به گزارش بولتن نیوز، چهاردهم جمالیالثانی مصادف با پانزدهم فروردین ماه سالمرگ ابوحامد محمد بن احمد غزالی طوسی شافعی مؤلف کتاب معروف «احیاء علوم الدین» است.
بر اساس نگارش خود غزالی در کتاب «المنقذ من الضلال» زندگی او به نحو اختصار چنین است: نابغه جهان اسلام در طوس به دنیا آمد. پدرش مردی از صلحا بود که از پشم ریسی و فروش آن در بازار گذران زندگی میکرد. بدین سبب او را غزالی گفتهاند. برخی میگویند غزالی منسوب به غزاله (بدون تشدید) قریهای از قرای طوس یا در طابران (قصبه طوس که اکنون خرابههای آن در اطراف و مجاورت مشهد ) است. پدرش اهل تقوی بود و در مجلس وعظ شرکت میکرد. او از خداوند فرزندان صالح خواست که ابوحامد و احمد را به او عطا کرد. هنگام وفات آنها را به دوستش ابو احمد رازکانی سپرد و از او تعلیم آنها را در خواست کرد، آن مرد پس از مرگ وی به وصیت او عمل کرد تا اینکه میراث پدر به پایان رسید. سپس آن دو را تشویق به شرکت در نظامیه کرد.
غزالی در سال 465 هجری به گرگان رفت و در حلقه درس امام ابونصر اسماعیلی درآمد و در بازگشت دوباره به وطن، گرفتار راهزنان شد. وقتی وسایل او را بردند او التماس کرد هرچه دارم ببرید ولی آنچه در خورجین دارم برایم بگذارید. آنها قبول نکردند. به ناچار نزد رئیس راهزنان رفت. گفت: در خورجین چیست که آن قدر مینالی؟ گفت: در آن نوشتههایم هست که برایشان رنج فراوان بردهام. رئیس راهزنان گفت: علمی که با از بین رفتن این کاغذپارهها از بین برود، علم نیست. این چه علمی است که دزدان میتوانند از تو بربایند. غزالی میگوید: این سخن نوعی الهام الهی بود که مرا به خود آورد. چون به طوس بازگشتم. سه سال زحمت کشیدم که آنان را از بر کرده تا قابل سرقت نباشند (طبقات الشافیعة. ابن خلکان).
سپس در سال 470 هجری به نیشابور رفت و در حوزه درس امام الحرمین ابوالمعالی جوینی، به تحصیل اخلاق، مذاهب، کلام، جدل و حکمت پرداختم و در میان شاگردان مشهور شدم. امام به داشتن چنین شاگردی به خود میبالید. با مرگ استاد به سال 478 هجری در لشکرگاه نیشابور به نزد خواجه نظام الملک رسید.
در سال 484 هجری به دستور ملک شاه سلجوقی و خواجه نظامالملک تدریس نظامیه بغداد به وی محول شد و مدت چهار سال در آنجا به تدریس پرداخت و در علم کلام استاد و صاحب تألیف شد. در فلسفه نیز بدون استاد پس از سه سال تحقیق کتاب «مقاصد الفلاسفه» و سپس «تهافت الفلاسفه» و «فضایح الباطنیه» را نوشت.
سپس میگوید: چون از این علوم فارغ شدم قدم به طریقه صوفیه نهادم و دانستم که معرفت طریقه ایشان به دو چیز است: «علم و عمل» برای من علم آسانتر از عمل بود. لذا به تحصیل علوم آنها از کتابهایشان پرداختم ولی دریافتم که عمق حقایق ایشان تعلم قابل دریافت نیست و دانستم که صوفیه اصحاب حالاند نه قال. تا اینکه از تدریس کناره گرفتم و سرگردان و مردد بودم و مریض شدم. اطبا از معالجه من ناامید و ناتوان شدند. به خداوند التجا کردم و گفتم به سفر حج میروم و در باطن، آماده سفر شام شدم. (المنقذ من الضلال. امام محمد غزالی)
این سفر که از ذیالقعده سال 488 هجری آغاز شده بود، مدت ده سال به طول انجامید. به این صورت که به بغداد و از بغداد به دمشق رفت و مدت دو سال در شام ماند. سپس به بیت المقدس به زیارت تربت خلیل رفت و در سال 498 هجری عزم حجاز کرد و پس از ادای مناسک حج و زیارت مکه و مدینه به طوس بازگشت و ره آورد این سفر طولانی ده ساله احیاء علوم الدین است.
مدت یک سال به دستور سلطان سنجر، تدریس نظامیه نیشابور را برعهده گرفت و در این مدت، کتاب المنقذ من الضلال را نوشت که برخی آن را اعتراف نامه غزالی میدانند. سپس به طوس بازگشت و در آنجا مدرسهای بنا نهاد و در آن به تدریس کلام، تصوف و مطالعه و ختم قرآن مشغول شد و در بامداد دوشنبه چهاردهم جمادیالاخر سال 505 هجری درگذشت.
آرامگاه امام محمد غزالی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com