فضای این روزهای فوتبال ایران یک بار دیگر تحت تاثیر اعتراض و ابراز ناخشنودی برخی از ستارهها قرار گرفته است. در روزهایی که استقلال تهران به خاطر کیفیت نهچندان مطلوب مسابقاتش و نیز تداوم درگیری لفظی امیر قلعهنویی و فرهاد مجیدی در شرایطی پرتنش قرار داشت، ناگهان مصاحبه تند آندرانیک تیموریان بر حجم حواشی این باشگاه افزود. هافبک دفاعی آبیپوشان در پایان مسابقه این تیم با پارسه تهران مدعی شد باشگاه در مورد پرداخت مطالبات او کمکاری کرده است. این اظهارات آندو و متعاقب آن غیبت او در یکی از جلسات تمرینی باعث شد برخی از مسوولان استقلال به موضوع واکنش نشان بدهند و مدعی شوند هیچ بازیکنی نباید برای آنها تعیین تکلیف کند؛ هرچند گفته میشود این اعتراض جواب داد و به سرعت چند صد میلیون پول به منظور تسویه مطالبات وارد حساب باشگاه شد! با این حال انگار پرسپولیس به عنوان رقیب سنتی اصلا دلش نمیخواست حداقل در یک مقطع کوتاه از فصل، حاشیههای استقلال از این تیم بیشتر شود! اینگونه بود که به فاصله تنها چند روز، بازی سرخپوشان با پیکان در ورزشگاه تختی به محلی برای ظهور انواع و اقسام حاشیهها تبدیل شد. شاید همه چیز از میانههای نیمه دوم استارت خورد؛ جایی که تابلوی تعویض بالا رفت و مشخص شد مثل چند مسابقه قبلی، در این دیدار هم پیام صادقیان نمیتواند 90 دقیقه کامل برای تیمش بازی کند. در حالی که همه نگران واکنش او به این تصمیم بودند، پیام با درخشان دست داد و به سمت نیمکت رفت، اما ظاهرا این همه ماجرا نبوده است. بنا به گزارش برخی رسانهها، از قرار معلوم در پایان دیدار و در رختکن سرخپوشان بحث تندی بین صادقیان و درخشان درمیگیرد که ناراحتی ستاره قرمزها را به دنبال میآورد. بر همین اساس صادقیان ساعاتی بعد از بازی و در اولین دقایق بامداد جمعه با انتشار پیامی عجیب در اینستاگرامش، به طور غیررسمی از پرسپولیس خداحافظی میکند. او مدعی شده است در پایان نیمفصل اول این باشگاه را ترک خواهد کرد، چرا که سرخپوشان بدون او حاشیههای کمتری دارند. حالا همین مساله به یک بحران جدید برای سرخپوشان تبدیل شده است؛ آنچه نه تنها حلاوت کسب یک پیروزی ارزشمند را در کام هواداران از بین برده، بلکه در آستانه دربی تهران مشکلات جدیدی برای قرمزها به همراه آورده است.
پرسپوليس با پيام؛ فقط يک گل!
علاوه بر آنکه اصل اعتراض و بر هم زدن آرامش باشگاه در سراسر جهان اتفاقي مذموم و ناهمخوان با قواعد فوتبال حرفه اي محسوب مي شود، به نظر مي رسد ابراز ناخشنودي اخير ستارگان ياغي در فوتبال ايران، با سطح کيفي آنان هم تناسبي ندارد. به عنوان مثال همين تيموريان و صادقيان که تازگي ها شهر را شلوغ کرده اند، در ليگ چهاردهم هرگز در حد و اندازه هاي مورد انتظار ظاهر نشده اند. آندو در بيشتر بازي هاي امسال تحت تاثير اميد ابراهيمي قرار گرفته و در پي برآورده نکردن توقعات کادر فني تعويض شده است. همچنين پيام صادقيان هم که در مقطعي طولاني با محروميت مواجه بود، در بازگشتش به ميادين نتوانسته کيفيت متقاعدکننده اي داشته باشد. جالب است بدانيد در ليگ امسال، پرسپوليسي ها در طول تمام دقايقي که صادقيان در زمين حضور داشته، فقط يک بار موفق به گلزني شده اند که آن يک گل را هم خود پيام در دقيقه دهم بازي هفته اول از روي يک ضربه کاشته وارد دروازه نفت تهران کرده است! آيا اين عملکرد، سزاوار آن همه جار و جنجال و هياهو هست؟
از نقره داغ شدن بالوتلي تا آزادباش به خاطيان فوتبال ايران
بدون ترديد يکي از مهم ترين عواملي که باعث شده سنت ناسازگاري و پرخاشگري در فوتبال ايران هر روز رواج بيشتري پيدا کند، عدم برخورد قاطع با مصاديق اين اتفاق بوده است. اخيرا ليورپول در ورزشگاه آنفيلد ميزبان رئال مادريد بود و نيمه اول را با شکست سه بر صفر برابر کهکشاني ها پشت سر گذاشت. بين دو نيمه و در مسير رختکن ماريو بالوتلي پيراهنش را با په په تعويض کرد و همين مساله خشم شديد سرمربي ليورپول را برانگيخت؛ تا جايي که راجرز بلافاصله مهاجم ايتاليايي اش را تعويض کرد و در کنفرانس مطبوعاتي هم از خجالت او درآمد. اينکه در اروپا بر خلاف ايران با چنين قاطعيتي مقابل ستاره سالاري مقاومت مي شود، حتما دلايلي دارد که برخي از آنها به شدت ريشه اي است. همين ليورپولي که در موردش بحث شد، سال ها است افتخار مهمي کسب نکرده، اما هوادارانش همچنان گوش تا گوش ورزشگاه را پر مي کنند و وفادارانه تيم را مورد حمايت قرار مي دهند؛ تا جايي که در همين بازي با مادريد هم حتي بعد از مسجل شدن باخت، کل استاديوم يکصدا سرود «تنها قدم نخواهي زد» را فرياد کشيدند؛ اما آيا در ايران هم شرايط مشابهي وجود دارد؟ اينجا ميل مفرط به نتيجه گرايي از روي سکوها شروع مي شود و تا نيمکت مربيان و ميز مديران ادامه پيدا مي کند. در ايران خيلي از ما مردم هم دل مان مي خواهد تيم هايمان به هر قيمتي پيروز شوند و اين چنين است که فضا براي جولان دادن بازيکنان ياغي باز مي شود. در اين وضعيت باشگاه مجبور است با همه تنگناهاي مالي اش در ابتداي فصل تن به توافق با ستاره هاي گران قيمت بدهد و شرايط رسيدن به موفقيت هاي آني را تسهيل کند. به اين ترتيب بازيکني که در طول فصل با خلف وعده مسوولان در زمينه پرداخت دستمزدش مواجه مي شود، به خودش اين حق را مي دهد که دست به طغيان بزند. از سوي ديگر وقتي همين سيستم به شدت نتيجه گرا ادامه حضور ستاره هاي بداخلاق را در باشگاه هاي مختلف تضمين مي کند، بديهي است که آنها دليلي براي اصلاح رفتارشان پيدا نکنند. فوق فوقش اين تيم نشد، با مبلغي بالاتر به مشتري بعدي جواب مثبت مي دهند!
باشگاه ها، زيانکاران ميلياردي
بدون شک اما بزرگ ترين بازندگان سريال ستاره سالاري در فوتبال ايران، باشگاه ها هستند؛ تيم هايي که به جاي صرف بخشي از بودجه خودشان در مسير کشف و تربيت استعدادهاي جديد، همه ميلياردها را پاي اسامي بزرگ مي ريزند و هر روز هم بايد منت آنها را بکشند. تا زماني که اين فرهنگ اصلاح نشود، هيچ اتفاق مثبتي در فوتبال ايران نخواهد افتاد. فضا دادن به نسل جديد و بي ادعا، مستلزم فراگير شدن تحمل و شکيبايي در همه ارکان فوتبال است؛ از هواداران گرفته تا مسوولان کلان و مديران مياني؛ آيا يک روز فوتبال ما وارد اين مسير خواهد شد؟