به گزارش اشراف، اندیشکده صهیونیستی مطالعات امنیت ملی در جدیدترین تحلیل خودبه قلم «بندتا برتی»و «یوئل گوزانسکی» اعضا و پژوهشگران ارشد این مؤسسه با نگاهی به تحولات چند ماه اخیر در منطقه خاورمیانه به بررسی و تحلیل روابط ایران و عربستان و چالشهای پیشروی این دو کشور پرداخته است. نویسندگان این گزارش راهبردی معتقدند که ایران و عربستان سعودی از دیرباز به عنوان دو رقیب اصلی در منطقه خاورمیانه شناخته میشدند. اما در سالهای اخیر روابط میان این دو کشور بسیار پیچیدهتر شده و ابعاد جدیدی به خود گرفته است. یکی از مسائلی که در سالهای اخیر روابط تیرهوتار میان این دو کشور را پیچیدهتر ساخته بحران و جنگ داخلی در سوریه است. در حال حاضر اگرچه نشانههای دلگرمکننده مبنی بر تغییر سیاست و رویکرد این دو کشور مشاهده میشود اما ایران و عربستان سعودی همچنان بر سر موضوع سوریه اختلافنظرات جدی دارند و برای بهبود روابط و ایجاد روابط حسنه در اولین گام باید بر این مشکل فائق آیند.
«بندتا برتی» پژوهشگر و محققارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی در تلآویو است. وی متخصص در زمینه مسائل و موضوعاتی چون تروریسم، خشونتهای سیاسی در منطقه خاورمیانه، سازمانهای اسلامی رادیکال و افراطگرا و سیاستهای فلسطین و لبنان است. برتی مدرک دکتری خود را از دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر دانشگاه تافتز دریافت کرده است. یکی از مقالات اخیر دکتر برتی گزارشی با عنوان «سازمانهای سیاسی مسلح: از درگیری تا اتحاد» است. همچنین وی با همکاری «یوشا آل. گلیس» مطالعهای با عنوان «حزبالله و حماس: یک مطالعه تطبیقی» را نیز منتشر کرده است.
یوئل گوزانسکی پژوهشگر ارشد مؤسسه مطالعات امنیت ملی است و در زمینه موضوعاتی چون ایران، کشورهای شورای همکاری خلیجفارس و امنیت خلیجفارس تخصص دارد. وی عضو سابق شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی است و پس از همکاریهایی در زمینه چالش هستهای ایران در این شورا و در دفتر نخستوزیری اسرائیل به این مؤسسه پیوست. گوزانسکی فارغالتحصیل دانشگاه عبری اورشلیم و دانشگاه تلآویو است و دارای مدرک دکتری در زمینه روابط بینالملل است. وی از زمان شروع فعالیت خود در مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل تاکنون، مقالات جامع، گزارشهای سیاسی راهبردی، سرمقالات و نقدهای متعددی را در نشریات علمی و روزنامهها منتشر کرده است.
■ روابط ایران و عربستان در سالهای اخیر ابعاد جدیدی به خود گرفته است ■
روابط میان عربستان و ایران در سالهای اخیر ابعادی جدیدی چون تضادهای مذهبی و ایدئولوژیکی، رقابت بر سر منافع سیاسی و ژئواستراتژیک و یک رقابت دائمی برای دستیابی به هژمونی منطقهای به خود گرفته است.[۱] با آغاز بیداری و بهار عربی در منطقه خاورمیانه دشمنی و خصومت میان این دو کشور شدت بیشتری به خود گرفت و به ویژه ورود موج انقلابهای منطقهای به دو کشور بحرین و سوریه برخورد و تقابل مستقیمی را میان منافع و سیاستهای عربستان و ایران به وجود آورد.پتانسیل انقلابی بیداری و بهار عربی از یک سو و تلاشهای ایران برای تحکیم و تقویت دستاوردها و نفوذ منطقهای خود از سوی دیگر تا حد زیادی باعث شد تا عربستان از حالت انفعال نسبی خود در سیاست خارجی بیرون آید و تلاشهایی را به منظور ایجاد ائتلافی گسترده در میان کشورهای عربی به عنوان وزنه تعادلی در برابر تهدیدات ناشی از ایران صورت دهد.
■ رویکرد و سیاست دوگانه عربستان در سالهای اخیر■
در میان کشورهای منطقه عربستان سعودی همواره به عنوان یک قدرت مرتجع منطقهای و حکومت طرفدار وضعیت موجود شناخته میشود. از آغاز بیداری عربی در سال ۲۰۱۱ میلادی و موج انقلابی ایجاد شده در کشورهای عربی منطقه، عربستان همواره رویکرد دوجانبهای در این موضوع داشته است. این کشور گاهی به عنوان یک نیروی انقلابی عمل کرده و در برخی موارد دیگر نیز با توجه به منافع خود نقش یک نیروی ضد انقلابی را ایفا کرده است. به عنوان مثال، در بحران و تحولات یمن عربستان به شدت درگیر شد و خود پایهگذار توافق با «علی عبدالله صالح»، رئیسجمهور یمن برای کنارهگیری از قدرت (در ازای مصونیت از پیگرد قانونی) بود. همچنین پادشاهی عربستان نقش بسیار مهمی را در ایجاد حمایتهای سیاسی منطقهای به منظور مداخلات خارجی علیه رژیم «معمر قذافی» در لیبی ایفا کرد.
■ رویکرد عربستان به عنوان یک نیروی ضد انقلابی■
از سوی دیگر، تلاشهای عربستان به عنوان یک نیروی ضد انقلابی نیز در این میان قابلتوجه است. این کشور از طریق استخدام نیروی نظامی تظاهرات و اعتراضات بحرین را سرکوب و رژیم «آل خلیفه» در بحرین را همچنان حفظ کرد. عربستان در موضوع درگیریها و اعتراضات مصر نیز نقشی ارتجاعی ایفا کرد. در ابتدا و در روزهای نخست انقلاب و اعتراضات در مصر، عربستان از «حسنی مبارک»، رئیسجمهور مصر حمایت و پشتیبانی کرد. بعدها ریاض کمکهای میلیاردی خود را برای حمایت و پشتیبانی از رژیم نظامی قبل و بعد از حاکمیت «محمد مرسی»، نخستین رئیسجمهور این کشور پس از انقلاب مصر اختصاص داد. پشتیبانی و حمایتهای گسترده عربستان از نیروهای ضد انقلابی در دو کشور بحرین و مصر با تلاشها و فعالیتهای عربستان در سوریه در تقابل آشکار قرار دارد. عربستان در موضوع سوریه موضع "مخالفت با شرایط کنونی و موجود” را در پیش گرفت و بر حمایت و پشتیبانی از مخالفان سیاسی و نظامی «بشار اسد»، رئیسجمهور سوریه و حکومت وی تمرکز کرد.[۲]
■ ایران اصلیترین تهدید امنیتی و سیاسی عربستان سعودی است ■
روابط سرد و مناقشات میان عربستان و ایران به خوبی میتواند تغییرات جالب در سیاست خارجی عربستان در رابطه با موضوع بیداری عربی را توضیح دهد. در سالهای اخیر، عربستان ایران را به واسطه برخی دلایل به عنوان اصلیترین تهدید امنیتی و سیاسی خود در منطقه قلمداد میکند. اولین دلیل این امر به موضوع تمایل تهران برای ترویج یک سیستم امنیتی در خلیجفارس (سیستمی عاری از هر گونه دخالتهای خارجی) و حضور دائمی این کشور در این منطقه باز میگردد. مسلماً چنین امری تسلط و نفوذ بیشتری را برای ایران به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر پیگیری و تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای و تأثیر بالقوهای که این امر میتواند بر شکلگیری دستور کار منطقهای داشته باشد نیز خود تهدید بسیار مهمی برای عربستان خواهد بود. از دیدگاه و نقطهنظر عربستان، جاهطلبیهای ایران و قابلیتهای نظامی این کشور میتوانند به نفوذ بیشتر ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و همچنین جامعه و اقلیت مسلمانان شیعه در عربستان منجر شود.[۳]
■ رقابتهای ایدئولوژیکی میان ایران و عربستان ■
مناقشات و کشمکشهای امنیتی و سیاسی کنونی میان این دو کشور روابط تاریخی پیچیده و همچنین دشمنی عمیق ایدئولوژیکی میان این دو کشور را تقویت میکند. در واقع رقابتهای ایدئولوژیکی میان این دو کشور حول محور موضوعاتی چون رقابت بر سر اصالت و مشروعیت اسلامی، درگیریهای موجود میان اسلام شیعی و اسلام سنی- وهابی عربستان (و اکراه تاریخی این کشور از قبول اسلام شیعی) قرار دارد. همگرایی و تلاقی این رقابت عمیق تاریخی و ایدئولوژیکی و همچنین رقابت بر سر منافع سیاسی و ژئواستراتژیک میان این دو کشور میتواند به خوبی گویای استراتژی و منافع ایران و عربستان در سوریه و نقش این دو کشور در دامن زدن به درگیریهای فرقهای در سراسر منطقه باشد.
■ نگاهی به موضع عربستان نسبت به سوریه در سالهای اخیر ■
سیاست عربستان در قبال سوریه: آیا این جنگ یک جنگ نیابتی است؟
روابط عربستان با سوریه (به عنوان مهمترین متحد عرب ایران در منطقه خاورمیانه) در پی ناآرامیهای سوریه رو به تنزل و وخامت گذاشت. این اعتراضات در ماه مارس سال ۲۰۱۱ میلادی در سوریه آغاز شد و پس از آن جنگ داخلی در سوریه را با خود به همراه داشت. سیاستهای فعلی عربستان در رابطه با موضوع سوریه، شامل یک تغییر مهم در نگرش پادشاهی عربستان نسبت به حکومت و رژیم بشار اسد است. در واقع، پس از شکاف و اختلاف شدیدی که میان این دو کشور در پی ترور «رفیق حریری»، نخستوزیر لبنان و دستنشانده عربستان در سال ۲۰۰۵ میلادی به وجود آمد، پادشاهی عربستان استراتژی خود را در قبال سوریه تغییر داد و در ابتدا سیاست به انزوا کشیدن سوریه و سپس سیاست صریح و آشکار نسبت به این کشور را در پیش گرفت.[۴] پس از تلاشهای ناموفق عربستان برای به انزوا کشاندن سوریه بین سالهای ۲۰۰۵ تا اواخر ۲۰۰۷ میلادی، ریاض در سال ۲۰۰۸ میلادی تصمیم گرفت تا لحن خود را نسبت به سوریه تغییر دهد. این تغییر نگرش پس از توافق دوحه در ماه مه سال ۲۰۰۸ میلادی شدت بیشتری به خود گرفت[۵]، چرا که این توافق به ایجاد یک دولت وحدت ملی در لبنان منجر میشد. تا آن زمان، لبنان به عنوان عرصه اصلی تلاشهای عربستان به منظور تضعیف و منزوی کردن سوریه شناخته میشد.
■ تلاش عربستان برای ایجاد شکاف میان ایران و سوریه ■
پس از سال ۲۰۰۸ میلادی، عربستان سیاست منزوی کردن سوریه را کنار گذاشت و از آن پس تمام تلاش خود را در جهت ایجاد اختلاف و شکاف در روابط میان تهران و دمشق صرف کرد. روابط و روند آشتی و مصالحه میان عربستان و سوریه آغاز شد و در زمان «عملیات سرب گداخته» اسرائیل (آر دسامبر سال ۲۰۰۸ تا ژانویه سال ۲۰۰۹ میلادی) روابط این دو کشور بسیار برجستهتر از گذشته شد و با سفر تاریخی ملک عبدالله پادشاه عربستان به دمشق در اکتبر ۲۰۰۹ میلادی به اوج خود رسید. این درست در زمانی بود که تمامی کشورهای درگیر، لبنان را برای برونرفت از بنبست سیاسی و ایجاد کابینه وحدت ملی برای اداره کشور تحت فشار قرار داده بودند.[۶] در چند سال بعد روابط و ارتباطات میان عربستان و سوریه همچنان به قوت خود ادامه داشت. با این حال، به واسطه تلاشهای عربستان برای شکستن «محور مقاومت» و ایجاد شکاف در اتحاد دوسویه میان سوریه و ایران، روابط میان عربستان و سوریه هیچگاه تا حد ایجاد یک اتحاد سیاسی کامل و تام پیش نرفت.
■ آغاز بحران سوریه و قطع ارتباط عربستان با این کشور ■
از آن زمان به بعد، روابط سوریه و عربستان به تدریج رو به سردی گرائید و در همان زمان اعتراضات سوریه نیز مزید بر علت شد و به شکاف میان دو طرف و سردی روابط دامن زد. در واقع، همزمان با گسترش ناآرامیها و اعتراضات در سوریه عربستان نیز به سرعت موضع محتاطانه خود را تغییر داد و این اقدامات را به صورت آشکارا محکوم کرد و پادشاه عربستان نیز در اوت سال ۲۰۱۱ میلادی سفیر خود را به ریاض فراخواند.[۷]موضع ضد اسد عربستان، حمایت و پشتیبانیهای ریاض و دخالت نظامی مستقیم عربستان در راستای سرکوب اعتراضات اجتماعی و سیاسی شیعیان مسلمان در بحرین همگی نشان میدهند پادشاهی عربستان تصمیم گرفته تا در برابر نفوذ در حال گسترش و روبهرشد ایران در کشورهای عربی منطقه خاورمیانه بایستد و با آن مقابله کند.[۸] عربستان امیدوار بود تا با تضعیف حکومت بشار اسد بتواند قدرت محور شیعه را نیز کاهش دهد.[۹] در واقع، از زمان آغاز بیداری عربی، پادشاهی عربستان همواره بر اساس همین فرض عمل کرده است. عربستان به همراه قطر اقداماتی را به منظور تضعیف بیشتر محور اتحاد ایران – سوریه انجام دادند. به عنوان مثال، این دو کشور در جهت تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب همکاریهای را صورت دادند و به ارائه پشتیبانیهای مالی و نظامی به عناصر و گروههای مختلف در داخل اپوزیسیون سوریه نیز ادامه دادند.[۱۰]
■ تلاشهای قاطعانه عربستان برا مقابله با نفوذ ایران در منطقه ■
باید به این نکته اذعان کرد که تمامی این اقدامات و تلاشها در راستای رویکردی هستند که عربستان از آغاز بهار عربی اتخاذ نموده است. به نظر میرسد که عربستان قاطعانهتر از گذشته برخورد میکند و با تمام قدرت به منظور تغییر شکل نقشه اتحاد منطقه و دستیابی به منافع خود تلاش میکند. اگر از لحاظ تاریخی نیز به این موضوع بنگریم، درمییابیم که عربستان همواره خواهان نوعی رویکرد خاص در تقابلات و رویایروییهای خود بوده است، رویکردی با ریزه کاریهای خاص خود و تا حد بسیار زیادی ارتجاعی. حتی در موضوع سوریه نیز عربستان ترجیح میداد که متحد تاریخی خود یعنی آمریکا، از اپوزیسیون و گروههای مخالف بشار اسد حمایت و پشتیبانی کند. عربستان زمانی که متوجه شد آمریکا با اقدامات و تلاشهای این کشور به منظور تضعیف ایران و بشار اسد همراهی نمیکند بسیار خشمگین و عصبانی شد.[۱۱]
■ تلاش عربستان برای ایفای نقش برجسته تر در منطقه ■
با این حال زمانی که تحقق طرح «گلوله نقره ای» آمریکا و متحدانش با شکست روبرو شد، عربستان با تکیه بر خزانه خود و همچنین نفوذ بسیار زیاد خود به عنوان یک کشور سنی مذهب تصمیم گرفت تا نقش برجستهتری را در منطقه ایفا کند و این امر منجر به حمایت و پشتیبانی از گروههای مخالف و ضد حکومت بشار اسد شد. در واقع، همانطور که پیشتر نیز بدان اشاره شد، با شکست تلاشهای پیشین عربستان به منظور دورکردن بشار اسد از محور ایران و ایجاد تفرقه و شکاف میان ایران و سوریه، آغاز شورشها علیه بشار اسد در سوریه فرصت مغتنمی را برای عربستان فراهم آورد تا از این طریق بتواند نفوذ و قدرت ایران در منطقه را تا حد ممکن تضعیف نماید.
■ تلاش عربستان سعودی برای تشدید بحران سوریه ■
در تابستان سال ۲۰۱۱ میلادی عربستان و متحدان این کشور موضع سختگیرانهتری را در قبال حکومت بشار اسد اتخاذ کردند و شورای همکاری خلیجفارس (GCC) در آن زمان از حکومت بشار اسد درخواست کرد تا سرکوب و کشتار شهروندان این کشور را پایان دهد. در پی این موضوع ملک عبدالله، پادشاه عربستان نیز طی اظهارات تندی از حکومت سوریه خواست تا ماشین کشتار خود را متوقف سازد.[۱۲] این لحن جدید عربستان ناشی از امتناع حکومت سوریه و ناامیدی پادشاه عربستان از انجام تلاشهایش به منظور میانجیگری میان گروههای درگیر بود. از سوی دیگر تغییر موضوع و رویکرد عربستان تا حدی به این خاطر بود که این کشور دریافت دستاوردها و موفقیت اپوزیسیون و گروههای مخالف در سوریه میتواند به تغییر حکومت در این کشور منجر شود، حکومتی که قادر خواهد بود توازن قدرت منطقهای را بر هم زند و موجب کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه شود.
■ حمایتهای همهجانبه عربستان از گروههای افراطی و شورشی در سوریه ■
از آن زمان به بعد، عربستان به همراه امارات متحده عربی و قطر (که در حال حاضر میزان دخالت خود را کاهش داده است) از تمامی گروهها و نیروهای حاضر در اردوگاههای شورشیان سوریه حمایت و پشتیبانی کرد. در واقع هدف استراتژیک عربستان مبنی بر سرنگونی حکومت بشار اسد و تضعیف ایران و حزبالله اساس کار سیاست خارجی عربستان را تشکیل میداد. هدف کلی عربستان این بود که تمامی عناصر و گروههای شورشی سوریه را تقویت نماید تا در زمان سقوط کامل حکومت بشار اسد، این گروهها بتوانند کنترل بخشهای باقیمانده از دولت سوریه را بدست گیرند. برای این منظور نیز نقش عربستان تنها به ارائه کمکهای مالی و نظامی محدود نشد و این کشور تمرکز خود را بر تقویت و افزایش توانمندی و بهبود وضعیت مخالفان سیاسی بشار اسد به ویژه ائتلاف ملی انقلاب سوریه و نیروهای مخالف معطوف کرد. بنابراین هرچند بودجه و کمکهای مالی عربستان منحصراً به ائتلاف ملی و ارتش آزاد سوریه اختصاص داده میشد اما در واقع کمکهای مالی عربستان به طور خاص و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس به طور عام به دست تمامی گروههای مخالف عمده و اصلی در سوریه میرسید.
■ مخالفت عربستان سعودی با گروههای افراطی و تندرو در سوریه ■
با این وجود، عربستان به صورت رسمی با ارائه بودجه و کمکهای مالی به گروههای رادیکال و افراطگرای سوریه مخالفت نمود و از ماه مارس سال ۲۰۱۴ میلادی رسماً گروههای افراطگرایی چون جبههالنصره و دولت اسلامی عراق و شام موسوم به (داعش) را گروههای تروریستی خواند.[۱۳] در واقع، پادشاهی عربستان به گروههایی چون گروه افراطی داعش به دیده شک و تردید مینگریست. اگرچه داعش نیز به یک فرقه اسلامی مشابه با عربستان تعلق دارد (هر دو سنی مذهب هستند) اما این گروه اسلامگرای افراطی تمامی پادشاهیهای حاشیه خلیجفارس را نامشروع میداند. نقشههای اخیر منتشر شده از سوی این گروه تروریستی حاکی از آن است که این گروه به دنبال تصاحب بخشهایی از خاک کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس است. با توجه به نگرانیهای عربستان در مورد افزایش فرقهگرایی در داخل مرزهای این کشور و همچنین تمایل بالقوه و در حال افزایش جهادگران داخلی عربستان، گروه تروریستی داعش به یکی از موضوعات و دغدغههای اصلی عربستان تبدیل شده است. در اوایل تابستان سال ۲۰۱۴ میلادی، عربستان شصت و دو تن از اشخاص مظنون در این زمینه را دستگیر کرد. سیوپنج تن از این دستگیر شدگان از اتباع عربستان بودند که همگی به اتهام همکاری با گروه تروریستی داعش و برنامهریزی برای ترور مقامات عربستان سعودی و هدف قرار دادن دستگاههای دولتی محکوم شدند.
■ تلاش عربستان و کشورهای عربی برای گسترش بحران سوریه ■
در همین حین، این سیاست نتوانست از کمکهای مالی پنهانی کشورهای حاشیه خلیجفارس از جمله کویت و امارات متحده عربی به گروههای شورشی و سایر گروههای سنی رادیکال جلوگیری کند. چنین اقداماتی به افراطگرایی و چندپارگی بیشتر در میان گروههای شورشی منجر شد و رقابت گستردهای را بر سر دستیابی به بودجه و نفوذ بیشتر در میان گروههای رادیکال مخالف بشار اسد به وجود آورد.همزمان با ارائه کمکهای مستقیم به نیروهای شورشی و ضد اسد در سوریه، عربستان از مجامع بینالمللی درخواست کرد تا فشار بیشتری را علیه حکومت بشار اسد اعمال نمایند و از سوی دیگر نیز آمریکا را تشویق میکرد تا نقش فعالتری در این زمینه ایفا نماید. به عنوان مثال، زمانی که گزارشات نشان دادند حکومت بشار اسد در ماه اوت سال ۲۰۱۳ میلادی از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده است، کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و در رأس آنها عربستان همگی تلاش کردند تا دولت آمریکا را متقاعد سازند که رژیم بشار اسد از خط قرمزهای تعیینشده اوباما در ماه اوت سال ۲۰۱۲ میلادی عبور کرده است و مداخله نظامی آمریکا بهترین و مناسبترین پاسخ برای چنین تخلفی است.
■ اکراه و عدم تمایل آمریکا برای دخالت در بحران سوریه ■
بر طبق گزارش والاستریت ژورنال، سازمان اطلاعاتی عربستان در ماه فوریه ۲۰۱۳ میلادی اسناد و مدارکی را در اختیار آمیکا قرار گذاشته است که نشان میدهند حکومت بشار اسد به استفاده از تسلیحات شیمیایی متوسل شده است.[۱۴] با این حال، اکراه و بیمیلی آمریکا در زمینه درگیری و دخالت در موضوع بحران سوریه موجب شد تا کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس به صورت اعم و کشور عربستان به صورت اخص در مورد توانایی آمریکا به منظور فراهم کردن حمایت و پشتیبانی در این شرایط تردید پیدا کنند. در واقع، بسیاری از تحلیلگران منطقه خواسته آمریکا مبنی بر دورماندن از درگیریهای سوریه و عدم دخالت در این موضوع را نشانهای از کاهش قدرت و نفوذ آمریکا در منطقه میدانستند. حتی در این میان گزارش شد پادشاه عربستان که از سیاستهای آمریکا در منطقه و به خصوص سیاست عدم دخالت در موضوع سوریه و ایجاد روابط حسنه با ایران به شدت مأیوس و ناامید شده بود، در پیامی به اوباما عنوان کرد که اگر آمریکا اجازه دهد حکومت بشار اسد همچنان بر سر قدرت بماند اعتبار آمریکا به خطر خواهد افتاد.[۱۵]
■ تلاشهای عربستان سعودی در لبنان و سرمایهگذاری در این کشور ■
گستره نفوذ عربستان به شرایط سیاسی لبنان هم رسید، کشوری که عربستان از دیرباز سرمایهگذاریهای سیاسی و اقتصادی بسیاری را در آن انجام داده بود. بر طبق گزارشات موجود، ریاض به عنوان بخشی از تلاشهای خود برای حفظ نفوذش در این کشور یک کمک ۳ میلیارد دلاری را به منظور تقویت و کمک به نیروهای مسلح و نظامی لبنان به این کشور ارائه داد. [۱۶] جای تعجبی ندارد که حزبالله لبنان از افزایش سرمایهگذاری عربستان در ارتش لبنان انتقادات بسیاری کرد و اعلام کرد که دستگاه اطلاعاتی کشور عربستان به ریاست شاهزاده «بندربنسلطان» اقدامات اطلاعاتی گسترده و بیسابقهای را به منظور فلج کردن زیرساختهای سازمانی حزبالله راهاندازی کرده است، اموال و داراییهای این سازمان را هدف قرار داده و به دنبال تضعیف موقعیت و جایگاه سیاسی حزبالله در عرصه سیاسی داخلی لبنان است.[۱۷]
■ نشانههایی از تغییر در سیاست و رویکرد عربستان ■
سال جدید، سیاست جدید: عقبنشینی یا ایجاد روابط حسنه (۲۰۱۴)؟
در بهار سال ۲۰۱۴ میلادی، تجزیهوتحلیل دیگری در مورد تغییرات اساسی در سیاست منطقهای عربستان به وجود آمد. این ارزیابی حاکی از آن بود که عربستان سعودی کمکم به شرایط واقعی میدان نبرد در سوریه و همچنین پیروزی و موفقیتهای تاکتیکی آهسته و مداوم بشار اسد در این جنگ واقف شده است.[۱۸] در واقع دولت سوریه توانست از طریق تعدادی از موفقیتهای مهم خود، جایگاه و موقعیتش را در میدان جنگ داخلی در سوریه بهبود بخشد. نخست، نبرد «قصیر» در تابستان سال ۲۰۱۳ میلادی و پس از آن نبرد دولت سوریه برای بازپسگیری مناطق «قلمون» و «حمص» در ماههای ابتدایی سال ۲۰۱۴ میلادی بود. این موفقیتها راه را برای ایجاد یک مسیر امن میان سوریه و لبنان و همچنین پیوند و ارتباط میان پایتخت سوریه و مناطق علویان در مناطق شمال غربی این کشور فراهم آورد. افزایش شانس بقاء حکومت سوریه، ایجاد تفرقه و چنددستگی عمیق میان اپوزیسیون و گروههای شورشی در سوریه و همزمان با آن ظهور گروههای رادیکال و افراطگرایی چون داعش و مقابله دولت سوریه با آنها همگی موجب شد تا بسیاری از ناظران و تحلیگران ایجاد تغییرات عمده و تحول اساسی در سیاستهای عربستان را احساس کنند. این امر به معنای آن است که عربستان استراتژی مسالمتآمیزی را با هدف ایجاد ارتباط و کاهش تفاوتهای موجود با ایران را اتخاذ نماید.
■ اولین نشانهها از تغییر رویکرد عربستان■
نشانههای تغییروتحول در استراتژی و رویکرد عربستان را میتوان در اظهارات آشتیجویانه عربستان نسبت به ایران به خوبی مشاهده کرد. اولین اقدام در این راستا دعوت رسمی شاهزاده «سعودفیصل»، وزیر امورخارجه عربستان از «محمد جواد ظریف»، وزیر امورخارجه ایران در ماه مه سال ۲۰۱۴ میلادی بود. وی در اظهارات خود عنوان کرد که همتای ایرانیاش میتواند در هر زمانی که از نظر او مناسب است به ریاض سفر نماید.[۱۹] علاوه بر این، حذف و برکناری طرفداران و حامیان اصلی سیاست خصمانه و ضد اسد در عربستان سعودی، از جمله «شاهزاده بندر بن سلطان»، رئیس اسبق سازمان اطلاعاتی عربستان و شاهزاده «سلمان بن سلطان»، معاون اسبق وزیر دفاع این کشور همگی حاکی از تغییر سیاستهای عربستان هستند.[۲۰]
■ تلاشهای اخیر ایران و عربستان سعودی به منظور بهبود روابط ■
دعوت عربستان از ایران و به طورکلی لحن محترمانه میانعربستان و ایران هر دو از اهمیت بسزایی برخوردارند چرا که این اقدامات نشانگر تلاشهای دو رقیب ایدئولوژیکی و ژئواستراتژیکی منطقه خاورمیانه به منظور حفظ راههای ارتباطی ایجاد شده است، حتی اگر تمامی این تلاشها صرفاً به دلایل تاکتیکی باشند. علاوه بر این، انجام این دعوت و ترتیب دادن ملاقات حاکی از تمایل دو طرف به منظور کاهش تنشهای موجود و جلوگیری از تقابل و رویارویی مستقیم دو کشور است.اگرچه عربستان و ایران در جهت شکل دادن به توازن قوا در خاورمیانه با یکدیگر رقابت دارند اما هر دو کشور بیشتر به دنبال آن هستند تا این مناقشه و درگیری به صورت پنهانی و از طریق روشهایی چون قدرت نرم، ایجاد تحریکات متقابل و جنگ روانی، استفاده از رادیو، تلویزیون، شبکههای اینترنتی، حمایتهای مالی از مخالفان داخلی و عوامل نیابتی صورت بپذیرد. به عنوان مثال، ایران بر جامعه مسلمانان شیعه عربستان نفوذ بسیار زیادی دارد و از سوی دیگر نیز عربستان با اقلیتهای بلوچ و عرب در استان خوزستان ایران پیوندها و ارتباطاتی را به وجود آورده است. اما در همین حین، کانالهای دیپلماتیک و اقتصادی میان دو کشور همچنان باز میمانند.
■ نگرانی عربستان سعودی از توافق هستهای ایران و غرب ■
افزایش و بهبود ارتباط با ایران تا حدی در جهت جلوگیری از توافق ایران و غرب بر سر موضوع هستهای ایران صورت میگیرد. میتوان گفت ریاض درباره جزئیات فنی برنامه هستهای ایران نگرانی چندانی ندارد، در واقع عربستان از این موضوع نگران است که چنین توافقی موجب ایجاد روابط بهتر و قویتری میان ایران و آمریکا خواهد شد و همین امر نیز وضعیت و جایگاه ایران در منطقه خلیجفارس را تقویت خواهد کرد. از نقطهنظر عربستان، روابط حسنه میان ایران و آمریکا عقبنشینی آمریکا از منطقه و عدم دخالت در امور منطقه را تسهیل میکند، موجب پیچیدهتر شدن موضع و موقعیت عربستان در برابر تهدید ایران میشود و در نهایت انگیزه و مشوقهایی را به منظور بهبود روابط دوجانبه فراهم میآورد. از دیدگاه و نقطهنظر کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس رشد ناآرامی و هرجومرجها در کشور عراق نیز به بهبود روابط ایران و آمریکا کمک میکند، چرا که از یک سو زمینههای مشترکی برای همکاری را به وجود میآورد و از سوی دیگر آمریکا دلیل دیگری به منظور تعمیق مذاکرات و گفتوگوهای بیشتر با تهران پیدا میکند.
■ دستیابی به سازش کامل و ارتباطات حداکثری میان ایران و عربستان بعید به نظر میرسد ■
در چنین شرایط و زمینهای، به نظر میرسد هر دو طرف باید تلاش کنند تا این رقابت و خصومت دیرینه را مدیریت کرده و کانالهای ارتباطی و راه گفتوگو را باز نگه دارند. با این حال و با وجود این اهداف سیاسی حداقلی، بعید به نظر میرسد که ایران و یا عربستان به دنبال مذاکرات گستردهتر و یا توافق حداکثری باشند. این امر در موضوع بحران سوریه و پیدا کردن یک استراتژی مشترک برای حل بنبست کنونی این کشور صدق میکند. شانس دستیابی به یک راهحل مناسب برای بحران سوریه که موجب رضایت هر دو طرف (ایران و عربستان) باشد بسیار اندک است. دلیل این امر نیز آنست که موضوع بحران و تحولات سوریه تا حد بسیار زیادی برای هر دو کشور ایران و عربستان یک بازی صفر مجموع است. در حال حاضر جنگ داخلی سوریه به نقطه ای رسیده است که ایران و عربستان برای عقبنشینی از مواضع فعلی خود و همچنین تعهدات خود نسبت به طرفین درگیر در جنگ سوریه آینده دشواری را پیشرو خواهند داشت.
■ اختلافنظر دائمی ایران و عربستان در موضوع سوریه ■
بنابراین، به نظر میرسد مذاکرات میان ایران و عربستان تاکنون نتوانسته تأثیر چندانی در جهت ایجاد یک رویکرد مشترک نسبت به موضوع سوریه و یا تغییر عمده در استراتژی هر یک از طرفین داشته باشد. اگرچه عربستان هیچگونه تصور باطلی نسبت به پیروزی کامل در سوریه ندارد اما حمایتهای گسترده عربستان از گروههای مخالف و ضد اسد در سوریه همچنان ادامه دارد و تاکنون متوقف نشده است. عربستان از امتیازات کمکهای تسلیحاتی، نظامی، سازمانی و حمایتهای خارجی متحدان سوریه به دولت بشار اسد به خوبی آگاهی دارد. با این حال، حاکمان عربستان امیدوارند تا از طریق حمایتهایی که برای گروههای مخالف سوریه فراهم میکنند، بتوانند بدون هیچگونه هزینه قابلتوجه و مستقیمی خسارات مالی و نظامی را به دشمنانشان وارد آوردند.[۲۱] اگرچه عربستان سعودی نسبت نقش بلندمدت گروه تروریستی داعش نگران است اما چندان هم بدش نمیآید که ایران در دو جبهه جنگ سوریه و عراق درگیر باشد. این در حالی است که ایران از این خواسته عربستان آگاه است و همین امر دشمنی بین طرفین را تشدید میکند.
■ عواقب و پیامدهای جدی اقدامات عربستان برای کل منطقه ■
با این حال، ممکن است محاسبات عربستان عواقب خطرناک بالقوه و منطقهای ناشی از افزایش عناصر و گروههای تندرو و افراطی در سوریه و عراق را کم اهمیت جلوه دهد. این خطر وجود دارد که برخی از این گروههای تندرو عملیاتهای تروریستی را در منطقه خلیجفارس برنامهریزی و اجرا کنند و از این طریق ثبات میان جامع سنی و شیعی در کشورهای همچون عراق، کویت و عربستان را بر هم زنند، بنابراین این موضوع نیز حائز اهمیت است و نباید از آن غافل شد.[۲۲]درگیری میان گروههای طرفدار برقراری ثبات و گروههای تندرو و ضد ایرانی در کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، تنشهای موجود بر سر سیاستهای فعلی را تشدید کرده است. بسیاری از تندروها در کشورهای عربی بر این باورند که سرنگونی حکومت بشار اسد میتواند بدون هرگونه تقابل و رویارویی مستقیم میان ایران و عربستان سعودی، ایران را تا حد بسیار زیادی محدود کرده و این کشور را به حد و اندازه طبیعی خود بازگرداند. باید به نکته اذعان کرد که تاکنون از چنین رویارویی و تقابل مستقیمی اجتناب شده است.
■ تقویت و حمایت از گروههای مخالف موجب تقویت گروههای تروریستی خواهد شد ■
با این حال، برخی از کشورهای حاشیه خلیجفارس بر این باورند که سرنگونی حکومت بشار اسد و تضعیف ایران نباید از طریق سرمایهگذاریهای کلان و حمایتهای مالی از گروههای مخالف صورت بگیرد. در واقع یک گروه محتاطتر و طرفدار برقراری ثبات نیز در میان کشورهای منطقه وجود دارند که به طرز فزایندهای نسبت به عواقب سرمایهگذاری در گروههای مبارز خارجی هشدار میدهند. این گروه از کشورها معتقدند که تقویت گروههای مخالف میتواند امکان رشد و گسترش گروههای افراطی و رادیکالی نظیر گروه تروریستی داعش را افزایش دهد.[۲۳] در حال حاضر گروه تروریستی داعش به خاطر عواملی چون توانایی این گروه در جذب نیروهای جدید از منطقه و سراسر جهان، منابع مالی رو به رشد این گروه تروریستی و تجربیات گسترده این گروه در میدانهای جنگ، به یکی از تهدیدات عمده برای پادشاهی عربستان تبدیل شده است. علاوه بر این، این امکان وجود دارد که نسل جدید این نیروها و مبارزان به خانه بازگشته و عملیاتها و حملات تروریستی را در عربستان و یا سراسر منطقه خلیجفارس راهاندازی کنند که این امر به نوبه خود نگرانیهای بسیاری را برای ریاض به وجود آورده است.
■ بحران عراق و سوریه موجب پیچیدهتر شدن رابط ایران و عربستان شده است ■
بنابراین، ظهور گروه تروریستی داعش و احتمال تجزیه کشور عراق به پیچیدهتر شدن روابط میان ایران و عربستان منجر شده است. کشورهای حاشیه خلیجفارس با دو تهدید روبرو هستند؛ گسترش گروه تروریستی داعش و نفوذ رو به رشد ایران در سراسر منطقه. اینکه بگوییم کشورهای حاشیه خلیجفارس کدام یک از این موارد را تهدیدی جدی و عمده قلمداد میکنند امری دشوار است. در همین حال، به نظر میرسد که این کشورها در جستجوی راهی هستند تا بتوانند هر دو موضوع را حلوفصل نمایند. در شرایط کنونی، با توجه به تلاشهای عربستان سعودی برای محدود کردن ایران، جایگاه و موقعیت پایینتر عربستان از لحاظ جمعیتی و ژئوپولیتیک نسبت به ایران و متحدانش و در نهایت اشتیاق گروههای سنی مذهب برای جنگ، هنوز مشخص نیست که این مناقشه خونین چگونه و چه زمانی حلو فصل خواهد شد.[۲۴]
■ میتوان در آینده شاهد تغییرات عمدهای در رویکرد ایران و عربستان بود ■
با نگاهی به آینده میتوان چگونگی روابط و همکاریهای تاکتیکی و کوتاهمدت میان عربستان و ایران بر سر مسائلی چون انتخابات ریاستجمهوری لبنان و عدم موفقیت این کشور در انتخاب جانشینی برای «میشل سلیمان» را تا حدی پیشبینی کرد. اما صحبت از همکاریهای استراتژیک بلندمدت کمی دشوار است. باید به این نکته توجه داشت که ادامه و حفظ جنگ سوریه برای هر دو طرف هزینههای مالی سنگینی را تاکنون به همراه داشته و از سوی دیگر ظهور و پیشرویهای گروه تروریستی داعش در عراق و گسترش بیثباتی در منطقه آرزوهای هر دو طرف را به منظور ادامه جنگ سوریه بر باد داده است. در چنین شرایطی هر دو طرف به فکر آن میافتند که منافع و امتیازات بلندمدت حاصل از شکست دشمن در میدان نبرد در سوریه و همچنین هزینههای بلندمدت و قابل توجه پیروزی در سوریه را سبکو سنگین کرده و گزینه مناسبتر را انتخاب نمایند. اگر دو طرف به چنین درکی دست یابند میتوانیم شاهد آن باشیم که دو کشور ایران و عربستان سعودی از ارتباطات حداقلی فراتر رفته و تغییرات استراتژیک عمدهای را در سیاستهای اتخاذی خود اعمال کنند.
پایان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com