از جمله دلایل انتخاب این روز این بود که شهریار هم از نظر
توانایی ادبی، در عرصه های مختلف شعر طبع آزمایی کرد و هم، با مردم می زیست
و در کنار پاسداری از سنت های ادبی، سروده های عامه پسندی داشت.
او
شاعری از خطه و دیار آذربایجان بود که به زبان های ترکی و فارسی شعر سروده
است. مهم ترین اثر شهریار منظومه 'حیدربابایه سلام 'است که از شاهکارهای
ادبیات ترکی آذربایجانی به شمار می رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی های
روستای خشگناب بستان آباد یاد کرده است.
این مجموعه استاد شهریار در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
شهریار
را باید شاعری سکنی گزیده در قلوب مردم ایران به خصوص آذربایجانی ها دانست
که با گذشت زمان هر چه بیشتر در دل ها نفوذ می کند.
وی با سروده
های زیبای آذری و فارسی توانسته است پل ارتباطی شعر را در میان همه آحاد
جامعه ترویج دهد و به خصوص بین فارسی زبانان و آذری ها بیان مشترک شعر را
به وجود آورد.
اندیشه استاد شهریار مشحون از سوژه هایی ناب و فاخر
بود و سرودن اشعاری فاخر و گرانسنگ در حوزه های مختلف ازجمله انقلاب اسلامی
از شاخصه های شعری وی محسوب می شد.
از او شخصیتی متواضع، حق پرست،
پارسا، صمیمی و صادق یاد می کنند که به دلیل استقلال فکری هیچ گاه حاضر نشد
کالای شعر خود را به اربابان قدرت بفروشد.
سروده های شهریار در
دوران جوانی در وصف امیرالمومنین علی (ع) و امام حسین (ع) حاکی از این عشق و
ارادت است ضمن آنکه وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدون هیچ گونه توقعی
اشعاری برای انقلاب و بسیجیان سروده است.
او در سرودن انواع گونه
های شعر فارسی - مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی نیز
تبحر داشته است؛ از جمله غزل های معروف او می توان به «علی ای همای رحمت» و
«آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد.
شهریار غزل ایران نسبت به امیرالمونین علی (ع) ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حضرت حافظ داشته است.
او،
در اوایل شاعری با عنوان (بهجت) تخلص می کرد، ولی بعد از مدتی به فال حافظ
تخلص پیدا کرد که دو بیت زیر شاهد از دیوان حافظ آمد و خواجه تخلص خود را
(شهریار) تعیین کرد.
که چرخ سکه دولت به نام شهریاران زد؛ روم به شهر خود و شهریار خود باشم....
در
برخی منابع آمده است: آیت الله شهاب الدین مرعشی نجفی از فقهای شیعه درست
در لحظه سرودن شعر «علی ای همای رحمت» توسط شهریار در خواب آن را شنیده
است.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در شهریورماه
سال 1385 در دیدار اعضای هیات علمی و اجرایی و میهمانان شرکت کننده در
کنگره یکصدمین سالگرد تولد شهریار، تجلیل از این شاعر ارزشمند را تجلیل از
شعر و ادب فارسی دانستند و تأکید کردند شهریار شاعری برجسته و حکیم و از
ماندگاران شعر فارسی است.
ایشان با اشاره به قدرت اشعار شهریار به
عنوان یکی از ویژگی های برجسته سروده های وی افزودند درحالی که زبان مادری
شهریار آذری بود، اشعاری به زبان فارسی سرود که در رتبه عالی ادبیات فارسی
قرار دارد و برای عامه مردم نیز قابل فهم و روان است.
همچنین علی
جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، استاد شهریار را از پرآوازه ترین سخن
سرایان معاصر و از استوانه های زبان و ادبیات فارسی و آذری توصیف می کند و
می گوید استاد شهریار در هنر شعر و شاعری به کمک خلاقیت خارق العاده ای که
داشت با بهره گیری از بی بدیل ترین بدایع به الفاظ صامت روحی سیال بخشیده و
آثاری جاودانه خلق می کرد.
شهریار غزل ایران در روزهای آخر عمر به
دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ماه
سال ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبره الشعرای تبریز آرام گرفت.
غزل سپهر بایگان
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند/ بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست/ طاقتم اظهارعجز و ناتوانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کین چمن/ با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازی ها نشستیم و هنوز/ چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش، ولی این زهره شیطان هنوز/ با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان/ با همین نخوت که دارد، آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز/ در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همین نسیان تو گویی کز پی آزار من/ خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی/ چون بهاران میرسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند/ آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان/ دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید/ ور نه قاضی در قضا نامهربانی می کند
تصویری از اولین چاپ «حیدر بابایه سلام» در سال 1332تصویر اولین نسخه از کتاب شعر «حیدر بابا» که در سال 1332 چاپ شده بود پس از سالها منتشر میشود.
این اثر قدیمیترین چاپ از این مجموعه شعر است که نزد یکی از دوستان
شهریار قرار دارد. تصویر این کتاب در ذیل این مطلب منتشر میشود.
بخشی از اشعار این کتاب را در ادامه میخوانیم:
حیدربابا، سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون !
دؤرت بیر یانون بولاغ اوْلسون باغ اوْلسون !
بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون !
دوْنیا قضوْ-قدر، اؤلوْم-ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
حیدربابا، همیشه سر تو بلند باد
از باغ و چشمه دامن تو فرّه مند باد
از بعدِ ما وجود تو دور از گزند باد
دنیا همه قضا و قدر، مرگ ومیر شد
این زال کى ز کُشتنِ فرزند سیر شد ؟
حیدربابا، یوْلوم سنَّن کج اوْلدى
عؤمروْم کئچدى، گلممه دیم، گئج اوْلدى
هئچ بیلمه دیم گؤزللروْن نئج اوْلدى
بیلمزیدیم دؤنگه لر وار ، دؤنوْم وار
ایتگین لیک وار، آیریلیق وار، اوْلوْم وار
حیدربابا، ز راه تو کج گشت راه من
عمرم گذشت و ماند به سویت نگاه من
دیگر خبر نشد که چه شد زادگاه من
هیچم نظر بر این رهِ پر پرپیچ و خم نبود
هیچم خبر زمرگ و ز هجران و غم نبود
این گزارش میافزاید: حیدربابا نام کوهى در زادگاه استاد محمد حسین بهجتى تبریزى ملقب به شهریار است.
منظومه «حیدربابایه سلام» نخستین بار در سال ١٣٣٢ منتشر شد و از آن زمان تا کنون به زبانهاى مختلفى ترجمه شده است.
حیدربابا سندى زنده است و پردهاى رنگین و برجسته از زندگى در روستا را
نشان میدهد. مضمون اغلب بندهاى آن شایستة ترسیم و نقاشى است زیرا از طبیعت
جاندار سرچشمه مى گیرد. قلب پاک و انسان دوستِ شهریار بر صحنه ها نور مى
ریزد و خوانندگان شعرش را به گذشته هاى دور می برد. نیمى از این منظومه
نامنامه و یادواره است که شاعر در آن از خویشان و آشنایان و مردم زادگاه
خود و حتى چشمه ها و زمینها و صخره هاى اطراف خشگناب نام می برد و هر یک را
در شعر خود جاودانگى مى بخشد.
یاشاسین آذربایجان ... تبریز
ملول از ناله بلبل مباش ای باغبان رفتم
حلالم کن اگروقتی گلی درغنچه بوکردم
/
نام و آثار فاخر جناب شهریار (حکیم تبریز)
قلب آشنای تمامی ایرانیان است /
چکامه هایش همچون لطافت گل و مرهم
دل زخم خورده دردمندان و آئینه روی حال است.
روحش شاد و در جنت المأوی قرار/ ان شاء الله
ارادتمند شهریار غزل ایران زمین/ اصفهان
.
.
کرد سرافرازی و نام آوری
.
.
شعر همان فتنه و آذرم و راز
.
.
کز نگه دوست کند دلبری
.
از مهرداد اوستا در ستایش استاد سخن شهریار
ولی اگر اینکار نمی کردیم می ترسیدیم که مجسمه شهریار تو باکو بسازند
بر طبل تجزیه طلبی یک عده ناآگاه کوبیده شود
شهریار به جای ملی گرایی به بومی گرایی محدود شود
ببین چه بلایی بر سر نظامی گنجوی فارسی سرای ما آورده اند در باکو و ....