما خیلی نباید رپ را بهعنوان موسیقی تعریف کنیم. به نظر میآید این سبک هم ممکن است مدتی باعث تفریح مردم بشود. اما به اعتقاد من؛ اگر رپ در غرب کاربرد گستردهتری بین جوانان دارد به دلیل آسانی کار است دلیلش هم این است که هیچ موسیقی در آن وجود ندارد و به خوانندهای با صدای خوب هم نیاز ندارد بلکه فقط امتیاز خواننده خواندن ریتمیک و تند شعر است. این کار مانند شخصیست که بتواند به تندی پشتسر هم حرف بزند درنتیجه در رپ کار فنی و تخصصی صورت نمیگیرد و تنها تخصص خواننده، تندخوانی است.
وی به خصایص موسیقی رپ هم چنین اشاره میکند: موسیقی باید حاوی نغمگی ملودی؛ ریتم و ... بوده تا بتواند جذابیتهای هنری موسیقی را القا کند همچنین باید ارزش و عیار هنری آن بررسی شود اگر اینطور نباشد آن اثر موسیقی محسوب نمیشود بنابراین آثار موسیقایی که فقط اشعار آنها با استفاده از یک یا دونت اجرا شده و فقط در آن ریتم حرکت داشته باشد؛ بدیهیست نمیتواند بهعنوان موسیقی تلقی شود و فقط نوعی موسیقی بدوی مربوط به قبایل است.
سریر درباره وجوه اعتراض در موسیقی رپ بیان میکند: این نوع آهنگها نوعی وجه اعتراضی دارند که ناشی از نابسامانیها یا ناراحتیهاییست که درمورد کارهایشان و افقهای آیندهشان احساس میکنند. در حقیقت این موسیقی، جوانان را به نوعی از آن احساسات یا فکرها دور میکند و باعث میشود آنها مدتی به آن مسائل فکر نکنند ضمن اینکه اصولا یادگیری این نوع آثار خیلی ساده است چون فقط یک ریتم است و یک شعر! ممکن است شنیدن این نوعی موسیقی جنبههای نقد داشته و برای شنونده تاحدودی دلپذیر باشد اما به عقیده من؛ این روشیست که در غرب بوده و بعدها به مرور زمان از بین رفته. چون این کارها یک دورهای دارند و بعد از آن تمام میشوند. ما نباید خودمان را به این دورهها گره بزنیم.
عضو هیئت مدیره خانه موسیقی در
پایان میگوید: وقتی حرفی مستقیم زده شود؛ ادبیاتی در آن نیست و جذابیتی
نخواهد داشت به همین خاطر است که در ادبیات گذشته کشور ما؛ همه صحبتهای
غیرمستقیم و باایهام بود که ماندگاری پیدا کرد و در این رابطه میتوان
اشعار تغزلی را مثال زد. اما در آثار رپ که اکنون وارد ادبیات آوازی ما
شده؛ تمام حرفها؛ مستقیم گفته میشوند طوری که بار اول مقصود هنرمند از
آنها روشن میشود و کسی نمیخواهد که آن را برای بار دوم بشنود. این نوع
کارها که راجع به مسائل روزمره زندگیست؛ امور بسیار کوچکی هستند که ادبیات
محسوب نمیشوند. آثار سبک رپ به لحاظ موسیقایی علمی نیستند و ماندگاری
ندارند. من به شخصه توجهم در موسیقی بیشتر به نغمگی ملودیها، هارمونیزه
کردن و آن مواردیست که در موسیقی علمی ماندگاری وجود دارد اما هیچکدام
آنها را در رپ نمیبینم.
علت جبههگیری درمقابل رپ چیست؟
اساسیترین موضوع در چنین اظهارنظرهایی، زیرسوال رفتن یک سبک موسیقیست. بحث قانونی شدن رپ در ایران و اینکه این موسیقی با چه ساز و کارهایی در کشور ما قابل اجراست، میتواند محل بحث بسیاری از اساتید و مسئولان کشور باشد اما زیرسوال بردن هنری که سالها در کشورهای بزرگ دنیا حضور پررنگ داشته؛ نمیتواند گزینه مناسبی برای مقابله با رپ باشد به چند دلیل:
- موسیقی انتزاعیترین هنر موجود است و این مسئله موجب میشود تا دیدگاههای مختلفی از یک موسیقی ثابت به وجود آید. با چنین نظری؛ چگونه میتوان اظهار داشت یک سبک موسیقایی مخرب است و روی مغز انسان اثر منفی میگذارد؟ آیا جز این است که همه چیز به نوع استفاده هنرمندان از موسیقی برمیگردد؟
- ملاک مخالفان برای این اظهارنظر که رپ؛ هارمونی و ملودی ندارد، چیست؟ باتوجه به محدودیتهای موجود اصلیترین راهکار برگزاری میزگردهاییست تا در آن موافقان و مخالفان رپ به گفتوگو بپردازند اما واضح است که بسیاری از موسیقیهای رپ تولید شده دارای آهنگسازی دقیقی هستند و حتی موسیقی تیتراژ سریال "او مثبت" اثر فردین خلعتبری نیز در سبک رپ بوده است. علاوه بر آن بسیاری از آهنگسازان رپ در ایران و خارج از کشور، به تحصیل آکادمیک موسیقی پرداختند و آگاهانه وارد این سبک موسیقی شدهاند.
- کم بودن تعداد نتها در موسیقی رپ باعث شده رپ را سرزنش کنند یا آن را موسیقی بدوی مربوط به قبایل بدانند. مهمترین مسئله این است که بسیاری از آهنگسازان معاصر این روزها قصد دارند تا موسیقی خود را به قرون وسطا بازگردانند. آیا قطعه "فورآلینا" اثر "آروو پارت" که در آن از کمترین نتها استفاده شده؛ موسیقی نیست؟ آیا کم بودن تعداد نتها میتواند راهکار درستی برای مخالفت با رپ باشد؟
- اشعار رپ تاکنون تاثیر مستقمی بر ادبیات داشتهاند و این مسئله بارها در جهان مطرح شده. ایهام یکی از صنایعیست که در رپ بسیار بهکار برده میشود. علت سطحی خواندن اشعار رپ چیست؟ آیا این مسئله نیز بستگی به هنرمند و نوع بیان او ندارد؟ آیا شعرای موجود موسیقی پاپ همگی از اشعار پیچیدهای استفاده میکنند؟
رپ؛ فرم و آهنگسازی دارد و نفی آن بعید است
مهرداد پاکباز(آهنگساز و عضو هیئت علمی دانشکده موسیقی دانشگاه تهران) در گفتوگو با ایلنا؛ درباره رپ و حضورش در فرهنگ موسیقایی کشور میگوید: وقتی نیاز به این نوع موسیقی در کشور وجود دارد، باید عرضه هم بشود. رپ هیچوقت منتظر مجوز نبوده و بهعنوان سبکی پرطرفدار؛ فعالیت خود را داشته است.
او در پاسخ به هنرمندانی که رپ را موسیقی نمیدانند؛ میگوید: موسیقی رپ فرم و آهنگسازی دارد و حاصل آن باتوجه به هنر سازندگانش برسی میشود. هیچ هنرمندی حق ندارد بگوید فلان موسیقی بد است یا اگر سبکی مورد علاقه او نبود، آن را موسیقی نداند. این جمله که رپ مخرب است، مرا یاد همان بحث کلیشهای درباره موسیقی میاندازد که برخی هنوز معتقدند موسیقی؛ اسباب لهو و لعب را فراهم میسازد. در رپ نیز مثل هر سبک دیگری، همه چیز بستگی به کار هنرمندان دارد و مهم این است که ما هنرمندان از یک سبک موسیقایی درست استفاده کنیم. هنرمندان ما اصول مدنیت را نمیشناسند اما از دموکراسی صحبت میکنند. بسیاری از هنرمندان از سطح بالای رفاه و امکانات؛ به بیتفاوتی رسیدهاند و متاسفانه علمشان به روز نیست.
تلفیق هیپهاپ و دیگر هنرها
یکی از تلاشهای رپ نزدیک شدن به عموم جامعه است و این مسئله موجب شده تا هنرمندان دیگر عرصهها هم دستبه دامان این سبک شده تا آثار خود را به عموم بشناسانند. مثلا موزه هنرهای تجسمی و موسیقی هیپهاپ در فضای پست هیپهاپ توسط James Bartlett شکل گرفت. در این موزه؛ تصاویر با موسیقی رپ پیوند میخورند تا پیامی مشترک را به مخاطب انتقال دهند.
از دیگر هنرهایی که با رپ تلفیق شدند، میتوان به تئاتر اشاره کرد. استفاده از فرهنگ هیپهاپ در تئاتر روز به روز گسترش مییابد. بهطور مثال میتوان به اجرای نمایش اتلو شکسپیر با فضای هیپهاپ اشاره کرد. این نمایش یکبار در هواپیما و یکبار در زندانی آمریکایی اجرا شده و هنرمندان آن هربار با استقبال بینظیر ازسوی مخاطبانشان رو به رو شدند. کارگردان این نمایش که باعنوان "ریمیکس اتلو شکسپیر" اجرا میشود، معتقد است؛ اگر شکسپیر امروز زنده بود، قطعا نمایشنامههای خود را با نگاهی به هیپهاپ اجرا میکرد.
در ایران خودمان هم؛ مائده طهماسبی و فرهاد آییش قصد دارند مکبثی با سبک رپ را در تئاترشهر روی صحنه ببرند.
هیپهاپ در فضاهای آکادمیک
گسترش آموزش و اجرای هیپهاپ بر پایه آموزشهای آکادمیک در دنیا؛ جوانان زیادی را به فراگیری علمی این رشته تشویق کرده. هرچند تمام شاخههای هیپهاپ امکان تدریس آکادمیک را ندارد اما بخش آوازی و رپ توانسته حضور دقیقی در صحنه تدریس آکادمیک داشته باشد.
HHBE اولین جنبشی بود که با پیشنهاد تدریس آکادمیک هیپهاپ بنای اجتماعیتر و قانونمندتر شدن را در جهان فراهم ساخت. این حرکت؛ جوانان بیشتری را به آموزشی این رشته ترغیب کرده است. "مارسلا رونل" و "مارتا دیاز" اولین کسانی بودند که کتاب راهنمای آموزش هیپهاپ را تنظیم کردند تا نهاد آموزش و پرورش؛ هیپهاپ را به کلاسهای درس بیاورد. این دو پژوهشگر؛ یک جامعه مجازی آنلاین راهاندازی کردند و در طول زمان به تدریج شیوه خود را برای اهالی آکادمیک هنر تشریح کردند. کتاب "راهنمای رونل و دیاز" به اساتید کمک میکند تا پدیده هیپهاپ را وارد مباحث درسی مدارس کنند. در این کتاب؛ مباحثی چون عدالت اجتماعی، ادبیات هنر، ریاضیات و ... برای سنین 5 تا 12 سال مطرح شده. این کتاب ازسوی انجمن هیپهاپ منتشر و در سطح گستردهای توزیع شده است.
Asheru نیز یکی از بزرگترین رپرهای آفریقایی و مدیر بخش هنر در آموزش و پرورش واشنگتن است. او فعالیت خود را به کمک rick henning برای علمی کردن برنامه علمی هیپهاپ با عنوان HHELP ارائه کرد. این برنامه با انتشار گاهنامههایی ازسوی معلمین مدرسه که محتوای آن ارائه برنامه درسی برای هیپهاپ و انتشار موسیقی رپ با قواعد نویسندگان دروس مدارس بود؛ کمک بزرگی به مسیر هیپهاپ در محافل آکادمیک کرد.
موسیقیهای این گاهنامه براساس ضوابط خاص انتشار یافته که ضوابط آن به شرح زیر است:
- موسیقی باید از نظر فرم و محتوا به مسائل و مشکلات اجتماعی بپردازد.
- در این موسیقی باید از ادبیات غنی استفاده شده باشد.
- موسیقی باید توسط هنرمندان محبوب اجرا شود.
در سال 2007 بعد از اینکه تدریس آکادمیک هیپهاپ گسترش یافت؛ "تونی محمد" وبلاگی باعنوان "محاکمه مدرسین هیپهاپ" ایجاد کرد که در آن معلمین درباره مبارزات خود در راه علمی کردن هیپهاپ به گفتوگو میپرداختند.
از دیگر اتفاقاتی که به علمیشدن هیپهاپ کمک کرد؛ انتشار سهگانه هیپهاپ توسط رپر بزرگ شرق امریکا common بود. او به کمک مادر خود؛ دکتر ماهالیا هاینز کتاب را تالیف کرد. دکتر هاینز به کمک تحصیلات دانشگاهی خود؛ سیلابلهای مشخصی را تدوین کرد و common به تدریس این سهگانه در مدرس هیپهاپ شخصی خود پرداخت.
بخشهایی از این کتاب شامل واژگان هیپهاپ می شود تا اساتیدی که با ادبیات هیپهاپ آشنایی ندارند؛ بتوانند از آن برای آموزش بخشهای مختلف کتاب استفاده کنند.
تدریس هیپهاپ در دانشگاهها بزرگ دنیا
در سال 2006، شهر اشمنتز در آلمان، میزبان اولین گردهمایی آکادمیسینهای هیپهاپ بود تا درباره هیپهاپ و ابعاد آکادمیک آن به گفتوگو بپردازند.
پس از آن، دانشگاه هوارد؛ تابلویی را تحت عنوان "Intellectuals discuss creating a hip-hop minor" طراحی کرد و در آن راهکارهای علمی شدن هیپهاپ مورد برسی قرار گرفت.
سال 2012، دانشگاه آریزونا برای اولین بار مدرک دانشگاهی هیپهاپ را ارائه کرد و هدایت آن به عهده دپارتمان دروس آفریقایی گذاشته شد.
دانشگاه cornell که دارای بزرگترین آرشیو هیپهاپ در تمام شاخههاست، در سال 2012 میزبان دیجی بزرگ آفریقایی؛ Afrika Bambaataa شد و این دیجی به برگزاری مسترکلاسهای مختلفی در دانشگاه پرداخت.
آیا ایران ظرفیت آکادمیک کردن هیپهاپ را دارد؟
باتوجه به اینکه ابعاد مختلف آکادمیک شدن هیپهاپ تا امروز مورد بررسی بسیاری قرار گرفته، این سوال پیش میآید که آیا ایران کنونی میتواند هیپهاپ را آکادمیک کند؟
شاید اصلیترین عاملی که در ایران موجب دور شدن رپ و هیپهاپ از مسیر اصلی خود شده، غیرقانونی بودن آن است. رپ همانطور که مدیرکل دفتر موسیقی ارشاد معتقد است؛ ظرفیت موسیقایی کشور است که باید متناسب با فرهنگ کشور ما مورد برسی قرار بگیرد.
مهرداد پاکباز درباره آکادمیک شدن رپ در ایران میگوید: در حال حاضر چنین امکانی در کشور ما وجود ندارد زیرا موسیقی پاپ که با مجوز فعالیت میکند هم هنوز آکادمیک نشده است. اکثر خوانندگان پاپ بخش عظیمی از موسیقی خود را از ترکیه دریافت میکنند و حتی صدای خود را با دستگاههایی تنظیم میکنند تا فالش نباشد. همچنین باید توجه کرد که ما استادی برای تدریس هیپهاپ نداریم و بیان آکادمیک شدن رپ، موجب سوءاستفاده بسیاری خواهد شد. در شرایط فعلی باتوجه به اینکه موسیقی رپ هم فرم و آهنگسازی دارد، هنرمندان این عرصه میتوانند از تدریس آکادمیک چنین دروسی استفاده کنند.
با نگاهی به صحبتهای مهرداد پاکباز، میتوان به این نتیجه رسید که موسیقی هرگاه به سمت عامهپسند شدن پیش میرود، وجوه آکادمیک خود را از دست میدهد. این مسئله میتواند دلایل مختلفی داشته باشد اما شاید مهمترین آن در وهله اول مشروعیت کاذب موسیقی عامهپسند در میان مردم باشد و این تصور را در میان هنرمندان ایجادکند که نیازی به علمیتر شدن موسیقی آنها نیست و در وهله دوم نگاه بدون جدیت دولت و اساتید دانشگاه را به دنبال دارد.
باتوجه به اینکه منطقیترین آمار مصرف موسیقی در ایران، آمار دانلودهاست؛ میتوان به این نتیجه رسید که موسیقی پاپ و رپ پرطرفردارترین سبکها در کشور ما هستند. در این شرایط، جامعه روشنفکری با جدا کردن خود از چنین موجی، تنها موجب سطحی ماندن موسیقی شدهاند. آیا فضاهای سربسته آکادمیک موسیقی دیدی واقعی از شرایط فرهنگ موسیقایی جامعه به اساتید ما میدهد؟
ساز کنسرتهای بهاری کوک میشود
پس از گذشت چندروز از سال جدید فصل جدیدی از کنسرتها آغاز میشود و دو گروه موسیقی پاپ و سنتی بار دیگر هواداران خود را به سالنهای موسیقی میکشانند.
در طول عید نوروز بازار کنسرت گروههای پاپ داغ بوده است و خوانندگان محبوبی چون فرزاد فرزین، محمد علیزاده، مازیار فلاحی، سیروان و زانیار خسروی و بنیامین بهادری در شهرهای چالوس، تنکابن و رشت به اجرا رفتند. پس از آن فصل جدیدی از کنسرتهای بهاری بار دیگر دوستداران خود را به سالنهای کنسرت میکشاند، تا گروههای موسیقی از جمله پاپ بتوانند شادی فزونتری را با مردم در آغاز این سال همراه کنند.
از نکات قابل توجه این دوره از کنسرتها حضور فعال کنسرتهای سنتی در کنار گروه پاپ است.
در گزارش زیر به معرفی اجمالی این کنسرتها میپردازیم.
**کنسرت محمد علیزاده خواننده محبوب کشورمان با همراهی 10 نوازنده اصلی به مدت 2 شب در تاریخ 3و 4 اردیبهشت ماه به روی صحنه میروند.
این کنسرت در دو سانس 18 و 21:30 به اجرا میرود.
همچنین این نکته را باید یاد آور شد که قیمت بلیت آن از 35 هزار تومان تا 100 هزار تومان است.
**کنسرت علی لهراسبی به مدت 1 شب در تاریخ 16 اردیبهشت در سالن میلاد نمایشگاه به اجرا میرود.
لهراسبی و گروهش در دو سانس 18:00 و 21:00 با طرافداران خود همراهی می کنند همچنین قیمت بلیت این کنسرت از 35 هزار تومان تا 100 هزار تومان است.
** کنسرت فرزاد فرزین یکی دیگر از خوانندههای مطرح کشورمان همراه با اعضای 5 نفره گروهش به مدت 2 شب در تاریخ 17 و 18 اردیبهشت ماه در سالن میلاد نمایشگاه حاضر میشود.
زمان اجرای این کنسرت در دو سانس 18:30 و 21:30 و قیمت بلیت این کنسرت از 40 تا 110 هزار تومان است.
** کنسرت رحیم شهریاری خواننده محبوب ترک زبان کشورمان به همراه 17 نفر اعضای گروهش در تاریخ 30 اردیبهشت در دو سانس 18:30 و 21:30 در سالنمیلاد نمایشگاه اجرا میرود.
همچنین باید یادآور شد قیمت بلیت آن از 35 هزار تومان تا 100 هزار تومان است.
**کنسرت دریا ولیلو، گروه در پای راز (ویژه بانوان) در تاریخ 5 اردیبهشت در 1 سانس 17:00 در فرهنگسرای نیاوران به اجرا میرود.
نوید گوهری رهبر ارکستر به همراه اعضای 40 نفری گروه خود به جایگاه می روند.
قیمت بلیت این کنسرت 40 هزار تومان است.
**کنسرت پیانو (پابلو گالدو از اسپانیا) به مدت 1 روز در تاریخ 26 فروردین در 1 سانس 20:00 در فرهنگسرای نیاوران به اجرا میرود.
قیمت این کنسرت 40 هزار تومان است.
**کنسرت به یاد استاد لطفی (بداهه نوازی: شرمین موفقی و گروه نوای دپار: دیهیم خورگامی) به مدت 1 روز در 27 فروردین در 1 سانس 20:30 در فرهنگسرای نیاوران به جایگاه میرود.
این کنسرت به دو قسمت تقسیم میشود که قسمت اول دونوازی شرمین موفقی و سینا خشک بیجار و در قسمت دوم گروه نوای دیار اجرای کار می کند که رهبر آن (دیهیم خورگامی) با 5 اعضای گروهش همراه میشود.
** کنسرت گروه روژ آوار ویژه بانوان در تاریخ 3 و 4 اردیبهشت در 1 سانس 21:00 در فرهنگسرای نیاوران به اجرا میرود.
قیمت بلیت این کنسرت 40 هزار تومان است.
***آنسا مبل اپرای آیرپک به همراه 12 نفر اعضای خود در 3 شب در تاریخ 3 الی 9 اردیبهشت، ساعت 21:00 در سالن رودکی به جایگاه میرود.
همچنین قیمت بلیت این کنسرت 60 و 70 هزار تومان است.
**کنسرت گیلکی هم آوایان تاسیان به سرپرستی حسین تقینژاد، در 4 اردیبهشت در 1 نوبت 21:30 در تالار وحدت به اجرا میرود.
قیمت بلیط کنسرت این گروه از 25 تا 60 هزار تومان به فروش میرسد.
***کنسرت بلور نیما ظهرنیا با همراهی 4 اعضای خود در روز 5 شنبه 5 اردیبهشت ماه در ساعت 21 در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه میرود.
قیمت بلیت این کنسرت 40 هزار تومان است.
***کنسرت باز عشق سیامک آقایی در 17 اردیبهشت ماه در ساعت 21:20 در تالار وحدت به روی جایگاه میرود.
قیمت بلیط این کنسرت از30 تا 70 هزار تومان است.
** کنسرت بختیاری گروه مندیر (با صدای دیدار محمودی) به سرپرستی احمدرضا جعفرپور به مدت 2 شب در تاریخ 18و19 اردیبهشت ماه، ساعت 21:30در تالار وحدت به صحنه میرود.
همچنین باید این نکته را یادآور شد که قیمت بلیت این کنسرت از 25 تا 95 هزار تومان است.
**کنسرت زمستان-گروه مضراب (حمید متبسم، فریبا داوودی و هادی فیضآبادی) به آهنگسازی حمید مبتسم و همراهی 11 اعضای گروهش به مدت 2 شب در تاریخ 25و26 اردیبهشت ماه در 1 سانس 21:30 در تالار وحدت به اجرا میرود.
قیمت بلیت این کنسرت از 30 تا 80 هزار تومان به فروش میرسد.
**کنسرت کرمانشاه گروه آرشاویر در تاریخ 3 و 4 اردیبهشت در 1 سانس 20:00 در تالار انتظار کرمانشاه به صحنه میرود.
بلیت این کنسرت از قیمت 30 تا 70 هزار تومان به فروش میرسد.
**رضا یزادنی در ساری به روی جایگاه میرود.
این کنسرت در 4 اردیبهشت در دو سانس 18 و 21 در سالن هلال احمر ساری به صحنه میرود.
قیمت بلیت این کنسرت از 50 تا 80 هزار تومان است.
**کنسرت کرج لری بختیاری گروه گهر در 31 اردیبهشت ماه در 1 نوبت، ساعت 21 در تالار شهیدان فلاحنژاد به اجرا میرود.
بلیت این کنسرت از 25 تا 70 هزار تومان به فروش میرسد.