کد خبر: ۲۳۷۴۵۰
تاریخ انتشار:
اندیشکده امنیت نوین آمریکا:

چرا گرم شدن روابط ایران و آمریکا اجتناب‌ناپذیر است؟

یک اندیشکده آمریکایی بر این باور است که نتیجه نهایی مذاکرات برنامه هسته‌ای ایران هرچه باشد؛ منافع اسرائیل نخواهد توانست از گرم شدن روابط ایران با ایالات‌متحده، در زمان رئیس‌جمهوری فعلی و یا بعدی و حتی طی سال‌های آینده جلوگیری کند.
چرا گرم شدن روابط ایران و آمریکا اجتناب‌ناپذیر است؟
گروه سیاسی، یک اندیشکده آمریکایی بر این باور است که نتیجه نهایی مذاکرات برنامه هسته‌ای ایران هرچه باشد؛ منافع اسرائیل نخواهد توانست از گرم شدن روابط ایران با ایالات‌متحده، در زمان رئیس‌جمهوری فعلی و یا بعدی و حتی طی سال‌های آینده جلوگیری کند.

به گزارش بولتن نیوز به نقل از اشراف، اندیشکده امنیت نوین آمریکا در یادداشتی به قلم رابرت کاپلان از کارشناسان ارشد این مرکز نوشت: تنش‌زدایی میان ایران و آمریکا به سود هردو کشور است؛ اما لازم نیست این تنش‌زدایی رابطه ویژه کاخ سفید با اسرائیل را خدشه‌دار کند. سیاست خارجی بر «ضرورت» و نه تمایل استوار است و ضرورت‌های متعددی ایران و ایالات‌متحده را به سوی گونه‌ای «تنش‌زدایی» سوق می‌دهند. به راستی دشمنی ایران و ایالات‌متحده در حوزه روابط بین‌الملل، که یک دهه بیشتر از دشمنی چین کمونیست با آمریکا طول کشید، با توجه به وجود تعدد «منافع مشترک ژئوپلیتیک» خارج از مقوله اخلاق میان دو کشور غیرعادی است. این تفکری مشکل‌آفرین است که «منافع اسرائیل»، حتی در کنار «عربستان سعودی»، می‌تواند برای مدت‌زمانی نامحدود و دائمی امکان یک نوع «آشتی میان ایالات‌متحده و ایران» – نخستین ابرقدرت تاریخ باستان- را تحت‌الشعاع قرار دهد. بله، «دستگاه لابی داخلی اسرائیل» هولناک است؛ بله، بنا بر روایتی «نخست‌وزیر اسرائیل» یک تصمیم‌گیرنده قاطع است؛ اما آن‌ها نمی‌توانند «دستگاه اجرایی آمریکا» را از غنیمت شمردن فرصت دیپلماتیکی که تنها چند بار در یک قرن اتفاق می‌افتد باز دارند. نتیجه نهایی مذاکرات طولانی مدت بر سر برنامه هسته‌ای ایران هرچه باشد؛ منافع اسرائیل نخواهد توانست از گرم شدن روابط ایران با ایالات‌متحده، در زمان رئیس‌جمهوری فعلی و یا بعدی، طی سال‌های آینده جلوگیری کند.

 ■ آسیا و ایران در تغییرات ژئوپلیتیک قرن بیست یکم چه جایگاهی دارند؟■

شایعه خصومت دولت اوباما با اسرائیل تنها پیدایش «تغییری ژئوپلیتیک در قرن بیست یکم» را با جریان‌های پنهان و گسترده آن در زمینه‌های فرهنگی، جغرافیایی، اقتصادی، زنجیره‌های تأمین منابع طبیعی و دستاوردهای نظامی نشان می‌دهد. در حالی که جهانی‌شدن نقشه جهان را کوچک می‌کند و هر گوشه آن هم با تنش شدیدتری آمیخته می‌شود؛ صحبت کردن در مورد خاورمیانه بدون درنظرگرفتن آسیا بیهوده است. پس بگذارید از همانجا آغاز کنم؛ چراکه {راهبرد} مورد نظر «محور آسیا» در دولت اوباما و گشایش با ایران به طور ذاتی مرتبط هستند.


■ آسیا-هندوستان قلب اقتصاد جهانی باقی خواهد ماند■

آمریکایی‌ها در تهران آسایش بسیار بیشتری دارند تا در ریاض. علی‌رغم کاهش رشد، منطقه «آسیا-هندوستان» قلب اقتصاد جهان باقی خواهد ماند؛ مهم‌ترین خطوط ارتباطی دریایی و مراکز قدرت‌های متعدد اقتصادی در این منطقه جای دارند؛ برخی از آن‌ها (مانند کره جنوبی و ژاپن) از متحدان پیمانی ایالات‌متحده و برخی دیگر هم (مانند ویتنام و مالزی) از متحدید بالفعل بشمار می‌آیند. از آغاز دوره نخست ریاست جمهوری اوباما، دولت او به درستی تلاش کرد تا هم به منظور دفاع از متحدان خود در برابر «گسترش نیروی دریایی چین» و هم برای حفاظت از «تجارت جهانی»، بیشتر بر روی آسیا متمرکز شود. البته، هرج‌ومرج در خاورمیانه باعث اختلال شده است؛ اما افزایش رویاروی نظامی پرتنش در دریاهای آسیا، مستلزم این است که ایلات متحده، دست‌کم در درازمدت، برای کاهش دخالت نقطه‌به‌نقطه خود در نبردهای خاورمیانه چاره‌ای بیندیشد.


■ همکاری استراتژیک با ایران کلید امنیت خاورمیانه■

برای نیل به این هدف راه‌حل بهتری از رسیدن به یک «همکاری استراتژیک با ایران» وجود ندارد. همانند همکاری که ایالات‌متحده با چین در سال ۱۹۷۲ بنا کرد؛ این مهم بیشتر به «احترام متقابل و پذیرش پنهانی انتظارات توسط رهبران دو طرف» و کمتر به استفاده از زبان توافق-مدارانه بستگی دارد.

ایالات‌متحده برای «مبارزه با تکفیری‌های داعش» و در عین حال «اعمال فشار بر دولت شیعه در بغداد» به کمک ایران شیعه نیاز دارد تا این دولت به خاطر امنیت داخلی عراق موضع معتدلی نسبت به سنی‌ها اتخاذ کند. چنانچه «دولت ناکارآمد اسلامی در ترکیه» خودسرانه‌تر عمل کند، دوباره ایران ممکن است برای حفظ تعادل در مقابله با آن مفید واقع شود (با این‌همه ایران و ترکیه از جنگ میان عثمانی و صفوی در اوایل قرن هفدهم میلادی به بعد با نگرانی در کنار هم به طور مسالمت‌آمیز زیسته‌اند و به توازن هم دیگر نیز کمک کرده‌اند). بعلاوه ایالات‌متحده و ایران در کنار هم به طور بالقوه می‌توانند برای «حفظ قدرت سیاسی علویان» – فرقه علویان از شاخه‌های فرعی تشیع محسوب می‌شود- حاکم بر سوریه تلاش کنند؛ حتی وقتی که آن‌ها در کنار هم برای برکناری رئیس‌جمهور اسد کوشش می‌کنند. مضاف بر این‌ها، ایران می‌تواند به حفظ ثبات کشور همسایه خود یعنی افغانستان در آستانه «خروج نیروهای آمریکایی» کمک کند و به عنوان «حائل علیه عوامل پاکستانی و سعودی طرفدار طالبان» در آنجا عمل کند. ارتش آمریکا از قبل به طور پنهانی ایران را برای دخالت در آنجا تشویق کرده است.

همه این‌ها در جهت منافع ایران و امریکا قرار دارند. در حالی که ایران ممکن است این اقدامات را به تنهایی انجام دهد؛ چنانچه آن‌ها را «در کنار آمریکا» انجام دهد، به طور قابل‌ملاحظه‌ای به «امنیت خاورمیانه بزرگ‌تر» کمک خواهد کرد.

 

■ تنش‌زدایی با ایران راه‌حل مبارزه با تروریسم در خاورمیانه■

همیشه رویکرد مناسب برای «مبازره با تروریسم اسلامی گرا» این نیست که با تروریست‌ها در هر جایی جنگید؛ بلکه باید «متناسب با شرایط» شیعیان را علیه سنی‌ها بکار گرفت و برعکس. گرمی رابطه با ایران فی‌نفسه به معنای این نیست که ما از شیعیان علیه سنی‌ها حمایت می‌کنیم؛ بلکه به معنای بکارگیری هردو طرف است، به نحوی که از گذشته مؤثرتر باشد. پایان دادن به «خصومت با ایران شیعه» هم نباید به معنای این باشد که به متحدان سنی خود در عربستان، مصر، خلیج فارس و جاهای دیگر پشت می‌کنیم؛ درواقع ما باید برای کسب اطمینان آن‌ها به تشریح جزئیات بپردازیم. من رویکرد الاکلنگی- مبادله اتحادی با یک اتحاد دیگر- را ترویج نمی‌کنم. در صورتی که تنش‌زدایی با ایران به درستی مدیریت شود، به رابطه ما با کشورهای سنی آسیب وارد نمی‌کند. هرچند، ممکن است آن‌ها را ترغیب کند تا متحدان وفادارتری نسبت به گذشته باشند. دیکتاتورهای سنی در «مصر و عربستان» دهه‌ها پیمان نظامی با ایالات‌متحده را مسلم فرض کرده‌اند؛ حتی وقتی که جو منفوری را ترویج دادند که تروریست‌های عامل «حملات یازدهم سپتامبر» را پدید آورد. اما خود «تکفیری‌ها» هم از قبل دشمنان قسم‌خورده ما به شمار می‌روند. ما باید همچنان با ترکیبی از حملات نظامی، حمایت از سنی‌های میانه‌رو (در جاهایی که وجود دارند) و دیپلماسی پویا (به عنوان نمونه تنش‌زدایی با ایران) با آن‌ها مبارزه کنیم.

همانند افغانستان از اواخر دهه ۱۹۷۰، احتمالاً «شرق مدیترانه» طی دهه‌های آینده در خشونت و درگیری‌های آشفته به سر خواهد برد. هرچه ایالات‌متحده و ایران بیشتر با یکدیگر همکاری کنند، احتمال ضرورت استفاده آمریکا از نیروهای زمینی بیشتر در خاورمیانه کمتر خواهد بود. چنانچه ایالات‌متحده درباره {راهبرد} «محور آسیا» جدی باشد؛ باید هدفش این باشد که از قدرت‌های منطقه ای، ازجمله ایران، بخواهد تا وظیفه «ایجاد ثبات در سوریه و عراق» را تقبل کنند.

 

■ تأثیر تنش‌زدایی غرب با ایران بر کشورهای عرب و حوزه قفقاز■

بیشتر از این‌ها؛ یک ایران همسو در آینده کمتر ممکن است از طریق متحدان خود یعنی «حزب‌الله و حماس» در جنوب لبنان و غزه برای ایجاد دردسر تمایل داشته باشد. چنین کاری شاید با کمک «قبایل حوثی» (حوثی‌ها از فرقه‌های شیعه زیدیه به شمار می‌آیند و کشور یمن را مورد هجوم قرار داده‌اند) مورد حمایت ایران، ثبات را به یمن درگیر با القاعده برگرداند. چنین اقدامی حتی می‌تواند نفوذ آینده چین بر خلیج فارس را خنثی کند: ایران و هند از قبل نیروهای خود را به هم پیوند زده‌اند تا «بندر چابهار در دریای عرب»، در {سیستان و} بلوچستان ایران، را توسعه دهند. این بندر می‌تواند روزی با «بند مجاور گوادار» رقابت کند که چین و پاکستان به طور مشترک برای توسعه بیشتر آن فعالیت می‌کنند. همکاری ایران با آمریکا ممکن است امنیت همه‌جانبه «شیخ‌نشین‌های خلیج فارس» را تضمین کند؛ یک ایران دارای همکاری با آمریکا، کشوری خواهد بود که کمتر احتمال دارد با همسایگان خود «رابطه‌ای خصمانه» داشته باشد. همچنین یک ایرانِ دوست احتمالاً می‌تواند به توازن در برابر نفوذ روسیه در آنسوی قفقاز کمک کند؛ جایی که «ولادیمیر پوتین» از ارمنستان کشوری وابسته ساخته است؛ نیروهایش را در اطراف گرجستان تضعیف‌شده مستقر کرده و آذربایجان دارای منابع سرشار انرژی را برای همکاری تحت فشار گذاشته است.

 

■ مزایای همکاری ایران با آمریکا؟■

در حالی که ایالات‌متحده از {همکاری} با ایران برای همه موارد ذکرشده بهره خواهد برد؛ ایران هم به گونه‌ای کنایه‌آمیز می‌تواند از {همکاری با} ایالات‌متحده برای «مشروعیت دادن به حکومت» خود استفاده کند؛ بدین طریق دروازه‌ها را برای «سرمایه‌گذاری خارجی» باز کند و اقتصاد ایران را نجات دهد. بیم اصلی روحانیون این است که آن‌ها به «سرنوشت شاه» دچار شوند؛ او با یک تحول مردمی برکنار شد که عمدتاً با {خواسته‌های} اقتصادی همراه بود. البته چنین گشایش اقتصادی خطر جسورتر شدن افراد تندرو را در ایران در بر دارد؛ اما به احتمال زیاد در گذر زمان این کشور را در مسیر آزادی قرار می‌دهد.

 

■ آمریکایی‌ها در تهران آسایش بسیار بیشتر دارند تا در ریاض■

سرانجام «تنش‌زدایی» میان ایران و آمریکا تمام قوای فرهنگی را پشت سر خود دارد. مخالفت با آمریکا طی دهه‌ها کاهش یافته است. «ایران شیعه» نسبتاً دموکراتیک و بسیار پیشرفته‌تر، آگاه‌تر و متمایل‌تر به غرب است تا «عربستان سعودی وهابی» تاریک‌اندیش و عقیم فرهنگ. آمریکایی‌ها در تهران آسایش بسیار بیشتری دارند تا در ریاض.

 

■ ایران هزاران سال تاریخ دارد نه ساختاری مصنوعی همانند عربستان سعودی■

ایران همانند عربستان سعودی یک «ساختار مصنوعی» نیست: «امپراتوری پارس» بر روی فلات ایران هزاران سال زیسته است. اگر «شرق مدیترانه» در واقع وارد یک دهه تحولات خشونت‌آمیز شده، شانس اینکه عربستان سعودی تضعیف شود و فرو بپاشد، بسیار بیشتر از ایران است.

 

■ نتانیاهو نمی‌تواند جلوی بهبود رابطه ایران با امریکا را بگیرد■

اسرائیلی‌ها باید بیشتر از این‌ها بفهمند؛ آن‌ها خودشان تا قبل از انقلاب با ایران رابطه‌ای ثمربخش داشته‌اند و این کشور را به خوبی می‌شناسند. «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیری به خبرنگاران هر چه بگوید؛ گمان نمی‌کنم در حقیقت معتقد باشد که او به طور دائمی می‌تواند جلوی گونه‌ای «آشتی میان آمریکا با ایران» را بگیرد. با این وجود ممکن است او در ازای رضایت نهایی خود باج بخواهد: بسیار خوب، شما با ایران توافق می‌کنید. اکنون چه چیزی در عوض آن به من می‌دهید؟ شهرک‌سازی بیشتر در کرانه باختری، سلاح‌های بیشتر و ارزان‌تر و اشتراک بیشتر اطلاعات؟ و دولت اوباما، در صورت زیرکی، دست‌کم با برخی از خواسته‌هایش موافقت می‌کند.

 

■ تنش‌زدایی بخشی عمده از تعدیل سیاست است نه نقیض کامل آن ■

بعد از آشتی با دشمن آخرین اقدامی که انجام می‌دهید «خلاص شدن از دست دوستتان» است. این کار به دشمن پیشین (و در واقع همه رقبای شما) شما اینگونه القا می‌کند که شما ضعیف و بی مسلک هستید. در حالی که ایران و ایالات‌متحده تلاش می‌کنند تا «شکاف دیپلماتیک» میان خودشان را کاهش دهند؛ ایران باید درک کند که داشتن رابطه بهتر با آمریکا کم‌هزینه نخواهد بود. بنابراین کاخ سفید باید به نظر برسد که به سراغ اسرائیل و عربستان سعودی می‌رود. چنانچه جان کری وزیر خارجه در ۲۰۱۶ یا ۲۰۱۵ به تهران سفری داشته باشد، عاقلانه خواهد بود، اگر در راه بازگشت به کشور ابتدا در بیت‌المقدس و ریاض توقف کند. تنش‌زدایی بخشی عمده از تعدیل سیاست است نه نقیض کامل آن. آشتی با چین که با ابتکار «ریچارد نیکسون»، رئیس‌جمهوری، و «هنری کیسینجر»، وزیر خارجه، حاصل شد؛ آن‌ها را از دستیابی به «معاهده تسلیحات راهبردی تاریخی» با دشمن چین یعنی اتحاد جماهیر شوروی بازنداشت.

 

■ اسرائیل مهره شطرنج آمریکا■

به طور خلاصه، پایان دادن به رابطه ویژه ایالات‌متحده و اسرائیل بی‌نهایت نسنجیده خواهد بود. این رابطه طی دهه‌ها مشخصه سیاست خارجی ایالات‌متحده بوده است و بنابراین تمامی مشروعیت پیمان‌های اتحاد آمریکا با ژاپن، کره جنوبی و غیره را در بر دارد. یک ملت مغرور و قدرتمند چنین متحدی را کنار نمی‌گذارد هرچند هم که رفتار این متحد گهگاهی نامناسب باشد. وفاداری ما به اسرائیل تنها به خاطر دموکراتیک بودن آن نیست، بلکه به خاطر این است که یک مهره شطرنج بسیار ارزشمند است؛ یک قوه نظامی طرفدار آمریکا در قلب خاورمیانه. «نیکسون» قابل‌اعتمادترین دوست اسرائیل در «کاخ سفید» بود؛ درست به این دلیل که او به اسرائیل هم از دید راهبردی و هم اخلاقی می‌نگریست.

 

■ انقلاب ارتباطات و اهمیت نمادین فلسطین در جهان یکپارچه مسلمان■

چنانچه هرگونه آشتی با ایران حاصل شود، ما باید از اسرائیل به منظور حفظ صداقت ایران دفاع کنیم. همچنین در عین حال، باید به تلاش ادامه دهیم تا اسرائیل را از ساخت برخی از شهرک‌ها در کرانه باختری بازداریم و فشارهای وارده بر روی ایالات‌متحده از طرف جهان اسلام را قدری کاهش دهیم. وقتی که انقلاب ارتباطات، از یک سو، به ایجاد جامعه جهانی مسلمان و یکپارچه کمک کرد؛ «مسئله فلسطین» برای مسلمانان از شمال آفریقا تا اندونزی «اهمیتی نمادین» پیدا کرد. پس بنابراین حتی وقتی که چشم‌انداز صلح نامشخص به نظر می‌رسد؛ آمریکا همیشه باید اینطور به نظر برسد که دولت اسرائیل را به دلیل فعالیت‌های شهرک‌سازی در کرانه باختری فعالانه تحت فشار قرار می‌دهد.

 

■ رابطه نوین آمریکا با ایران کلید ثبات منطقه■

اگر دولت اوباما عاقلانه فکر کند، درمی‌یابد که فرصت‌های تاریخی «تغییر سیاست در خاورمیانه» بسیار بزرگ‌تر از آن هستند که با نمایش «چه کسی به چه کسی توهین کرد؟» میان اوباما و نتانیاهو از دست بروند. او باید «هم گروه لابی اسرائیل و هم سرسخت‌ترین منتقدین اسرائیل» را نادیده بگیرد. سازوکارهای ژئوپلیتیک بسیار بیشتر اهمیت دارند. ایالات‌متحده هرگز از «هرج‌ومرج در خاورمیانه» نجات نمی‌یابد؛ چنانچه بتواند یک رابطه نوینی با ایران برای افزایش ثبات در منطقه برقرار کند، در طول زمان می‌تواند توجه خود را به سوی شرق معطوف کند.

 
 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین