به گزارش بولتن نیوز به نقل از «فایننشیال پست»، روس ها فکر می کنند که قیمت های کنونی نفت نتیجه توطئه آمریکایی ها و سعودی هاست. کارشناسان آمریکایی معتقدند که سعودی ها قیمت نفت را کاهش داده اند تا انقلاب نفت شیل در داکوتای شمالی را به زمین بزنند، چون هزینه تولید بالای این نوع نفت باعث می شود که در شرایط کنونی تولید آن همراه با ضرر باشد. در کانادا، کارشناسان در کالگاری، مرکز نفتی و گازی این کشور معتقدند که سعودی ها و دیگر کشورهای خلیج فارس می خواهند «قیرشن» را از رونق بیندازند و تولید آنها را غیراقتصادی کنند.
اما سعودی ها به دنبال چه هستند و آیا آنقدر قدرت دارند که قیمت ها را کنترل کنند؟ این هفته وزیر سعودی کاهش قیمت نفت را ناشی از تولید بیش از حد نفت در آمریکای شمالی دانست. اما این حرف مسخره به نظر می رسد.
سعودی ها و کشورهای خلیج فارس این بحران قیمتی را پدید آورده اند تا به ایران ، برنامه تسلیحات هسته ای احتمالی آن و تمایلش به صادرات تروریسم به کشورهای همسایه آنها آسیب بزنند. این بحران قیمتی کم هزینه تر از اقدام نظامی یا دیگر روشها برای حل مشکل با ایران است.
گروه بندی ها همچنان ادامه دارند و سعودی ها و دوستان خلیج فارسی آنها مسئولیت را به عهده دارند. سعودی ها حدود 13 درصد از نفت جهان را تولید می کنند و امارات، عراق، کویت، قطر، عمان و بحرین نیز 12.48 درصد دیگر از نفت جهان را تولید می کنند که در مجموع به همراه عربستان 25.48 درصد از نفت جهان را تولید می کنند. (اعضای اوپک 45 درصد از تولید نفت و 81 درصد از ذخایر نفتی دنیا را دارند).
کشورهای خلیج فارس کنترلی مطلق بر نفت خود دارند چون تمام این نفت ها متعلق به دولت است؛ آنها برخلاف بنگاه های اقتصادی می توانند به صورت چندجانبه عمل کنند؛ آنها بیشتر از بقیه نفت دارند؛ آنها در طی دهه های اخیر خیلی ثروتمند شده اند و می توانند کسری بودجه خود را در شرایط کنونی تامین کنند و کمترین هزینه تولید در جهان را دارند بنابراین کاهش قیمت باعث نمی شود که آنها ضرر کنند.
این یعنی
آنها برنده بازی ها خواهند بود، و ضمنا آنها این کار را قبلا نیز انجام داده اند.
آنها بیشتر از رقبا دوام می آورند و همکاران خود در اوپک مانند نیجریه و ونزوئلا را
که وابسته به درآمدهای نفتی هستند و این روزها خیلی در مورد قیمت نفت شکایت می
کنند را نادیده می گیرند.
این کاهش قیمت را می توان جنگ اقتصادی اعراب علیه ایران و اقدامی در راستای نبرد مذهبی شیعه و سنی در خاورمیانه دانست. ایران یک کشور شیعه است و کشورهای خلیج فارس سنی هستند. ایران در طی دهه های اخیر انقلاب خود را در خاورمیانه صادر کرده است و سالها زمان را صرف توسعه توان هسته ای کرده است که شاید، و شاید هم نه، منجر به تولید سلاح هسته ای شود. شواهد نشان می دهند که ایران حتی به داعش کمک مالی کرده است (با وجود اینکه این گروه سنی است) تا در میان سنی ها آشفتگی ایجاد شود. و شواهد محکمی وجود دارند که ایران از محروم سازی سنی ها از حقوق خود در عراق و سوریه حمایت کرده است.
زمان وقوع این بحران قیمتی طوری طراحی شده که ایران را با فلج کردن اقتصاد آن پای میز مذاکره نگه دارد (و نیز دوست این کشور یعنی روسیه را). این مذاکرات در حالی ادامه دارند که نشانه های مثبت ضعیفی برای رسیدن به نتیجه وجود دارد و بحران نفتی به این فرآیند کمک خواهد کرد. این بحران حتی شاید یک ابزار چانه زنی باشد، و به همین خاطر اگر ایران پیمان منع اشاعه تسلیحات هسته ای یعنی ان پی تی را امضا کند و حسابرسی و بازرسی های گسترده را بپذیرد، می توان حدس زد که قیمت ها بالا خواهند رفت.
بعضی ها
معتقدند که ترس کشورهای خلیج را فراگرفته است و منجر به یک اتحاد نظامی بزرگ شده
است، به دلایل سیاسی و مذهبی.
براساس گزارش انستیتوی مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا در سال 2014، «تقریبا تمام کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی در جهت مخالف اروپا حرکت می کنند، و مصارف دفاعی خود را در سالهای اخیر دوبرابر یا سه برابر کرده اند. شش کشور از ده کشور اول در فهرست مخارج نظامی جهان در خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارند: برای مثال، تمام کشورهای خلیج فارس، هزینه های نظامی خود را از سال 2003 سه برابر کرده اند.»
اعراب نگران آن هستند که اگر ایران به بمب هسته ای دست پیدا کند، آنها نیز باید با هزینه پانصد میلیارد دلار یا بیشتر طی چندین سال به آن دست یابند. این یعنی اگر شما پادشاه عربستان سعودی باشید حساب کتاب روشن است: کاهش قیمت نفت به قیمت از دست دادن دهها میلیارد دلار از خزانه سلطنتی به منظور جلوگیری از صرف پانصد میلیارد دلار به منظور توسعه قدرت بازدارندگی هسته ای. هدف به زانو درآوردن ایران است، و اینکه حمایت از شیعیان در مقابل سنی ها دشوار یا غیرممکن شود.
در ضمن، این بحران قیمتی مورد استقبال و تشویق و قدردانی واشنگتن و اروپایی ها، و حتی چینی ها قرار گرفته است. هر سه اینها از واردکنندگان بزرگ نفت هستند و در نتیجه کاهش قیمت نفت، سرانه تولید ناخالص داخلی آنها بهبود یافته است.
یکی دیگر از مزایای این کاهش قیمتی این است که آقای پوتین مورد شدیدترین تحریم ها به خاطر تهاجم غیرقانونی به اکراین قرار گرفته است. اقتصاد روسیه، و بنگاه های بزرگ آن به سمت یک بحران بزرگ پیش می روند و آقای پوتین اکنون به عنوان صاحب یک پمپ بنزین پنداشته می شود و نه یک رهبر مقتدر و کشورساز.
دیگر مزیت این مساله در نیمکره غربی است، چون ونزوئلا تحت فشار است و این مساله تاثیر زیادی بر تغییر رویکرد کوبا در قابل واشنگتن داشته است. مسکو و کاراکاس دیگر نمی توانند به رژیم کاسترو کمک مالی کنند که این امر به توافق میان آمریکا و کوبا کمک کرده است. این یک توافق مهم است که مواضع و دوستی ها را در سراسر آمریکای جنوبی و حوزه کاراییب دگرگون می کند، جایی که شرکت های آمریکایی و کانادایی به آنها دسترسی ندارند، و از سوی کوبا و دوستان آن مورد آزار و اذیت قرار می گیرند.
در نهایت، چشم انداز اقتصادی کانادا از این بحران قیمتی نفت آسیب دیده است، اما این آسیب هنوز بحرانی نیست. کانادایی ها به طور کلی در بازه کوتاه مدت از کاهش هزینه های مربوط به انرژی سود خواهند برد، اما ایالت آلبرتای کانادا کمی آسیب خواهد دید. این منطقه تجارت آزادی است که چشم انداز اقتصاد متکی بر نفت آن به خاطر اقدامات اعراب تیره و تار شده است.
آلبرتایی ها باید کاری را کنند که همیشه می کردند: کمربندها را محکم کنند، تولید کنندگان پر هزینه را کنار زنند و همچنان موتور اصلی رشد اقتصادی کانادا باقی بمانند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com