داستان «خانه دختر» داستان مرتضی است که قصد دارد، خانه کوچکشان حتی اگر شده به قیمتی زیر قیمت بازار بفروشد تا مگر زودتر از محله و نگاه سنگین مردمانش فرار کند. با این اعتبار داستان، داستان نوعی نگاه سنتی به زن و مردسالارانه است که گویا یکی از مهمترین مسائل یا آن چنان که معمولاً از آن یاد می شود،معضلات اجتماع پرمشکل و پرمخاطره ماست.
با نگاهی جزئی تر به فیلم جدید شاه حسینی که پیش از این ساخت سه فیلم بلند و یک اثر کوتاه و موفق سینمایی را در کارنامه دارد، «خانه دختر» داستان دختر دانشجویی در آستانه ازدواج است که
درست در روز عقد اتفاقی برایش رخ می دهد و قصه فیلم از اینجا رقم می خورد.
منصور با بازی «حامد بهداد» و بهار با بازی «رعنا آزادیور» نقش این زوج را بازی میکنند و ابتدای این فیلم دوستان دانشجوی بهار با بازی «پگاه آهنگرانی» و «باران کوثری» مشغول خرید و آماده کردن خود برای این عروسی هستند که شخصی به آنها اطلاع می دهد بهار فوت کرده است و مراسم عروسی برگزار نمی شود.
شاه حسینی پیش از «خانه دختر» و تجربه ساخت سریال تلویزیونی «همه چیز آنجاست»، با فیلم های «کلاغ پر»، «زن ها فرشته اند» و «آقای هفت رنگ» به سینمای ایران راه پیدا کرده است و حتی پیش تر از آن هم با فیلم کوتاه «به طعم خاک» توانست سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را در سال 1381 از آن خود کند. با این حال به نظر می رسد، «خانه دختر» را باید نخستین اثر جدی این کارگردان جوان سینمای ایران دانست و حضور بازیگران حرفه ای و البته جوان سینما، می تواند او و مخاطب راضی فیلم را به اکران عمومی مناسبی برای آن امیدوار سازد.
با این حال، شاید حتی اگر تاثیر «پرویز شهبازی» که با نگارش فیلمنامه این فیلم به یکی از سازندگان آن تبدیل شده را هم نادیده بگیریم، می توانیم بگوییم «خانه دختر» به لحاظ ایده و داستانی پا را از ساخته های قبلی این کارگردان فراتر می گذارد و وارد جهان جدی تری می شود.
جالب اینجاست که شاه حسینی که گویا خود می داند که فیلم جدیدش تا چه میزان وام دار سینمای شهبازی است، خود در این باره معتقد است که فیلمی ساخته که به خودش تعلق دارد و از آنجا که گیشه برایش اهمیت زیادی دارد، می گوید اگر این فیلم با اقبال مخاطب مواجه نشود و یک میلیارد تومان نفروشد در کار خود شکست خورده است.
به هر تفسیر شاید یکی از مهمترین ویژگی های «خانه دختر» به لحاظ ساختاری را باید در زمان آن بررسی کرد. این فیلم با استفاده از حداقل زمان مناسب برای یک فیلم بلند سینمایی، توانسته ضمن آن بازگویی تمامی آن چه باید در این داستان گفته شود، مانع خسته شدن مخاطب سینما می شود و این ویژگی لااقل در هنگام نمایش آن در یک جشنواره که مخاطبان معمولاً در طول یک روز چندین فیلم را به تماشا می نشینند، بسیار به سودش تمام شده است و شاهد این ادعا نیز اسقبال خوبی است که مخاطبان جشنواره در هنگام رای دادن به آن به «خانه دختر» نشان دادند و با انتخاب آن به عنوان یکی از بهترین فیلم های روز دوم از نگاه مردم، (در کنار «رخ دیوانه») نشان دادند که از تماشای آن راضی بوده اند.
این نکته وقتی بیشتر به چشم می آید که متوجه می شویم در آثار شهبازی نیز
معمولاً ما با یک چنین مسئله ای روبروییم. به عنوان نمونه در «در بند»
آخرین ساخته شهبازی که ازقضا در آن جا هم با ماجراهایی درخصوص یک دانشجوی
دختر روبرو بودیم، مسئله ای که به روشنی به چشم می خورد، زمان کوتاه فیلم
بود.
با این همه وجوه شباهت «خانه دختر» با «دربند» یا اساساً سینمای مورد علاقه شهبازی تنها در داستان آن خلاصه نمی شود. به هر تفسیر، کسی این مسئله که نویسنده فیلمنامه «خانه دختر» شهبازی است، کتمان نکرده و ازقضا شاه حسینی بر آن تاکید ویژه ای نیز گذارده است.
به بیان دیگر، فارغ از موضوع داستانی و حتی پرداخت شخصیت ها و داستان «خانه دختر» که تماماً و به دقیق ترین شکل، ادامه آن چیزی است که از سینمای شهبازی به خاطر داریم و به ویژه در آخرین ساخته او یعنی «دربند» که به تازگی با مخاطب سینما روبرو شده است، دیده ایم، حتی لحظات و برخی احساسات مشترک در نحوه بازی بازیگران، نوع نگاه دوربین کارگردان به سوژه های شخصیتی و سوژه های محتوایی و داستانی (هر دو) و حتی در دکوپاژ و ساخت فنی در این دو فیلم مشترکاتی بسیار دیده می شود که چنان چه اشاره شد، گویا حتی بر روی زمان آن نیز تاثیر گذاره است.
به این اعتبار، شباهت «خانه دختر» به سینمای شهبازی به طور کل، به مراتب کمتر از شباهت آن به «دربند» آخرین ساخته شهبازی است که این مسئله آن چنان که بیان گردید، علاوه بر این که در داستان پردازی و شخصیت ها به روشنی پیداست، در ساخت و اسلوب کارگردانی «خانه دختر» نیز نمایان است.
حال اگر به همه این ها بازیگران مشابه را نیز بیافزاییم، اوضاع به طرز پاردویکی بحرانی می شود و جالب آن که در این مورد، بیش از آن که تکراری بودن بازیگران به چشم بیاید، ایده انتخاب بازیگر مشابه قابل مشاهده است. به این ترتیب که اگر شهبازی در «دربند» با استفاده از دختر بازیگری توانمند که کمتر دیده شده در نقش اصلی فیلمش به سراغ «نازنین بیاتی» می رود، اینجا نیز شاه حسینی در اقدامی مشابه دست بر روی «رعنا آزادی» می گذارد.
با این همه، مسئله وقتی بحرانی تر می شود که بسیاری از منتقدان پس از تماشای «دربند» شهبازی تکراری بودن فضاسازی و مضمون پردازی و حتی تکنیکی و ساختاری را مهمترین انتقاد وارد بر آن دانستند و حال در شرایطی که خوشبختانه شهبازی از ساخت مجدد فیلمی شبیه به آثار گذشته اش، خودداری کرده، این کار توسط شخص دیگری برای او انجام شده است.
با توجه به آن چه درباره حواشی ساخت «خانه دختر» و نحوه انتخاب فیلمنامه آن از میان آثار قلمی شهبازی در گوشه و کنار مطرح شده است، به نظر می رسد عمدی که ناشی از علاقه شخصی بوده، شاه حسینی را به سمت شهبازی برده است.
این درحالی است که او در نشست رسانه فیلم که شب گذشته برگزار شده است، ضمن تایید مسئله می گوید، امیدوار است نام شهبازی بر روی فیلم سنگینی کند و می گوید: حضور پرویز شهبازی در «خانه دختر» باعث خرسندی من است و امیدوارم اسم پرویز شهبازی روی فیلم سنگینی کند و از این به بعد هم باز به سراغ پرویز شهبازی خواهم رفت و از او قصه خواهم گرفت.
به نظر می رسد این فرار به جلوی کارگردان جوان و اتفاقاً با استعدادی که توانایی اش را در ساخت سریال «همه چیز آنجاست» به خوبی اثبات کرده، ناشی از نوعی تلاش برای امحای انتقاداتی از این دست باشد. به بیان دیگر، گویا کارگردان جوان ما، قصد دارد مهمترین ایراد فیلمش را به عنوان افتخاری برای خود پیش از همه منتقدان به زبان بیاورد، تا مگر دیگر کسی این انتقاد را به او وارد نکند. این درحالی است که این رویکرد و رفتار بیشتر موجب برانگیختن منتقدین می شود تا با تاکید بر اهمیت این ایراد، لااقل مانع تکرار مکرر آن شوند.
به هر تفسیر شاید مهمترین سوالی که هر مخاطب و ناظری پس از تماشای فیلم «خانه دختر» با آن روبرو می شود این باشد، که حال به راستی معمار این خانه چه کسی است؟ «پرویز شهبازی» یا «شهرام شاه حسینی؟!!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com