گروه هنری: جمشید مرادیان که در تبدیل درختان خشکیده به مجسمه شهره است، از آثارش گفت که سر راه مردم گرفتار امروز قرار داده است، آثاری که اگرچه برخی از آنها صدمه دیدند اما مابقی آنها پس زمینه عکس یادگاری مردم شدند.
به گزارش بولتن نیوز، جمشید مرادیان هنرمند مجسمه ساز که در جشنواره مطبوعات حضور یافته بود با اشاره به آخرین اثری که در حضور مردم خلق کرده است گفت: آخرین اثرم، مجسمه بزرگی بود از رخش رستم که به صورت انتزاعی روی تنه درخت گردوی یک تنی و در مراسم افتتاحیه نمایشگاه گل و گیاه کرج در حضور مردم کار کردم و این اتفاق جالبی برای بازدیدکنندگان نمایشگاه گل وگیاه بود به طوری که غرفه ما بازدیدکنندگان بسیاری داشت که علاقه مند به دیدن چگونگی خلق یک مجسمه چوبی بودند.
مرادیان با بیان این که ساخت آثار حجمی در قالب سمپوزیوم ها و کارگاه های آموزشی ارتباط بهتری با مردم عادی برقرار می کند، ادامه داد: آثار هنری که در قالب کارگاه های آموزشی و سمپوزیوم ها در حضور مردم خلق می شود ارتباط بهتری با مردم برقرار می کند تا آثاری که قبلاً ساخته شده و در گالری ها به نمایش درمی آید.
وی افزود: وقتی مردم شاهد روند ساخت یک اثر هنری نباشند، این آثار هنری از پیش ساخته شده مردم را دچار هراس می کند چون فکر می کنند تکنیک آثار آن قدر پیچیده است که کار یک فرد عادی نیست. سمپوزیوم ها و کارگاه های آموزشی جایی است که مردم از نزدیک با روند ساخت آثار مجسمه سازی و عملکرد هنرمند آشنا می شوند، ابزار و مواد مورد استفاده هنرمند را می بینند و بسیاری از تابوها در ذهن مردم از بین می رود و بنابراین یقین پیدا می کنند که مجسمه ساز فرد خاص و پیچیده ای نیست که در زمان کار در حالت خلسه فرو رود.
این مجسمه ساز به ارتباط دو سویه میان هنرمند و مخاطب هم اشاره و اضافه کرد: وقتی مردم با ابزار هنرمند و مسیر تغییر اثر هنری از نزدیک آشنا شوند، آن گاه هنر دو سویه می شود و مخاطب در تکمیل هنر سهم خود را ایفا می کند، حتی گاهی به هنرمند در تکمیل هنرش کمک می کند و گاه از اثر ساخته شده تفسیرهایی می کند که اصلاً به ذهن خود هنرمند نرسیده است.
جمشید مرادیان به حضور بانوان مجسمه ساز به عنوان شاگرد و دستیار در خلق آثارش در حضور مردم تأکید و بیان کرد: در برنامه هایی که قرار است در حضور مردم مجسمه بسازم معمولاً سعی می کنم از شاگردان خانم استفاده کنم چرا که دوست دارم فعالیت های بانوان مجسمه ساز در حضور مردم دیده شود تا این تصور غلط را برخی نداشته باشند که خانم ها فقط برای انجام امور خاص آفریده شده اند و به این ترتیب مردم شاهد فعالیت این بانوان به عنوان مجسمه ساز خواهند بود که آن چه را که باور دارند، انجام می دهند.
این هنرمند که تجربه حضور در سمپوزیوم های بین المللی بسیاری را دارد، در بخش دیگری از سخنانش به برگزاری سمپوزیوم مجسمه سازی سنگ در برج میلاد هم اشاره ای کرد و یادآور شد: ما به تازگی سمپوزیوم مجسمه سازی با سنگ را در برج میلاد پشت سر گذاشتیم که برگزارکنندگان زحمت بسیاری برای برگزاری آن کشیدند و آثار حاصل از آن هم اکنون در پارک ملت نصب شده است. اما نقص این سمپوزیوم دور از دسترس بودن محل برگزاری سمپوزیوم بود به طوری که حتی ما هنرمندان هم برای رسیدن به محل سمپوزیوم گم می شدیم، این گونه برنامه ریزی، دسترسی مردم را به محل برگزاری سمپوزیوم کم می کند و فقط مخاطب خاص که نیازی به دیدن این سمپوزیوم ها ندارد برای بازدید از آن می رود.
مرادیان تأکید کرد: من به عنوان مجسمه سازی که تجارب زیادی در این زمینه دارم، نیازی به دیدن این سمپوزیوم ها ندارم چون هم به نحوه کار و هم هنرمندان آن آشنایی دارم در حالی که هدف از برگزاری این سمپوزیوم ها، تحت پوشش قرار دادن مخاطب عام است که قرابتی را با هنر احساس کنند اما دور از دسترس بودن محل برگزاری این امکان را از بین می برد.
این هنرمند در ادامه سخنانش با تأکید بر ضرورت استفاده از هنر در کلان شهرهای امروز اظهار کرد: در این شهرهای روان نژند پروری که ما با عنوان کلان شهرها درست کرده ایم لازم است که با استفاده از هنر زندگی خود را تلطیف کنیم و در اقشار مختلف مردم نسبت به هنر ایجاد علاقه کنیم تا این نکته را باور کنند که همه چیز حتی هنر آموختنی است و بر همین اساس من همیشه به شاگردانم می گویم که همه انسان ها هنرمندند که در برخی این زمینه هنری قوی تر و در برخی ضعیف تر است اما اگر امکانات لازم در اختیارشان گذاشته شود این استعدادهای بالقوه شکوفا می شود.
جمشید مرادیان که درخت های خشکیده بسیاری را در محله درکه تهران به مجسمه تبدیل کرده است با یادآوری این نکته متذکر شد: من هر گاه کاری را برای مردم انجام داده ام نتیجه مثبت آن را 10 برابر دیده ام، مجسمه های من که سر راه مردم در محله درکه دیده می شود، باعث شده که مردم بسیاری قدردان داشتن این آثار باشند و باور نمی کردم این آثار با چنین بازخوردی مواجه شوند. من معتقدم که مردم ما بسیار گرفتارند و فرصت کافی برای سر زدن به گالری های هنری ندارند بنابراین وظیفه من هنرمند است که آثارم را سر راه آنها قرار دهم تا دیده شوند ، هنرمند برای آن که بتواند راهی را به جلو باز کند ابتدا باید هزینه کند و من هم از وقت خودم در ساخت آثار هنری برای مردم هزینه کرده ام.
شهرداری از مجسمه هایم در منطقه درکه محافظت کافی نکرد این مجسمه ساز با انتقاد از آسیب دیدن دو اثرش در محله درکه توضیح داد: متأسفانه شهرداری تهران از این مجسمه های چوبی من در محله درکه حفاظت جدی نکرد و یکی دو اثر آنها صدمه جدی دیده است، این در حالی است که من بابت این آثار هیچ وجهی دریافت نکرده ام و شهرداری دست کم می توانست در حفظ این آثار کوشا باشد.
وی افزود: من شاهد بودم یکی از این 10 مجسمه چوبی من در این محله که سر راه یک هتل ساخته بودم، با استقبال مهمانان خارجی این هتل روبرو شد، بسیاری از آنها با این اثر عکس می گرفتند و دیدن این اثر هنری برایشان جذاب بود.
درختی که در دانشگاه امیرکبیر قطع شد جمشید مرادیان همچنین با اشاره به آثاری که برای دانشگاه «امیرکبیر» ساخته است، گفت: در دانشگاه امیرکبیر قرار بود سه درخت نارون را به مجسمه تبدیل کنم که به نازل ترین قیمت و در بدترین شرایط کاری، 2 درخت را مجسمه کردم و قرار بود که مجسمه سوم را اول مهر در حضور دانشجویان اجرا کنم، اما چند روز پیش به من خبر دادند که درخت سوم را قطع کرده اند و این خبر بسیار ناخوشایند و ناگواری بود.
او در پایان سخنانش با تأکید بر این که آرام شدن زندگی با استفاده از هنر در شهرهای امروزی هزینه بسیار کمتری دارد نسبت به تأمین هزینه های دارویی برای اعصاب و روان انسانها، توصیه کرد که اگر نمی خواهیم با مرگ مان فراموش شویم، باید هستی را به اندازه توانایی مان معنا کنیم. اگر کسی بتواند خود را به جاودانگی هنر گره بزند بعد از مرگ هم برای سالهای دراز جاودانه خواهد ماند، همان طور که در طول تاریخ ما نه فقط هنرمندان بلکه هر سلسله و هر خاندانی که با هنر عجین بودند و خود را با جاودانگی هنر گره زدند، ماندگار شده اند از جمله صفویان که تا صدها سال از این سلسله یاد خواهد شد چرا که در آن دوره ما بسیاری ازکشورهای منطقه را تحت تاثیر هنر خود قرار دادیم و هنرمان از کشور خودمان سرریز شد. در زمانی که رضا عباسی زنده بود، ما معلم مینیاتور و هنر به هند و چین می فرستادیم به همین دلیل اسم این سلسه ماندگار شده است چون به هنر بال و پر دادند و بین مردم پراکندند.