فارغ از برگزاری مراسم تودیع و معارفه مدیرکل هنرهای نمایشی و صحبت ها و درخواست جمعی از اهالی تئاتر حاضر در این مراسم، رونمایی از سه کتاب «علیرضا کوشک جلالی»، صحبت های «ایمان اسکندری» کارگردان نمایش «بیرون پشت در» درباره وضعیت تئاتر، صحبت های «محمد طایفه» کارگردان نمایش «دلم میخواد دستت را بفشارم» در تماشاخانه «استاد مشایخی»، نقد و بررسی «داستانهای ناتمام» اسماعیل خلج در نشست صدای صحنه سرخط مهمترین اخبار تئاتر امروز را به خود اختصاص داد.
گروه تئاتر، مراسم تودیع و معارفه مدیرکل هنرهای نمایشی صبح روز دوشنبه 27 بهمنماه با
حضور هنرمندان و مدیران مختلف هنرهای نمایشی در سالن کنفرانس تئاتر شهر
برگزار شد.
به گزارش بولتن نیوز، فارغ از برگزاری مراسم تودیع و معارفه مدیرکل هنرهای نمایشی و صحبت ها و درخواست جمعی از اهالی تئاتر حاضر در این مراسم، رونمایی از سه کتاب «علیرضا کوشک جلالی»، صحبت های «ایمان اسکندری» کارگردان نمایش «بیرون پشت در» درباره وضعیت تئاتر، صحبت های «محمد طایفه» کارگردان نمایش «دلم میخواد دستت را بفشارم» در تماشاخانه «استاد مشایخی»، نقد و بررسی «داستانهای ناتمام» اسماعیل خلج در نشست صدای صحنه سرخط مهمترین اخبار تئاتر امروز را به خود اختصاص داد.
تئاتر باید صدای مردم باشد/ آقای شفیعی مرعوب قلدرمآبان نشویدمراسم تودیع و معارفه مدیرکل هنرهای نمایشی صبح روز دوشنبه 27 بهمنماه با حضور هنرمندان و مدیران مختلف هنرهای نمایشی در سالن کنفرانس تئاتر شهر برگزار شد.
در این مراسم اردشیر صالحپور سرپرست ادارهکل هنرهای نمایشی تودیع و مهدی شفیعی به عنوان مدیرکل جدید هنرهای نمایشی معرفی شد.
این برنامه هنرمندان و مدیرانی چون پیروز ارجمند، حمیدرضا نعیمی، سعید اسدی، محمدحسین ناصربخت، نصرالله قادری، اتابک نادری، علیاشرف طباطبایی، رحمت امینی، امیر دژاکام، محمود عزیزی، شهرام نوشیر، هادی مرزبان، علیرضا نادری، مرضیه برومند، داوود فتحعلیبیگی، یعقوب صدیقجمالی، حسین پاکدل، رویا بختیاری، مهدی افضلی، محمد ساربان، کوروش زارعی، یونس آبسالان، قادر آشنا، قطبالدین صادقی، هادی مرزبان، محمود عزیزی، حمید پورآذری، اصغر دشتی و بابک دربیکی مدیر روابط عمومی وزارت ارشاد حضور داشتند.
محمود عزیزی به عنوان اولین سخنران مراسم عنوان کرد: همه عزیزانی که پیش از این در مسند مدیریت بودند، نویدهایی برای ارزش دادن به فعالیتهای هنری به هنرمندان دادهاند که البته برخی موفق نشدند که مشکلات تئاتر را برطرف کنند اما هنر محجوب، رئوف و بیریای تئاتر همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد چون تنها جایی است که آیینها و ادیان در آن زنده و پابرجاست.
وی افزود: تنها تقاضای من از آقای شفیعی این است که اگر نمیتواند باری را بردارد، بار مضاعفی را بر پیکر این تئاتر رنجیده اضافه نکند. علی مرادخانی نیز از بدنه هنرهای نمایشی است و در دورانی که در حوزه موسیقی فعال بود، رسما به بسیاری از خطرها تن داد. امیدوارم در فرصتی که باقی مانده، برنامههای حوزه موسیقی و نمایش را پیگیری کند.
عزیزی یادآور شد: در هیچ حکومتی نمیتوان سهمی کمتر از سینما برای تئاتر قائل شد. موضوع سینما، موضوعی تجاری است و در همه جای دنیا برای تقویت بدنه، سرمایهگذاری روی آن انجام میشود اما ما برای حفظ هویت هنر، به تئاتر و موسیقی نیاز اساسی داریم. خانه تئاتر در حال حاضر تنها نهاد ارزنده موجود در تئاتر ماست. بنابراین امیدوارم بتواند بخشی از نیازهای هنرمندان را برطرف کند.
در ادامه ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر عنوان کرد: بارها و بارها شاهد بر مسند نشستن افراد مختلفی بودهایم که برخی نام نیکی از خود به یادگار گذاشتهاند و برخی دیگر هنگامی که نامشان را میشنویم، مکدر میشویم. نکته مورد توجه این است که فردی که بر مسندی قرار میگیرد، باید مسئولیتپذیر باشد. بنابراین امیدوارم ما احساس گناه نکنیم و به جای آن، مسئولیتمان را متقبل شویم.
وی افزود: ما اینجا جمع شدهایم تا از زحمات کوتاه مدت آقای صالحپور تشکر کنیم. در طول این سالها هر جا که تئاتر بوده، صالحپور هم بوده است و او هیچگاه از بدنه تئاتر جدا نمیشود و تنها مسئولیتش تغییر میکند. مهدی شفیعی هم به نظر گزینه مناسبی میرسد. چون او سالها در بدنه معاونت هنری حضور داشته و با مسائل و مشکلات هنرهای نمایشی آشناست و در طول این سالها نیز هیچ حاشیهای در موردش شنیده نشده است.
مدیرعامل خانه تئاتر یادآور شد: اما نکته مورد توجه دیگر این است که وی فردی جوان است و انرژی زیادی دارد اما باید با مشاوره و استفاده از خرد جمعی هنرمندان، کم تجربگیاش را جبران کند.
راد ادامه داد: خانه تئاتر نیز مثل گذشته و تا جایی که از دستش بربیاید، در خدمت مسئولین محترم خواهد بود چون اساس کار ما همیشه بر سازندگی بوده، نه ستیز. واقعیت این است که هنرمندان از عملکرد تئاتر در یک سال اخیر راضی نیستند، چون هیچ کدام از مشکلاتشان حل نشده اما این صبر و امیدواری را داشتهاند که حرکت سازندهای شکل بگیرد.
در ادامه علیرضا نادری درباره وضعیت تئاتر کشور بیان کرد: آقای مرادخانی من را میشناسید و میدانید که تند حرف میزنم اما امیدوارم که تلخ صحبت نکنم. من در طول 9 ماهی که در خانه تئاتر ماموریتی بر عهده گرفتهام، تازه راهروهای ارشاد را یاد گرفتم و میدانید که برای چاپ نمایشنامه «کوکوی کبوتران حرم» چندین سال سختی کشیدهام. من از سیستم تئاتر ایران بسیار آزردهام و به همین دلیل وارد خانه تئاتر شدم.
وی ادامه داد: اگر تندی میکنم به خاطر آسیبی است که بخشی از تئاتر ما دیده است. کارکرد مدیران قبل از ما خوب نبوده و اگر منحنی دوره سوم جشنواره فجر را در نظر بگیریم، نسبت به جشنواره سی و سوم دچار سقوط شده است. به نظرم تئاتر ایران دچار یک تهدید بزرگ است و ما موظفیم این مشکلات را منتقل کنیم.
این نویسنده و کارگردان تئاتر ادامه داد: دستاورد آقای طاهری در زمان مدیریتش چه بوده است؟ من انتظار داشتم امروز به جای تودیع آقای صالحپور، تودیع آقای طاهری برگزار شود. چون اصلا متوجه مدیریت صالحپور نشدهام. متاسفانه 8 سال قبل ماده واحدهای درباره موزه تئاتر تصویب کردند اما اگر الان به مدیران ما بگویید 8 دقیقه درباره آن توضیح دهند، نمیتوانند. تئاتر ما موزه ندارد و این به آن معنی است که هویت و گذشته ندارد.
وی در پایان صحبتهایش عنوان کرد: امیدوارم نهایتا این دوره منجر به جذب خانواده تئاتر به خانه تئاتر، طرح توسعه فضاهای تئاتر ایران و توسعه تئاتر ایران در کل کشور شود که اگر چنین وضعیتی رخ دهد، تازه به سمت وضعیت بد خواهیم رفت.
حسین پاکدل نیز در سخنان کوتاهی متذکر شد: بعد از انقلاب ما انواع و اقسام مدیریتهای فرهنگی را داشتهایم. دورهای بود که مدیران را به زندان میبردند و در دوره دیگر به جای زندان بردن، مدیران را کتک میزدند و انگشتشان را در خیابان میشکستند. البته دورهای هم بود که به ما میگفتند هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و هر چه میخواهید انجام دهید. البته گفتن این حرفها در ظاهر خندهدار است ولی نکات دردناکی را یادآور میشود.
وی ادامه داد: آقای شفیعی بهترین کار برای ما این است که ما را در مقابل خودمان به ما نشان دهید. من زمانی که به دفتر شما میآیم، با کسی که الان دارد اینجا حرف میزند، فرق میکنم. خدا به شما کمک کند و ما هم به عنوان عضو کوچکی از جامعه تئاتر بدون منت هر کاری از دستمان برمیآید، انجام میدهیم.
مرضیه برومند یکی دیگر از هنرمندان تئاتر نیز در این مراسم عنوان کرد: به لطف جشنواره عروسکی من دوباره وارد فضای تئاتر شدم، نه به خاطر جذابیت و فریبندگیاش، بلکه به خاطر کمبودها و مشکلاتش. آرزو دارم شفیعی با برنامه به تئاتر آمده باشد. آرزو دارم بازار فروش آثار نمایشی دوباره داغ شود. امیدوارم این تئاترهای محفلی و خصوصی که با مضامین روشنفکرانه، سیاه و تلخ به صحنه میروند، تبدیل به تئاترهای روشنگر با مضامینی عامتر شوند.
وی ادامه داد: امیدوارم محدودیتها برداشته و دهها تئاتر شهر دیگر نیز راهاندازی شود. آقای شفیعی باید به این مسئولین پیله کرد و دائم موی دماغشان شد. متاسفانه من اسم تئاتر شهر را گذاشتهام «خانه قمرخانم» چون تعداد محدودی میآیند کاری را میبینند و بعد همان تعداد به سالن دیگری میروند و کار دیگری را تماشا میکنند. پس مردم ما کجای این تئاتر جا دارند؟ ما باید صدای مردم باشیم و به خطیر بودن مسئولیتمان پی ببریم.
کارگردان فیلم «شهر موشها» افزود: آقای شفیعی مواظب جریانهایی که قلدرمآبانه میآیند و بودجه میگیرند، باشید. امیدوارم درِ دفتر شما نه مثل در دفتر علی منتظری که زیاد از حد باز بود، باز باشد اما آقای شفیعی مرعوب برخی از افراد که در ظاهر هارت و پورت میکنند ولی در باطن ساخت و پاخت، نشوید، چون مسئولین از ترسشان به آنها پول میدهند تا ساکت شوند.
این کارگردان سریالهای تلویزیونی ادامه داد: آدم فرهنگی باید شرافتمندانه و با صرفهجویی به نفع مردم زندگی کند. نکته دیگر اینکه مگر هر کس که دلش خواست کارگردانی کند، باید در این مملکت سالن بگیرد؟ باید همه چیز طبق چارچوب و در سطح معینی انجام گیرد. نهایتا امیدوارم تئاتر از این چهره زشتی که پیدا کرده، نجات پیدا کند. چون من خیلی سختی کشیدم که چهره تئاتر شهر را برای جشنواره عروسکی پاک و تمیز کنم. شما بیایید خانه عروسک را ببینید چون مکان ما کوچک و فقیرانه است اما زیبا و تمیز است.
در ادامه علی مرادخانی معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنانی درباره وضعیت تئاتر کشور، گفت: ما تا امروز توانستیم 16 میلیارد و 37 میلیون تومان برای معاونت هنری بودجه بگیریم که 7 میلیارد و 557 هزار تومان آن به تئاتر اختصاص داده شده است. قبول دارم که کلا بودجه ما اندک است ولی به هر حال با محدودیتهایی که به ما رسیده، سعی کردیم تئاتر را سر پا نگه داریم.
وی توضیح داد: البته برای بخشهای عمرانی و بازسازی تئاتر شهر جداگانه هزینه کردهایم. ما ناچاریم از منابع مختلف برای تامین بودجه استفاده کنیم. من امیدوار بودم که ظرف 2 سال بتوانم به نقطه صفر برسم و بدهیها را تسویه کنم اما ما تا خردادماه 10 میلیارد تومان نیاز داریم تا در نقطه صفر باقی بمانیم، با این وجود نباید از برنامههایمان غافل باشیم.
معاون وزیر ارشاد اضافه کرد: شورای مرکزی و شورای عالی تئاتر را باید راهاندازی کنیم تا از مشورت افراد مختلف بهره بگیریم. بچههای تئاتر ما باید در امنیت روانی باشند اما در عین حال باید به زیرساختهای تئاتر هم فکر کنیم. امیدوارم به مکانیزمی برسیم که کارها را شما انجام دهید و ما حمایت کنیم.
در ادامه اردشیر صالحپور سرپرست سابق ادارهکل هنرهای نمایشی بیان کرد: باور کنید من هیچ لذتی از دوران تصدیگریام نبردهام اما عشق من تئاتر است و به آن دلبستهام. خانمها، آقایان نه من و نه هیچ کس دیگری نمیتواند ما را نجات دهد، تنها چیزی که میتواند ما را نجات بخشد، مهربانی و امید است. پس حالا که ما خود، ناجی خود هستیم، باید آستینها را بالا بزنیم و برای تئاتر تلاش کنیم. تئاتر ایران به تغییر نظام ساختار اداری نیازمند است.
وی متذکر شد: متاسفانه طرح استقرار گروههای نمایشی که طرح بسیار خوبی بود، متوقف مانده که امیدوارم دوباره راهاندازی شود. انجمنهای نمایشی نیز در انفعالیترین وضعیت خودشان هستند. همچنین معتقدم که واژه نظارت و ارزشیابی را هم باید تغییر دهیم، چون ما نظارت میدهیم تا به ارزشیابی برسیم. بنابراین اصل را باید بر ارزشیابی بگذاریم.
صالحپور در پایان صحبتهایش بیان کرد: همچنین فرهنگ نقدپذیری را باید ایجاد کنیم. لزوم راهاندازی شورای عالی تئاتر یا اتاق فکر یا همان مجلس مهستان تئاتر هم احساس میشد که این امر خوشبختانه محقق شد که نهایتا امیدوارم این شورا بتواند مشکلات تئاتر را برطرف کند.
مهدی شفیعی، مدیرکل جدید هنرهای نمایشی آخرین سخنران این جلسه بود.
وی عنوان کرد: دوستان قرار نیست اتفاق معجزهآسایی رخ دهد، چون همه ما بودجه و سختافزارها را میشناسیم اما در این مدت قرار است از ظرفیتها استفاده بهتری کنیم. اعتقاد من این است که تئاتر ایران بسیار بالنده است و اتفاق خوبی که در جشنواره تئاتر فجر شاهدش بودیم، حضور کارگردانهای زیر 40 سال بود که 80 درصد شرکتکنندگان را شامل میشد. متاسفانه امکانات و سختافزارهای ما نتوانسته به اندازه خلاقیت و استعداد هنرمندانمان رشد کند، اما من از همین جا به سهم خودم از تمام مدیران قبلی سپاسگزارم.
شفیعی اضافه کرد: باید در تئاترمان ساز و کاری را شکل دهیم که تشکیلات تئاتر ما فقط وابسته به تشکیلات دولتی نباشد، بلکه با کمپانیهای کوچک تئاتر مواجه شویم که فعالیتهای تئاتری را درون خودشان شکل دهند. وضعیت بودجه تئاتر الان از همیشه بدتر است و جمعا بودجه فعالیتهای تئاتری ما به 10 میلیارد هم نمیرسد.
وی در پایان صحبتهایش متذکر شد: متاسفانه ما بسیار با محدودیت مواجه هستیم و با دانستن این واقعیت، باید به سمت سازندگی برویم اما با همین وضعیت، حمایت از تولیدات تئاتری نیز وظیفهای است که نباید فراموش شود. در گام اول معتقدم ایجاد مراکز تئاتر شهر در تمام مراکز استانها از جمله کارهایی است که باید انجام گیرد.
در پایان این جلسه با اهدای لوح تقدیر به ارشیر صالحپور از دوران تصدیگری وی، تقدیر و با قرائت حکم مهدی شفیعی، وی به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی معرفی شد.
سه کتاب علیرضا کوشک جلالی رونمایی میشود
جشن رونمایی از سه اثر علیرضا کوشک جلالی سهشنبه (28 بهمنماه) با حضور جمعی از هنرمندان برگزار میشود.
به گزارش ایلنا، سه کتاب «سینما فیروزه»، «آنگاه که درآمدی خورشید زانو
زد» و «نیلوفری در قلب مرداب» نوشته علیرضا کوشک جلالی که توسط نشر
مهرافروز چاپ شده است با حضور جمعی از ادبا، نویسندگان و هنرمندان در کافه
نزدیک تئاتر برگزار میشود.
این مراسم سهشنبه (28 بهمنماه) ساعت 16 در کافه نزدیک تئاتر واقع در
خیابان انقلاب، ضلع شرقی دانشگاه تهران، خیابان قدس، پلاک 5 برگزار
میشود.
تئاتر این روزها آدرس غلط میدهد
ایمان اسکندری که با اجرای نمایش «بیرون
پشت در» سه تندیس جشنواره سی و سوم تئاتر فجر را بدست آورد؛ درباره شروع
مجدد اجرای عمومی این نمایش در تالار حافظ گفت: اجرای عمومی «بیرون پشت در»
یکشنبه - 26 بهمن - آغاز شد و بر اساس گفتگوها هفده اجرای دیگر خواهیم
داشت. به این ترتیب باتوجه به تعداد اجراهای عمومی نمایش پیش از برگزاری
جشنواره تئاتر فجر درنهایت کار با حدود پنجاه اجرای عموم به پایان میرسد.
این هنرمند جوان که سال گذشته به دلایلی از اجرای نمایش «بیرون پشت در»
در هفدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی منصرف شد، در گفتگو با
خبرنگار ایلنا خاطرنشان کرد: الان یک سال از این ماجرا گذشته و اصلا عصبانی
نیستم؛ چون اتفاقی افتاد که موجب تغییر نگرش در من شد.
اسکندری تصریح کرد: از مسئولان برگزاری جشنواره تئاتر دانشگاهی راضی
هستم که به من سالن ندادند و کاری کردند تا بدون حضور در این جشنواره دیده
شوم و استقلال کامل خود را از تمامی مناسبات تئاتری حفظ کنم.
او با بیان اینکه برای دریافت سالن حافظ سه سال انتظار کشیده است؛ اظهار
کرد: درآماتورژی و نگارش متن را از چند سال قبل آغاز کردم اما درنهایت
زمانی شرایط اجرای عمومی نمایش فراهم شد که موفق شدیم حضور روی صحنه «بیرون
پشت در» را در جریان جشنواره تئاتر فجر نیز تجربه کنیم. درنهایت هم سه
تندیس بخش بینالملل این رویداد را از هیات داوران دریافت کردیم.
کارگردان «آنتروپی احساسات» به حضور هفت بازیگر تازهکار در نمایش
«بیرون پشت در» اشاره کرد و گفت: این هفت بازیگر برای اولین بار حضور روی
صحنه را تجربه کردند به یکی از ویژگیهای کار ما بدل شدند. من هم از تلاش
آنها راضی هستم و فکر میکنم باتوجه به وضعیت موجود بهترین روش کار کردن با
چنین بازیگرانی است. چون با تمام توان و انرژی در تمرینها حاضر میشوند.
او افزود: متاسفانه تئاتر ما این روزها وارد مناسبات غلطی شده و
فرمولهای خاصی را پیشنهاد میدهد. من به هیچ وجه علاقه ندارم از روشهای
موجود پیروی کنم و این علاقه را از نخستین نمایش نشان دادم.
اسکندری تصریح کرد: به نظرم بازیگرانی که در کنار ما اولین تجربه خود را
پشت سر میگذاشتند؛ خیلی بهتر از بسیاری چهرههای شناخته شده زمان و انرژی
گذاشتند. این اتفاق شاید با حضور افراد شناخته شده و چهره رقم نمیخورد و
قطعا وضعیت تغییر میکرد.
برگزیده کارگردانی جشنواره تئاتر فجر به تاکید بعضی کارگردانان برای
استفاده از بازیگران چهره اشاره کرد و گفت: گاهی چنین تاکیدی از عدم اعتماد
کارگردان به تواناییاش نشات میگیرد. این روش که اگر فلان بازیگر را
بیاوریم فروش نمایش قطعی است نگاه نادرستی به نظر میرسد و حداقل برای من
پذیرفتنی نیست.
او ادامه داد: گرچه نمیتوان منکر اهمیت مسائل اقتصادی شد اما این مسئله
نمیتواند به هدف تبدیل شود بلکه اصل چیز دیگری است. حقیقت آنچه باید روی
صحنه اتفاق بیفتد برای من و گروه اهمیت بیشتری داشت؛ چنانچه شاهد بودیم
توماج دانش بهزادی یک سال وقت خود را صرف تمرین کرد.
اسکندری اظهارات بعضی مدیران درباره بینیازی تئاتر به حمایتهای دولتی
را اشتباه دانست و گفت: چنین گفتهای خیانت به تئاتر است چون دولت طبق
قانون وظیفه دارد با پرداخت کمک هزینه به گروههای نمایشی از تئاتر حمایت
کند. آنچه گاهی باعنوان حرکت به سوی تئاتر خصوصی به گوش میرسد فقط برای
رفع مسئولیت است.
این کارگردان در انتها بیان کرد: اگر کمپانیهای تئاتر خصوصی داشته
باشیم و چرخه صحیح اقتصادی تئاتر با حمایت دولت شکل بگیرد آن زمان
میتوانیم درباره واگذاری درآمد به گروهها صحبت کنیم. اما اینکه شرایط را
به سمت حضور چهرهها برای جذب تماشاگر و فروش سوق دهیم پذیرفتنی نیست.
نمایش «بیرون پشت در» هر شب ساعت 19:30 در تالار حافظ روی صحنه میرود.
نمایش اضطراب بشر با قدرت کلام/ دلم میخواد دستت را بفشارم!محمد طایفه درباره
انتخاب نمایشنامه ای از هارولد پینتر برای اجرا به خبرنگار مهر گفت: نمایش
«دلم میخواد دستت را بفشارم» از ۲۰ بهمن ماه اجرای خود را در تماشاخانه
استاد مشایخی آغاز کرده است.
هارولد پینتر جزو چند نمایشنامه نویس محبوب من
است و در چند سال اخیر نیز اثری از وی در ایران روی صحنه نرفته بنابراین
بسیار علاقمند بودم نمایشنامه ای از او را به صحنه ببرم. یکی دیگر از دلایل
انتخاب متنی از پینتر به ویژگی منحصر به فرد آثار این نویسنده یعنی زبان
متون پینتر که مهمترین و برجسته ترین ویژگی آن استفاده از کلام با تمامی
سکوت ها و مکث های موجود در زبان است.
وی افزود: زبان مورد استفاده
در متون پینتر در عین معمولی و رئالیستی بودن به شکلی کاملا فشرده به مخاطب
منتقل می شود. در اجرای این اثر نمایشی نیز تلاش کرده ام این ویژگی به
درستی به مخاطب منتقل شود به همین جهت پژوهش و تحقیق بسیاری درباره خود
هارولد پینتر و آثارش انجام دادم. یکی دیگر از ویژگی هایی که در آثار پینتر
قابل پیگیری است پرداختن به مساله اضطراب بشری است.
این بازیگر
تئاتر یادآور شد: همین عامل اضطراب در این نمایش نیز مرد توجه قرار گرفته و
یکی از تم های اصلی اثر به حساب می آید. نمایش «دلم میخواد دستت را
بفشارم» برگرفته از چهار نمایشنامه کوتاه هارولد پینتر با نام های «زبان
پشت کوهی»، «پیک آخر»، «نظم نوین جهان» و «ایستگاه ویکتوریا» است که نام
نمایش نیز از یکی از دیالوگ های نمایشنامه است. این ۴ متن جزو متون سیاسی
اجتماعی پینتر است و نقدی است بر سیاست و تاثیر آن بر زندگی انسان ها.
طایفه
بیان کرد: این چهار نمایشنامه با دیالوگ نویسی های کاملا فشرده و فضاسازی
سرد و تاریکی که دارد با بهره گیری از طنزی تلخ قصد دارد اضطراب بشری را به
مخاطب منتقل کند. در اجرای این نمایش نیز تلاش کرده ام با بهره گیری از
موقعیت های رئالیستی و فضاسازی وهم آلود به متن پینتر وفادار بمانم. به
همین دلیل و برای نزدیک شدن به مضمون مد نظر نویسنده در طراحی صحنه نیز از
المان های خاص و میزانسن های غیررئالیستی بهره گرفتم.
این کارگردان
تئاتر درباره داستان هریک از اپیزودهای نمایش توضیح داد: در اپیزود «زبان
پشت کوهی» قدرت، زبان آدم های پشت کوهی را ممنوع اعلام کرده و آنها مجبور
هستند به زبان دیگری سخن بگویند. در اپیزود «پیک آخر» شخصی بازداشت شده و
بازجو با قدرت کلامش این شخص را شکنجه می کند. اپیزود سوم نیز قصه دو بازجو
است که قرار است از مردی که چشم هایش بسته است بازجویی کنند و باز هم با
کلام که صلاح کاراکترهای پینتر است او را شکنجه می کنند. در اپیزود چهارم
مضمون کمی متفاوت تر از بقیه بخش ها است. در این اپیزود اتاق فرمان از
راننده ای میخواهد که به ایستگاه ویکتوریا برود و فردی را سوار کند اما در
این قسمت هم با قدرت کلام اتاق فرمان و اینکه قصد به خدمت گرفتن راننده را
دارد، روبرو هستیم.
وی در پایان صحبتهایش عنوان کرد: از احمد
ساعتچیان برای راهنمایی ها و کمکی که در اجرای این نمایش به من کرده بسیار
سپاسگزارم. همچنین از هوشنگ قوانلو نیز ممنونم. این هنرمند قرار بود نمایش
ما را افتتاح کند اما به دلیل سکته مغزی نتوانست. بنابراین ما تصمیم گرفتیم
در بیمارستان به عیادتش برویم و روز افتتاح کارمان را در بیمارستان با
هوشنگ قوانلو تقسیم کنیم. امیدوارم هرچه سریعتر این هنرمند کشورمان بهبود
پیدا کند.
نمایش «دلم میخواد دستت را بفشارم» برگرفته از چندین
نمایشنامه هارولد پینتر به کارگردانی محمد طایفه از ۲۰ بهمن ساعت ۲۰:۳۰ در
تماشاخانه مشایخی(مان) به صحنه میرود.
بازیگران این نمایش (به
ترتیب ورود) عبارتند از: نیلوفر احسانی، الهه اذکاری، محمد امینی آل آقا،
رامتین کرامتی دیبا، وحید شیخی، شهاب خسروی، عقیل بهرامی، محمد طایفه،
الناز طهماسبی، امین جلالی، امیر حسین باقریان و حافظ معینی.
نقد «داستانهای ناتمام» اسماعیل خلج در نشست صدای صحنه
چهارمین نشست «صدای صحنه» عصر یکشنبه ۲۶
بهمن با نمایشنامهخوانی و نقد وبررسی مجموعه نمایش «داستانهای ناتمام»
نوشته اسماعیل خلج هنرمند پیشکسوت تئاتر و با حضور او در خانه فرهنگ فدک
برگزار شد.
خوانش سه نمایشنامه از مجموعه «داستانهای ناتمام» توسط
هنرمندان گروه نمایش «مثلث» به سرپرستی زری کریمی آغازگر این نشست بود و
در بخشی دیگر نیز این اثر مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
بهزاد صدیقی(نمایشنامه نویس و منتقد تئاتر) در نقد و بررسی «داستانهای
ناتمام» گفت: «داستانهای ناتمام» دهمین کتاب از مجموعه نمایشنامههای
«ایران این روزها» منتشر شده از سوی نشر افراز در بهمن ماه سال ۱۳۹۲ است.
«داستانهای ناتمام» تا آنجا که من اطلاع دارم، آخرین مجموعه نمایشنامهای
است که استاد اسماعیل خلج نوشته و البته ۲ سال پیش در سالن چهارسوی تئاتر
شهر اجرا شده و مورد استقبال مخاطبین نیز قرار گرفته است.
او در ادامه افزود: فکر میکنم همه حاضرین با سابقه و تجربیات ارزنده
استاد خلج در حوزه نمایشنامهنویسی آشنایی کامل دارند. «حالت چطوره مش
رحیم؟» و «گلدونه خانم» که از اولین نمایشنامههای او هستند که در دهه ۵۰
در تئاتر شهر و بعد از آن هم مجددا در سال ۱۳۸۰ روی صحنه رفتهاند، از
آثار تاثیرگذار دوره خود و در حوزه ادبیات نمایشی است و بسیاری از
نمایشنامهنویسان درسهای زیادی از این دو اثر و دیگر نمایشنامههای استاد
گرفتهاند. به گمان من در میان کسانی که در حوزه نمایشنامهنویسی فعالیت
میکنند، چه از نسل جدید و چه نسلهای قدیم کمتر کسی را میتوان سراغ گرفت
که از آثار اسماعیل خلج، مستقیم یا غیرمستقیم تاثیر نگرفته باشد.
صدیقی اظهار کرد: آنچه که میشود به عنوان شاخصه سبک نمایشنامهنویسی
استاد خلج مطرح کرد، ساده و باورپذیر بودن است که بدون هیچ پیرایه و به دور
از مغلق گویی و با دقت و روان بودن در دیالوگنویسی و شخصیتپردازی در
نمایشنامههایی اینجایی و اکنونی بروز پیدا میکند. او در آثارش بیشتر به
آدمهای طبقه متوسط و زیر متوسط شهری میپردازد که در تمام نمایشنامههای
او قابل شناسایی است و به راحتی میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؛
نمایشنامههایی که در ظاهر بسیار ساده مینمایند اما این ساده نویسی، با
دقت و درایتی که کار هرکسی نمیتواند باشد، در سایه پشتکار و کوشش استاد
خلج به مشخصه آثار او تبدیل میشود. «داستانهای ناتمام» نمایشنامههایی
هستند که در هر جغرافیا و توسط هرگروه به راحتی و بدون اینکه به عوامل
صحنهای خاصی متکی باشد، میتواند اجرا شود.
اسماعیل خلج در بخش بعدی این نشست در پاسخ به سوال صدیقی در خصوص چگونگی
شکلگیری «داستانهای ناتمام» گفت: این مجموعه که عنوانش هم به نوعی دارای
ایهام است، در واقع هم به طور کلی میتواند ناتمام باشد و هم یک یک
اپیزودهایش. همچنین تعداد این داستانها هم میتواند خیلی بیشتر از این
چندتایی باشد که در کتاب آمده؛ در واقع هر تعداد از این داستانها را که
بتوانیم تصور کنیم در پارکها و مکانهایی که مردم در آنها پراکنده هستند،
وجود دارد. به هرحال هر آدمی خودش یک داستان است و بیهوده است که بعضی از
نویسندههای ما دنبال داستان میگردند؛ کافی است یک نفر بنشیند و داستانش
را برایمان تعریف کند و ما تنها آن را بنویسیم. ما در این جامعه زندگی
میکنیم که تاثیراتمان به هر حال از همین اجتماع است و شخصیتهایی که
میبینیم با هر ناآرامی که میبینیم مقابله میکند و این کنش و واکنش همیشه
وجود داشته است. در حقیقت آزادی این است که در جامعهای که در آن زندگی
میکنیم، به دیگری ناآرامی ندهیم و بتوانیم به یک آزادی جمعی دست پیدا
کنیم.
او افزود: موقعی که این مجموعه را مینوشتم چندین داستان دیگر را هم
درنظر داشتم بنویسم اما به همین تعداد بسنده کردم. پیش از این هم
مجموعههایی از ۷ و ۸ داستان دیگر را نوشتم که هرکدام از این مجموعهها را
باهم روی صحنه بردم. نوشتن این داستانهای کوتاه هم سخت است و هم آسان.
کافی است تکلیف نویسنده روشن باشد که چه میخواهد بگوید. در واقع خصلت
داستانهای کوتاه این است که در عین ایجاز و اختصار بتوانی حرفت را بزنی.
این نمایشنامهنویس پیشکسوت خاطرنشان کرد: من این داستانها را از
دوروبر خودم نوشتم. از آدمهای دورو برم به خصوص در اطراف تئاتر شهر و در
محوطه پارک دانشجو که آدمهای مختلفی را میشود دید. گمان میکنم این
داستانها برای همه آشنا و ملموس است و اگر داستانها را دقیقا به این شکلی
که میبینید از کسی نشنیده باشم اما از صحبتهای آدمهای اطرافم آمدهاند.
آدمهای تنهایی که محصول ساختار اجتماعی امروز هستند.
رضا آشفته دیگر منتقد و پژوهشگر حاضر در این نشست نیز در بخش پایانی نقد
و بررسی مجموعه «داستانهای ناتمام» گفت: صحبت کردن از اسماعیل خلج فرصتی
طلایی است برای هر آن کس که بخواهد در نمایشنامهنویسی ایران تامل کند؛ به
واسطه اینکه از هر منظری متنهای آقای خلج این فرصت را به مخاطباش میدهد.
او از همان جوانی در یک موقعیت درست شروع به قلم زدن میکند و آن موقعیت
کارگاه نمایش است که حس و حال تجربی و خلاق بودن، در آن سالها خصیصه
اصلیاش بود. اسماعیل خلج در آن مجموعه یکی از بارزترین نمونهها است و
میتوانیم بزرگترین دست آوردهای این کارگاه را به او نسبت دهیم زیرا او از
آن دست هنرمندانی است که خودش را در جامعه پیرامونی پیدا میکند. او شروع
میکند به نوشتن درباره حاشیههای تهران مثل قهوه خانهها که آن را اصل و
مبنای آثارش قرار میدهد و در آن بستر و فضا میتواند زبان نمایشی خود را
پیدا کند؛ زبانی که برگرفته از آدمهای اجتماع است.
او افزود: اسماعیل خلج یکی از معدود افرادی است که در نمایشنامه این
موفقیت را داشته که در پیوند با اجتماع پیرامونی زبان درست نمایشنامه نویسی
را پیدا کرده. زبان او شاید به ظاهر ساده باشد اما در باطن زبانی بسیار
قابل تامل است به واسطه اینکه یکی از شاعرانگیهای فضای نمایشی ما را او از
طریق این زبان توانسته خلق کند. آدمهای آثار او با وجود سادگی طوری حرف
میزنند که گویی یک شاعر آنها را واداشته تا در مواجهه با فضای دراماتیک
ما را به این سمت ببرند که چیزی فراتر از اجرای یک شعر را بشنویم.
تصویرسازیها، آهنگین بودن و حتی نمادها و نشانهها در این نثر آنچنان
بارز است که میبینیم تفاوت چندانی با عناصر شعر ندارند. با این وجود
دیالوگهایی را میشنویم که دقیقا در کوچه و بازار آنها را میشنویم و
آدمهای متن باتوجه به مختصات فرهنگی خودشان است که سخن میگویند اما این
پختگی و پالایش زبانی نویسنده است که مجموعه این گفتارها را به فضایی که
متعلق به یک ذهن شاعر است، سمت و سو میدهد.
وی درباره دیگر ویژگیهای متن «داستانهای ناتمام» گفت: این مجموعه در
کارنامه هنری اسماعیل خلج بازهم یک مثال ساده است و در حالیکه با
شاهکارهایی که او پیش از انقلاب خلق کرده بسیار متفاوت است؛ اینجا هم نگاه
نویی را دنبال میکند. جریانی که به جای پیرنگ به سمت خرده پیرنگ میرود و
سعیاش بر این است که بخشی از جهان نمایش و ادبیات را به مخاطب واگذار کند
تا ذهن او هم مشارکتی در تکمیل اثر داشته باشد.
اهدای لوح تقدیر به به اسماعیل خلج، رضا آشفته و هنرمندان گروه نمایش
«مثلث» که خوانش متن «داستانهای ناتمام» را در این نشست برعهده داشتند؛
پایان بخش این مراسم بود.