کد خبر: ۲۴۶۶۱۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
یادداشتی به قلم حجت الاسلام والمسلمین ناصر اکبری؛

«مرز اطمینان»؛ عیب‌یابی برخی از خواص و آقازاده‌ها

تاکنون مقالات و سخنرانی‌های بسیاری در تبیین علل انحراف خواص از زمان انبیاء و اهل‌بیت علیهم‌السلام تا زمان معاصر ارائه شده است. بنای نویسنده همیشه بر اختصار و ملموس کردن مطلب است و ناظر به اشخاص معیّن یا جناح خاصی نمی‌شود بلکه جنبه‌ی کلی را مدنظر دارم.
«مرز اطمینان»؛ عیب‌یابی برخی از خواص و آقازاده‌هاگروه اجتماعی، تاکنون مقالات و سخنرانی‌های بسیاری در تبیین علل انحراف خواص از زمان انبیاء و اهل‌بیت علیهم‌السلام تا زمان معاصر ارائه شده است.

به گزارش بولتن نیوز، بنای نویسنده همیشه بر اختصار و ملموس کردن مطلب است و ناظر به اشخاص معیّن یا جناح خاصی نمی‌شود بلکه جنبه‌ی کلی را مدنظر دارم.

مقدمه:

عبارت "مرز اطمینان" شاید کمتر به گوش برخی رسیده باشد اما باید گفت که این عبارت، مورد اشاره‌ی قرآن و اهل‌بیت بوده و هست. هر آن‌کس که به درجه‌ای از ایمان و تقوا برسد که بازگشت به عقب در شأن او وقوعاً منتفی باشد به مرز اطمینان رسیده است. این اشخاص صاحب نفس مطمئنّه هستند که کارشان رجوع به رب و عالم جلو است نه رجوع به هوی و هوس و عالم عقب.

قرآن می‌فرماید: یا ایّتها النّفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیهً مرضيهً (27 و 28 سوره‌ی فجر). امام صادق علیه‌السلام، در ستایش یکی از بارزترین اصحاب خود، می‌فرماید: ".... حمران از مؤمنین راستین است و هرگز از ایمان و اعتقادش باز‌نمی‌گردد و هرگز دچار شک و تردید نخواهد شد؛ نه به خدا؛ نه به خدا" (رجال کشی ص 159)". همچنین در ابتدای دعای ندبه می‌خوانیم: "... بعد ان شرطت علیهم ... فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به فقبلتهم ..." (آن‌ها بر پایبندی به‌شرط تو متعهد شدند و تو دانستی که آنان به این پایبندی وفادار خواهند ماند). عدم تردید و بازگشت به عقب و به عبارتی استقامت و ثبات قدم بر حق‌جویی و حق‌گویی و حق مداری تا زمان مرگ، نیاز بزرگ پیامبران و امامان علیهم‌السلام بوده است.

چیزی که امروز شدیداً به آن نیازمندیم و از خواص و آقازاده‌های آن‌ها توقّع داریم که اگر بر پابرهنگان، عنوان بزرگ قوم و راعی را یدک می‌کشند واقعاً بزرگ قوم، در استقامت و ثبات قدم باشند نه آنکه هرازگاهی فتنه‌ای یا امتحانی پیش آید، سوابق بسوزند و به عقب بازگردند. طوری نشود که بدنه‌ی امت اسلامی خون‌جگر شوند که چرا الگوی دیروز من قافیه را باخت و از بزرگی و آقازادگی فقط عنوانش را به دوش می‌کشد. طوری نشود که در برهه‌ای از زمان، از برخی خواص سخنان محکم و حماسی بشنویم و در برهه‌ای دیگر، محافظه‌کاری و سکوت و خستگی و بی‌خیالی ببینیم. طوری نشود که در بخش خواص، مرتّب باید صدای أین عمّار بشنویم و مرتّب از واقعه‌ی زبیر و طلحه سخن به میان آید و دلمان آتش بگیرد. طوری نشود که در بخش آقازاده‌ها، آن‌ها به مرام پدران پاکشان پشت پا بزنند و غریبه‌ها باید از افکار پدران آن‌ها دفاع کنند.

والله حرص خوردن ما، برای نداشتن موقعیت ظاهری و میز و بلندگوی کسی نیست که دنیا به فرمایش امیرالمؤمنین علی(ع) استخوان خوکی است در دست یک جذامی. هیچ مخلصی از بالا نشستن امثال بزرگانی چون حضرات آیات مطهری، بهشتی، مفتح، شهدای محراب، دستغیب،.... زورش نمی‌آمد چون هم مستحق بودند و هم ثابت‌قدم و مطمئن. جای غصّه آنجاست که شخصی،فقط از روی آقازادگی یا سابقه‌ی زندان پدرش در زمان طاغوت، بالا بنشیند و بجای خدمت، هزینه‌ساز باشد و با گذر دولت‌ها و سالیان سال یا از بالانشینی تکان نمی‌خورد یا از مدیریتی به مدیریتی نقل‌مکان دهد.

اکنون به عیب‌یابی این دو صنف می‌پردازم:

اول: عیب‌یابی برخی آقازاده‌ها؛

در باب عیب‌یابی آقازادگی، حرف زیاد است و حقیر، فقط به این یک عامل اشاره می‌کنم که شأن و احترام هرکسی باید در مقابل توانایی‌ها و کمالات حقیقی او باشد. اگر از احترام به یک شخص، فقط از روی آقازادگی باشد و از حدّ خود بگذرد نتیجه‌ی عکس می‌دهد. اگر بچّه‌ای را از بچّگی، آن‌چنان در پیش جمع بزرگان، بزرگ جلوه دهند که خود را صاحب شأن و احترام خاص و مصونیّت بداند و ریش‌سفیدان مرتّب، برای او کمر خم کنند، روحیه‌ی تکبّر و تافته‌ی جدا بافته بودن، از بچّگی در او رسوخ می‌کند و باور می‌کند که از بقیّه بچّه ها بلکه شخصیت‌های بزرگ‌تر از خود، بالاتر است و حاضر نمی‌شود به‌هیچ‌وجه این بزرگی را از دست بدهد.

این حس، حس بدی است که اگر در کسی رسوخ کند دیگر نصایح پدر هم، مؤثر نخواهد بود و حاضر است برای حفظ جایگاه خود، با کسانی هم‌نشین و ائتلاف کند که او را در ردیف آقازادگی نگه دارند. کسی که از ابتدا، مورد توجّه خاص بوده و مرتّب در پست‌های مختلف به کار گرفته‌شده است حسّ ریاست و سلطه گری و بالانشینی در او نهادینه می‌شود.

دوم: عیب‌یابی برخی خواص؛

عیب‌یابی خواص بسیار گسترده‌تر است که فقط می‌توانم فهرست‌وار به آن اشاره‌ کنم:

1- عادی شدن رفت‌وآمد با ولی امر مسلمین و دسترسی آسان‌تر به ایشان، باعث بروز حسّ تشخّص و بزرگی موازی در برخی می‌شود. قطعاً شهروندی که عشق و آرزویش، فقط دیدن روی حضرت آقا از نزدیک است از چنین تشخّصی به دور است و خود را در عرض و طول ولی فقیه، صاحب‌نظر و مستقل نمی‌داند و به خود حق موضع جداگانه‌ای نمی‌دهد.

2- رودربایستی با پیاده شده‌های نظام نیز عیب دیگر برخی خواص است. خویشاوندی یا رفاقت قدیمی یا وامداری به یک شخص در سابق، گاهی سبب می‌شود که باوجود دیدن انحراف در وی، نتواند موضع خلاف بگیرد و اگر همراهی نکند؛ حداکثر سکوت کرده یا موضع دوپهلو می‌گیرد.

3- خوش‌بینی به دوستان صمیمی و هم‌سنگری‌های سابق و عدم باور به انحراف و فتنه‌گر بودن از دیگر عوامل ضعف خواص است.

4- تأثیرپذیری از اطرافیان و خانواده، عامل دیگر است که تأثیرپذیری زبیر از فرزندش عبدالله، شاخص مهم آن است. تأثیرپذیری آقای منتظری از داماد و برادر دامادش نیز نمونه‌ی بارزی است.

5- جلب‌توجه دیگران نیز از دیگر عوامل انحراف است. چه‌بسا اعلام موضعی متفاوت با موضع رهبر جامعه باعث جلب توجه روزنامه‌ها، سایت‌ها و آحاد جامعه می‌شود و حسّ لذّت بخشی به آن فرد، دست می‌دهد و هرازگاهی این موازی کاری را تکرار می‌کند.

6- زیر بار قانون نرفتن درجایی که موقعیت آن‌ها به خطر بیفتد و قواعد بازی برخلاف میلشان تغییر یابد یا اطرافیان آن‌ها مورد بازخواست قرار بگیرند.

البته بحمدالله خواصّ وفادار و باثبات کم نیستند و با توفیق الهی شاهد رویش‌های جدیدی نیز خواهیم بود.

در این یادداشت به این مقدار بسنده می‌کنم و در پایان این نکته را یادآور می‌شوم که بی‌دلیل نیست امام عصر عج برای اداره‌ی حکومت جهانی، حداقل به 313 شخص باثبات و مطمئن نیازمند است. کسانی مانند حمران بن اعین و بلکه بالاتر از او که مانند مرده‌ای در دست غسّال‌اند تا دیگر تاریخ، شاهد تکرار ضعف‌های گذشته در دولت حق نباشد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
حمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۲
0
3
اگر من شخصی باشم يک مجموعه زير امر داشته باشم و خودم الگوی پاکی درستی باشم زير مجموعه پيروی می کند و اگر کسی تک پا بزند بايد با او بر خورد شديد شود مثلا"دادن ماليات من که خود ماليات پرداخت کنم و من از زير مجموعه عمده ترم به قانون گردن می نهم کسی نبايد جرأت کند بر خلاف قدم بگذارد هرکس باشد بايد قدمش را شکاند اين می شود کشور اسلامی پاک و منزه.
عباس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۱ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۳
1
1
نظرات غیرهمفکرخودتان را نیز منعکس کنید.ازبس به به ها را منعکس کردید وضعیت مملکت به اینجا کشیده شد ..طلاق فساد اعتیاد اختلاس ارتشا ....
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین