«عرصۀ هنر کشور ما، در طول تاریخ پر فراز و فرود خود، گاهی مستانه و خرامان، گاهی رنجور و بیمار، راه خود را پیموده، گاهی دستان یاریگر، به گرمی پذیرایش شده و آثار و نتایج مثبت اجتماعی و فرهنگی را کل ملت یکپارچۀ ایرانی با گوشت و پوست و خون خود درک کرده و گاهی در برهههایی نیز هنرمندان مورد گزندهایی از گوشه و کنار قرار گرفتهاند که این نوع از رفتارها، در درازمدت همواره تاثیر نامساعد خود بر پیکرۀ جامعه را گذارده است. اینک نیز چندی میگذرد که هرکس بر تئاتر یورش آورد، درستکار نامیده میشود.
تئاتر، هنری که هنرمندان و مردم، از آن به عنوان ابزار آگاهی بخش یاد میکنند، اینک در کشور هنرپرور ما، با سوالات و چالشهایی روبروست که گاهی انسان را به فکر وامیدارد که آیا هیچ شناخت و درکی از این هنر والا، هست یا نیست؟ در جامعۀ هنرمندپرور و هنردوست ایرانی ایراد از کجاست که برخی به هر بهانهای، تئاتر را همچون مرغ بزم و عزا، سر میبرند؟
چقدر ساده و چقدر پیچیده! به این قانون نانوشته توجه کنید؛ سکوت در مقابل جرائم بزرگ افراد بزرگ، چون این سکوت همراه با منافع مادی است و فریاد در مقابل اشتباهاتِ کوچک افراد معمولی، چون این فریاد منافع معنوی دارد. چقدر ساده، چقدر پیچیده!
وقتی قرار است به اشتباهات جامعه بپردازیم، باید توجه کنیم که در مرحلۀ نخست، انسان بدون اشتباه وجود ندارد. اما نوع اشتباهات و گناهان و گاهی اوقات جنایات تفاوت دارد، گاهی یک عمل موجب نابسامانی کل جامعه میشود و گاهی یک عمل در نابسامانی چند نسل تاثیر میگذارد. به یاد داشته باشیم که مجموع زندگی ما تلاش برای اصلاح اشتباهات است و بهتر شدن زندگی فردی و اجتماعی. در این میان اگر تلاشها تناسب لازم را نداشته باشند، حکایت از نوعی بیماری عمدی یا سهوی، در افکار ما دارد.
بله دوستان، تئاتر هم اشتباه میکند، همان طور که در فروش نفت اشتباه میشود، تئاتر هم اشتباه میکند، همان طور که در بانکها اشتباه میشود. تئاتر هم اشتباه میکند، همان طور که در سینما اشتباه میشود، تئاتر هم اشتباه میکند، همانطور که در تلویزیون اشتباه میشود. تاثیر این اشتباهها چقدر است؟ کدام یک عمدی است؟ کدام یک سهوی است؟ امکاناتی که در اختیار هر کدام وجود دارد چقدر است؟ باور میکنید رقم بودجه کل تئاتر از هزینه یک سال خورد و خوراک کارکنان مجموعهای کوچک کمتر باشد؟ ... میدانید بودجه تئاتر کشور برابر است با بودجه یک سریال ؟ ... میدانید گاهی یک فیلم سینمایی فاخر به اندازه کل تئاتر کشور هزینه دارد؟ ... میدانید هزینه نوسازی یک پیادهرو در بلندترین خیابان تهران چندین برابر هزینه تئاتر است؟ ... حالا تناسب واکنشها را بررسی کنید؟ چقدر ساده، چقدر پیچیده!
در میان بسیاری از مردم کشور هرگاه صحبت از تئاتر میشود، گویا همه، ناخودآگاه و در پنهانترین زوایای انسانی خود، علاقه به نمایش را درک و احساس میکنند. هرگاه هنرمندی که حتی اندکی در گسترۀ اجتماع شناخته شده باشد، در انظار اجتماع و مسئولین قرار میگیرد، مورد محبت و ابراز علاقه واقع میشود اما این سوال به ذهن خطور میکند که آیا جامعه نسبت به چیزی که از خودش، در خودش و برای خودش است، هزینه نمیکند؟ پاسخ این پرسش به سادگی از تعداد بسیار زیاد جوانان این مرز و بوم که برای سیر و سلوک در عرصههای گوناگون هنر نمایش به دانشگاهها و موسسات و آموزشگاهها و ... مراجعه میکنند، قابل ارائه است. به نظر میرسد میتوان عمر این جوانان را داشتۀ اصلی بیتالمال دانست، امید و آیندۀ کشوری که قرار است به دست این جوانان ساخته شود . برای این همه شور و شوق و هزینههای انسانی و معنوی که جامعه در حال پرداخت آن است، بودجهای بسیار ناچیز تعلق یافته و اسفبارتر اینکه هجمههای مختلف را نیز همچون خدنگهای آسمانی، گاه و بیگاه بر پیکر نحیف تئاتر امروزی هدیه میکنند.
خداوند آفریننده، از بندگانش به اندازۀ وسع و توانشان انتظار دارد اما گویا برخی بندگان، نعوذ بالله، جایگاه خداوندی را اخذ نمودهاند و (بدون در نظر گرفتن بودجههای قلیل و ناچیز تئاتر)حکم کلی صادر میکنند.
من نیز همچون شما، بعضی از آثار نمایشی را نمیپسندم؛ اما رفتارهای دیگری نیز وجود دارد که آنها را اصلا نمیپسندم، مانند کلام کارگردانی که بودجههای میلیاردی در اختیار دارد و تمام تئاتر را با یک جمله به چالش میکشد. حکم کلی چند زمانی است که در علوم جزیینگر، عمرش به سر آمده. عدهای از دوستان، زمانی که سلیقهشان برآورده نمیشود، برچسبی مشکی رنگ بر پیشانی دیگران مهر میکنند که گویا، طرف مقابل، خود شیطان رجیم است که تجسم یافته و روی کرۀ زمین، در ایران دیده میشود و آن هم فقط در عرصۀ تئاتر کشور در حال تفرج و گشت و گذار است و تئاتر هم کار میکند. نه خیر دوستان، وسوسۀ شیطان، هرجایی که انسان باشد وجود دارد، در وهلۀ اول بپذیریم که همه انسانیم، آنگاه با منطق، به پیشواز مشکلات خواهیم رفت.
خداوند ستارالعیوب، بسیاری از مسائل دیده را پنهان میدارد اما این دوستان با اعتقاد بر همین اصل گاهی عیوب را پوشش میدهند و گاهی به بهانههایی واهی عیوب را درشتنمایی میکنند، گویا ستارالعیوبی را نیز به طور نسبی به کار میگیرند، به اینگونه که در پارهای از موارد سکوت میکنند و در برخی موارد فریاد جانسوزی برمیکشند و نکته اینجاست که در هر دو حالت با هدف ابتیاع منافع مادی و معنوی است. سکوت میکنند و از منافع مالی بهره میگیرند و فریاد میکشند و از منافع معنوی، به دنبال کسب اعتبار و آبرو هستند. اینجاست که حقیر معتقد است دوستان، اشتر را گونهای دیگر سوار میشوند و گمان میبرند که دُم خروس دیده نمیشود. چرا کسی درباره آثار فاخری که ساخته شده، حرفی نمیزند؟! اما با صراحت تمام به خاطر اینکه یک اثر با سلیقه عدهای هماهنگ نبوده است، تمام تئاتر ایران را زیر سوال میبرند؟
امروز، موفقیت هنرمندان تئاتر کشور در مقابل بی مهریهایی که به آنان میشود کم نظیر است. از موفقیت آنها هم بگویید. حرف را به تناسب بگویید. اگر با مدیران مخالف هستید، تئاتر را نکوبید. جرأت داشته باشید و با صراحت ایشان را نقد کنید ولی هنر تئاتر را قربانی نکنید. زیرا که همراه آن جوانان بسیاری را ناامید میکنید. ایشان سرمایه معنوی این کشور هستند. به خاطر داشته باشید، اجرای هنرمندان تئاتر در جبهههای جنگ را، حضورشان روی صحنههای تهران در هنگام موشک بارانها، سفر به تمام نقاط کشور برای آموزش با کمترین امکانات را. اجراهای درخشان تئاتر ملی و تئاتر دینی و تئاتر تجربی و پیروزیها و سرفرازیهایشان را در جشنوارههای بینالمللی.
نقد کنید ولی یادتان باشد، ایشان فرزندان این آب و خاک هستند نه مریخی.»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com