کد خبر: ۲۲۰۱۷۹
تاریخ انتشار:
سلسله درس هایی که از حجّ باید آموخت

حجّ، همایش بندگی (4)

 گروه مذهبی- آیت‌الله صافی گلپایگانی در نوشتاری با عنوان «سلسله درس‌هایی که از حج باید آموخت» نکاتی را در خصوص بهره‌گیری از فرصت حج مطرح کرد که قسمت اول و دومو سوم آن را منتشر نمودیم حال قسمت سوم مطلب را در اختیار بینندگان قرار می دهیم.

به گزارش بولتن نیوز، در بخش چهارم این درس گفتار آمده است:

7. مشعر الحرام

«فَاِذا اَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ»؛ شب عيد را به دستوري كه در مناسك حج مرقوم است در مشعر الحرام باید گذراند. در اينجا برنامه عوض مي‎شود و از چادر و پذيرایي خبري نيست؛ چادرها را كه از عرفات جمع آوري مي‎كنند يك سر به منا مي‎برند.

در مشعرالحرام كه مزدلفه هم به آن مي‎گويند، همه در بيابان مي‎مانند و مشغول عبادت و ذكر خدا و دعا مي‎شوند.

خود اين تغيير مكان براي عبادت و پرستش خدا حال تازه و آمادگي نويني براي حاجيان فراهم مي‎نمايد، اينجا هم برنامه، برنامه خودسازي و توبه و جبران مافات و تعيين خط مشي آينده و تصميم بر مراعات آن است مناجات و راز و نياز با حضرت كريم كار ساز و خواندن دعاهائي كه رسيده در دل شب موجب ارتقاء روح و پرواز فكر مي‎شود حالي بسيار خوش و روحانيت خاصي دارد. گویي انسان خدا را با خود جليس و همنشين مي‎بيند.

آن هوا و آن فضاي روح افزا به قدري بهجت انگيز و با صفا و طراوت و ايمان آفرين است كه آدمي گمان مي‎كند در هوا و فضاي بهشت است. صحيح است كه در بهشت همه گونه نعمت هاي مادي و جسماني و روحاني و عقلاني فراهم است، امّا براي واصلان و مقرّبان بهشت حقيقي قرب الهي و عروج به مقامات روحاني است و به مضمون «يا نعيمي و جنّتي و يا دنياي و آخرتي» نعيم و بهشت و دنيا و آخرتشان، همه قرب خدا است.
8. رمي جمرات

رمي جمره يكي از اعمال واجب حج است كه اگر چه به ظاهر يك عمل ساده است ولي در باطن يك تعبّد بزرگ و اظهار طرد شيطان و پرهيز از طريقه‎هاي شيطاني و راه هاي ابليسي است.

در اينجا با يك حال تصميم و قاطعيت، حاجيان رمي جمره مي‎كنند و به قول خودشان به ابليس سنگ مي‎زنند و او را از خود مي‎رانند.

اين عمل، يك تمرين و تلقين مهمّي است كه نفوس را به مخالفت شيطان و افكار شيطاني وادار مي‎كند و مثل اين است كه انسان خود را از انديشه‎هاي پليد و اهريمني پاك سازد و همه نيروهاي نفس امّاره را خرد كند خصوصاً كه توأم با خواندن دعاهاي مخصوصه است و خلاصه انسان را متعهّد مي‎نمايد كه هميشه با اين اعلام و شعار قاطع با شيطان در مبارزه باشد و از همه اينها بالاتر، همان روح تعبّد و فرمانبري است كه در اين موقع به صورت هاي مختلف ظاهر مي‎شود و اين مردم در موقع رمي جمرات اطراف آن سنگ ها اجتماع مي‎نمايند و سنگ هایي را كه از مشعر چيده‎اند پياپي مي‎زنند. در اين ميان، سنگ ها به سر و صورت ديگران هم مي‎خورد و بعضي مجروح مي‎شوند.

اين عمل را همه به عنوان اطاعت و انجام فرمان خدا انجام مي‎دهند و همه با كمال طيب نفس و تسليم و انقياد به اين برنامه‎ها و بدون اينكه به فلسفه و فايده آنها نظر داشته باشند، صرفاً به عنوان عبادت و فرمانبري و بندگي و انجام تكليف الهي عمل مي‎نمايند و اين نهايت درجه خلوص و تسليم بودن در برابر امر و حكم خدا و حقيقت عبادت و پرستش است.
9. قرباني

سابق بر اين، يعني در گذشته‎هاي دور و وقتي به تاريخ بشريت بسيار عقب برگرديم راجع به قرباني چيزهائي مي‎خوانيم و مي‎شنويم كه حقيقتاً شرم آور و با كمال و شرف انسانيّت هيچگونه سازشي ندارد.

در تاريخ بشري انسان هایي را مي‎بينيم كه براي تعظيم از انسان هائي ديگر مثل خود يا بدتر از خودشان، كسان و فرزندان خود را قرباني مي‎كردند و نادان هائي را مي‎بينيم كه انسان زنده و با روح و فكر و هوش را در برابر جماد بي‎روح و مرده و بي‎اختياري كه آن را پرستش مي‎كردند قرباني مي‎نمودند.

در اينجا هم رهنمودهاي انبياء و پيغمبران خدا از بشر دستگيري نموده و او را هدايت نموده است. حضرت ابراهيم خليل پيغمبر خدا كه مردم را به توحيد خالص دعوت كرد و در مبارزه با بت‎پرستي شاهكارهاي او بي‎نظير و نمونه و مجاهداتش زبانزد خاص و عام گشت، به فرمان خدا اين رويه را هم متروك ساخت و ابراهيم ‎عليه‎السلام‎ ابتداءً از طرف خدا مأمور به ذبح فرزند (اسماعيل) شد. وقتي اين فرمان را كه در خواب به او اعلام شده بود به فرزندش ابلاغ كرد فرزندش در كمال رضا و تسليم جواب داد: «يا اَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني اِنْ شاءَ اللهُ مِنَ الصّابِرينَ؛ فرمان خدا را اجرا كن؛ مرا از صابران خواهي يافت.»

هنگامي اين پدر و پسر در صحراي مني آن مظهر خلوص نيّت و رضا و تسليم آماده انجام فرمان شدند و ابراهيم كارد را بر گردن فرزند زيباي عزيزش مي‎كشيد تا سرش را از پيكر پاكش جدا نمايد كارد نبريد و تلاش ابراهيم بي اثر ماند فرمان خدائي رسيد كه «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا» و به فداي ذبح فرزند ذبح گوسفندي پذيرفته شد.

و ابراهيم اطاعت كرد و سپس اين روش از آن حضرت به يادگار ماند و ذبح گوسفند به عنوان قرباني سنّت شد. اين سنّت هم ترك يا نسخ قرباني بشري، و هم ترك قرباي براي غير خدا و هم احسان به فقرا و بينوايان بود و جزء برنامه حج يكي از واجبات حج تمتع و قران مقرر گرديد.

و بايد گفت كه سالروز واقعه تاريخي به اين اهميت كه در آن تقديم قرباني هاي انساني ممنوع شده باشد شايسته است كه در ضمن برنامه حج منظور و بشريت همه ساله از آن تقدير نمايند.

و اين همان اقدام بزرگي است كه «تولستوي»، پيغمبر عظيم الشأن اسلام را به آن مي‎ستايد و هر چند سابقه منع قرباني بشري به عصر ابراهيم خليل مي‎رسد اما اين محمّد رسول خدا بود كه در ضمن شريعت كامل و جامعي كه از سوي خدا آورد همه سنّت هاي حسنه را احياء و تجديد كرد و امّت بزرگ اسلام را به تأسّي به ابراهيم خليل هدايت نمود.

آري! «تولستوي» مي‎گويد: از چيزهایي كه شك در آن نيست اين است كه محمّد پيغمبر از بزرگترين مردان مصلحي است كه به اجتماع خدمت ارزنده نمودند و همين در فخر او بس است كه امّتي را به نور حق هدايت كرد و آن را چنان قرار داد كه در برابر آرامش و صلح خضوع نمايد و زندگي زهد (و ساده و بي‎تجمّل) را برگزيند و آن را از خونريزي و تقديم قرباني هاي بشري و زنده به گور كردن دختران منع كرد و مردي مثل اين مرد سزاوار تجليل و احترام است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین