به گزارش بولتن نیوز، به نقل از روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان بوشهر، در اطلاعیه شماره 3 در ارتباط با موضوع تنبیه دانشآموز گناوهای که منجر به بستری شدن وی در بیمارستان شده آمده است: با محرز شدن تنبیه صورت گرفته، مدیر مدرسه تغییر یافته و جایگزین ایشان نیز معرفی شده است.
در این اطلاعیه آمده است: پرونده این حادثه به هیئت تخلفات اداری ارسال شده و منتظر رأی هیئت، پس از بررسی ابعاد گوناگون آن خواهیم ماند.
این اطلاعیه میافزاید: مواردی که در مورد سابقه بیماری دانشآموز شایع شده است کماکان در حال پیگیری است و با وجود تأیید شفاهی برخی از پزشکان و بیمارستان، منتظر آماده شدن گزارش مستندات آن میمانیم.
در این اطلاعیه آمده است: مدیریت آموزش و پرورش شهرستان گناوه در بخشنامههایی که آخرین مورد آن در شهریورماه و آبان ماه سال جاری به مدارس ارسال شده بود و رونوشت آن منتشر میشود نسبت به اعمال تنبیه دانش آموزان، هشدار داده بوده است.
این اطلاعیه افزوده است: بازیابی سلامتی دانش آموز و رسیدگی به ابعاد مختلف حادثه، هم چنان در دست پیگیری میاست.
اخیرا مدیر یک مدرسه در گناوه دانشآموزی را به شدت تنبیه کرد و این اقدام وی منجر به بستری شدن دانشآموز در بیمارستان شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
همه اولیا معلمن !یا معلم به دنیا آمدن ؟
خوب فکر کن
ولی خدایش به تنبیه دانش آموز اعتقاد دارم!!!
شاید من دوست نداشته باشم درس بخونم ولی دلیلی نداره که اون معلم ما رو تنبیه کنه
ناشناس محترم 17:34 !
تعبیر بکار رفته صحیح نیست.
دانش آموزان باصطلاح موصوف شما تربیت یافته در محیطی هستند که اولیا و مربیان آنرا را امثال من و شما تشکیل می دهیم پس اگر نیاز به تجدید نظر باشد باید به خود مراجعه کنیم.
مطمئنا آقادایی عزیز تصدیق می کنند که سر کلاس بودن صرفا برای انتقال محفوظات ذهنی نیست چون اگر موضوع آموزش و پرورش را تا به این حد پائین بکشیم باید فاتحه سیستم تربیتی را خواند و کرکره ها را پائین آورد! خلاص!؟
ناشناس عزیز 12:53 !
"مسافر کش"ی هم که از حقوق شهروندی "مسافر"ش غافل باشد مسیرش به ناکجآ منتهی می گردد.
جناب ابزاری !
با این فرمایش شما معلوم می شود که می بایست در چند چیز تجدید نظر اساسی بشود:
محتوی مطالب ارائه شده در مراکز تربیت معلم و تربیت مدرس
معیارهای گزینشی و ارزیابی عملکردها
جناب بهلول !
مگه از زیر بته در اومده اند که با این نحو فرمایش می کنید !؟
تازه لازم هم نبوده که این همه علامت تعجب در آخر جمله فرمایشی تان بکار می بردید همان یکی کافی بوده او معلوم میشه که در سر کلاس دو واحدی "آئین نگارش" حضورتان کم رنگ بوده است!
دوستی میگفت مدیر یکی از مدارس زمانی که به دانش آموزان تذکر داده که در مدرسه سیگار نکشید ، از طرف دانش آموزان شدید ترین اهانت ها رو دریافت کرده ، و جالب اینکه بعد از دو روز دانش آموزان به سر کلاس بازگشتند و باز روزی از نو!!!!!!
متاسفانه این روز ها همه اولیا معلم شدند و به خود اجازه می دهند از تدریس معلمان تحصیل کرده ایراد بگیرند.
خدا عاقبت ما رو با این دانش آموزانی که از طرف والدین حلوا حلوا شده ولی سواد چندانی ندارند بخیر کند .
جناب علی!
آن پیر خردمند در آن روز تاریخی فرمود :
"معلمی شغل انبیا است".
مطمئنا نگاه هیچ معلمی به دانش آموز خود از این منظر نیست که به ذهن شما رسیده است.
اگه شما به شغل شریف دیگری که در زمینه تعلیم و تربیت نباشد روی آورید منت بر ابناء بشر خواهید گذاست . والسلام
مطمئنا انعکاس صریح نکته نظرات در اصلاح امور محتوی دروس در مراکز تربیت معلم و دبیر، ضوابط گزینش، برنامه ریزی های آموزشی موثر واقع خواهد شد. انشاالل...
باور بفرمایید معلم شدن اعصاب پولادین میخواهد .بعضی از دانش آموزان متاسفانه از پسر عباس قلی خان هم خشن تر و شلوغترند. ای کاش هم برای معلم تنبیه کن و هم برای بچه پرورهای بی ادب قانون اجرا شود البته بنده بطور عمومی عرض مینمایم و قصد موضعگیری در اتفاق بالا را ندارم.
داشت عباس قلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
اسم او بود علی مردان خان
کلفت خانه ز دستش به امان
پشت کالسکه مردم می جست
دل کالسکه نشین را می خست
هر سحرگه دم در بر لب جو
بود چون کرم به گل رفته فرو
بس که بود آن پسره خیره و بد
همه از او بدشان می آمد
هرچه می گفت للّه لج می کرد
دهنش را به للّه کج می کرد
هر کجا لانه گنجشکی بود
بچه گنجشک درآوردی زود
هرچه می دادند می گفت کم است
مادرش مات که این چه شکم است
نه پدر راضی از او نه مادر
نه معلم نه للّه نه نوکر
ای پسر جان من این قصه بخوان
تو مشو مثل علی مردان خان
یک توصیه برادرانه به شما دارم و آن اینکه :
دور معلمی را خط بزنید و به کار دیگری که با ابناء بشر ارتباطی نداشته باشد خود را مشغول سازید؟!
جناب معلم بازنشسته !
بعنوان یک محصل سابق شما که همه وقت با درس و مشق الفت داشته است عرض می شود که :
متاسفانه برخی از همکاران شما در تحلیل شرائط در قید همان داستان های " عباسقلی خان" و"علی مردان خان" که در چند روز قبل در همین صفحه اجتماعی کامنت گذاشته بود سیر و بیتوته می کنند.
دبیر فرهیخته ای داشتیم که چهل و سه سال قبل و در همان روز اول سال تحصیلی گفت : شما باید همیشه در کلاس درس یک جلسه از من جلو باشید و شب قبل از حضور در کلاس ، موارد را از روی کتاب درسی تان بخوانید و موارد را باهم دیگر مطرح و بحث کنید و ما در سر کلاس صرفا به شنسدن برداشت های شما خواهیم پرداخت... ما هر چه عمیق تر می خوانیم او هنوز حرف های زیاد و عمیق تری به گفتن داشت و درس را هرچه شیواتر تفهیم می کرد بترتیبی که برای حضور در کلاس او روزشماری می کردیم.
واقعیت این است که امروزه بدلیل گسترش اطلاعات و انفورماتیک از یک طرف و نیز بالا رفتن قدرت انتقال سریع ذهن در نسل جوان، حوزه محفوظات ذهنی دانش آموز بیشتر از برخی معلم ها است بترتیبی که نشستن در سر برخی از کلاس ها کفاف احتیاجات ذهن پوینده و خلاق آنها را نمی دهد و آنگاه بنا باقضای سن و سال شان دست بکارهایی می زنند که برای خود و دیگران مشکل ایجاد می کنند که بالطبع و بدون اطاله کلام، خود جنابعالی بعنوان یک معلم در این زمینه بر آنها وقوف بیشتری دارید.
من خودم یه پسر سال سوم متوسطه دارم که از همین جا بگم از ادب و هر چیزی که بگذریم تربیت و نگهداریشون واقعا سخته اگر چه خانواده ها معمولا 1 یا 2 فرزند دران از عهده ی اونها بر نیماین وای بحال مدارس که روزانه یا چند صد نفراز اینگونه بچه ها سر کار دارن
بقدری ادب توی بچه ها کمرنگ شده که وقتی میرید خانه اقوام همه میخوان بخاطر اون بچه فرار کنن
خداییش بگین دروغه
ما بچه ها رو برای ادب کردن نمیفرستیم مدرسه
ادب از ما امنیت و تعلیم و تعلم از مدرسه
یعنی ما هیچ وقت دست روی بچه هامون بلند نکردیم؟؟؟؟؟؟؟
انصافا حق یه مدیر یا معلم نیس که با این تحریم ها و وضع اقتصادی و حقوق معلمی به خاطر یه سهل انگاری از نون خوردن بیفته
این اتفاق برای منم افتاده
ولی عجولانه تصمیم نگرفتم
اول نگاهی به بچه خودم کردم بعد اقدام کردم
عادت کردی به قضاوت کردن بیجا عادت کردیم
من بشخصه از کار این مدیر محترم انتقاد میکنم ولی اینجوری هم از نون خوردن نمیندازمش
نتیجه 20 سال تحصیل عاقب اخراج
خداییش انصاف نیست
سر کلاس و با ایفای مسئولیت !
در همه حال خود را محصل فرض کند در سر کلاس درسی به گستردگی اجتماع
در همه حال بیاموزد و بیاموزد
از دیگران و به دیگران
درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپ را
یک دانش آموز حق شناس هم وظیف خود میداند این تلاشها را پاس بدارد.
یادمان باشد پلشتی در جمعیت کمی در هر صنفی یافت میشود.
درس معلم ار بود زمزمه محبتی جمعه به مکتب آورد طفل گریزپ را
یک دانش آموز حق شناس هم وظیف خود میداند این تلاشها را پاس بدارد.
یادمان باشد پلشتی در جمعیت کمی در هر صنفی یافت میشود.
حاج رسول عزیز!
"بخشایش" شما برای اقدامی که جهت دوری جستن از آن حتی "قصاص" هم پیش بینی شده است به انگیزه فردی تان بر می گردد!
ولی همین کامنت شما بتنهایی می تواند در قالب ترویج خشونت در مدارس و مراکز تربیتی تفسیر شود که بعنوان یک پزشک نمی توانید با آن موافقت بنمائید!
دانش آموزی که با کتک خوردن و تحقیر مدرک بگیرد ،
نمیتواند عنصر مفیدی در جامعه باشد و معلمی که
با ارعاب و تهدید و خشونت بخواهد دانش آموزان را
تربیت کند بیمار بوده و نیازمند درمان و آموزش است
جناب علی!
اگر شما هم خاطرات خود بنویسید و انتشار دهید مطمئنا در مقوله برهان خلف در امر تعلیم و تربیت موثر واقع می افتد برای تدریس دو واحدی در مراکز تربیت معلم و دبیر !؟
در ضمن پیشنهاد میکنم اسمش را هم بگذارید:
داستان روایت یک مدیر هنرستانی)
جناب مدیر !
بدون فیلتر شکن وارد می شدید فرمایشات مطمئنا موثرتر واقع می شد!؟.
جناب علی !
شما "اشتباهی" هستید.
اگر توان مدیریتی ندارید شجاعانه کنار بکشید "احترام"تان محفوظ خواهد بود.
تحریریه محترم بولتن!
مدعی مدیریت یک موسسه آموزشی کشور بایستی بهتر از هر کسی بداند که ضرورت دارد موارد احتمالی گزارش شده خارج از شئونات آموزشی در محیط محل ماموریت را به شورای انضباطی منعکس و بر اساس مصوبات آن شورا که متشکل از کادر آموزشی، نمایندگان اولیا و بنا بمورد برخی افراد دیگر هستند عمل کند.
به مدیر هنرستان موصوف،
شوربختانه در ورای این ادبیات : "... پسر وزیر هم اگر دانش اموزم باشد در صورت ارتکاب جرم در هنرستان وی را تنبیه خواهم کرد" دهشت و نفرت نهفته است که نتیجه حاصل از آن پنهانکاری و گریز از اولیاء واقعی و پناه جویی از دامن غیر است که نتیجه بلافصل آن سقوط در گردابی می باشد که عمق آن ناپیداست.
شما با این تفکرات و فرمایشات ، اشتباهی تشرف دارید و لازم نکرده که بخود، خانواده و هنرجویان زیاده ضرر برسانید.
سخیفانه است که بخواهید درباره معلّمان عزیز این گونه قضاروت کنید . هر روز در جامعه ناهنجاریهای مختلفی اعم از بیکاری ، فقر و فحشا ، طلاق و بدرفتاری والدین نسبت به فرزندان و ... اتفاق می افتد و کسی ککش نمی گزد و تکانی نمی خورد و کنکاشی برای علاج این وقایع دهشتناک به عمل نمی آورد ولی همه چیز جامعه عادلانه و با نظم پیش می رود و هیچ مشکلی در جامعه نیست به حمدلله فقط مشکل اساسی روی معلمین و مدیران مدارس است . مدیران و معلّمان روزانه پذیرای میلیون ها دانش آموز اند که از میان آنان هزاران نفر دارای مشکلات فوق اند که هر کدام نیازمند روانشاسی و روانکاوری و مشاوره اند که متأسفانه مدارس خالی از روانشاسان و مشاوران خبره و با تجربه اند لذا برخی از دانش آموزان تمام معضلات و فشارهای فوق را در کلاس مثل یک بمب در ذهن و رفتار و کردار خویش دارند و به ناگاه در یک عملیات انتحاری تمام کلاس را زیر آوار می برند ... آیا کسی هست که پاسخگو باشد . با تنبیه یک دانش آموز این همه بوق و کرنا دارند ولی در برابر اختلاس ها و حیف و میل ها که خود از عوامل مهم ناهنجاری های خانواده و جامعه محسوب می شود علنا چیزی گفته می شود ...
هموطن عزیز!
البته اینگونه "عالمانه" داد سخن دادن هم جای عیب و ایراد دارد و بقول فرمایش خود بیشتر به یک عملیات "انتحاری" شباهت دارد.
وقتی که برابری اشتغالات معلمی با "شغل" انبیا یکی دانسته شده است سخنی بگزافه گفته نشده و این سخن حاکی از انتظارات جامعه می باشد و تعبیر دیگر آن بدین مفهوم است که اگر کسی در خود لیاقت و توانایی ملبس شدن به این کسوت را نمی بیند همان بهتر که در کسوت دیگری که در خود سراغ دارد ظاهر شود که مطمئنا بدلیل برخورداری از استعداد مناسب نسبت به دیگر همگنان و هم "صنف"ان جدید خود موفق تر خواهد بود با این توضیح که دیگر لذت در سر کلاس بودن را از دست خواهد داد و سر در "بر" و "سفره" دیگر خواهد داشت!
اونها همش از کوتاهی و بی تدبیری بوده است. بروشنی اگر کوتاهی نمی شد حال دیگری داشتید.
سرکار خانم !
اینکه گفته می شود نباید ماموریت و ارزش کار معلم را به حد انتقال یک پاره محفوظات ذهنی به دانش آموزان خلاصه کرد در همین نکته است که حیطه کارکرد های "معلم" در مقایسه با سایر افراد از مسئولیت پذیری های بسیار بالاتر و گسترده تری برخوردار است. این مطلب در جامعه سنتی ما از زمان های دیرین دارای ارزش گذاری والایی برخوردار بود و به همین دلیل هم همیشه صدر مجلس را به آقا "معلم" اختصاص می دادند.
یکی از مسئولیت های معلم این است که از قدرت تشخیص بالاتر برخوردار بودند بترتیبی که بتواند از همان جلسات نخستین سال تحصیلی می توانستند دانش آموزان استثنایی را شناسائی کند و بر حسب توان، شرائط زندگی و روحیه "استثنایی"، آنها را با تدبیرات بیشتری تحت نظر "پرورش" قرار دهند.
جالب توجه است عنایت فرمائید که بنا به نتایج مطالعات و تجربیات روزانه افراد ، خیل عظیم این گونه دانش آموزان به درجات علمی و اجتماعی بالاتر نائل می گردند.
اگه تو اون شغل شریف هم "بار" رو سالم به مقصد نرسونه باید خسارت شو ادا کنه!
عشق و علاقه به بچه ها و تدریس ندارن فقط پول پول پول
عزیزان اگر از شغلتون ناراضی هستید استعفا بدبد و برید سراغ یه شغل به قول خودتون پولساز!
انتقال مفاهیم "فیزیک"ی را به روش های فیریکی پاسخ های "فیزیکی" می دهد این قانون خدشه ناپذیر "فیریک" است!
"فیزیک" نمی تواند قوانین خود را نفی کند.
با تلخکامی همه ما خاطراتی از طول تحصیل خود از تصمیم برخی از همکلاسی ها برای انتقام کشی از برخی "معلم" ها داریم و غالبا هم وقتی به خاطرات خود رجوع می کنیم رفتار برخی از "معلم" ها را از سر منطق و خیر اندیشی ارزیابی نمی کنیم!
لحظه ای به خاطرات خود رجوع کنید!
روش ها آموزشی و پرورشی باید خود را با تحولات عصر تطبیق دهد.
از قضا چون عنوان "معلم"ی را بدوش می کشد به این کار نابخردانه حساسیت ها بیشتر است.