چندی پیش، مسئولان اداره حقوقی ثبت احوال تهران که خود را برابر سناریوی عجیبی میدیدند در یکی از دادسراهای پایتخت به طرح شکایتی عجیب پرداختند که در آن اقدام دختری جوان در ازدواج و طلاقهای پیدرپی مرموز خوانده میشد.
وقتی بازپرس پرونده شنید که دختر 20 ساله در کمتر از دو سال، 10 بار شناسنامهاش را عوض کرده و هر بار دستوری قضایی برای پاک کردن اسامی شوهرانش داشته است، خود را در برابر کلاهبرداریهای ماهرانه این عروس خانم دید.
بررسیهای قضایی نشان داد که دختر شیاد با شناسایی پسران پولدار آنان را فریب داده و پس از عقد با مهریههای طلایی میتوانست به اجرای نقشه کلاهبرداری میلیونیاش دست بزند و عجیب اینکه هیچکدام از دامادها اطلاعی از ازدواجهای قبلی این عروس فریبکار نداشتهاند و شناسنامههای پاک وی باعث میشد جوانان پولدار براحتی در دام کشیده شوند.
وقتی سابقه 10 بار ازدواج و 10 بار طلاق این عروسخانم روی میز بازپرس قرار گرفت، دستور احضار دختر جوان صادر شد و وی در حالی که چهرهای خونسرد داشت در دادسرا حاضر شد.
داستان نخستین ازدواج
نخستینبار در یک میهمانی بزرگ با جلب نظر پسر جوان و ثروتمندی جرقه نقشه ماهرانه به ذهنش نشست. ساعاتی پس از آشنایی به نقشهاش فکر میکرد و بالاخره تصمیمش را گرفت. صبح روز بعد به شمارهای که پسر جوان در میهمانی به او داده بود زنگ زد و قرار ملاقات گذاشت. دختر جوان بهخوبی میدانست چگونه در مدتی کوتاه پسر جوان را فریب دهد.
دو هفتهای از این آشنایی نگذشته بود که دختر جوان خواست با هم عقد کنند، پسر ثروتمند ابتدا نپذیرفت اما چند روز بیمحلی دختر جوان کافی بود تا مقدمات خواستگاری و بلافاصله پس از آن مراسم عقد رسمی با تعیین مهریهای سنگین برگزار شود.
روزهای بعد از عقد چهره واقعی عروس مرموز نمایان شد و با بهانهگیریهای گاه و بیگاه، همه دیدارها با همسرش را با دعوا تمام میکرد و از این ازدواج ابراز پشیمانی داشت. در همان روزها بود که احضاریه دادگاه خانواده داماد فریبخورده را غافلگیر کرد و مشخص شد دختر نوعروس مهریهاش را به اجرا گذاشته است. پلانهای این سناریو به اندازهای پشت سر هم و سریع پیش رفت که داماد فرصتی برای تصمیمگیری پیدا نکرد. دختر جوان به ایستگاه پایانی نقشهاش رسیده بود. در مدت کم آشناییاش با خانواده داماد آنها را بهخوبی شناخته بود و میدانست پرداخت 100 یا 110 سکه طلا برای آنها سخت نیست.
داماد روزهای سختی داشت، وقتی پیشنهاد این میزان از مهریه را شنید حاضر به طلاق توافقی شد و تنها عایدی این ازدواج کوتاهمدت پول میلیونیای بود که به جیب عروسخانم رفته بود. حالا در پلان دوم دختر جوان با آگاهی از اینکه چون بعد از عقد به خانه بخت نرفته طلاقش توافقی بوده و همچنان دوشیزه است با حکم دادگاه نام داماد فریبخورده را از شناسنامهاش پاک کرد و ثبت احوال تهران شناسنامه جدیدی برای او صادر کرد.
شکارهای سریالی
این پول بادآورده حسابی زیر زبان دختر جوان مزه کرده بود و همین باعث شد او بار دیگر به فکر شکار تازهای بیفتد. این ماجرا در کمتر از دو سال، 9 بار دیگر تکرار شد و همه دامادها که از آشنایی با دختری با کلاس و ازدواج با وی خوشحال و راضی به نظر میرسیدند یکی پس از دیگری به دادگاه خانواده رفتند و با پرداخت سکههای طلا وی را طلاق میدادند، غافل از اینکه در یک نقشه تکراری گرفتار شدهاند.
احضار 10 داماد فریبخورده
دختر شیاد در بازجوییها انگار از اینکه هیچ اتهامی ندارد اطمینان داشت و به بازپرس پروندهاش گفت: «من بیگناه هستم. ازدواجهایم قانونی و بدون ایراد بود. همه شوهرانم به دلخواه خودشان با من عقد کردند و بعد بهخاطر اختلافاتی که داشتیم طلاقم دادند. طبق قانون باید در شرایطی که هنوز به خانه بخت نرفته و دوشیزه هستم نصف مهریهام را بپردازند، من توافق میکردم و 100 تا 110 سکه طلا میگرفتم بعد با حکم قانونی دادگاه شناسنامهام عوض شده و اسم شوهرانم پاک میشد.»
وی افزود: «هیچ کجای کارم بیقانونی نبوده و نمیدانم چرا باید پاسخگو باشم.»
با این ادعاها، بازپرس دستور شناسایی و احضار 10 داماد فریبخورده را صادر کرد و آنان همگی تحت تحقیق گرفته شدند و پرده از سرنوشتهای مشابه خود برداشتند. همه این مردان ادعا کردند که پیش و بعد از عقد این دختر جوان کاملاً با هم متفاوت بودند؛ چراکه تصور میکردند با یک دختر بسیار مؤدب، با فرهنگ و مهربان ازدواج میکنند اما از فردای روز عقد خود را در برابر دختری یاغی و گستاخ دیدهاند و حاضر بودند هر چه زودتر وی را طلاق بدهند.
وقتی همه مردان فریبخورده تأکید کردند که هیچ اطلاعی از ازدواجهای قبلی دختر شیاد نداشتهاند و وی ادعا میکرد با هیچکس سر سفره عقد ننشسته است، بازپرس پرونده این عروس فریبکار را با اتهام کلاهبرداری و فریب در ازدواج گناهکار شناخت.
بر اساس این گزارش، پس از صدور کیفرخواست برای این پرونده، بزودی قاضی دادگاه جزایی عمومی تهران عروس فریبکار را تحت محاکمه قرار خواهد داد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
از نشانه های بارز فقدان تربیت و فرهنگ
یارو برای خودش بیزنس راه انداخته بوده است با این دور زدن شرع و دین خدا
خدایا آبروی ما را حفظ کن
-عزیزان فکر نون باشید که خربزه آبه، کافیست راه را درست انتخاب کنید تا به مقصد خوبی برسید و در بین راه تو موضوعات حاشیه ای گیر نکنید- همین.
جناب ایلیا !
آخوند محله ما همیشه و در همه حال ، اول خودش را و بعد هم پا منبری هایش را به تقوا دعوت می کرد و می گفت : " اگه کسی قصد انجام کاری را نداشته باشه می تونه هزار و یک دلیل برای انجام ندادن آن بیاره ، ولی اگه قصد انجام اونو داشته باشه همان یک دلیل هم برایش کافیه".
او همیشه تاکید داشت که در کارها تقوا پیشه کنید و اول از همه رضایت او را در نظر بگیرید و مطمئن باشید که هم او محافظ و در همه حال یاری رسان شما خواهد بود.
بحث "عده" و موضوع "نگهداری عده" هم در موضوع طلاق و متارکه در تمام رساله های عملیه علما آورده شده است بترتیبی که قوانین رسمی کشوری ما هم آنرا بصورت های تفصیلی تصریح داشته است. بحث مورد اشاره از علمی ترین بحث های حقوق خانواده است که حتی در قوانین کشور های پیشرفته هم به این روشنی مورد توجه واقع نشده است.
بنظر می رسد این خانم و خانواده ایشان از توجه به این اصل مترقی مغفول بوده اند.
جناب "رضا"ی عزیز !
در این مقطع که یادداشت حاضر زیر کامنت شما گذاشته می شود تعداد کل کامنت های وارده برای گزارش خبری حاضر 96 مورد که 91 مورد آن انتشار یافته و 5 مورد از طرف تحریریه بولت غیر قابل انتشار بوده (حدود 5%) تشخیص داده شده است.
شایان ذکر است که اولین کامنت وارده هم که با محوریت توجه به " تربیت " ، " فرهنگ "، " شرع و دین خد ا" و " آبروی مومنین " ارسال شده جزو معدود کامنت هایی بوده که " منفی " دریافت نکرده و تمام بازدید کنندگان آنرا مثبت زده اند.
ضمن عطف توجه شما به لزوم برانگیختن حساسیت ها نسبت به بد فهمی ها و کج فهمی از مسائل شرعی، عرفی و قانونی افکار عمومی از سوی رسانه ها خاطر نشان می نماید که عبارت " بولتن خودش هم غافلگیر میشود" بهیچوجه صحیح ارزیابی نمی شود چرا که بولتن بدرستی به رسالت مطبوعاتی خود عمل کرده است و از این بابت از عموم دست اندکاران آن تشکر می شود چرا که انشاء الل.. " قصد " همان " قصد " قربت است و لا غیر.
همین !
آقا رضا می فرمائید : " ...عزیزان فکر نون باشید که خربزه آبه " .
عرض می شود : که نان ما از زحمت و دسترنج است که برکت آنرا هم صاحب نان تضمین کرده و افزون می کند ولی اگر از دغدغه اصلی مان سئوال کنید پاسخ می دهیم که حواس مان است تا روی پوست خربزه نرویم و در همه حال از دفاع از مرزهای عزت ، شرف و ناموس خانواده و باورهای اعتقادی غافل نمی شویم.
عزت شما هم زیاد
مخلص آقا "رضا" ی با عزت !
این ها همه بحث های طلبگی است در محضر بولتن سربلند که منت نهاده و دوستان را دور هم جمع کرده !
وقتی دختران اروپایی دروغ را درک نمیکنن و تا به حال به کار نبرده اند، وقتی دختران اروپایی در عین زیبایی خودشونو نمیگیرن و مملو از احساسات پاک و واقعی هستن، وقتی اکثر دختران اروپایی تا قبل از سن 18 سالگی راستی راستی پاک و دست نخورده اند و تعداد کثیری از آنها تا قبل از ازدواج دست نخورده و پاک باقی میمانند پس چرا باید تبلیغات منفی ای که در داخل علیه شون میشه رو باور کنیم؟!!!
بهتر نیست دختران کشورمون هم سعی کنن صفات خوب آنها را داشته باشن تا جامعه به سمت سالم سازی پیش بره؟ البته بماند که خیلی از پسرها هم لیاقتش رو ندارند
به خودش زحمت نمی دهد
یک نفر را کشف کند!
زیبایی هایش را بیرون بکشد ...
تلخی هایش را صبر کند
آدم های امروز
دوستی های کنسروی می خواهند؛
یک کنسرو
که فقط درش را باز کنند
بعد یک نفر
شیرین و مهربان
از تویش بپرد بیرون
و هی لبخند بزند
و بگوید
حق با توست...
راستشو بگو کجایی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مطلب خیلی راحت است از اقوامت شروع کن وتحقیق کن تا مطمئن شوی مشکلی نیست .تمام افرادی که تهمت عمومی به مردم میزنند و به آمار کشورها رجوع نمیکنند وقتی نوبت به خودشان میرسد میگویند نه نه نه خواهر و مادر و عمه وخاله دختراشون ....همه شون پاکند ولی ابن دختر همسابه قبل از ازدواج دمی به خمره زده ..واقعا خجالت بکشید و شرم کنید.
مسلماً دختران ایرانی الاصل قابل رقابت با دختران اروپایی هستن ولی متأسفانه درصد آنها در جامعه کم است.
یکی از دوستان محیط دانشگاه رو مملو از دختران ناشایست دانسته بود! البته حقیقتاً اینجوریها هم نیست ولی من شخصاً اگه قصد ازدواج با یه دختر ایرانی داشتم محال بود با دختری که به سن دانشگاه رفتن رسیده ازدواج کنم چون احتمال ناپاک شدنش افزایش پیدا میکند.
بی شک دختران پاکدامن بسیاری در کشورمان حضور دارند که باید قدر پاکدامنیشان را بدانند ولی افسوس بدلایلی همچون شایع بودن دروغ گفتن در جامعه آدم نمیتونه اطمینان کنه و به قولی تر و خشک با هم میسوزند و عقل سالم میگه که بهتره که آدم همسرشو از بین دختران سرزمینی دیگر انتخاب کنه تا مشکلات ازدواج در ایران چون دخالتهای خانواده ها، حسادتها، چشمهای ناپاک در جامعه و غیره گریبانگیرش نشه.
البته با توجه به طرز فکرت بهت قول میدم در ایران تنها و تنها از همان گروهی که دوست نمی داری نصیبت میشد!
خلایق آنچه لایق . ین پایتخت نمیداند دراروپا دختران معدل از سن 12 سالگی اولین تجربه ..خودشان را پشت سر گذاشته اند زیرا در اروپا این خلاف و جرم ونیست بلعکس تنها ماندن دلیل عقب افتادگی از اجتماع محسوب میشود.
این طرف بنده خدا پایتخت مشکل بزرگی شده برای کاربران بولتن اگر به کامنتهای مسخره و سطحی او جواب ندهید فکر میکند شاهکار کرده است و اگر جواب بدهیم جواب ما را نمبفهمد فقط وقت ما را میگیرد و فرصتی نیست به بقیه صفحات بولتن سر بزنیم.این هم از اون افرادیست که با خرید اولین بلیط به اروپا در فارسی لکنت زبان پیدا کرده و بعد از چند روز اقامت از خود بیخود شده.جامعه شناسان اروپایی با احتیاط کامل در مورد اروپا صحبت میکنند ولی این بنده خدا با دو سه سفر هول هولکی به اروپا سفرنامه ناصر خسرو تحویل ما میدهد ونمیداند که بعضا نسل دوم کاربران ایرانی مقیم اروپا هم به کامنت هایش میخندند. شما اگر چند بار سفر کردی چندین میلیون ایرانی در نسل سوم آنجا مقیمند .
.....وخلاصه ...عرض خود میبری و زحمت ما میداری....
جناب پایتخت عزیز !
فقط بفرمائید با مصاحب های شیرین زبان خود به چه "زبانی" گفتمان داشته اید که به این نتیجه مشعشع رسیده اید که :
"...دختران اروپایی دروغ را درک نمیکنن و تا به حال به کار نبرده اند".
چون واقعا برای درک پیچیدگی های هر زبان و فهم اشارات آن آدمی باید انرژی های بیشتری را صرف کند و مخصوصا پیچیدگی های مطلب آنموقع بیشتر می شود تفاوت های تاریخی و فرهنگی هم بدان افزوده شود.
حال بعنوان فردی که بقول خود با "اروپا"یی جماعت در تماس بودید این ر اهم تائید می کنید که درک زبان آلمانی توسط یک فرد انگلیسی از درک زبان عربی توسط یک فارسی زبان بمراتب مشکل تر است هر چند که لغات و کلمات مشترک بین این دو زبان اخیر بمراتب بیشتر از آن دو زبان اروپایی است و برای اینکار بایستی ممارست بیشتری بخرج داد...
پیچیدگی های مسئله زمانی بیشتر می شود که موضوع تفاوت های فرهنگی هم بدان اضافه شود که خود ریشه در مسائل تاریخی و اجتماعی و اقتصادی دارد بترتیبی که در خود انگلستان هم ، فرهنگ و باورهای مردم اسکاتلند از ویژه گی های خاصی برخوردار است که با مردم ساکن در لندن تفاوت می کند.
حال بعنوان کسی که تا حدودی با ملل و فرهنگ های مختلف در غرب و شرق ارتباطات و مطالعاتی داشته و در مواقعی از نزدیک با آنها در مراوده بوده عرض می شود که : " اخوی ! این صفحه اجتماعی را اشتباهی تشریف آورده اید و باردید کنندگان پای ثابت آن چنان هجمه ای را به هموطنان خود مخصوصا بانوان شریف و عزیز بر نمی تابند بترتیبی که اگر فرصتی از سوی بولتن داده شود پاسخ های مشروحتر و مبسوط تری قابل تقدیم حضور خواهد بود...
یه هم ولایتی داشتیم که بنده خدا چون در دوره اجباری (خدمت سربازی در اواسط دهه بیست) چند ماهی در پادگان قلعه مرغی خدمت کرده بود پس تهران را مثل کف دست اش می شناسد و وقتی که یه گروه زوار قصد رفتن به زیارت شاه عبدالعظیم و قم و یا احیانا مشهد را با چاووش بار سفر می بستند انتظار داشت که حتما برای راهنمایی گرفتن در مورد مسیر های رفت و آمد در تهران باید به او رجوع کنند .
بزعم او هر آدرس دهی در تهران می بایست از میدان توپخانه و مسافرخانه های خیابان فردوسی شروع می شد و به شاه عبدالعظیم و میدان راه آهن ختم می گردید هر چند که خیابان لاله زار را هم در برخی موارد برای برخی از افراد خودی با ایما و اشاره آدرس دهی می کرد.
داستان این "پایتخت" هم مثل داستان اون "هم ولایتی" ما است که از فرهنگ "اروپا"یی جماعت، فقط خاطره آشنایی با "دختران" با فرهنگ اش یادش مونده که براحتی می تونسته با اونها مراوده داشته باشه و نه تنها بر صدق گفتار و حسن کردار آنها وقوف یافته بلکه برای ایرانی جماعت نسخه پیچی هم بکند.
نخیر اخوی! این چنین نیست بلکه شما از چیزی رنج می برید که مرحوم فانون آنرا در همون کتاب معروف خود بنام "سیاه و صورتکهای سفید" کاویده است و اگر بدان دسترسی نداشته باشید می توان بزبان های فارسی، فرانسوی و انگلیسی با ایمیل خدمت تان ارسال کنم.
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل
می فرمائید که : "...هم بافرهنگند، هم باسوادند(سواد واقعی)"
بفرمائید سواد شما در چه سطحی یه ؟!
یکی را پرسیدند : "از کجا به این طرف ها ؟"
جواب داد : " از چین و ماچین"
گفتند : "معلوم بود از چین ور و پاچینت! "
انگار خیلی پیچیده است...
به گزارش بولتن نیوز، کریستیانو رونالدو که به تازگی از نامزد روسی سابقش جدا شد با یک روزنامه نگار مکزیکی به نام "وانسا پاپنکوته" نامزد کرد....
یک کلاس آموزشی بایستی این دختره برای وانسا پاپنکوته بگذاره و شو هر داری!! یادش بده.
ببینید وقتی براحتی بک دختر 20ساله قانون را دور میزند و در حد بسیار بسیار بالائی دزدی میکند بعد ما انتظار داریم مثلا فلان مدیر هفت خط که فوق لیسانس و یا دکتری بانکی و یا بازرگانی ...دارد سر ملت و دولت کلاه نگذارد و از خلا قانون سوء استفاده میلیاردی نکند؟؟!!
الان متوجه شدم که شما تذکر دادی اتفاقا کاملا بی ربط بود.
وقتی پسرها ملاکشون برای پا پیش گذاشتن شده تعداد لبخندها و نگاه های دلبرانه که دختر مورد توجهشون باید تحویلشون بده،وقتی معیار شده رنگ سایه ی چشم و رژلب و لاک و… خب معلومه دخترای اهل عشوه باید هم از این ساده لوحی نهایت استفاده رو ببرن!
نوش جونشون می خواستن معیارشون رو ایمان و اعتقاد دختر قرار بدن تا اینطور یه دستی نخورن!
که پیامبر صلوات الله فرمودن دختر را یا به خاطر ثروت یا زیبایی و یا ایمان به همسری برمی گزینند اما تو به خاطر ایمانش با او ازدواج کن که خدا از مابقی بی نیازت می کند یعنی چهره اش در نظرت زیبا می شود و ثروت هم که بدست آوردنیست!
البته قریب به مضمون حدیث بود!
این که کاری نداره شما هم همانند حضرت علی ( ع ) تمام دارائیتون رو بعنوان شیربها تقدیم کنین
بالاخره یکی نمیشه فاطمه گونه باشه ولی دیگری علی گونه نباشه
استفاده از عنوان " تجارت " برای یک سنت عرفی که نیت خیل کثیر عاملان بر آن بر مستحکم داشتن و ثبات بخشیدن پایه های یک تصمیم مشترک برای یک زندگی مشترک معطوف بوده است زیاد پسندیده نیست.
عریضه نویس کنار خیابان
قیاس شرائط فعلی جامعه با عصر ظهور اسلام و یا از آن بالاتر قیاس ازدواج افراد معمول با ازدواج ستارگان درخشان طول تاریج بشریت و نمود های اسوه و طهارت بقول اهل علم قیاس مع الفارق است.
در آن عصر صرف انتصاب فرد به یک خانواده سرنوشت وی را با حیات و سرنوشت آن خانواده مرتبط می ساخت بترتیبی که حتی توهین و یا جسارت های کلامی به یکی از افراد منصوب به قبیله و عشیره می توانست جنگ های خونین و طولانی مدت را بدنبال داشته باشد ولی در حال حاضر برداشته شدن چتر حمایتی پدر و یا مادر می تواند بر ظهور کودکان و نوجوانان بد سرپرست و یا بی سرپرست منتهی گردد.
زن طلاق داده شده (صرف نظر از موضوع طلاق) در جامعه نیازمند حمایت است که اولی ترین آن حمایت های مادی برای گذران حداقل های زندگی است و تا زمانی که برقراری این حمایت ها از سوی نهاد های اجتماعی تامین و تضمین نگردیده است تنها امید او به چیزی است که از محلی بنام باصطلاح مهریه تامین می گردد ...
از جناب وکیل این انتظار است که وسعت نگاه خود را عمیق تر و گسترده تر سازند و بر توسعه کیفی این صفحه اجتماعی که با تلاش های بیدریغ دست اندکاران آن بر پا داشته شده و برای خود نعمتی و رحمتی شمرده می شود موثر واقع شوند.
عریضه نویس اونطرف کنار خیابان
به 30 سالگی نمیرسه الان رفت روی سیبل 12 طایفه و از طرف دیگر ارازل و اوباش منتظر چنین موقعیتهائی هستند زیرا پس از هر شکاری لاشخورها و کفتارها با بو کشیدت حاضر میشوند .این دختره تا آخر عمر خودش را ضايع كرد
دست بالای دست بسیار است.
با این رویه زندگی که در پیش گرفته عمرش به اون سال ها قد نمی دهد.
یه گرگ پیر فرتوت که اگه شانس آورده باشه در گوشه یه زندون !
مدیر پایگاه ان شا الله رضايت شاكيان را جلب كند و درس عبرت بگير و يك زندگي ساده و خوب داشته باشد. ...
با سلام , آرزو ودعای شما بسیار منطقی تر از نظر بنده است .و امید است این خانم جوان خلافکار متنبه شده و با گرفتن درس عبرت در آینده نظر شما را تحقق بخشد و نه الزاما حدثیات بنده را. با تشکر کمترین
دوست عزیز شما در کامنتهایتان بارها اشتباهاً "حدس" را "حدث" نوشته اید. امیدوارم در آینده دقت بیشتری روی املاء کلمات داشته باشید.
خطاب به شناس 21:42
دوست عزیز شما در کامنتهایتان بارها اشتباهاً "حدس" را "حدث" نوشته اید. امیدوارم در آینده دقت بیشتری روی املاء کلمات داشته باشید. ...
ضمن تشکر از تذکر جنابعالی متوجه باشید که اشتباه املائی و غلط نوشتن یک لغت توسط اینجانب , در مقابل اشتباه فکری و تحلیلی همیشگی شما و برداشت غلط شما از مسائل حتی جزئی و معمول و جر وبحث ها و گمانه زنیهای شما قابل حساب نیست . واقعا شما به کابران ظلم میکنید که با انتشار مواضع سطحی خود وقت آنان را تلف میکنید.
دوست عزیز !
"استثناء" ها را در قالب "قاعده" طرح نفرمائید.
آقا "داماد" ها خود می دانند که چگونه دست در دست "عروس" خانم ها و با همدیگر از کیان خانواده مواظبت کنند.
اینکه بزرگسالان و قدیمی ها ، در استقبال و خداحافظی ها از تازه " عروس و داماد " ها آنها را بصورت های مکرر و باز هم مکرر آنها را با دعای "انشاء ال... به پای هم پیر شوید" رهین منت خود می کنند بقول امروزی ها تکانه های مثبت برای آگاهانیدن آنها برای حفظ گرم کانون خانواده است.
مگرفامیل عروس درسرسفره عقدنبوده؟
مگراینکه هر12 عقدپنهانی انجام شده.که انهم ازخانواده دامادها که متمول وبااداب ورسوم بوده اند.بعیده.دراخرمگراینکه 12خانواده دامادهاوخوددامادها.گیج ومنگ بوده اند.یاعروس استادشیطان بوده.که خودشیطان نیزنمی توانداینهمه بپیچاند.
تازه تکبر زن و دختر در برابر نامحرم قابل ستایشه عاقلان و دین داران دانند!
خدایا کرمت رو شکر که انقدر ارزش زنان و دختران پایین اومده که به سادگی کسی که بلد نیست آب بینیشو بالا بکشه به این شکل بهشون توهین می کنه و ...
البته باید بگم با این حرف ها شما تنها و تنها شخصیت و ادب و تربیت خودتون رو برای همگان آشکار می کنید و این ذره ای از ارزش دیگران رو کم نخواهد کرد!
به این حرفم فکر کن؛وجود شخص شخیصت خودت اگر در کنار دختری نباشه چی از اون دختر کم میشه؟
نهایتش اینه که در این دنیای تنهایان همراه .. چون تو نخواهد داشت و مابقی راه رو تنها و البته با بار تهمت و افترا و بدبینی جامعه ای که خود تو هم جزءشی طی خواهد کرد!
خدایا شکرت
نکنه ظریفی در این گزارش خبری بود که دوستان بدان عنایتی نداشتند و آن قضیه : "....شناسایی پسران پولدار ..." بود.
این "پسران پولدار" ، قشری از جامعه تازه بدوران رسیده ای تشکیل می دهند که فکر می کنند با "پول" هر کاری را می توانند انجام دهند و برای حفظ "اعتبار" اجتماعی شان هر میزان "پول" را حاضر هستند در هر جایی که تشخیص می دهند خرج کنند.
"پول"ی که از راه زحمت کسب شود صاحب دارد و همون صاحب اش اجازه نمی دهد در این راه ها حیف و میل شود.
به پای تختم میگم اینقدر بد دخترهای نازنین ایرانیو نگو یکی از اون بدترینهاش نصیبت میشه ها گفته باشم!
ما با قضاوت های کلی مون نمی تونیم همه رو زیر سوال ببریم ولی سرنخ های شناخت شخصیت خودمون رو به دیگران می دهیم!
معلومه که هیچ عقل سلیم و وجدان بیدار و آگاهی این عمل دخترک رو که معلومه توسط حداقل اعضای خانواده اش یا کسان دیگری حمایت میشده رو نمی پذیره ولی خیلی احمقانه است که توهم برمون داره و همه رو به چشم شکارچی اموالمون(!) ببینیم یا تمام این قضاوت هایی که راجع به دختران خوب این سرزمین که همیشه ی خدا باید در حال اثبات بی گناهیشون باشن بکنیم!
یادمون باشه هیچکدام از دامادها اطلاعی از ازدواجهای قبلی این عروس فریبکار نداشتن و شناسنامه سفیدش باعث میشد جوانان براحتی به دامش بیفتن.
سرکار خانم سارا !
فراموش نشود که دین الهی سریال تلویزیونی نیست که با نگاه فیلم هندی یا جنگ های فمینستی که تلاش می شود تا تشابه حقوق را به جای تساوی حقوق القا کنند و زن را مرد و مرد را زن جا بزنند یاد بگیریم .
بالطبع این هموطن هم از خود فتاوی صادر کرده و بر همان اساس همان فتوا هم عمل کرده و به راهی رفته است که اگر موضوع کشف نمی شد در بهترین حالت در همین دنیا به جزای شدیدی دچار می شد که مواردی از آن در یادداشت های برخی از دوستان اشاره گردیده است.
شما فقط وفقط ظاهر کاررا در نظر گرفته اید ازدواج معامله بازار نیست که جنسی را درمقابل پول تحویل دهند .
جالب است چهره شما موقعی که ماشین سند اول میخرید وبعد از پرداخت پول و انتقال سند متوجه میشوید ماشین دست چندم بوده است را تماشا کرد.
آی شلوغ !
معلوم میشه تو دوسال ده ها کت و شلوار تازه گیرت اومده !؟
دادش هم بودند اون داداش های قدیم !
مادر بزرگ هر چیزی که می شد فورا با آهی از حسرت و با مثال هنرمندانه ای نوع قدیمی شو یادآور می شد.
یادم میاد که وقتی پدر برای اولین بار از بقال بزرگ میدان مرکزی شهر برای سر سفره پپسی کولا خرید کرده بود مادر بزرگ بعد از سر کشیدن یک لیوان بزرگ نوشابه آه عمیقی کشید و گفت : "نوشابه بودن اون نوشابه های قدیم".
و وقتی که تعجب همه افراد خانواده را از این خاطره خودش دید اصلا جا نزد و اضافه کرد : " آره دادش ام گاها ته مانده آب رنگ رزی سر کوچه را می گرفت و با وایتکس که اونموقع ها تازه به بازار اومده بود قاطی می کرد و یه نوشابه ای تحویل مان می داد که هرچه می خوردیم سیر نمی شدیم". آره جونم : دادش هم بودند داداش های قدیم !
یه روزی که از سر لج بازی خواهر بزرگم را اذیت کرده بودم سر رسید و گفت : دادش هم بودند اون داداش های قدیم !
وقتی منو عروس می بردند پدر بزرگت برای آقا دایی ات که اونموقع یه پسر خوشگل شش ساله بود یه سه چرخه خوشگل خرید. تو هم اگه خواهرت را اذیت نکنی ...
مادر بزرگ وقتی که حرف اش به اینجا رسید تازه متوجه شد که سوار شدن سه چرخه برای یک پسر نوجوان سیزده ساله چیز مسخره ای میشه و ادامه داد : "... به داماد تازه میگم برات یه پیکان جوونا بخره ".
ببخشین که سرتون را درد آوردم بقول مادر بزرگ بنده معلوم میشه که از این ازدواج های آبجی چیزی هم گیر این اخوی اش می اومده !
معلومه برادر خوش غیرتی داشته این خواهر خوشبخت !
این آدم از حرفاش پیداست به حد .. سوء ظن داره!
خیلی جالبه تو جامعه ای که بعضي مردانش تا این حد بی غیرت شدن که سکوت می کنن در مقابل شخصی که با مخاطب قرار دادن همه داره توهین علنی می کنه حداقل به خاطر خواهر و مادر خودشون هم که شده مداخله نمی کنن!
دخترها اگر هم عده ایشون خراب شدن دارن تصور می کنن که به سبک اروپا زندگی می کنن و این نهایت حماقت شخص رو می رسونه اگر فکر کنه همه ی دختران فاسدند و در این فساد مردان بی تقصیرند!
اگر اوضاع جامعه من اینه به خاطر اینه که امثال تو براش بازار درست کردی و حالا که عرضه زیاد شده دنبال یه دختر آفتاب و مهتاب ندیده ای!؟
داریم به کجا می ریم؟
در ضمن زیاد جوش نزن چون در نهایت یکی مثل خودت نصیبت میشه!
شما اگر با شخصی طرف باشید که منطقی فکر کند و منطقی بنویسد باعث ایجاد انگیزه شرکت در بحث و فراگیری میشود لیکن اینگونه فقط اکثر وقت افراد به بطالت میرود.
جواب: به اروپا
" داریم به کجا می ریم؟ "جواب: به اروپا ...
شما برین به پایتخت کشورهای اروپا ولی ما همینجا ایران میمونیم وبه اروپا نمیریم.
چند درصد از جامعه ما چنین عفریته هایی دارد؟گرچه خودم یک خانمم ولی معتقدم خیانتی در حد فاجعه اتفاق افتاده که در کامنتی هم از بلبشویی ثبت احوال گله کردم و متعجب از اینکه چرا سوابقی از این دختر ثبت نکرده اند.ببینید چقدر ذهنها آشفته شده زیرا کاری غیر شرعی و غیر عرفی غیر انسانی صورت پذیرفته و کم و نادرش هم به نظر زیاده.
بنابراین عزیزان مجرد اگر ازدواج را بسان نردبام ببینید یا تجارت یا بخواهید مثلا زرنگ بازی دربیاورید مطمئن باشید خدا بدجوری تو پرتان میزند پس اول توکل به خدا کنید و سپس عاقلانه انتخاب کنید و بعد عاشقانه زندگی کنید و صادقانه ادامه دهید(مهریه رو هم داماد پیشنهاد بده و بقدری باشه که بتونه پرداخت کنه)
حق یارتون
یـا علــــی
....گرچه خودم یک خانمم ولی معتقدم....
آفرین کامنت مردانه ای نوشتید.
مردانگی به جنسیت نیست،اگر کسی با معرفت باشه مرده!
بعنوان یک عامل پیشگیرانه میتواند جایگاهی درتدوین قوانین ومقررات دستگاه قضائی وسازمان ثبت احوال داشته باشد بدینصورت که ثبت ازدواج افراد بصورت اینترنتی باشد تادرموارد اینگونه ای ومشابهات آن وهزاران ترفند دیگری که ممکن است بوجود آید دستگاه قضائی براحتی وبموقع متوجه عمق مسائل بشود
انتشار این رویداد ها باعث هشیاری مردم ونسل جوان میشود تابیشتر درافراد دقیق شوند ودچار ظاهر افراد نگردندواز مشورت کردن با آدمهای با تجربه بیشتر استفاده نمایند
افراد بزهکار بدانند که کلاه برداری راچند صباحی میتوان انجام داد وبالاخره یک روزی رسوای عام وخاص شده که دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت وخسرالدنیا والاخره خواهند شد.الان ای دختر رایک خر هم حاضر به ازدواج با او نیست.
فقط این نکته باقی می ماند که اونایی که "حقشونه" ، مرد به تعبیر ایرانی جماعت نیستند !
لطفاً ازدواج را با خرید اتومبیل مقایسه نکنید.
در ازدواج توافق دو طرف مهم است و شروطی دارد که ثبت میشود اما در هنگام خرید ماشین آیا از ماشین سؤال میشود که راضی است یا خیر؟ بنابراین تصمیم به ازدواج به این معنی است که دو طرف قبول میکنند که با هم همراه شوند نه این که مانند خرید ماشین، مالک آن شوند. در کل منظور از این یادداشت تأیید کار این خانم نبوده است بلکه ضعف قوانین و مهریه های بالا مدنظر بوده است.
بامید روزی که موضوع مهریه به حد همان یک جلد کلام الله مجید و یک دسته گل اکتفا بشود که در همان زمان عقد از طرف داماد به عروس خانم هدیه شود و هر دو به پای هم پیر شوند.
بخش های فراوانی از فرمایش شما عین واقعیت است و ضرورتا بایستی به کار فرهنگی بس گسترده پرداخت که نمونه آن همین اقدام مبارک بولتن است.
عزت زیاد !