گروه سیاسی، شاید در ادبیات اصطلاح مدح شبیه به ذم را شنیده باشید. معنی سادهی آن؛
ستایشی است که در قالب الفاظ بد بیان میشود. شاید نوعی از این اصطلاح ادبی
را این روزها در سخنان ادبیات سیاسی و دیپلماسی بتوان تأسیس کرد. بنا بر
روش سابق مقالهها، روش نگارنده اختصار و تکیه بر قواعد علم منطق است.
به گزارش بولتن نیوز،بحث در جایی است که برخی از مسئولان، در جریان مربوط به مذاکرات هستهای،
منتقدین را با انواع کنایه و استهزاء و اتهام هدف قرار میدهند و در این
میان، با ترفندی میتوانیم از دل این "ذم"، نقطهی مقابلش یعنی "مدح" را
استخراج کنیم! البته مدحی که مدنظر گوینده نیست.
به خاطر دارید که رئیس جمهور محترم آقای روحانی، چندی پیش گفت؛ عدهای شعار
سیاسی میدهند اما بزدل سیاسی هستند هر وقت مذاکره میشود، میگویند
میلرزیم؛ به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید.
گذشته از بحث تند بودن لفظ و اینکه جهنم جای عذاب است و نه جای گرم!
میتوان از این ذم و کوفتن منتقدین، برعکس آن را نیز استخراج کرد.
بدون تردید منتقدین آگاه مذاکرات هستهای، میدانند که اگر مذاکرات هستهای
را خراب کنند، آنچه پیش روی آنها خواهد ماند گزینههای دیگر است.
گزینههایی که ضعیفترین آنها جنگ رو در رو با شیطان بزرگ است و
محتملترین آنها افزایش یا ادامهی تحریمهاست.
اگرچه میتوان با اتخاذ شیوهی اقتصاد مقاومتی و مبارزه با فساد و فرار
مالیاتی و .... تحریمها را کم اثر کرد و با آمادگی رزمی و پدافند عامل و
غیرعامل و بسط گسترهی گروههای مقاومت در مناطق مختلف منطقه، گزینهی
نظامی را تا سرحد انتفاء رساند اما بههرحال، سادهترین راه ممکن، هم برای
دولت و هم برای منتقدین، مذاکره است. وقتی منتقدین با مذاکره مخالف باشند
یعنی خود را آمادهی گزینههای سختتر کرده و حتی برای گزینهی مقابلهی رو
در رو در صورت وقوع نیز خود را آماده کردهاند.
حال چگونه به چنین اشخاصی که آمادهی هرگونه گزینه، حتی گزینههای سخت
هستند میتوان لقب ترسو و بزدل داد درحالیکه دقیقاً برعکس است یعنی اینکه
آنها نه تنها ترسو و بزدل نیستند بلکه بسیار تصمیم شجاعانهای گرفتهاند.
البته اثبات شیء نفی ماعداه نمیکند و نمیتوان نتیجه گرفت که اهل مذاکره
ترسو و بزدل سیاسی هست. این مطلب، نمونهی اول بود.
اما نمونه دوم:
جناب آقای هاشمی رفسنجانی اخیراً گفته است که این دلواپسان با نتانیاهو
همنوا شدهاند نتانیاهو آنجا اوباما را تحریک میکند و اینجا هم دلواپسان
میگویند که ما اسرار را میگوییم!
گذشته از اینکه چگونه جناب هاشمی این نمایش مسخرهی نتانیاهو را جدی گرفته
است درحالیکه همه میدانیم محال است نتانیاهو در کنگره حرف بزند و اوباما
آن را تماشا نکند و حتی بسیار بعید است که مثلاً بهعنوان اعتراض، عدهای
از نمایندگان بین سخنرانی نتانیاهو، جلسه را ترک کنند مگر اینکه قید حیات
سیاسی خود را به خاطر ما زده باشند!
میگویم؛ اینجا نیز "مدح شبیه به ذم" در حق منتقدین بیان شده است، به این
صورت که مخالفت آنها به دلیل آن است که آنها نیز (بنا بر فرض آقای هاشمی)
مانند نتانیاهو به دنبال گرفتن امتیاز بیشتر از طرف مقابل هستند و این امر
مذمومی نیست. مخالفت منتقدین، در راستای تخریب اصل مذاکره و نگرفتن امتیاز
از آمریکا نیست همانگونه که سخنان نتانیاهو نیز در جهت تخریب اصل مذاکره
نیست بلکه او مخالفتش برای آن است که چرا آمریکا امتیاز ناچیزی داده و
امتیاز بیشتری گرفته است به این معنا که همین امتیاز ناچیز را هم
برنمیتابد. حرف منتقدین نیز همین است به این معنا که مخالفت آنها با اصل
مذاکرات و توافق نیست بلکه به خاطر آن است که چرا امتیاز بیشتری داده و
امتیاز ناچیزی گرفتهایم.
هرچند ما معتقدیم همین مخالفت نتانیاهو نیز شوی سیاسی مزخرف است و او فعلاً
با دمش گردو میشکند ولی قاعده را بنا بر باور جناب هاشمی رفسنجانی
گذاشتیم و نتیجهگیری کردیم.
در پایان عرض میشود که؛ جناب آقای هاشمی! چه میشد که همنوایی فتنه گران
با امثال نتانیاهو در سال 88 را محکوم میکردید و آنها را همصدا با
اسراییل میدانستید؛ چیزی که اسرائیل صراحتاً به آن اعتراف کرد. و اگر خدای
ناخواسته فتنهای مشابه پیش آید این بار، چنین موضعی را خواهید گرفت؟
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بى مقدمه عرض ميكنم اين نوشته از ضعف ادبى رنج ميبرد ، صنعت ديگرى نيز در ادبيات وجود دارد كه به آن ذمّ شبيه به مدح ميگويند يعنى درست بر عكس مورد اول كه متاسفانه نويسنده از آن غفلت نموده؛ يا در كنايه اى كه به رئيس جمهور زده اظهار داشته كه جهنم جاى عذاب است نه جاى گرم! كه از ايشان خيلى بعيد بود زيرا اگر به يك دانش آموز ابتدائى نيز مى خواستيم آن جمله را تجزيه كند هيچ وقت مثل نويسنده برداشت اشتباه نميكرد توضيح آنكه جمله رئيس جمهور از دو قسمت مجزا تشكيل شده، قسمت اول: به جهنم. كه اين بخش از جمله خود جمله ايست كامل كه در اصطلاح ادبى آن را جمله دعائى ميخوانند و از نظر نگارشى بايد بلافاصله نقطه گذارى شود و اما قسمت دوم جائى را كه رئيس جمهور به ترسوها پيشنهاد ميدهد يك جاى گرم است يعنى جائى كه منتقدان نلرزند! لذا از نويسنده كه خود طلبه است انتظار درك ناقص جمله نمى رفت چون مطمئناً ايشان دروس منطق و ادبيات را در حوزه گذرانده است.