آمریکایی ها به دنبال ایجاد ارتباط، نفوذ و اثرگذاری بر روند حرکت کشور و نظام بوده اند و لذا لازم است که در هر مرحله ای از تاریخ انقلاب، نسبت به رفتار آمریکایی ها و قدرت های غربی، مراقبت کنیم و بی اعتماد باشیم و یا حداقل با درایت و تدبیر بیشتری عمل کنیم و اجازه نفوذ احتمالی را به آنها ندهیم.
گروه سیاسی - سایت ملی مذهبی، مصاحبه "محسن کنگرلو” مشاور امنیتی میرحسین موسوی نخست وزیر وقت در زمان ماجرای مک فارلین باعنوان "اگر می گذاشتند مسئله جنگ تمام می شد!" را در تاریخ 14 دی 93 منتشر کرده است. این مصاحبه پاسخی به سخنان اخیر حجتالاسلام سید محمد خامنه ای در مورد ماجرای سفر مک فارلین و اهداف آمریکایی ها در این ماجرا است.
به گزارش بولتن نیوز، کنگرلو در این مصاحبه، دیدگاه هایی مغایر با تاریخ انقلاب و دفاع مقدس ارائه داده و نکاتی را مطرح کرده که دیگران به نحو دیگری مطرح و تحلیل کرده اند و ماجرای رسوایی سیاسی آمریکایی ها را به شکل متفاوتی مطرح ساخته اند که با گفته های کنگرلو تفاوت دارد.
کنگرلو معتقد است که ارتباط با آمریکایی ها، با هدف آزادی گروگان های آمریکایی و تحویل سلاح و موشک به ایران از سوی آمریکا مطرح بود.
این در حالیست که رفتارهای بعدی تیم مشاوران امنیت ملی آمریکا و سفر آنها به ایران ثابت می کند که آمریکایی ها قابل اعتماد نبوده اند و آنها اهداف دیگری را در سر داشته اند.
کنگرلو به گونه ای ماجرای ارتباط با آمریکایی ها را مطرح ساخته که گویا اگر این ارتباط طبق پیش بینی ها پیش می رفت، ایران در جنگ با عراق با وضعیت بهتری مواجه می شد! این در حالیست که بسیاری از مسوولان و افرادی که درجریان دفاع مقدس حضور داشته اند، نیروی ایمان و پایداری مردم، رزمندگان و مسوولان کشور را مهمترین عامل تداوم دفاع مقدس و پیروزی های درخشان ایران و همچنین باز پس گرفتن سرزمین های اشغال شده توسط صدام ارزیابی کرده اند و معتقدند که عوامل متعددی در تداوم دفاع مقدس، پیروزی های رزمندگان و همچنین پذیرش قطعنامه توسط امام موثر بوده است و نمی توان نقش آمریکا و ارتباط با آمریکا و سلاح های آمریکایی و تعدادی موشک و سلاح را تا این درجه مهم ارزیابی کرد که منجر به تغییر سرنوشت جنگ شود و حتی اگر سلاح های آمریکایی به ایران تحویل می شد در سرنوشت جنگ و حرکت ملت ایران و نظام تغییری ایجاد نمی کرد. اما نفس ارتباط با آمریکا و اهداف خبیث آنها قطعا هزینه هایی را به کشور تحمیل می کرد.
براین اساس، چنین برداشتی که "اگر می گذاشتند مسئله جنگ تمام می شد!" و از طریق ارتباط با آمریکا و سلاح های آمریکایی می توانستیم به شکل دیگری مسئله جنگ را تمام کنیم، دیدگاهی مغایر با تاریخ انقلاب و دفاع مقدس است.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند که جمهوری اسلامی بدون اتکا به آمریکا و قدرت های دیگر، در جنگ پایداری نشان داد و سر نوشت جنگ را به دست گرفت و مسیر جنگ را به نفع ایران تغییر داد و سلاح های آمریکایی و ارتباط با آمریکا بر سرنوشت جنگ اثرگذار نبوده است.
ضمن این که تاریخ انقلاب اسلامی و مواضع جمهوری اسلامی نشان می دهد که آمریکا در دوره جنگ در نقش دشمن حاضر شده بود و طبیعی بود که بسیاری از نیروهای انقلاب، با ایجاد رابطه با آمریکا و حضور دیپلمات های آمریکایی در کشور در دوره جنگ مخالف بوده اند و همین موضوع باعث مخالفت و واکنش بسیاری به حضور گروه مک فارلین در ایران بوده است.
حجتالاسلام «سیدمحمد خامنهای» در گفتوگو با نشریه «رمز عبور»، درباره ماجرای سفر ٢٧ سال پیش «هیات آمریکایی» به نقش «هاشمی رفسنجانی» در این سفر و «محسن کنگرلو»، مشاور امنیتی نخستوزیر وقت اشاره داشته است.
آقای سیدمحمد خامنهای تاکید بر این نکته دارند که این ماجرا مخفی بود و همه از آن اطلاع نداشتند به جز خود آقای هاشمی، کنگرلو و احتمالا معدود افرادی دیگر. اما کنگرلو می گوید که هویت اصلی هیات آمریکایی که شامل مشاوران امنیت ملی آمریکا بودند را در فرودگاه متوجه شدند!
کنگرلو در پاسخ به این پرسش که تا پیش از آن چه کسانی میدانستند که قرار است گروهی از آمریکا به ایران بیایند گفت: بالطبع آن کسانی که باید میدانستند و کسانی که ملاقات کردند و از نظر اجرایی مسوولیت امنیتی داشتند همه در جریان بودند.
اما لازم بوده که حداقل افراد اجرایی که از ماهیت تیم آمریکایی در سفر به ایران آگاه شده اند بلافاصله واکنش نشان دهند و تمهیدات لازم را در دستور کار قرار دهند و اجازه ندهند که چند روز در ایران بمانند و برخلاف قاعده و توافق عمل نمایند.
کنگرلو در پاسخ به این پرسش شرق که آیا در این دیدارها اصلا درباره سفر به تهران صحبتی نشد؟ و چرا همان جا نتوانستید به توافق نهایی برسید؟ پاسخ روشنی نداده است و مشخص نیست که چرا در خارج از ایران به توافق نرسیدند و چه موضوعی باعث شده که تیم مشاوران امنیتی سیاسی آمریکا به ایران سفر کرده اند! و اصلا چرا اجازه داده شده که این سفر انجام شود و وقتی برخلاف توافق یک تیم سیاسی امنیتی وارد ایران شد، چرا به آن واکنش نشان ندادند و خواستار بازگشت بلافاصله آنها نشدند.
همین موضوع نشان می دهد که برخی مسائل در رابطه با سفر هیات آمریکایی به ایران مبهم است و در مورد آن شفاف سازی نشده است و هدف هیات آمریکایی و مذاکره با طرف ایرانی درتهران توضیح داده نشده است. در حالی که اگر این موارد روشن می شد، شاید بعد از 27 سال، در شرایط کنونی، کمتر به چنین موضوعی می پرداختند.
کنگرلو در پاسخ به این پرسش گفته است: ما قبل از اولین مذاکرات در فرانکفورت درخواست کرده بودیم که در ابتدای کار، ۵٠٠ موشک برای ما ارسال کنند. ما گفتیم زمانی حاضریم شما را ببینیم که شما این موشکها را برای ما فرستاده باشید. در همان جلسه اول هم به آنها گفتم که قرار ما این بود، حتی ما ننشستیم که مذاکره را شروع کنیم. چون اعتماد نداشتیم و همانجا زنگ زدند به ریگان و آنها تقریبا تا ۱۲ ساعت بعد ۵٠٠ موشک را تحویل دادند و نشست بعدی را به فردا موکول کردیم، یعنی زمانی که از ارسال این موشکها مطمئن شدیم. این نشاندهنده این است که ما از منظر قدرت برخورد میکردیم.
کنگرلو تنها به این جمله بسنده کرده که ما از منظر قدرت برخورد می کردیم! و مشخص نیست که چرا اجازه دادند که هیات آمریکایی به ایران بیاید و چرا زمانی که از ماهیت هیات آمریکایی در فرودگاه باخبر شدند، به آنها تذکر ندادند و چرا آنها را به هتل هدایت کردند و مسائل بعدی پیش آمد؟ چرا این مذاکرات را در خارج کشور پیگیری نکردند و چه نیازی به ورود هیات آمریکایی به ایران بود و چه اهدافی در ذهن تیم آمریکایی می گذشت؟
کنگرلو در پاسخ به طرح این گونه مباحث در شرایط کنونی، به موضوع منافع ملی در ماجرای مک فارلین اشاره کرده است و طرح دوباره این ماجرای 27 سال پیش را سوال برانگیز ارزیابی کرده و گفته است که در این زمینه، نباید به مسائل جناحی و حزبی توجه داشت و باید توجه کرد که برخی مسوولان کشور در جریان ارتباط با آمریکایی ها بوده اند!
در پاسخ به این نکته آقای کنگرلو باید گفت که اگرچه منافع ملی بسیار مهم است و در این زمینه مسوولان درجریان ارتباط با آمریکایی ها بوده اند. اما پرسش اصلی این است که چرا به جای یک تیم تجاری و نظامی، یک تیم سیاسی وارد کشور شده اند. این که تصور افراد مرتبط با موضوع و آقای هاشمی این بوده که باید یک تیم تجاری و نظامی به ایران بیاید، به این معنی است که اگر خلاف آن اتفاق افتاد و برخلاف پروتکل یا قاعده مورد توافق کاری انجام شد، باید واکنش و تصمیم گیری درست و منطقی و سریع را به همراه می داشت تا با واکنش های بعدی و اعتراض و مخالفت مواجه نشوند و ضمن آن که ارزش های مطرح انقلاب و دفاع مقدس و جمهوری اسلامی رعایت می شد.
اما جالب این است که آقای کنگرلو گفته است اگر چند روز بیشتر می ماندند، کار به پیش می رفت و اگر می گذاشتند، جنگ تمام می شد!
آمریکایی ها به دنبال این بودند که کار را از بیخوبن درست کنند!
کنگرلو در بخشی از مصاحبه با شرق گفته است: آمریکایی ها به دنبال این بودند که کار را از بیخوبن درست کنند!
این نکته نشان می دهد که آمریکایی ها به دنبال اهداف دیگری بوده اند و این طور نبوده است که تنها گروگان هایشان آزاد شوند و در مقابل به ایران موشک وسلاح بدهند تاما در جنگ پیروز شویم. آمریکایی ها به دنبال ایجاد ارتباط، اثرگذاری بر روند حرکت کشور و نظام و نفوذ بوده اند و لذا لازم است که در هر مرحله ای از تاریخ انقلاب، نسبت به رفتار آمریکایی ها و قدرت های غربی، بی اعتماد باشیم و یا حداقل با درایت و تدبیر بیشتری عمل کنیم و اجازه نفوذ احتمالی را به آنها ندهیم.
کنگرلو در ارتباط با مطلبی که درکتاب گرگ و میش آمده و اظهار داشته که "خبر آمدن این هیات همه جا پیچیده بود و مهدی هاشمی جمعیتی را راه انداخته بود که بروند آمریکاییها را بگیرند و حدود هشت صبح جمعیت هوادار او گرد آمدند کنگرلو به هتل آمد و سر جرج کیو داد کشید که بلند شوید باید راه بیفتید به سمت فرودگاه و گروه مکفارلین را از کوچهپسکوچهها به سمت فرودگاه بردند" گفت: از بیخوبن و بهطور کل این ماجرا دروغ است. وقتی خبر را مهدی هاشمی به روزنامه الشراع گفت، مدتی از موضوع سفر هیات آمریکایی گذشته بود. اگر اینها کمی بیشتر میماندند و عجله نمیکردند مشکل حل میشد. اما هم آنها عجله داشتند و هم ما در کار انجام شده قرار گرفته بودیم و برای همین زمینه آماده نبود. هر دو طرف به زمان نیاز داشتند. برای ما مهم بود که در جنگ برنده شویم و در ازای پیروزی در جنگ هم قرار نبود امتیازی به آمریکاییها بدهیم. استقلال و عزت ما حفظ میشد، فقط کمک کرده بودیم که گروگانهایشان آزاد شوند. اگرچه همانطور که گفتم ما بعدا متوجه شدیم آنها به دنبال این بودند که کار را از بیخوبن درست کنند.
نقش قربانی فر
در این زمینه، گفته شده که کنگرلو در جریان خرید اسلحه و تجهیزات مورد نیاز جنگ با «منوچهر قربانیفر» دلال اسلحه آشنا میشود و براساس آنچه در خاطرات آقای هاشمی آمده، اولین بار خبر آمدن هیات آمریکایی را او به «هاشمی» میدهد.
کنگرلو در مورد ارتباط با قربانی فر و تیم آمریکایی، گفته است قرار بر این بود که آمریکایی ها در مقابل تلاش ایران برای آزادی گروگان های آمریکایی، موشک و سلاح در اختیار ایران قرار دهند تا توان ایران در جنگ با عراق تقویت شود و سرنوشت جنگ با افزایش توان ایران تغییر کند
جالب است که کنگرلو در مصاحبه با شرق در مورد قربانی فر که در کودتای نوژه دست داشته و فراری بوده گفته است که قربانی فر به دنبال آن بود که ما در جنگ برنده شویم. درست است که او آدمی بود که در کودتای نوژه دست داشت و فراری بود اما قبل از این قضایا آمده بود و اطلاعات زیادی به آقای یونسی، دادستان ارتش داد. او این خدمات را کرده بود که ما به او اعتماد کردیم، به سادگی نبود که از راه رسیده به او اعتماد کنیم. ایشان هم چیزی گیرش آمد یا نه، نمیدانم؛ اما او هم میخواست برای وطنش کاری کند. تا همانجا هم ما ١١ هزار قطعه هاگ به جز موشکها وارد کردیم و همین باعث شد که فاو را بگیریم.
در این رابطه نیز باید توجه داشت که اگر فرض کنیم که هدف قربانی فر خدمت به وطن و برنده شدن ایران در جنگ بوده اما باید سوال کرد که این هدف، باید با چه شکل و روشی تحقق یابد؟ آیا می توان از طریق ارتباط با آمریکا به چنین هدفی دست یافت؟ آیا نباید نسبت به آمریکا و اهداف دیگران با عنوان وطن دوستی و علاقه به برنده شدن ایران، قدری تامل کرد و بی اعتماد بود و اهداف دیگر آمریکا را در این موضوع مراقبت کرد؟
نفوذ آمریکا در سران کشور
حجتالاسلام محمد خامنهای گفتهاند آمریکا به دنبال نفوذ در سران کشور در راستای جانشینی بعد از امام(ره) بوده است. ایشان جریان سفر مکفارلین را هم در همین راستا ارزیابی کرده و معتقدند که بحث فروش تجهیزات نظامی و آزادی گروگانها در برابر آن، ظاهر ماجرا بوده است. ایشان گفتهاند که آقای هاشمی از قبل با آمریکاییها ارتباط داشته و آقای کنگرلو، مشاور نخستوزیر وقت نیز یکی از افرادی بوده که در جریان ارتباط با آمریکایی ها بوده است.
«محمد خامنهای» از کنگرلو به عنوان رابط هاشمی با آمریکاییها نام میبرد. در کتاب "جنگ گرگ و میش” که پژوهشی درباره ماجرای «ایران کنترا» یا «مکفارلین» است به نقل از آمریکاییها به نقش «محسن کنگرلو» در جریان مذاکرات اشاره شده است.
کنگرلو در پاسخ به نظر حجتالاسلام محمد خامنهای، به جای این که به نکات مطرح شده بپردازد، به این نکته اکتفا کرده که طرح این مباحث در شرایط کنونی کشور با چه هدفی صورت می گیرد؟!
کنگرلو گفته است: اینکه ایشان بعد از چند سال خموشی این گفتهها را مطرح میکنند باید از خودشان سؤال کنند که شما چه سندی برای این گفتههای خود دارید. با توجه به اینکه حقوقدان هستید، از شما بیشتر انتظار میرود که مستند و قانونمند صحبت کنید. باید پاسخگوی قانونی صحبتهای خود باشند. نمیشود که همینطور افراد را به آمریکایی بودن متهم کرد. مملکت قانون دارد. رهبر داشت و دارد....
در حالی که آقای کنگرلو باید به این نکته پاسخ می داد که آمریکایی ها چه هدفی داشتند و چرا به جای سفریک تیم نظامی و تجاری، یک تیم سیاسی به ایران سفر کرد؟ وقتی در آن مقطع و سال های قبل نیز به آمریکایی ها اعتماد نداشته ایم و در مقاطع مختلف، به خصومت با ایران پرداختند، چرا تصور کردیم که آمریکایی هادر این سفر و ارتباط قرار است تنها به آزادی گروگان های خود در مقابل تحویل سلاح و موشک فکر کنند. اگر قرار بود که تنها به این دو موضوع توجه شود نیازی به سفر یک گروه دیپلمات به ایران نبود!
ملاقات مک فارلین و ایجاد رابطه با ایران
آقای محمد خامنه ای گفتهاند که بعد از مطالعات و بررسیهایی که دو طرف ایرانی و آمریکایی درباره نوع توافقات مدیریت آینده کشور کرده بودند، اصل توافق نهایی را – که مهمترین بخش روابط مذکور بود – به همان ملاقات مکفارلین با شخص هاشمی موکول کرده بودند.
کنگرلو در پاسخ به این که آیا از سوی آمریکاییها هیچ وقت خواستهای فراتر از آزادی گروگانها در راستای ایجاد رابطه یا مسایلی دیگر مطرح شده پاسخ داده است: نخیر. البته اینکه آمریکا چه میخواست ربطی به ما ندارد. شاید خواسته آنها این بود که نظام جمهوری اسلامی را بردارند. البته ما بعدها فهمیدیم که آنها میخواستهاند مشکل رابطه ایران و آمریکا را با آمدن به ایران و دیدار با مقامات حل کنند که به خواستهشان نرسیدند! اما در آن زمان، مهم اقدام ما بود. به «اولیور نورث» شخصا گفتم که من برای مذاکره نیامدهام. نه اجازه آن را دارم و نه ارتباطی به من دارد. کسان دیگری در این زمینه مسوول هستند. الان ما فقط درخصوص تسلیحات و گروگانها قرار است صحبت کنیم. در اوج قدرت ما، آنها در موقعیتی قرار گرفتند که به ما نیاز داشتند و این نیاز هم اینجا مطرح و بررسی شد. انجام آن هم یک کار انساندوستانه بود. گروگانها در اسارت بودند و ما هم به خاطر انساندوستی برای آزادی آنها وساطت کردیم. آمریکاییها هم در مقابلش تعدادی موشک که ما نیاز داشتیم را تحویل دادند. این موشکها تنها چیزی بودند که میتوانستند در برابر تانکهای تی-٧٢ عراق که روسیه داده بود بایستند. نه بحثی از ارتباط بود و نه رابطهای سیاسی ایجاد شد. آن زمان اصلا آنها چنین چیزی را طرح نکردند. اینها همه در همان زمان گفته شده است. خود آقای هاشمی در نماز جمعه همین مساله را بیان کردند و چیز تازه و پنهانی وجود ندارد. جالب است که همان زمان هم همین افراد، موضع گرفتند و امام هم پاسخشان را داد. طرح دوباره آن در حال حاضر جای سؤال دارد.
در این رابطه نیز آقای کنگرلو باید توجه داشته باشد که بررسی تاریخ سیاسی و ارتباطات کشور، نه تنها برای درس گرفتن و مراقبت از منافع کشور در شرایط کنونی لازم است بلکه ما را با روش کار و نیت آمریکایی ها آشنا می کند و ثابت می کند که بی اعتمادی بسیاری از مسوولان ایرانی به آمریکایی ها ریشه تاریخی دارد و در موارد بسیاری، آمریکایی ها بر خلاف وعده ها و گفته ها و قرارها و مذاکرات قبلی عمل کرده اند. اگر موضوع رابطه با تیم مک فارلین تنها موضوع گروگان ها و موشک بوده، بهتر بود که مذاکرات و دیدارها به نحو دیگری عمل شود و این که تیم مذاکره کننده سیاسی به جای یک تیم نظامی تجاری به ایران می آید و عده ای به دنبال اقامت چند روزه آنها بوده اند تا هدف مورد نظر انجام شود، نشان دهنده این واقعیت است که اولا نمی توان به آنها اعتماد کرد و دوم این که باید مراقب بود که آنها به اهداف دیگری توجه دارند و ما هرجا که آنها برخلاف تعهد و مذاکره قبلی عمل کردند باید واکنش نشان دهیم و اعتراض کنیم واجازه ادامه کار را به آنها ندهیم.
باید توجه داشته باشیم که آمریکایی ها به دنبال نفوذ در جامعه ایران در گذشته بوده اند و هنوز نیز باید مراقب بود که به بهانه های مختلف و زمینه سازی ها، اجازه سواستفاده به آنها را ندهیم.
میتوانستیم موضوع جنگ را حل کنیم و نشد!
آقای محمد خامنه ای دراین زمینه میگوید که برخلاف ادعای مکفارلین که نتوانست با مقامات دیدار کند، هاشمی در جلسه غیرعلنی مجلس که ضبط شده است نگفته که ملاقات نکردهاند بلکه گفته حیف که نگذاشتند کار به آخر برسد، چنین کاری فتحالفتوح بود.
و جالب است که آقای کنگرلو در پاسخ به این اظهار نظر گفته است: من معتقدم همین حرف آقای هاشمی کاملا درست است. هرچه که زمان میگذرد، باید افسوس بخوریم که چرا آن زمان میتوانستیم موضوع جنگ را حل کنیم و نشد. همانطور که آقای هاشمی میگوید که اگر میگذاشتند فتحالفتوحی میشد، واقعا اینطور بود. در جلسات سران این مباحث مطرح شده بود. من در آن زمان در جلسه نبودم. امام احتمالا ماجرا را به سران سه قوه سپرده بودند و آنها به این نتیجه رسیدند که با مکفارلین و گروهش ملاقات نکنند و نکردند.
آمریکاییها در یک موقعیت حساس انتخاباتی بودند و آزادی گروگانها بازی را به نفع آنها تغییر میداد برای همین حاضر بودند که هر طور شده تجهیزات مورد نیاز را به ما بفروشند، در این صورت بازی جنگ به نفع ما به کل تغییر میکرد و الان این مشکلات درگیری در منطقه را نداشتیم و خیلی از مسایل بعدی دیگر پیش نمیآمد. برای همین «نورث» از ملاقاتی که سر نگرفته بود، دلخور بود و چون پروژهاش شکست خورد و در آمریکا هم مورد بازخواست قرار گرفت، خودکشی کرد.
کنگرلو در ارتباط با مطلب کتاب گرگ و میش که به نقل از مکفارلین نوشته است: :کنگرلو و قربانیفر خیلی دیر رسیدند و ما را به سمت یک ماشین قدیمی بردند و با آن به هتل استقلال رفتیم و سپاه پاسداران کل طبقات بالایی را برای اقامت ما خالی کرد" و در پاسخ به این سوال که مگر شما و آقای قربانیفر با هم رفتید؟ گفت:
نخیر دو نفر از سپاه و من، که شب قبل جایی خوابیدیم و کمی دیر رفتیم چون ماه رمضان بود و بعد از سحری خواب ماندیم. باید ساعت هشت میرسیدیم اما دیرتر رسیدیم. قربانیفر هم با آنها بود با ما نبود. ماشین هم تشریفاتی وزارت خارجه نبود. ماشین سپاه بود.
وی درباره هویت اصلی هیات، که آقای هاشمی گفته است ما فکر میکردیم که هیاتی تجاری- نظامی قرار است بیایند گفت: ما خودمان هم شک داشتیم. چیزی گفته بودند اما دو دشمن بودیم. مطمئن نبودیم که میآیند.
کنگرلو در پاسخ به این پرسش که درکتاب گرگ ومیش گفته شده آقای میرحسین موسوی نخست وزیر وقت هنگام تحویل یک محموله به فرودگاه میرود و وقتی متوجه میشود که مارک اسراییلی دارد عصبانی میشود و به کنگرلو زنگ میزند و او هم به «لدین» زنگ میزند پاسخ داد: فقط آقای هاشمی در این ماجرا مسوولیت داشت و مسوول اصلی ماجرا ایشان بود. چون جنگ دست او بود و به امام هم نزدیک بود. این خبرها دروغ و بیربط است. شرط ما ارسال موشک تاو بود که آنها هم تحویل دادند. ١٨ موشک هارپون فرستاده بودند درحالیکه ما هارپون داشتیم، اما موشک تاو میخواستیم. من دقیقا ندیدم که مارک اسراییلی داشته باشند. آنها این قدر میترسیدند که با پاسپورت آمریکایی نیامدند. من نمیدانم موشکها را از کدام پایگاه میفرستادند. طبیعتا در سراسر دنیا پایگاههای زیادی داشتند. ۷۲ ساعت موشکها در اختیار ما بود که یکی یکی تست کنیم. چون پیش آمده بود که برخی رفته بودند موشک خریده بودند و پولش را هم داده بودند اما بعدا متوجه شدیم که داخلش آجر پر کردهاند. مسالهای هم که میخواهم در آخر اضافه کنیم این است که منافع ملی هیچوقت نباید قربانی منافع حزبی و جناحی شود، در گذشته و الان برخی متاسفانه چنین میکنند. ضمنا موشکهای جمهوری اسلامی همان نیروهای هوادارانش در سراسر دنیا هستند که هیچ دولتی در دنیا نه قادر است تولید کند و نه در اختیار دارد.