گروه سینما و تلویزیون، صنعت سینما 120 ساله شد و در این 120 سال تاریخ سینما سرشار از اتفاقات ریز و درشتی است که مرور آنها میتواند جذاب باشد. از فیلمی که توماس ادیسون ساخت تا زمانی که برادران لومیر رسما سینما را اختراع کردند و حتی پیشگویی حادثه 11 سپتامبر در فیلمهای هالیوودی.
به گزارش بولتن نیوز، اگرچه بسیاری «برادران لومیر» را به عنوان مخترعین سینما میشناسند ولی قدمت تولید تصویر متحرک به دهها سال پیش از آنکه حتی این دو متولد شده باشند بازمیگردد.
*فیلمی چند ثانیهای از حرکت یک اسب در انگلستان، اولین تصویر متحرک تاریخ سینما
اگر از تصاویر متوالی ثبت شده در غارها طی هزاران سال پیش توسط انسانهای نخستین بگذریم، اولین بار شخصی به نام «ادوارد مایبریج» در سال 1878 میلادی با حمایت مالی «للاند استانفورد»، سیاستمدار و مؤسس دانشگاه استنفورد، موفق به عکسبرداری پشت سر هم از اسبی به نام «سالی گاردنر» شد که بسیاری بر این عقیدهاند که نطفه سینما در همان زمان بسته شد.
ادوارد مایرییج
این عکسهای متوالی توسط 24 دوربین پشت سر هم برداشته شد. آزمایش فوق 11 ژوئن 1878 میلادی در مزرعه پالو آلتو و با حضور نشریات انجام شد.
ده سال بعد در تاریخ 14 اکتبر سال 1888 نیز شخصی به نام «لوئیس پرینس» اهل ایالت یورکشایر انگلستان فیلم دیگری تحت عنوان «منظره باغ روندهای» ساخت، به همین خاطر مردم انگلستان به عنوان اولین کسانی که به تصویر متحرک دست یافتهاند شناخته میشوند.
یک قرن بعد در سال 1989 شخصی به نام «ویلیام گرین» دوربین گرونوفوتوگرافیک را اختراع کرد. سال بعد گزارشی از این دوربین در روزنامه عکسی انگلستان منتشر شد.
ویلیام گرین و اختراعش
گرین یک سری تصویر از کاربرد دوربیناش را برای «توماس ادیسون» فرستاد، در آنزمان شخص ادیسون نیز در آزمایشگاهش دستگاهی به نام «کینتوسکوپ» را ساخته بود.
گرین سال 1890 نیز مکانی برای نمایش تهیه کرد ولی سرعت پایین نمایش عکسها باعث عدم توجه چشمگیری به آن شد.
در این میان «توماس ادیسون» نیز با همکاری «ویلیام کندی لاری دیکسون» استودیویی به نام «بلک ماریا» را تآسیس کردند، این دو نام «بلک ماریا» را به علت شباهت ساختمان استودیو به ماشین مخصوص حمل مجرمین که نامش «بلک ماریا» بود، انتخاب کردند.
دستگاه «کینتوسکوپ» با موفقیت در کل اروپا منتشر شد اما ادیسون هرگز این وسیله را خارج از آتلانتیک ثبت نکرد. این امر باعث شد تا از روی این دستگاه تقلیدهایی صورت گیرد که از آنجمله میتوان به «پائول»، مخترع انگلیسی اشاره کرد.
پائول عقیده بر نمایش تصاویر متحرک برای گروهی از تماشاچیان عمومی به جای بینندگان خاص را داشت، از این رو یک فیلم پروژکتور تولید کرد، اولین نمایش خودش را در 1885 انجام داد.
حدودا همین موقع بود که دو برادر فرانسوی به نامهای « آگوست و لوئی لومیر»، دستگاه «سینماتوگراف» را اختراع کردند، یک دستگاه قابل حمل که سه قطعه دوربین، چاپگر و پروژکتور را در کنار هم جا داده بود.
براردران لومیر
آنها به زودی با فیلمهای واقع گرایانه خود به اصلیترین تولید کنندگان اروپا تبدیل شدند که از جمله این فیلمها میتوان به «کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر» و «آبیار آبیاری میشود» در سال 1895 اشاره کرد.
در واقع اولین فیلم تاریخ سینما «ورود لوکوموتیو بخار به ایستگاه لسیوته» است. برادران لومیر پدر سینمای مستند نامیده میشوند.
در این دوران فیلمها کمتر از 1 دقیقه بودند و اغلب یک صحنه واقعی یا نمایشی را از یک اتفاق عمومی یا ورزش یا بزن و بکوب را نمایش میدادند. در واقع در این فیلمها نه خبری از حرکت دوربین در زمان فیلمبرداری بود نه تدوینی در مراحل پایانی وجود داشت.
فیلم «کارگران در حال خروج از کارخانه لومیر»
اگرچه تاریخچه تولید صحنههای متحرک به چند قرن پیش بازمیگردد ولی از حیث پایهگذاری اولین نمایش عمومی در سالن نمایش سینما به شکل امروزی، «برادران لومیر» را میتوان پایهگذار صنعت سینما دانست.
_ ساخت اولین فیلم«توماس ادیسون» در استودیوی بلکماریا
«توماس ادیسون» اولین فیلم خود با نام «فاطیما میرقصد» در سال 1897، 12-10 سال پیش از تأسیس هالیوود، در استودیوی فیلمسازی خود «بلک ماریا» ساخت.
به همین خاطر برخی «توماس ادیسون»،مخترع و بازرگان آمریکایی، را بنیانگذار صنعت سینمای آمریکا میدانند.
توماس ادیسون (سمت راست) در کنار «هنری فورد»، بینانگذار کارخانه اتومبیلسازی فورد
«ادیسون»، پس از سالها کار در زمینه عکاسی و ساخت فیلمهای کوتاه، سرانجام اکتبر سال 1888، به طور رسمی اعلام کرد که به زودی استودیوی فیلمسازی خود را تاسیس خواهد کرد.
او سرانجام در سال 1892 با همکاری «ویلیام کندی لوری»، معروف به «دبلیو کی.ال دیکسون»،عکاس و فیلمبردار آمریکایی، استودیوی فیلمسازی «بلک ماریا» را تاسیس کرد.
«توماس ادیسون» در کنار همسرش «مینا ادیسون» که زنی تحصیلکرده بود،ادیسون در بسیاری از کارهایش با او مشورت میکرده است
«ادیسون» هدفش از تاسیس این استودیو، ساخت فیلمهای کوتاه تجاری بود و اکثر فیلمهایی که در این سالها ساخته شد یا فیلمهای خشن (مبارزات بوکس) بودند یا فیلمهایی با مضمون جنسی (زنانی با لباسهای نامناسب، نمایش بالرینها و حتی برخی از اولین صحنههای نامتداول مربوط به روابط زن و مرد) بود.
مردم در ازای پرداخت 5 سنت میتوانستند از استودیوی «بلک ماریا» دیدن کنند و فیلمهای ساخته شده در این استودیو را تماشا کنند.
دوران موفقیت استودیوی فیلمسازی «ادیسون»، تنها 3-4 سال به طول انجامید و کسب و کار آن در سال 1895 به شدت از رونق افتاد .
در همان سال، «دیکسون»، شریک ادیسون نیز اعلام کرد که دیگر حاضر به همکاری با او نیست و خود در حال راهاندازی یک استودیوی مستقل فیلمسازی است.
دبلیو.کی.ال دیکسون، شریک و همکار ادیسون و همچنین موسس استودیو بیوگراف، یکی از اولین استودیوهای فیلمسازی در هالیوود
«دیکسون» چند ماه بعد، استودیوی «بیوگراف»، یکی از اولین استودیوهای فیلمسازی هالیوود را تاسیس کرد.
«توماس ادیسون» نیز در سال 1896،در سن 50 سالگی، با استفاده از یکی از رقاصههای مصری به نام «فاطیما»، فیلم «فاطیما میرقصد» را ساخت.
این فیلم سیاه و سفید 1 دقیقهای را «جیمز اچ وایت»، کارگردان و تهیهکننده 25 ساله سینمای آمریکا، کارگردانی کرد.
فیلمبرداری آن را نیز شخصی به نام «ویلیام هیس»، یکی از عکاسهای حرفهای زمان خود به عهده داشت.
* تاریخچه جلوههای ویژه: جادوگران و طرحدستان، اولین استفادهکنندگان جلوههای ویژه
تاریخچه استفاده بشر از جلوههای ویژه به قرن 17 میلادی یعنی حتی قبل از اختراع دوربین بازمیگردد.
اولین استفاده انسان از جلوههای ویژه به قرن 17 میلادی بازمیگردد، در این زمان جادوگران و طرحدستان برای فریفتن مخاطبانشان از تکنیکهای زیادی در زمینه خطای چشمی استفاده میکردند که این تکنیکها خود مبنای به وجود آمدن جلوههای ویژه شد.
یکی از مواردی که بیش از همه در آن از جلوههای ویژه استفاده میشد، در خصوص احضار ارواح بود.
در این مورد از یک جعبه کوچک با یک منبع نور و یک اسلاید نیمه شفاف استفاده میشد تا درگذشتگان را در میان دود و یا بهصورت تصویر مواج نشان دهند.
این مورد تا آنجا برای مخاطبان باورپذیر و ترسناک بود که در این دوره عده زیادی از جادوگران به جرم انجام کارهای شیطانی به زندان افتادند و یا جان خود را از دست دادند.
در سال 1790 استفاده از شکلی جادویی از نورافکن در میان طرحدستها متداول شد که در واقع نسل اولیه پروژکتورهای امروزی است.
نسل اولیه پروژکتورهای امروزی
به مرور در سال 1820 میلادی، از نوع پیشرفتهتری از این نورافکنها برای اهداف آموزشی استفاده شد و این فانوس جادویی از ابزار مخفی طرحدستان و جادوگران به ابزاری علمی و مشهور تبدیل شد که در زیر به تصویر کشیده شده است:
یکی دیگر از تکنیکهایی که در دهههای 17 و 18 مورد استفاده طرح دستان بود، استفاده از تکنیک آینه با زوایه 45 درجه بود که آینهای تخت و بزرگ با این زوایه در میان تماشاچیان و سن جاسازی میشد و سپس به نحوی نورپردازی میشد که تماشاچیان بتوانند از توی آینه انعکاس تصویر شخص را به صورت اسکلتی خارج از صحنه ببینند.
این روش به خاطر مخترع آن «جان هنری پیپر» به «روح پیپر» شهرت یافت که بعدها نیز در اولین نسل از فیلمهای سینمایی نیز از این تکنیک استفاده شد.
سرانجام در سال 1895 اولین فیلم به صورت صامت به نمایش درآمد و 32 سال بعد نیز صدا نیز به تصویر اضافه شد.
در اواسط قرن بیستم نیز رنگ و جلوههای ویژه نیز راه خود را به سینما باز کرد.
در سالهای پایانی قرن 19 «رابرت دبلیو پل» اقدام به کپی دستگاه «کینتوسکوپ» اختراع «توماس ادیسون» کرد، زیرا ادیسون نتوانسته بود امتیاز ثبت این اختراع در سطح بینالملل را بهدست آورد.
دستگاه کینتوسکوپ
«رابرت دبلیو.پل» اگرچه در ابتدا در این زمینه شکست خورد ولی کمی بعد توانست این امتیاز را به دست آورد و در سال 1896 یک پروژکتور فیلم اختراع کرد و گوی سبقت را از برادران لومییر ربوده و در سال 1897 اولین استودیوی فیلمسازی اروپا را تاسیس کرد.
«پل» در سال 1905 فیلم کوتاه «ماشینسوار» را ساخت که در چند جای آن از جلوههای ویژه استفاده کرده بود.
این فیلم داستان زوج جوانی بود که آنقدر سریع رانندگی میکنند که از بر سیستم گرانش زمین غلبه میکنند و از جو خارج شده وارد منظومه شمسی میشوند.
اگرچه این فیلم موفقیت عظیمی برای «پل» محسوب میشد ولی او در سال 1910 با فروختن استودیوی فیلمسازیاش، به طور کلی با عالم سینما خداحافظی کرد.
بزرگترین انقلاب در عرصه جلوههای ویژه، در قرن بیستم و با ورود کامپیوتر به این عرصه اتفاق افتاد و هماکنون نیز متخصصان این عرصه با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری، در سینما، تصاویر و فیلمهایی را خلق میکنند که در عالم واقعیت تصور آن ممکن نیست.
انعکاس نور در انیمیشن سینمایی تنتن با استفاده از تکنولوژی روز
استفاده از جلوههای ویژه در انیمیشن تن تن
بازسازی صحنه سقوط قطار در فیلم «هوگو» با استفاده از جلوههای ویژه
امروزه انجمنی تحت عنوان انجمن جلوههای ویژه در آمریکا وجود دارد که 2400 هنرمند از 23 کشور جهان در آن عضو هستند.
* اولین فیلم رنگی تاریخ سینما که 110 سال از چشم همه پنهان ماند
این حلقه فیلم را موزه ملی رسانه در برادفورد پیدا کرد، فیلم در جعبهای حدود 110 سال در گوشهای از موزه افتاده بود.
پیش از آن، در سال 1909 میلادی فیلم رنگی دیگری کشف شده بود که تصور میشد
اولین فیلم رنگی تاریخ سینما باشد. این فیلم با ترفند کینماکالر در سال
1909 ساخته شده بود.
اولین فیلم رنگی تاریخ سینمایی را شخصی انگلیسی به نام «ادوارد ریموند ترتر» پیشگام صنعت سینما در سال 1902 در لندن ساخت.
دلیل ناشناخته ماندن این فیلم این است که ترنر پس از تکمیل ترفند
رنگآمیزی، برای گرفتن فیلمی که در آن کار خود را امتحان کند به برایتن رفت
و سال 1902 مشغول ساختن فیلم کوتاه رنگی خود شد، اما بر اثر حمله قلبی در
29 سالگی درگذشت و کسی از فیلم خبردار نشد.
در این فیلم کوتاه سه کودک پشت یک میز با گلهای آفتابگردانی که در دست
دارند با هم بازی میکنند. سه کودک حاضر در فیلم فرزندان ترنر هستند.
*بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما از نظر تعداد سیاهی لشکر کدامند؟
_«تولد یک ملت» (1915) و «تعصب» (1916)
این دو فیلم جنگی حماسی ساخته «دیوید وارک گریفیث» یکی از بنیانگذاران سینمای هالیوود است.
در فیلم «تولد یک ملت» که تصویرگر جنگهای داخلی آمریکاست، برای به تصویر کشیدن این صحنهها، از بیشترین سیاهیلشکری که در تاریخ سینما به کار رفته، استفاده شده است.
«گریفیث» یک سال بعد برای ساخت فیلم «تعصب» مجبور به بازسازی شهر بابل باستان شد که برای این کار به هزاران سیاهیلشکر نیاز داشت.
این فیلم همچنین از نظر ساخت لوکیشن، عظیمترین پروژه تاریخ سینماست.
لوکیشن فیلم «تعصب» در حال تکمیل
لوکیشن فیلم تعصب پس از اتمام
_فیلم «ده فرمان» (1923) و بازسازی آن 53 سال بعد
این فیلم اولین فیلم صامت درباره زندگی حضرت موسی (ع) است که «سیسیل ب.دمیل» برای ساخت آن از بیش از 3 هزار و 500 سیاهی لشکر استفاده کرد.
سیسیل ب.دمیل در حال گفتوگو با چارلتون هستون در پشت صحنه فیلم دهفرمان
همچنین در این فیلم کاخ فرعون با ارتفاع 120 فوت و عرض 720 فوت و وزن بیش از یک میلیون پوند بازسازی شد که این لوکیشن برای 60 سال باقی ماند.
البته این فیلم در سال 1956 با بازی «چارلتون هستون» و «یول براینر» بار دیگر بازسازی شد که این بار برای ساخت آن، در صحنه مشهور شکافته شدن دریای سرخ توسط حضرت موسی از 14 هزار سیاهی لشکر و 15 هزار حیوان استفاده شد.
صحنه شکافته شدن دریای سرخ توسط حضرت موسی در فیلم دهفرمان
_فیلم مترو پلیس
«فریتز لانگ» در این فیلم علمی تخیلی برای به تصویر کشیدن صحنه شورش کارگران، از حدود 38 هزار سیاهی لشکر استفاده کرد که در این میان 1000 نفر نیز همگی سرهایشان را به نشانه اعتراض تراشیده بودند.
پشت صحنه فیلم «مترو پلیس»
_ «سیمارون» (1932)
برای ساخت این فیلم که در همان سال برنده جایزه اسکار شد، از بیش از 5 هزار سیاهیلشکر استفاده شده که برای همگی آنها لباس طراحی شده است.
یکی از صحنههای مربوط به فیلم سیمارون
_ «دور دنیا در 80 روز» (1956)
در این فیلم که یکی از نسخههای سینمایی یک اثر ادبی مشهور است، از 69 هزار سیاهیلشکر و هزاران حیوان شامل گوسفند، بوفالو، میمون، اسب، الاغ، شترمرغ و ... استفاده شده است.
همچنین در این فیلم از 140 لوکیشن که در 6 استودیوی بزرگ هالیوود ساخته شد، استفاده شده و در کنار آن لوکیشنهایی در سه کشور انگلستان، هنگکنگ و ژاپن نیز ساخته شد.
بیشترین بازیگر میهمان تاریخ سینما در این فیلم بوده، آنچنانکه حدود 30 ستاره سینما در این فیلم در نقشهای مختلف ظاهر شدهاند.
فیلمهلای دیگری چون «بنهور»، «کلئوپاترا»، «گلادیاتور»، «بر باد رفته»، «کشتی نوح (ع)»، «شبح اپرا»، «رزمناو پوتمکین» و «ده روزی که دنیا را لرزاند» از دیگر فیلمهایی است که بیشترین سیاهی لشکر تاریخ سینما را داشته است.
به نظر میرسد که پروژههای عظیمی چون «ارباب حلقهها» با 100 هزار جنگجوی کامپیوتری در صورتی که قرار بود دهها سال پیش از این ساخته شود، فیلمساز خود را با مشکلات فراوانی روبرو میکرد که شاید امری محال به نظر میرسید.
*پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینما کدامند؟
همواره هالیوود به عنوان یکی از بزرگترین صنایع فیلمسازی جهان، پرهزینهترین پروژههای سینمایی تاریخ سینما را در کارنامه تاریخ خود به ثبت رسانده است که در این میان فیلم سینمایی «دزدان دریایی کارئیب: پایان دنیا» در سال 2007 میلادی صدرنشین دیگر فیلمهاست.
هزینه ساخت این فیلم به کارگردان «گور وربینسکی»، 341 میلیون و 800 هزار دلار گزارش شده است.
فیلم «کلوپاترا» با 339 میلیون و 500 هزار دلار دومین فیلم پرهزینه تاریخ سینماست که کارگردانی آن را «جوزف ال منکیدویچ»، »داری لاف زانوک» و «روبن مامولیان» به طور مشترک به عهده داشتهاند. این فیلم محصول سال 1963 میلادی است.
جایگاه سوم این جدول به فیلم «تایتانیک» اختصاص دارد که تا مدتها از او به عنوان عظیمترین پروژه سینمایی جهان نام برده میشد.
«جیمز کامرون» 294 میلیون و 300 هزار دلار هزینه صرف ساخت این فیلم کرد.
فیلم «مرد عنکبوتی» به کارگردانی «سم ریمی» در سال 2007 میلادی با بودجهای بالغ بر 293 میلیون و 900 هزار دلار، و انیمیشن «گیسو کمند» ساخته مشترک «ناتان گرنو» و «نایرون هوارد» با بودجه 281 میلیون و 700 هزار دلار دو فیلم دیگری هستند که به ترتیب در جایگاه چهارم و پنجم این جدول قرار دارند.
ساخت فیلمهای جنگی از همان اولین سالهای تأسیس سینما، دوره سینمای صامت، در سراسر دنیا بالاخص آمریکا وجود داشته و طی دورههای مختلف از جنگ فرانسه، هند، جنگهای جهانی گرفته تا جنگ ویتنام، عراق و افغانستان همواره سوژه فیلمسازان بوده ولی ظهور اصلی فیلمهای جنگی به اواسط جنگ جهانی اول بازمیگردد.
* فیلمهای جنگی سینمای صامت/مستند 90 ثانیهای اولین فیلم جنگی تاریخ سینما
اولین فیلم جنگی تاریخ سینما، یک مستند 90 ثانیهای تک فریمی با نام «پاره کردن پرچم اسپانیا » در سال 1989 میلادی است که توسط کمپانی آمریکایی «ویتاگراف» و در سال روز جنگ آمریکا و اسپانیا ساخته شد.
فیلم پاره کردن یک پرچم
در این مستند سربازان آمریکایی پرچم متعلق به کشور اسپانیا که توسط دولت اسپانیا در هاوانا برافراشته شده، را پایین میکشند و به جای آن پرچم آمریکا را جایگزین میکنند.
پس از آن یکی از اولین فیلمهایی که مخاطبان آمریکایی را برای جنگی بزرگ با اروپا آماده میکرد، درام جنگی و صامت «گریه نبرد برای صلح» (1915 میلادی)، محصول دوباره کمپانی «ویتاگراف» اشاره کرد.
فیلم گریه نبرد برای صلح
این فیلم درباره این فرضیه است که اگر آمریکا توسط نیروهای متخاصم اروپایی مورد حمله قرار گیرد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
از سال 1918 در پی غرق شدن کشتی مسافربر انگلیسی «لوسیتیتیا» توسط زیر دریایی آلمانی و غرق شدن 124 مسافر آمریکایی در این میان، ساخت فیلمهای جنگی در سینمای آمریکا به مراتب از پیش پررنگتر شد.
در این دوران فیلمهای زیادی چون «بیش از بالا» با بازی «جیمز اون» و انیمیشن «غرق شدن لوسیتیتیا» ساخته «وینسور مککی» ساخته شد.
انیمیشن «غرق شدن لوسیتیتیا»
اولین فیلمسازان تاریخ سینما اغلب به خاطر هزینههای سرسامآور فیلمهای جنگی از هزینههای مربوط به یونیفرم، تجهیزات نظامی و ... چندان تمایلی به ساخت فیلمهایی از این دست نداشتند. تا زمان ساخت فیلم «تولد یک ملت» (1915) و فروش افسانهای آن در گیشه که به روایتی در آن زمان 48 میلیون دلار بوده است، تهیهکنندگان هالیوودی از قادر به تشخیص این مسئله نبودند که فیلمهای ضد جنگ به مراتب بیش از فیلمهای جنگی فروش میکنند.
فیلم «تولد یک ملت» که در ابتدا «عضو قبیله» نام داشت تا 48 هفتهٔ پیاپی و بیسابقه نمایشش ادامه یافت و اولین فیلمی بود که در کاخ سفید در حضور «وودرو ویلسن»،رئیسجمهور آمریکا،که خود تاریخدان بود، اکران خصوصی شد. «ویلسن» نیز پس از تماشای فیلم گفت:مثل این است که تاریخ را با رعد و برق بنویسند.
فیلم تولد یک ملت
کمی پس از موفقیت فیلم «تولد یک ملت»، علیرغم حواشی آن، ساخت فیلمهای صلح جویانه رواج یافت که فیلم صامت و 88 دقیقهای «تمدن» (1916)، از اولین فیلمهای این دوره بود.
فیلم تمدن
این فیلم داستان فرمانده یک زیر دریایی است که حاضر نمیشود به یک هواپیمای غیرنظامی که در حال حمل مهمات برای دشمنان کشورش است، شلیک کند.
این فیلم که یکی از عظیمترین پروژههای سینمایی آن زمان محسوب میشد، به انتخاب دوباره «وودرو ویلسون»، در انتخابات ریاستجمهوری سال 1916 کمک شایانی کرد و همین خاطر از حمایت کمیته ملی حزب دموکرات برخوردار شد.
در ادامه فیلم «تمدن»، درام حماسی «تعصب» به کارگردانی «دی.دبلیو.گریفیث» ساخته شد که به شدت جنگ ستیز بود و مخاطب را با ابعاد وحشیانه و غیرانسانی جنگ آشنا میکرد.
فیلم ضد جنگ «تعصب»
یکی از معروفترین ترانههای ضد جنگ آن زمان در این فیلم خوانده میشود: من پسرم را بزرگ نکردم که یک سرباز شود.
این فیلم نیز همچون فیلم «تمدن»، یکی از ابزارهای تبلیغاتی دولت آمریکا برای پیروزی دوباره «ویلسون» در انتخابات ریاست جمهوری بود تا شاید یکی از مهمترین شعارهای انتخاباتی خود یعنی امتناع از درگیری با اروپا را به اجرا گذارد.
در میان فیلمهای جنگی، فیلمهایی با موضوع جنگ داخلی آمریکا کمتر به چشم میخورد ولی از جمله آنها میتوان به فیلمهای «بر باد رفته» (1939)، «وسترنهای شناندو» (1965)، «افتخار» (1989)، «گتیزبرگ» (1993) اشاره کرد.
فیلم «بر باد رفته»
* فیلمهای دوران جنگ جهانی اول موسوم به «جنگ بزرگ»
با شروع جنگ جهانی اول در آوریل سال 1917، فضای ساخت فیلمهای صلحجویانه و ضد جنگ در هالیوود نیز تغییر کرد و سیل عظیمی از آثار هنری جنگی آغاز شد.
«جورج ام.کوهن»، مشهورترین ترانه خود با نام «Over There» را در این دوران سرود و «دی. دبلیو. گریفیث» نیز فیلم «قلبهای دنیا» را ساخت که فیلمی کاملا احساسی و تبلیغی در جهت تهییج آمریکاییها برای جنگ با اروپاییها بود.
ترانه «over there» ساخته «جورج ام کوهن»
*تولد دوباره فیلمهای جنگی در اواسط قرن 20 میلادی/روایاتی متفاوت از عشقهایی شکل گرفته در خاک و خون
در دوران صلح و در اواسط قرن 20 میلادی بار دیگر بازار فیلمهای جنگی رونق یافت.
فیلم «پارادای بزرگ» ساخته «کینگ ویدور» از کمپانی «مترو گلدن مایر» (1925) نوع جدیدی از فیلمهای جنگی بود که تقریبا میتوان آن را شروعکننده دوران رونق فیلمهای جنگی دانست.
*فیلمهای جنگی هالیوود پیش از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم:
در دهه 30، پیش از شروع جنگ جهانی دوم در سپتامبر سال 1939 میلادی، فیلمهای جنگی بالاخص در هالیوود کمتر و کمتر ساخته شد.
زمانیکه سال 1939، فیلمسازان بریتانیایی تلاش کردند تا در فیلمهایشان به آمریکاییها در رابطه با تهدید پنهان فاشیستهای ایتالیایی و آلمانی اخطار بدهند. فیلم جنگی سیاسی «خبرنگار خارجی» ساخته «آلفرد هیچکاک» در سال 1940 از جمله این فیلمها بود که در پایان از مردم آمریکا میخواست که وارد جنگ شوند.
فیلم «خبرنگار خارجی» دومین فیلم آمریکایی «آلفرد هیچکاک»
«چارلی چاپلین» نیز چندین بار از جمله در فیلم «دیکتاتور بزرگ» در سال 1940 در نقش هیتلر ظاهر شد. «دیکتاتور» بزرگ اولین فیلم ناطق «چاپلین» به عنوان بازیگر و کارگردان بود.هیتلر تماشای این فیلم را در آلمان ممنوع کرد.
«چارلی چاپلین» در نقش هیتلر
در اواخر دهه 30 و اوایل دهه 40 میلادی هالیوود تعداد فیلمهای جنگی خود را به طرز قابل توجهی افزایش داد و فیلمهایی چون «اعترافات جسورانه یک جاسوس نازی» ساخته «آناتول لیتواک» (محصول 1939 میلادی)، «پل واترلو» به کارگردانی «مروین لی روی» و بازی «ویوین لی» و «رابرت تیلور»، «زنگها برای که به صدا درمیآیند؟» براساس رمان مشهور «ارنست همینگوی» از جمله فیلمهایی است که در این دوره ساخته شدند.
*فیلمهای جنگی هالیوود در زمان وقوع جنگ جهانی دوم/از وظیفهشناسی همفری بوگارت در «کازابلانکا» تا جانفشانی «کوئنتین تارانتینو» در «کانال گوادآل»
در پی وقوع حمله هواپیماهای جنگنده ژاپن به پایگاه دریایی ایالات متحده آمریکا در پرل هاربر در اواخر سال 1941 میلادی و ورود
آمریکا به جنگ جهانی دوم در تغییراتی اساسی در حال و هوای فیلمهای صنعت سینمای هالیوود نیز به وجود آمد، آنچنان که این صنعت سینمایی به حمایت از کشور خود به یکباره فیلمهای جنگی بسیاری ساخت که بسیاری از آنها تبلیغاتی برای ورود آمریکا به جنگی باشکوه و سرافرازانه بود در کنار این تبلیغات بعد انسانی این جنگ نیز همواره به مخاطب یادآوری میشد.
تقریبا میتوان گفت که تمامی فیلمهای کلاسیک پیش از جنگ جهانی دوم، از حال و هوای وطن خواهی و رمانتیک برخوردار بود همچون فیلم «کازابلانکا» (1942 میلادی) که تنها چند هفته بعد از آزادی شهر «کازابلانکا» (بزرگترین شهر مراکش) اکران شد.
فیلم «کازابلانکا»
فیلم تلفیقی تلخ از عشق و جنگ است و مردی (با بازی همفری بوگارت» که حاضر میشود به خاطر انجام وظیفهاش در طول جنگ جهانی دوم برای رساندن اروپاییهای فراری از آلمان به آمریکا از طریق شهر کازابلانکا، از عشق بزرگ زندگیاش که بار دیگر او را به دست آورده، دست بکشد.
فیلم «ساعت» به کارگردانی «وینسنت مینلی» در سال 1945 میلادی یکی دیگر از فیلمهای جنگی بود که در این دوره در حالی ساخته شد که با مضمون عشق در آمیخته بود.
فیلم «ساعت»
از دیگر فیلمهای جنگی که در دوران جنگ جهانی دوم ساخته شد میتوان به فیلمهای «کمدی بشری» (1943) داستان زندگی پستچی جوان در شهری کوچک و جنگزده، «از زمانیکه تو رفتی» (1944) داستان مادر دو فرزند که همسرش را در جنگ از دست داده، «بهترین سالهای زندگی ما» (1946) داستان مشکلات سه سرباز آمریکایی بازگشته از جنگ برای تطبیق خود با زندگی گذشته و «مردان» (1950) اولین فیلم «مارلون براندو» داستان سربازان صدمه دیده در جنگ جهانی دوم است.
فیلم «از زمانیکه تو رفتی»
*کمدیهای سیاه جنگی/فیلمهایی که دیوانگی و بیرحمی جنگ را به سخره گرفتهاند
در کنار فیلمهایی که از جنگ جهانی دوم یک حماسه تاریخی میساختند تا فیلمهای جنگی تبلیغاتی که آمریکاییها را به شرکت در این جنگ ترغیب میکردند از همان ابتدا همواره فیلمهایی نیز در نکوهش دیوانگیها، بیرحمیها و تخریبهای جنگ جهانی دوم ساخته میشد که از آنها به عنوان کمدیهای سیاه جنگی یاد میشد.
شاید یکی از اولین کمدیهای سیاهی که در هالیوود ساخته شد، فیلم کلاسیک « Duck Soup » به کارگردانی «لئو مککارتی» محصول سال 1933 میلادی باشد.
از دیگر فیلمهای شاخصی که در این ژانر میگنجند، میتوان به فیلم «دکتر استرنجلاو» ساخته «استنلی کوبریک» یکی از موفقترین این فیلمها اشاره کرد. این فیلم در زمان خود یعنی سال 1964 توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد، و همچنین توانست در 4 رشته از جوایز اسکار شامل بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلمنامه اقتباسی نامزد شود.
* جنگ ویتنام و ساخت تنها یک فیلم هالیوودی در این دوران
در طول جنگ ویتنام تنها یک فیلم ساخته شد که به طور مستقیم به جنگ ویتنام میپرداخت و بعدها بدترین فیلمی که در طول تاریخ سینما درباره ویتنام ساخته شد، نام گرفت.
فیلم «یونیفرم سبز» در سال 1968 ساخته شد که به نظر منتقدان بیش از حد شعار زده، تبلیغاتی و نادرست است.
این فیلم با بازی «جان وین» داستان یک فرمانده ضد کمونیست و بیش از حد وطن پرست آمریکاست که وظیفه فرماندهی دو تیم جداگانه از نظامیان سبزپوش را به عهده دارد، وظیفه یکی از این دو تیم کنترل و حفاظت از کمپی نظامی در ویتنام است که قرار است دشمن آن را تسخیر کند و گروه دیگر وظیفه یافتن ژنرالی گمشده در ویتنام را به عهده دارد.
فیلم جنگی «یونیفرم سبز»
به نظر میرسید که هالیوود برای سالها که تا اواسط دهه 70 ادامه داشت همچنان سعی میکرد که جنایات و اشتباهات و در پی آن شکست خود در جنگ ویتنام را نادیده بگیرد.
*از دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا برای ساخت فیلمهای هلوکاستی تا اعتراف به بیعلاقگی هالیوودیهای آمریکایی برای پرداختن به هلوکاست
کمی پس از پایان جنگ جهانی دوم در اروپا، 13 نفر از گردانندگان اصلی هالیوود، که همگی یهودی بودند،به دعوت «دوایت دیوید آیزنهاور»، رئیس جمهور وقت آمریکا، گرد هم آمدند و «آیزنهاور» از آنها خواست تا وحشت هلوکاست را در غالب سینما و تلویزیون به جهانیان نشان دهند.
پس از این ملاقات که در سال 1945 انجام شد، اگرچه این افراد متعهد شده بودند که فیلمهایی بسازند که تصویرگر کشتار 6 میلیون یهودی به دست نازیها باشد ولی به تعهد خود عمل نکردند.
این بیتوجهی تا سال 1959 و ساخت فیلم «خاطرات آن فرانک» ادامه یافت.
این فیلم که براساس نمایشنامهای پرفروش به همین نام ساخته شده داستان دختری یهودی است که به همراه خانوادهاش در طول جنگ جهانی دوم به طور مخفیانه زندگی میکنند ولی پس اتمام جنگ، خاطرات خود را منتشر میکند. این فیلم برنده سه جایزه اسکار شد.
اگرچه تقریبا همه رؤسای استودیوهای فیلمسازی هالیوود از اروپای شرقی بودند و یا فرزندان کسانی بودند که از این منطقه به آمریکا مهاجرت کرده بودند ولی آنها همگی از این مسئله که هلوکاست بر کارشان تاثیر منفی بگذارد میترسیدند.
در این میان یکی از کسانی که نسبت به این مسئله انتقاد زیادی داشت، «نئال گابلر»، منتقد رسانه و نویسنده کتاب «امپراطوری خودشان: چگونه یهودیان هالیوود را اختراع کردند.» که بعدها براساس آن مستندی به همین نام ساخته شد، بود.
کتاب یهودیان چگونه دست به اختراع هالیوود زدند
نئال گابلر، نویسنده کتاب یهودیان چگونه دست به اختراع هالیوود زدند
«گابلر» در این باره گفت: آنها آمریکاییهای واقعی نیستند، آنها با هر فشاری که بود وارد صنعت سینمای هالیوود شدند و از آنجاییکه یهودی بودند، تاییدکننده ارزشهای آمریکایی نبودند.
در مستندی که براساس کتاب «گابلر» ساخته شد، یهودیان هالیوود از جمله «نورما بارزمن» که نامش در فهرست سیاه هالیوود بود، متذکر شدند که صنعت هالیوود علاقهای به پرداختن به موضوع هلوکاست ندارد.
تا پیش از آنکه آمریکاییهای هالیوود دست به کار فیلمهایی شوند که از طریق آن چهره شیطانی نازی را به تصویر بکشند تنها تعداد معدودی فیلم در اینباره ساخته شد که از جمله آنها میتوان به فیلم «شهادتهای یک جاسوس نازی» محصول کمپانی یهودی «برادران وارنر» در سال 1939 میلادی و «دیکتاتور بزرگ» اثر «چارلی چاپلین اشاره کرد، چاپلین فیلم «دیکتاتور بزرگ» را با سرمایه شخصی ساخت.
البته به مرور با موفقیت فیلم «خاطرات آن فرانک» در گیشه هالیوود شروع به ساخت فیلمهایی با موضوع هلوکاست کرد، آن چنانکه در سال 1961 فیلم «قضاوت در نورنبرگ» به کارگردانی «استنلی کرامر» و در سال 1982 فیلم «انتخاب سوفی» ساخته شد.
فیلم خاطرات آن فرانک
در سال 1993 «استیون اسپیلبرگ»، فیلمساز مشهور و یهودی هالیوود با ساخت «فهرست شیندلر»، یکی از مهمترین فیلمهای هلوکاستی تاریخ سینمای آمریکا به نام خود به ثبت رساند.
فیلم «فهرست شیندلر»
فیلم بر اساس کتاب «شیندلرز آرک»،برندهٔ جایزه بوکر، ساخته شده است.
این فیلم برنده 7 جایزه اسکار از جمله اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی سال شد و در واقع اولین فیلم سیاه و سفیدی بود. که بعد از سال 1960، جایزه اسکار بهترین فیلم را به دست میآورد.
«فهرست شیندلر» درباره یک تاجر عضو حزب نازی (با بازی لیام نیسون) است که به خاطر طبع خوشگذران و عیاش خود و با توجه به دوستی بین او و مقامات رده بالای ارتش که بیشتر به خاطر سخاوت وی است ، موفق می شود کارخانه ای را با پول یهودیانی که در خفا با آنان شریک شده بخرد . سپس با توجه به همین روابط یهودیان را به عنوان کارگر در کارخانه استخدام میکند و رفته رفته این کارخانه راه فراری برای بعضی از یهودیان می شود که در قرنطینه ماندهاند و خطر مرگ هر لحظه آنان را تهدید می کند.
«استیون اسپیلبرگ» که خود یهودی است، سالانه چند میلیون دلار به رژیم صهیونیستی کمک نقدی میکند.
او 6 سال بعد نیز در سال 1999، در فیلم مستند «آخرین روزها»، از دریچه دوربین خود داستان پنج بازمانده کشتار یهودیها به دست حزب نازی را به تصویر کشید.
چند سال بعد نیز «رومن پولانسکی»، فیلمساز آمریکایی تبعید شده، فیلم «پیانیست» را ساخت که توانست جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای او و جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای «آدرین برودی» به ارمغان بیاورد.
فیلم پیانیست
این فیلم داستانی دلهرهآور از چگونه نجات یافت یک آهنگساز یهودی در جریان کشتار یهودیها به دست نازیهاست.
* جنگ خلیج فارس در هالیوود:
پس از وقوع جنگ خلیج فارس (حمله عراق به کویت) در سال 1990 و در پی انجام عملیات طوفان صحرا در سال 1991، هالیوود تا چند سال نسبت به این جنگ سکوت پیشه کرد ولی در سال 1996 اولین فیلم خود درباره جنگ خلیجفارس با نام «شجاعت در زیر آتش» به کارگردانی «ادوارد زوئیک» و بازی «دنزل واشنگتن» ساخت که در گیشه با استقبال نسبی روبرو شد.
فیلم شجاعت زیر آتش
پس از آن فیلمهای «سه پادشاه» در سال 1999 با بازی «جورج کلونی» و «مارک والبرگ»، «دشمن در دروازهها» در سال 2001 ساخته «ژان ژاکوس آنود»، «پشت خطوط دشمن» (2001)و ... ساخته شد.
* هالیوود و پیشبینی حادثه 11 سپتامبر سالها پیش از وقوع آن/از جان سخت تا روز استقلال
در پی وقوع حادثه 11 سپتامبر تمرکز هالیوود از فیلمهای جنگی از این دست بر فیلمهای ترسناکی که مردم به شیوهای ترسناک و دهشتناک به قتل میرسیدند، تغییر یافت، که از جمله این فیلمها میتوان به فیلمهای «هاستل» (2005)، «مطرودین شیطان» (2005)، «اره 1» (2004)، «اره 2» (2005) اشاره کرد.
البته اگرچه برخی از این فیلمهای ترسناک در گیشه با استقبال روبرو میشد ولی مردم آمریکا رنجیده خاطر از حادثه 11 سپتامبر تمایل چندانی به تماشای فیلمهایی که به طور مستقیم به این حادثه و حواشی آن میپرداخت نداشتند، آنچنانکه کمپانی «برادران وارنر» پس از ساخت فیلم «صدمات جانبی» با بازی «آرنولد شوارتزنگر» در سال 2001 میلادی مجبور به لغو اکران آن شد.
فیلم صدمات جانبی
این فیلم داستان یک گروه از مامورین نجات آتش نشانی را روایت می کرد که در یک ساختمان مرتفع که طعمه حریق شده بود،گیر کرده بودند. شباهت موضوع و صحنه های این فیلم به وضعیت قربانیان دو ساختمان تجارت جهانی، مانع اکران این فیلم در آن زمان گردید. این فیلم فوریه 2002 به صورت نه چندان گسترده اکران شد، با این حال در گیشه با استقبال روبرو نشد.
به طور همزمان و تنها چند ماه پس از وقوع حادثه 11 سپتامبر، «ریدلی اسکات» اقدام به ساخت فیلم پرهزینه «سقوط قوش سیاه» کرد، فروش این فیلم نیز نتوانست انتظار سازندگان آن را چندان تأمین کند.
اگرچه هالیوود پس از حادثه 11 سپتامبر فیلمهای زیادی درباره 11 سپتامبر ساخت و در بیشتر آنها انگشت اتهام را به سوی مسلمانان نشانه رفت ولی شواهد مستند بسیاری مبنی بر آگاهی هالیوود از این واقعه پیش از وقوع آن داشته است که در زیر تنها به برخی از آنها اشاره میکنیم، البته هالیوود در این مورد نیز به رسالت همیشگی خود یعنی آماده نبودن ذهن مخاطب آمریکایی نسبت به حادثهای که قرار است در آیندهای نزدیک توسط دشمنی ناپیدا به قوع بپیوندد.
_در فیلم «ترمیناتور» 1984در صحنهای میبینیم که نسبت به تاریخ و یا زمانی هشدار داده میشود، (هشدار 11/9)
پوستر اولیه فیلم «جان سخت 2» که برجهای 2 قلو را نشان میدهد، که در اثر اصابت هواپیما منفجر می شود، فیلمی که سالها پیش از وقوع حادثه 11 سپتامبر ساخته شد، البته این پوستر کمی بعد تغییر کرد و پوستر دوم به صورت تصویر بعد از آن منتشر شد:
در فیلم «برادران سوپر ماریو» که براساس بازی ویدیوئی «سوپر ماریو» که در ایران بیشتر به نام «قارچ خور» شهرت دارد در سال 1993 یعنی حدود 8 سال پیش از وقوع حادثه 11 سپتامبر در صحنهای از فیلم شاهد انفجار برجهای دوقلو آنهم به شکل آنچه که در واقعیت روی میدهد، هستیم.
*فیلم «صلح ساز» با بازی «جورج کلونی» در سال (1997)
*فیلم «طبقه سیزدهم» محصول سال (1999)
*فیلم «گودزیلا» محصول سال (1998)
*فیلم «روز استقلال» محصول سال (1996)
*فیلم «مکانهای تجاری» محصول سال (1983)
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com