تلاش محمد سرافراز و معاونش برای کوچکسازی صداوسیما به عنوان یکی از اساسیترین اقدامات در حال پیگیری در رسانه ملی، در شرایطی با تغییر ساختار رسانه ملی و ادغام زیرمجموعههای این مجموعه عظیم همراه میشود که حجم عظیم نیروی انسانی این مجموعه، اساساً اعتباراتی برای این سازمان در حوزه تولید باقی نگذاشته و چارهای جز کاهش شدید نیروی انسانی نمانده است
گروه سینما و تلویزیون، کوچک سازی، چابک سازی، تقسیم کار حرفه ای، و واگذاری کارها به بخش خصوصی و پیمانکاران خارج از سازمان های بزرگ، شعار دهه های اخیر بسیاری از سازمان های عریض و طویل مانند سازمان صداو سیمای ایران بوده است.
به گزارش بولتن نیوز، واقعیت این است که سازمان های بزرگی مانند صداو سیما از یک سو باید هزینه های فعالیت این سازمان بزرگ را در شرایط کاهش قیمت نفت و درآمد دولت، تحریم ها و اقتصاد مقاومتی کاهش دهند و از سوی دیگر، باید نظر مخاطبانی که از دست داده اند را جلب کنند و تعداد مخاطبان شبکه های رادیویی و تلویزیونی خود را افزایش دهند.
لذا سازمان صداو سیما، در شرایطی که با بیش از 2 هزار مدیر و 50 هزار کارمند و تعداد قابل توجهی از قراردادهای پیمانکاری و کارهای خارج از خود سازمان، تعداد زیاد شبکه های تلویزیونی درون مرزی، برون مرزی، رادیوهای مختلف و... مواجه است، نیازمند خانه تکانی، اصلاح ساختار، چابک سازی، افزایش کیفیت برنامه ها و کاهش تعداد شبکه ها است.
زیرا در شرایطی که 80 میلیون ایرانی داخل کشور در معرض امواج شبکه های مختلف تلویزیونی، ماهواره ای، رادیو، تلویزیون و شبکه های فیلم و موسیقی فراوان هستند، و تعداد قابل توجهی از مخاطبان شبکه های ایرانی نیز درخارج کشور زندگی می کنند، باید از طریق بهبود کیفیت برنامه ها، ضمن آن که رضایت مخاطبان جلب می شود، اهداف مورد نظر سازمان صداو سیما به عنوان دستگاه اطلاع رسانی و تبلیغی نظام جمهوری اسلامی و ابزار پرکردن ساعات سرگرمی و اوقات فراغت مردم و خانواده ها، نیز تحقق یابد.
در حال حاضر، بسیاری از مخاطبان، در پای تلویزیون، به طور مستمر در حال تغییر کانال های تلویزیونی هستند اما تعداد کمی از شبکه ها، قادر به جلب نظر آنها هستند و لذا لازم است که به جای این همه شبکه تلویزیونی، تعداد کمتری شبکه با کیفیت بالا داشته باشیم که نظر مردم را جلب کند و قادر به تحقق اهداف مورد نظر و اثرگذاری بر مخاطبان و اطلاع رسانی مناسب باشد.
آقای محمد سرافراز رئیس جدید سازمان صداو سیما، در اقدامی حساب شده که نشان میدهد گرههای مدیریتی این سازمان را به خوبی شناسایی کرده، تمدید خدمت وسیع کارمندان بازنشسته را متوقف ساخته و در عین حال بازنگری برای کوچکسازی ساختارهایی که بیدلیل به مرکز بدل شدهاند و حجم بالایی از مدیر و نیروی انسانی را به این سازمان تحمیل کردهاند، در دستور کار قرار داده است.
تلاش محمد سرافراز و معاونش برای کوچکسازی صداوسیما به عنوان یکی از اساسیترین اقدامات در حال پیگیری در رسانه ملی، در شرایطی با تغییر ساختار رسانه ملی و ادغام زیرمجموعههای این مجموعه عظیم همراه میشود که حجم عظیم نیروی انسانی این مجموعه، اساساً اعتباراتی برای این سازمان در حوزه تولید باقی نگذاشته و چارهای جز کاهش شدید نیروی انسانی نمانده است.
شاید در یک نگاه کارشناسی، منابع مالی ۲۰۰۰ میلیاردی
سازمان صداوسیما برای تأمین هزینههای معمول این سازمان عظیم ـ حتی در
حوزه توسعه فنی ـ کفایت کند؛ اما حقیقت امر آن است که این مجموعه رسانهای
در سالهای اخیر آنچنان بزرگ شده که دیگر توان حرکت ندارد و چیزی حدود ۸۵
درصد بودجه و درآمدهایش صرف پیشتیبانی و نیروی انسانی میشود که نقش
مستقیم حداقلی در تولید دارد و همان گونه که در بررسی منابع مالی رسانه
ملی اشاره شد، شاید در حدود 300 میلیارد تومان از بودجه رسانه ملی، صرف
تولید شود.
یکی از اتفاقاتی که به بزرگ شدن رسانه ملی تا این حد دامن زد، تبدیل بسیاری از ادارات کل به مرکز در چند سال اخیر بود که میتوان به تبدیل ادارات کل شبکههای استانی به مراکز استانی صداوسیما و همچنین تبدیل بسیاری از بخشهای درون سازمانی از اداره کل به مرکز اشاره کرد؛ بنابراین، با تغییر ساختار، علاوه بر آنکه مدیران مراکز، حقوقی در حدود معاونین دریافت میکنند، چندین اداره کل در زیرمجموعهشان شکل میگیرد که آنها نیز مشتمل بر چندین اداره میشوند و بدین شکل یک اداره کل با سه تا پنج پست مدیریتی زیرمجموعه در حد مدیر اداره و یکباره با تبدیل به مرکز، صاحب ۱۷ پست مدیریتی شده است! 85 درصد بودجه صداوسیما برای 2000 مدیر و 50 هزار کارمند!
اما به این پروسههای اشتباه، میتوان حجم بالای نیروی انسانی را افزود که بازنشستگیشان تمدید و در این مجموعه بدین شکل حفظ شدهاند تا بدنه روز به روز بزرگتر شود. بدین ترتیب در شرایطی که از یک دهه پیش باید سیاست کوچکسازی رسانه ملی و برونسپاری فرآیندها و به ویژه تولیدات رسانه ملی به بخش خصوصی در پیش گرفته میشد، این نقش با گسترش نیروی انسانی در رسانه ملی تعریف شد و بدین شکل امروز رسانه ملی هرچه درمیآورد، باید خرج کارکنانش کند.
در واقع شاید صداوسیما را در مقایسه با رقبایش بتوان تنها رسانهای دانست که حوزه ستادی و پشتیبانیاش، چندین برابر نیروی انسانی فعال در حوزه تولیدش است. این اتفاق نیز از آن منظر رخ داده که نگاه اداری به شدت در این سازمان تقویت شده و با زایشهای مدیریتی، قدرت مانور در ارائه و پیادهسازی طرح بزرگ در حوزه تولید به شدت کاهش یافته و چارهای جز تمرکز بر حفظ ساختار اداری کنونی نمانده و بخشی از آنچه رخ داده نیز نتیجه شکل گیری قدرتی با نام معاونت مالی و اداری بود.
در ساختار جدید، بخش اداریِ معاونت مالی و اداری صداوسیما با بخش آموزش صداوسیما ادغام و معاونت آموزش و توسعه انسانی تشکیل شد که از جذب تا آموزش نیروی انسانی و پیگیری امور اداریشان در این معاونت تمرکز دارد. همچنین بخش مالیِ معاونت مالی و اداری صداوسیما با حوزه برنامهریزی ادغام شد و معاونت برنامه ریزی و منابع مالی شکل گرفت و در واقع پروسه استخدام در دو معاونت تعریف شد تا رئیس سازمان صداوسیما از این پس نقش مستقیمی در پروسه جذب نیروی انسانی رسانه ملی داشته باشد.
از سوی دیگر، احتمال ادغام معاونت توسعه و فنآوری رسانه با معاونت رسانههای مجازی وجود دارد و بدین شکل گروهی دیگر از پستهای سازمانی به نفع کوچکسازی حذف خواهد شد. با شکلگیری معاونت استانها و امور مجلس، معاونتهای برون مرزی، سیما و صدا نیز به همین روال فعالیت خواهند داشت و البته در این ساختار به شدت شاهد کوچکسازی خواهیم بود که لازمه کاهش سهم نیروی انسانی به قصد سوق دادن اعتبارات به حوزه تولید است.
سرافراز در اقدامی حساب شده ـ که نشان میدهد گرههای مدیریتی این سازمان را به خوبی شناسایی کرده ـ تمدید خدمت وسیع کارمندان بازنشسته را متوقف ساخته و در عین حال، بازنگری برای کوچکسازی ساختارهایی را که بیدلیل به مرکز بدل شدهاند و حجم بالایی از مدیر و نیروی انسانی را به این سازمان تحمیل کردهاند، در دستور کار قرار داده و علاوه بر ادغام برخی مجموعهها در بدنه رسانه ملی، شاهد تغییر برخی ساختارها و کوچکسازی برای مراکز به اداره کل و یا ادغامشان خواهیم بود؛ اما طبیعتاً این اتفاقات به سادگی رخ نخواهد داد، کما اینکه حذف حتی یک پست سازمانی میتواند با مقاومت سازمانی همراه شود.
رسانه ملی با ۳۵ تا ۵۰ هزار کارمند رسمی، پیمانی و قرارداد کار معین، یکی از بزرگترین رسانههای جهان از منظر حجم نیروی انسانی است؛ نیروی انسانی که باید بین ۳۰ تا ۴۰ درصدشان به قصد کوچکسازی و چابکسازی این سازمان تعدیل شوند. به این ترتیب، ۳۰ تا ۴۰ درصد از ۸۵ درصد بودجه سازمان، که صرف این نیروها میشود و شاید رقمی حدود ۵۱۰ تا ۶۸۰ میلیارد تومان به حوزه تولید افزوده خواهد شد. در واقع بدین شکل با محاسبه ۱۵ درصد کنونی و رسیدن به عدد ۴۵ تا ۵۵ درصد، هزینه تولید نزدیک به نیمی از هزینههای سازمان خواهد رسید که وضعیتی منطقیتر است.
این مسیر البته بسیار دشوار خواهد بود؛ یعنی هم سرافراز و هم معاونانش به شدت برای عدم تعدیل نیرو، در فشار قرار خواهند گرفت، ولی اگر راه نجاتی پیش روی این سازمان بزرگ و کم تحرک باشد، همین تعدیل نیروست و البته مدیران ارشد رسانه ملی نیز به خوبی، به این حقیقت پی بردهاند؛ بنابراین، پیش از این کوچکسازی و چابکسازی و با توجه به بدهی ۴۰۰ میلیارد تومانی این سازمان، نمیتواند اتفاق بزرگی در حوزه تولید رخ دهد.
راهكارهاي كوچكسازي و چابكسازي ساختار صدا و سيما
محمد خاجي كارشناس پژوهشكده حكمت معتقد است: در حال حاضر چهار مؤلفه نيروي انساني بيش از حد نياز، تمركز بالا، پيچيدگي زياد و بوروكراسي فزاينده، گوياي مشكلات متعدد ساختاري سازمان صدا و سيما ميباشد. يكي از عوارض قابل توجهي كه ريشه بروز آن در اين ساختار بزرگ و پيچيده وجود دارد، «ناچابكي سازماني» است كه در بزرگترين سازمان رسانهاي كشور يعني سازمان صداوسيما، چنين ضرورتي بيش از پيش برجسته ميگردد. مقام معظم رهبري طي سخناني كه در بهمن سال ۱۳۷۲ در جمع مسئولان صدا و سيما ايراد فرمودند، به ضرورت اصلاح ساختاري سازمان و بازنگري در تشكيلات صدا و سيما به منظور چابكسازي و كارآمد ساختن آن اشاره نمودند؛ امري كه بيش از پيش، مؤيد ضرورت اصلاح ساختار فعلي سازمان صدا و سيما ميباشد. ما در اين يادداشت، ساختار را به عنوان يكي از اجزاي سازمان كه از سه عنصر پيچيدگي، رسميت و تمركز تشكيل شده بررسي ميكنيم. پيچيدگي به حدود و ثغور تفكيك در درون سازمان اشاره دارد؛ همچنين ميزان تخصصگرايي، تقسيم كار و تعداد سطوح در سلسله مراتب سازمان و محدودهاي را كه در آن واحدهاي سازماني از حيث جغرافيايي پراكنده شدهاند نيز تصريح ميكند؛ گرچه نبايد فراموش كرد پيچيدگي يك اصطلاح نسبي است. رسميت به ميزان يا حدي كه مشاغل سازماني استاندارد شدهاند، اشاره دارد؛ بدين معنا اگر شغلي از ميزان رسميت بالايي برخوردار باشد، متصدي آن براي انجام فعاليتهاي مربوط به آن شغل و اينكه چه موقعي بايد انجام شود و چگونه بايد انجام گردد از حداقل آزاديعمل برخوردار خواهد بود.
در نهايت تمركز به ميزاني كه تصميمگيري در يك نقطه واحد در سازمان متمركز شده اشاره دارد؛ بدين ترتيب تراكم قدرت در يك نقطه دلالت بر تمركز داشته و عدم تراكم يا تراكم كم نشانه عدم تمركز است. از برآيند اين سه شاخص در يك سازمان، ميتوان به ميزان بزرگي آن سازمان پيبرد.
سازمانهايي كه بيش از حد بزرگ، رسمي و متمركز هستند به علت وجود قوانين و مقررات سخت و نامنعطف، از آزادي و ابتكار عمل كمتري براي پويايي و ساختيابي مجدد برخوردارند؛ در مقابل سازمانهايي كه نسبتاً كوچك، غيرمتمركز و كمتر رسمي هستند، از فرصت بيشتري براي پويايي و ساختيابي مجدد برخوردارند؛ چراكه به وسيله قوانين سخت و نامنعطف سازماني بازداشته نميشوند. سازمان صدا و سيما كه در زمره دسته نخست سازمانها (يعني سازمانهاي بيش از حد بزرگ، رسمي و متمركز) جاي ميگيرد نيز با چنين عارضهاي دست به گريبان است؛ به طوري كه ساختار سازماني بزرگ سازمان به انضمام نيروي انساني ناكارآمد موجب شده است ساختار صدا وسيما به ساختاري فربه و متمركز بدل شود.
عارضه قابل توجه ديگري كه ميتوان ريشه بروز آن را در ساختار بزرگ و پيچيده صدا و سيما جستوجو كرد، «ناچابكي سازماني» است. مفهوم ناچابكي سازماني از جمله مفاهيم مهمي است كه در ارتباط با ساختار سازماني مطرح است؛ ناچابكي به عدم توانايي يك سازمان براي درك تغيير محيطي و سپس پاسخگويي سريع و كارا به آن تغيير اشاره دارد. ناچابكي همچنين توصيفگر فقدان سرعت و قدرت پاسخگويي به هنگام مواجهه با رويدادهاي داخلي و خارجي سازمان است؛ سازمانهاي چابك نهتنها ميتوانند پاسخگوي تغييرات موجود باشند، بلكه قادرند با يك آرايشبندي مناسب به كسب مزاياي رقابتي نيز بپردازند اما در مقابل سازمانهاي ناچابك فاقد چنين توانايياي هستند؛ چراكه ساختار پيچيده و متمركز آنها اجازه تحقق اين مهم را به آنها نميدهد؛ عارضهاي كه در ارتباط با سازمان صدا و سيما نيز به وضوح قابل مشاهده است. در حال حاضر چهار مؤلفه نيروي انساني بيش از حد نياز، تمركز بالا، پيچيدگي زياد و بوروكراسي فزاينده، گوياي مشكلات متعدد ساختاري سازمان صدا و سيما ميباشد. هم اكنون تعداد كاركنان سازمان حدود ۵۰ هزار نفر است. اين حجم از نيرو تناسبي با ميزان فعاليتهاي سازمان از لحاظ كمي و كيفي ندارد. اين موضوع موجب شده است كه سازمان به طور مضاعفي بزرگ شود و به عنوان يك سازمان رسانهاي از چابكي لازم برخوردار نباشد و همينطور حجم زيادي از بودجه به پرداخت حقوق كارمندان اختصاص داده شود. از سوي ديگر، بسياري از تصميمگيريها توسط تعداد معدودي از مديران ارشد و به صورت متمركز گرفته ميشود و اين موضوع به انفعال و كندي سازمان دامن زده است. ساختار سازمان در ابعاد افقي و عمودي بسيار بزرگ شده است. اين مسئله علت بسياري از مشكلات فعلي سازمان ميباشد.
راهكارها
در پايان به برخي از راهكارهاي مقتضي كه ميتوانند زمينه لازم براي چابكسازي و كوچكتر شدن ساختار سازماني صدا وسيما را فراهم نمايند، اشاره ميشود.
۱- اولويت سازمان در كوچكسازي و چابكسازي ساختار بايد مبتني بر تعديل و حذف بخشهاي غيرضروري و نامرتبط به مأموريت اصلي رسانه ملي باشد. در حال حاضر شركتهاي غيررسانهاي بسياري (مشابه شركت سيما چوب) زير نظر سازمان فعاليت ميكنند كه كيفيت كاركرد، انتفاعشان براي سازمان و ضرورت تداوم فعاليت آنها چندان شفاف و مشخص نيست؛ لذا استراتژي سازمان براي كوچكسازي ساختار فعلي خود در وهله نخست بايد مبتني بر جداسازي چنين سازمانهايي باشد. از آنجايي كه توليد فيلم و سريال مأموريت اصلي صدا و سيما نيست، پيشنهاد ميشود مراكز توليدي سيما فيلم، مركز صبا، سروش رسانه، مركز توليد مستند و... واگذار شوند.
۲- در حال حاضر شاهد رشد چشمگير نهادهاي ستادي نسبت به بدنه صفي در سازمان صدا و سيما هستيم؛ بدين معنا كه در سازمان براي يك بدنه صفي كوچك، يك نهاد ستادي عريض و طويل پيشبيني شده است كه اين خود يكي ديگر از عوامل بزرگ شدن ساختار كنوني صدا و سيما ميباشد؛ لذا ضرورت بازنگري در بدنه ستادي سازمان به منظور تجميع و تركيب برخي ستادهاي موازي و هم كاركرد احساس ميشود.
۳- راهكار ديگر اصلاح و تحول در بخش توليد، افزايش بهرهوري كاركنان و چابكسازي سازمان، ايجاد يا حمايت از مؤسسات بزرگ توليد فيلم، سريال، مستند و انيميشن در خارج از سازمان (توسط نهادهاي حاكميتي) ميباشد. اين مراكز ميتوانند بخش زيادي از برنامههاي مورد نياز سازمان را تأمين كنند. همچنين از اين طريق ميتوان بخشي از نيروي انساني سازمان (خصوصاً در بخش صف) را به اين مؤسسات منتقل كرد.
۴- راهكار ديگر اصلاح ساختار سازماني بر اساس سياستهاي جديد و تدقيق شرح وظايف كاركنان ميباشد. لازمه انجام اينكار، آسيبشناسي ساختار صدا و سيما مطابق با نيازهاي روز ميباشد.
۵- يكي ديگر از چالشهاي پيشروي سازمان صدا و سيما،
تعيين تكليف واحدها با كاركرد موازي ميباشد؛ به عنوان مثال، بيش از هشت
مركز و اداره كل در بخش پژوهش سازمان فعاليت ميكنند كه عبارتند از: مركز
تحقيقات صدا و سيما، مركز پژوهشهاي اسلامي، اداره كل پژوهش سيما، اداره كل
پژوهش صدا، معاونت پژوهش دانشگاه صدا و سيما، اداره كل پژوهش معاونت امور
مجلس، اداره كل پژوهش معاونت سياسي، مديريت پژوهش موسيقي.
افزایش حجم و تعداد ساختار هم تقریبا همه در تهران انجام شده است.... در همین اداره کل استانی که من کار میکنم اجازه ایجاد حتی یک بخش (کمتر از اداره و واحد) را هم با استناد به برنامه های کلان مبنی بر کوچک سازی نمیدهند اما در همین سه سال اخیر اداره کل ستادی ما در تهران که دو مدیریت داشت به هشت مدیریت افزایش یافته است....
1_ دوستی که گفته 90 درصد نیرو زمان آن مرحوم استخدام شده !! كذب محض است نمیگم زمان آن مرحوم استخدامی وجود نداشت ، استخدامی بود اما ضابطه مند بود چون خودش فردی بسیار قدرتمند بود .
2_ با کمال تاسف باید بگویم تمام استخدام های پشت پرده و بی ضابطه و غیر مرتبط و حتی زیر دیپلم توسط ... انجام شده و متاسفانه بدلیل سوء مدیریتاو را باید تاوانش را بدهد !!
3_ پرونده اختلاس بازرگانی زمان او هم اکنون نیز مفتوح است .
4_ بنظرم دکتر سرافراز را باید ناجی سازمان نامید اگر چابک سازی نکند امکان ندارد بتواند موفق شود ...
در زمان آقای تقدس نژاد حدود 16 هزار نفر به سازمان صدا و سیما اضافه شد که به هزار و یک دلیل کمترین استفاده و کارائی لازم را برای سازمان نداشته و ندارند !!
در ضمن در هیچ دوره ای به اندازه دوره مدیریتی آقای ضرغامی و تقدس نژاد تمدید خدمت و تعویق بازنشستگی صورت نگرفت !!
ضمنآ به تصویر کشیدن اینگونه حق و حقیقت ها بیشتر در ذهن باقی می ماند تا اینکه در سر کلاسها و مجالس و محافل به صورت بیانی گفته می شود