به گزارش بولتن نیوز، به مناسبت میلاد پُر خیر و برکت رسول مکرم اسلام بر آن شدیم تا ضمن اشاره ای موجز و مختصر به تاریخ پُر فراز و نشیب زندگانی آن حضرت را پیشروی شما علاقه مندان و ارادتمندان به حضرتش قرار دهیم در ادامه با نیم نگاهی به آن چه دنیای امروز به نام اسلام با آن روبروست، مهمترین خصلت اخلاقی و سیره رسول مهربانی را که همان ایده مرکزی و اندیشه بنیادی «وحدت» است، بررسی نماییم.
درحالی که عصر چهارشنبه 17 دی ماه، در حمله مسلحانه تروریست های تکفیری به دفتر نشریه «شارلی ابدو» در پاریس، دست کم 12 نفر کشته شدند و در 48 ساعت اخیر بار دیگر هجمه های انتقادی گسترده ای علیه اسلام در سراسر جهان به راه افتاده، به نظر می رسد همزمانی این اتفاق ناگوار با ولادت رسول اکرم (ص) تنها بر سر یک حادثه روی نداده باشد و به ویژه باتوجه به آن چه در چندسال اخیر ازسوی جریان تروریستی تکفیری-بعثی داعش که به روشنی ریشه در اقدامات ضداسلامی و ضدانسانی صهیونیستی تحت حمایت امریکا روی داده، به نظر می رسد پروژه اسلام هراسی و تخریب چهره حقیقی اسلام ناب محمّدی با صرف هزینه های میلارد دلاری وارد مرحله ای جدید شده است.
بر این اساس، می توان به جرات ادعا نمود که ارائه تصویری حقیقی از متن و فحوای کلام و اندیشه پیامبر اسلام که همانا اندیشه ای انسانی بر پایه مهر و رحمت است، در شرایط کنونی یکی از مهمترین وظایف مسلمان حقیقی و پیروان اندیشه پاک نبی اکرم (ص) باشد.
این درحالی است محور تلاش دشمنان در این راستا آن چنانکه در صدراسلام نیز ازسوی دشمنان اسلام صورت می گرفت، ایجاد تفرقه و دودستگی در میان امّت مسلمان بوده و بر این اساس، راه اندازی و تقویت و حمایت از گروه های تروریستی تکفیری همچون داعش، علاوه بر آن که موجب ایجاد موجی از نفرت و کژاندیشی نسبت به اسلام حقیقی ازسوی افراد غیرمسلمان می گردد، همزمان به ایجاد نفرت و دودستگی میان شیعیان و اهل سنّت نیز دامن می زند و در یک چنین شرایطی تلاش در راستای ایجاد وحدت و همبستگی در میان گروه ها و اقشار مختلف مسمانان در سراسر جهان اگر نگوییم مهمترین، بی شک یکی از مهمترین وظایف شرعی و اجتماعی هر مسلمانی در هر نقطه ای از این کره خاکی است. آن هم هنگامی که این مسئله - یعنی وحدت، احساس مسئولیت، دوستی و مهرورزی میان انسان ها- از رئوس اساسی اهدافی است که رسول اکرم(ص) همواره بر آن تاکید نموده و زندگانی مبارکشان را در این راستا صرف نمودند.
با این مقدمه در ادامه و پس از ذکری مختصر از زندگانی پُر برکت حضرت محمّد مصطفی صلّی الله عليه و آله و سلّم، به عظمت وجودی آن حضرت به عنوان بزرگترین اندیشمند و پیام آور وحدت و مهرورزی خواهیم پرداخت.
شمه ای از تاریخ زندگانی حضرت ختمی مرتب صلّی الله عليه و آله و سلّمپيامبر اسلام (ص) در روز جمعه 17 ربيع الاول، بعد از طلوع فجر، در عصر سلطنت انوشيروان، قبل از طلوع خورشيد، در مكه چشم به جهان گشود.
نوزاد قریش فقط سه روز از مادر خود شیر خورد و پس از او، دو زن دیگر به افتخار دایگى پیامبر نائل شدند، یکی ثوبیه بود و دیگری حلیمه.
آن حضرت که تا پیش از ده سالگی والدینش را از دست داده بود، در دوازده سالگی به همراه عمویش ابوطالب عازم سفری شد که در این سفر، بحیرا، راهب مسیحی او را دید و به اوصافش در کتب عهد عتیق اعتراف کرد. او به حضرت ابوطالب سفارش کرد که او را از گزند یهود محافظت کند.
اولین ازدواج حضرت را در 25 سالگی ثبت کرده اند و با این ازدواج، خدیجه علیهاالسلام همسر پیامبرشد و کانون تولدآسمانی حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام شکل گرفت.
پیامبر خدا گام در سی سالگی نهاده بود که مولودی بس شریف دیده به جهان گشود و چشم و دل پیامبر را روشن کرد. این مولود پرخیر و برکت کسی نبود جز علی بن ابی طالب علیه السلام و سه سال پس از آن نیز رقیه، اولین فرزند رسول خدا به دنیا آمد.
با این همه بی شک مهترین رویداد زندگانی پُر خیر و برکت آن حضرت زمانی پس از آن و در ابتدای دهه چهارم زندگانی آن حضرت رقم خورد. حضرت محمد (ص) در چهل سالگی برای ماموریتی جهانی برگزیده شد و نشان خاتم انبیاء مدالی بود که بر سینه پُر رمز و راز او نقش بست. این رخداد بزرگ در 27 رجب و در نیمه های شب به وقوع پیوست. صبح فردا اولین کسانی که به او ایمان آوردند و تسلیم اسلامش شدند، علی بن ابی طالب علیه السلام و همسرش خدیجه کبری علیهاالسلام بودند و سه سال بعد دعوتش را عمومی کرد.
پنج سال از بعثت گذشته بود که در 20 جمادی الثانی برترین بانوی هستی؛ در کانون خانواده اش چشم به جهان گشود. این بانو «فاطمه» نام گرفت و تولدش قلب پیامبر را لبریز از شوق و شادی کرد.
یک سال و چند ماه بعد در اول محرم سال هفتم بعثت، دشمنان دست به نیرنگی زده و آنها را در شعب ابی طالب محاصره کرد؛ به این گمان که با فشار تحریم، آنها دست از دین خدا خواهند کشید. بعد از سه سال تحمل رنج و سختی برای دین خدا و استقامتی بی نظیر به لطف خدا این محاصره در هم شکست و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم با یارانش از شعب خارج شدند.
در همان سال(سال دهم)، حضرت ابوطالب و بعد از سه روز (یا 35 روز) حضرت خدیجه علیهاالسلام دو یار دیرین و محبوب قلب رسول خدا از این دیار پر کشیدند و به دیار باقی شتافتند. شدت غم و اندوهی که بر قلب مطهر پیامبر خدا نشست، به قدری بود که آن سال به عام الحزن مشهور شد.
در 17 رمضان سال بعد (سال یازدهم) در یک عنایتی شگرف، توفیق سفر به عرش
الهی نصیبش شد و در سفری شبانه، خدایش او را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و
از آنجا به عوالم بالا برد و مجدد به مکه بازگرداند. آیات مربوط به معراج را می توان در سوره اسراء (آیه اول) و سوره نجم (آیات 7-18) ملاحظه کرد.
بعد از این وقایع و آماده سازی مدینه و پذیرش مردم آن سامان برای هجرت رسول خدا به آن دیار این اتفاق در شب اول ربیع الاول به وقوع پیوست. در آن شب تاریخی (لیلة المبیت) امیرالمومنین علیه السلام این شاگرد دیرین و یار باوفای رسول خدا برای مشغول کردن دشمنان در بستر آن حضرت آرمید و رسول خدا موفق به عبور از کمند دشمن و هجرت به سمت مدینه گردید.
با هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به مدینه و استقرار حکومت اسلامی در آنجا، فصل تازه ای در تاریخ اسلام گشوده می شود که سخن از آن، مجال دیگری می طلبد. با این همه دوشنبه 28 صفر، بنا به روايت بيشتر علماى شيعه و دوازدهم ربيع الاول بنا به قول اكثر علماى اهل سنّت، در سال يازدهم هجرى، در سن 63 سالگى، در مدينه بر اثر زهرى كه زنى يهودى به نام زينب در جريان نبرد خيبر به آن حضرت خورانيده بود، به دیار حق شتافت.
پیامبر اکرم، بزرگترین مایه وحدتوجود نبی مکرم اسلام صلی الله علیه واله، بزرگترین مایه وحدت در همه ادوار اسلامی بوده است و امروز هم می تواند باشد؛ چون اعتقاد آحاد مسلمانان به آن وجود اقدس بزرگوار، با عاطفه و عشق توأم است و لذا آن بزرگوار، مرکز و محور عواطف و عقاید همه مسلمان هاست و همین محوریت، یکی از موجبات انس دل های مسلمین و نزدیکی فرق اسلامی با یکدیگر به حساب می آید.
ابعاد شخصیت نبی اکرم را هیچ انسانی قادر نیست به نحو کامل بیان کند و تصویر نزدیک به واقعی از شخصیت آن بزرگوار ارایه نماید. آنچه ما از برگزیده پروردگار عالم و سرور پیامبران سراسر تاریخ شناخته و دانسته ایم، سایه و شبحی از وجود معنوی، باطنی و حقیقی آن بزرگوار است؛ اما همین مقدار معرفت هم برای مسلمانان کافی است تا اولاً، حرکت آنها را به سمت کمال تضمین کند و قله انسانیت و اوج تکامل بشری را در مقابل چشم آنان قرار بدهد و ثانیاً، آنها را به وحدت اسلامی و تجمع حول آن محور تشویق کند.
بعد از دوران قرون وسطی که در دنیای مغرب زمین و مسیحیت، تهاجم تبلیغاتی وسیعی نسبت به شخصیت رسول اکرم انجام گرفت و دشمنان سوگندخورده اسلام فهمیدند که یکی از راه های مبارزه با اسلام این است که چهره نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و اله و سلّم را مخدوش نمایند و کارهای زیادی هم در این زمینه انجام گرفت، تا امروز که دشمن به نحو مستمر و با شیوه های مختلف، روی امحای شخصیت پیامبر از ذهن های آزادگان عالم کار کرده است، مردم بسیاری در دنیا هستند که اگر پیامبر اسلام را به همان اندازه یی که مسلمان ها می شناسند یا حتی کمتر از آن بشناسند یعنی حقیقتاً فقط شبحی از آن چهره منور بر دل های آنان آشکار بشود، عقیده و گرایش آنها نسبت به اسلام و معنویت اسلامی تضمین خواهد شد.
بزرگترین تبلیغ برای اسلام، شاید همین باشد که ما چهره پیامبر اسلام را برای بینندگان و جویندگان عالم روشن کنیم و بسیار بجاست قبل از آن که دشمنان و مخالفان، با روش های و شیوه های فرهنگی و هنری پیچیده خود، چهره آن بزرگوار را در اذهان مردم بی خبر عالم مخدوش کنند، مسلمانان هنرمند و مطلع و وارد به شیوه های گوناگون در عالم، با بیان و تبلیغ و تبیین راجع به آن شخصیت معظم و مکرم، کار علمی، فرهنگی، هنری و تبلیغی بکنند. باید روی معرفی شخصیت رسول اکرم کار کنیم، و نه فقط شخصیت آن بزرگوار به معنای زندگی آن حضرت، بلکه ابعاد گوناگون وجود آن بزرگوار مثل: اخلاقیات، روش حکومت، مردمداری، عبادت، سیاست، جهاد، تعلیمات خاص را موردتوجه قرار دهیم.
اگر وحدت و نزدیکی فرق اسلامی چیزی است که در خدمت اسلام می باشد و اگر قبول داریم که اتحاد مسلمین به حال مسلمین مفید است و در جهت عظمت اسلام می باشد، یقیناً باید معتقد باشیم که ازسوی دشمنان اسلام، سخت ترین تلاش ها و پیچیده ترین توطئه ها، علیه این وحدت و اتحاد در جریان است. این دو از هم غیرقابل انفکاک است؛ هر کاری که امروز در خدمت اسلام است، مورد نقمت دشمنان اسلام می باشد. وحدت میان مسلمین، یکی از مصادیق این قاعده کلی است. اگر حقیقتاً لازم است که مسلمین عالم با یکدیگر اتحاد پیدا بکنند و اگر این اتحاد به حال اسلام و مسلمین مفید است که ظاهراً در نظر عقلا و مصلحان عالم اسلام، جای شکی در این حرف نیست، پس باید مطمئن بود که امروز توطئه دشمن علیه این وحدت، از همیشه بیشتر است.
امروز، دستگاه استکبار و صهیونیسم جهانی، در دنیا و بیشتر از همه در دنیای اسلام، برای ایجاد تفرقه بین مسلمین هزینه هایی هنگفت می شود تا اگر بتوانند که نخواهند توانست بین ایران اسلامی و مسلمانان عالم، اختلاف ایجاد کنند و فاصله بیندازند. جنگ دشمن ساخته شیعه و سنی، به برکت انقلاب اسلامی بحمدالله رو به خمود و خاموشی رفت و برادران شیعه و سنی در میدان های مختلف در کنار هم قرار گرفتند و به یکدیگر کمک کردند و برادروار با هم حرکت کردند که حق هم همین بود ولی امروز تبلیغات جهانی سعی می کند باز هم این شعله را مشتعل تر و این آتش را برافروخته تر کند و این اختلاف را که رو به از بین رفتن است، دوباره زنده نماید.
مسلمانانی که بصیرند، این ها را می فهمند و می دانند که در این صورت، اگر پرچم وحدت اسلامی بلند شد، دل های مسلمانان به طور قهری به آن جایی متوجه خواهد شد که حقیقتاً اسلام حاکم است و ملاک ها و معیارها از اسلام گرفته شده و ملاک حاکمیت، مدیریت و مسؤولیت، مسلمان بودن است و این آیه شریفه «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر»(حج/41) صادق است.
لذا امروز، تمام تشکیلات تبلیغاتی وابسته به استعمار و استکبار و ایادی آنها در همین منطقه اسلامی، دست به دست هم داده اند تا با تبلیغات مضر، وحدتی را که موردنظر اسلام است و نظام اسلامی کمربسته آن می باشد، بشکنند و بر این اساس تمامی مسلمانان جهان می بایست مواظب این دست های پلید و مزدور که سعی می کنند «عروةالوثقی» وحدت بین مسلمین را بگسلند و پاره کنند، باشند که این، لازمه علاقه به وحدت و پیمودن راه وحدت اسلامی است.
مانیفست حقوق بشر در مکتوبات پیامبر رحمتتاریخ 185 مكتوب را از رسول گرامی اسلام به یادگار گذاشته است. این مكتوبات كه شامل پیمان نامه ها، دعوت امراء و رؤسای قبایل به اسلام، فرمان های حكومتی، ارشادنامه ها، امان نامه ها و برخی مكتوبات دیگر پیرامون موضوعات مختلف است، تصویری كامل از اخلاق سیاسی و اجتماعی پیامبر را به تماشا می گذارد. اهمیت این نامه ها در برجسته بودن موضع گیری های حقوقی و سیاسی پیامبر اسلام است و گرچه در برخی از متون آن، ارشادات اخلاقی و حتی تبیین جهان بینی نیز وجود دارد، اما حتی این موارد در پرتو اخلاق سیاسی- اجتماعی پیامبر مورد توجه قرار گرفته اند. همچون متفاوت بودن نامه هایی كه پیامبر به پادشاهان مسیحی چون «مقوقس» و «هرقل» نوشته و در آن به آیه مشهور «قل یا اهل الكتاب تعالوا الی كلمه سواء بینناء و بینكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون» استناد می كنند با نامه به كسانی چون «خسرو پرویز» كه پیامبر لحنی متفاوت را در برخورد با این پادشاه برمی گزینند.
نقد و تحلیل موشكافانه این مكتوبات می تواند سیره و سنت رسول گرامی اسلام را در تمامی ابعاد سیاسی- اجتماعی و حقوق تبیین ساخته و خود سرمایه و منبعی برای تدوین پروتكل های حقوقی جهان اسلام در تمامی ابعاد آن كه دارای جامعیت باشد و دربرگیرنده حقوق و تكالیف انسان، از یك سو و ارائه آن به سازمان ها و نهادهای حقوقی و سیاسی جهان امروز- به ویژه تمدن غرب- آن هم در عصر و دوره «جهانی سازی» و «دهكده جهانی» از دیگرسو باشد.
به نظر می رسد، جهانی كه به عنصر حق بیش از تكلیف بها می دهد و در پناه و پوشش حقوق، تكالیف و وظایف انسان و جامعه انسانی را نادیده گرفته و یا در حاشیه قرار می دهد به همان آسیب ها و خطراتی دچار می شود كه جوامع صرفاً تكلیف محور بدان دچار می شوند. حقوق اسلامی، قدر و قیمت حق را در كنار تکلیف می سنجد و هرگز نه حق را فدای تكلیف و نه تكلیف را فدای حق می كند. این جامعیت در متن آیات قرآنی و سنت نبوی و علوی وجود دارد.
پیامبر در این پیمان نامه، در قبال تأمین امنیت مردم نجران و نیز حفاظت از اموالشان حكم به پرداخت مبلغی به عنوان جزیه می كند اما در قبال آن، ضمن ارائه نمونه بی نظیری از رحمت، رأفت و عدالت اسلامی، حقوق متقابل مردم نجران را تضمین و تعهد می نمایند. نمونه این رحمت و رأفت را در بند اول پیمان نامه می توان دریافت. در این بند تصریح شده است كه مسیحیان نجران به دلیل آن كه در جریان مباهله به هر دلیل از ادامه مذاكره و مباهله صرف نظر نموده و حكم در مورد میوه ها، زر و سیم و بردگان خود را به پیامبر واگذارده بودند، پیامبر همه را به ایشان می بخشد و تنها به وضع مالیاتی اندك (آن هم نه بدین دلیل كه غالب شده اند بلکه به دلیل تعهداتی كه در بندهای بعدی پیمان نامه مبنی بر تأمین جان و تضمین مال نجرانیان می كنند) بسنده می نمایند.
این درحالی است که نیكوكاری و خیراندیشی كه در پایان پیمان نامه اساس استدام تعهدات
آن، ذكر شده خود دلیلی دیگر بر غایت رعایت حقوق در جامعه انسانی است، بدین
معنا كه عدم رباخواری، خیراندیشی و نیكوكاری ضامن رعایت حقوق و اجرای حدود
در جوامع انسانی است.
با این دقت نمونه که تنها یکی از هزاران موردی است که نشان دهنده سیره و اخلاقیات حضرت محمّد (ص) به عنوان پیامبر دین مبین اسلام است، به روشنی می توان به ارزش این اخلاقیات در اسلام حقیقی و اسلام ناب محمّدی پی برد.
با این حساب می توان تاکید ویژه اسلام به لزوم حفظ وحدت میان مسلمانان از یک سو و اهمیت و ارزش مهرورزی و رفتاری بر پایه صداقت، مهر و انسانیت میان نوع بشر (از هر دین و آیین و قوم و فرهنگی) به عنوان اصول اساسی سیره نبوی و هنجارهای بنیادی اسلام ناب محمّدی و اسلام حقیقی بازشناخت. نکته ای ساده اما بسیار اساسی که می تواند راهگشای برون رفت از وضعیت ناهموار سیاسی کنونی جهان در عصر حاضر باشد. درحقیقت همین جامعیت اسلام است که بر این حقیقت که پیامبر اسلام (ص) آخرین فرستاده خداوند بر روی زمین و در میان انسان هاست، صحه می گذارد و بر همین اساس است که پس از آن حضرت، خداوند دیگر هیچ رسولی به میان انسان ها نفرستاد. به بیان دیگر، آنگاه که خدواند باری تعال در قرآن کریم همه حقایق قابل فهم انسان (و حتی نکاتی که انسان هنوز از درک آن عاجز است) را خلاصه نمود و به بیان شیوای حضرت محمد (ص) و با الگوی تام و تمام حضرت ختمی مرتب همراه ساخت، دیگر چه نیازی است به کتابی دیگر و فرستاده ای دوباره؟!
با این همه و به میمنت میلاد با سعادت آن بزرگوار، ضمن بیان تبریک و تهنیت و شادباش به مناسبت این فرخنده روز، با یکی از درخشان ترین اشعاری که در رثای حضرت ختمی مرتبت صل الله علیه و آله و سلّم سروده شده، این نوشته را به پایان می بریم.
سنایی غزنوی درباره حضرت محمد (ص) شعر بسیار زیبای دیگری دارد که در آن از جان جانان میگوید و خود را از وصف پیامبر اکرم (ص) ناتوان میبیند. قسمتی از این قصیده بلند به شرح زیر است:
روحی فداک ای محتشم لبیک لبیک ای صنم ای رای تو شمسالضحی وی روی تو بدرالظلم
مایه ده آدم تویی میوۀ دل مریم تویی همشهری زمزم تویی یا قبلة الله فی العجم
دانم که از بیتاللهی شیری بگو یا روبهی در حضرت شاهنشهی بوالقاسمی یا بوالحکم
نی نی پیت فرٌخ بود خلقت شکر پاسخ بود آنرا که چونین رخ بود نبود حدیثش بیش و کم
ای جان جانها روی تو آشوب دلهای موی تو وندر خم گیسوی تو پنهان هزاران صبحدم
رو رو که از چشم و دهان خواهی عیان خواهی نهان خلق جهان را از جهان هم کعبهای و هم صنم
رویت بنامیزد چو مه زلفت بنامیزد سیه هم عذر با تو هم گنه هم نور با تو هم ظلم
هر چینت از مشکین کله دارد کلیمی در تله هر بوست از لب حامله دارد مسیحی در شکم
از باد و آتش نیستی تو آب و خاکی چیستی جم را بگو تا کیستی او را روانی ده ز شم
چون عشق را ذات آمدی نفی قرابات آمدی چون در خرابات آمدی کم کن حدیث خال و عم
بر رویت از بهر شرف با ما گه قهر و لطُف گه لعل گوید «لا تخف» گه جزع گوید «لا تنم»
رویت بهی تریاقفا بالا سهی تریاقبا منعت غنیتر یا عطا ذاتت هنی تر یا شیم
گیرم کرم وقت کرب ز اهل عجم باشد عجب باری تو هستی از عرب این الوفا این الکرم...