گروه مذهبی- آیتالله صافی گلپایگانی در نوشتاری با عنوان «سلسله درسهایی که از حج باید آموخت» نکاتی را در خصوص بهرهگیری از فرصت
حج مطرح کرد که قسمت
اول و
دومو
سوم آن را منتشر نمودیم حال قسمت سوم مطلب را در اختیار بینندگان قرار می دهیم.
به گزارش بولتن نیوز، در بخش چهارم این درس گفتار آمده است:
7. مشعر الحرام
«فَاِذا اَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْكُرُوا اللهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ»؛ شب عيد را به دستوري كه در مناسك حج مرقوم است در مشعر الحرام باید گذراند. در اينجا برنامه عوض ميشود و از چادر و پذيرایي خبري نيست؛ چادرها را كه از عرفات جمع آوري ميكنند يك سر به منا ميبرند.
در مشعرالحرام كه مزدلفه هم به آن ميگويند، همه در بيابان ميمانند و مشغول عبادت و ذكر خدا و دعا ميشوند.
خود اين تغيير مكان براي عبادت و پرستش خدا حال تازه و آمادگي نويني براي حاجيان فراهم مينمايد، اينجا هم برنامه، برنامه خودسازي و توبه و جبران مافات و تعيين خط مشي آينده و تصميم بر مراعات آن است مناجات و راز و نياز با حضرت كريم كار ساز و خواندن دعاهائي كه رسيده در دل شب موجب ارتقاء روح و پرواز فكر ميشود حالي بسيار خوش و روحانيت خاصي دارد. گویي انسان خدا را با خود جليس و همنشين ميبيند.
آن هوا و آن فضاي روح افزا به قدري بهجت انگيز و با صفا و طراوت و ايمان آفرين است كه آدمي گمان ميكند در هوا و فضاي بهشت است. صحيح است كه در بهشت همه گونه نعمت هاي مادي و جسماني و روحاني و عقلاني فراهم است، امّا براي واصلان و مقرّبان بهشت حقيقي قرب الهي و عروج به مقامات روحاني است و به مضمون «يا نعيمي و جنّتي و يا دنياي و آخرتي» نعيم و بهشت و دنيا و آخرتشان، همه قرب خدا است.
8. رمي جمرات
رمي جمره يكي از اعمال واجب حج است كه اگر چه به ظاهر يك عمل ساده است ولي در باطن يك تعبّد بزرگ و اظهار طرد شيطان و پرهيز از طريقههاي شيطاني و راه هاي ابليسي است.
در اينجا با يك حال تصميم و قاطعيت، حاجيان رمي جمره ميكنند و به قول خودشان به ابليس سنگ ميزنند و او را از خود ميرانند.
اين عمل، يك تمرين و تلقين مهمّي است كه نفوس را به مخالفت شيطان و افكار شيطاني وادار ميكند و مثل اين است كه انسان خود را از انديشههاي پليد و اهريمني پاك سازد و همه نيروهاي نفس امّاره را خرد كند خصوصاً كه توأم با خواندن دعاهاي مخصوصه است و خلاصه انسان را متعهّد مينمايد كه هميشه با اين اعلام و شعار قاطع با شيطان در مبارزه باشد و از همه اينها بالاتر، همان روح تعبّد و فرمانبري است كه در اين موقع به صورت هاي مختلف ظاهر ميشود و اين مردم در موقع رمي جمرات اطراف آن سنگ ها اجتماع مينمايند و سنگ هایي را كه از مشعر چيدهاند پياپي ميزنند. در اين ميان، سنگ ها به سر و صورت ديگران هم ميخورد و بعضي مجروح ميشوند.
اين عمل را همه به عنوان اطاعت و انجام فرمان خدا انجام ميدهند و همه با كمال طيب نفس و تسليم و انقياد به اين برنامهها و بدون اينكه به فلسفه و فايده آنها نظر داشته باشند، صرفاً به عنوان عبادت و فرمانبري و بندگي و انجام تكليف الهي عمل مينمايند و اين نهايت درجه خلوص و تسليم بودن در برابر امر و حكم خدا و حقيقت عبادت و پرستش است.
9. قرباني
سابق بر اين، يعني در گذشتههاي دور و وقتي به تاريخ بشريت بسيار عقب برگرديم راجع به قرباني چيزهائي ميخوانيم و ميشنويم كه حقيقتاً شرم آور و با كمال و شرف انسانيّت هيچگونه سازشي ندارد.
در تاريخ بشري انسان هایي را ميبينيم كه براي تعظيم از انسان هائي ديگر مثل خود يا بدتر از خودشان، كسان و فرزندان خود را قرباني ميكردند و نادان هائي را ميبينيم كه انسان زنده و با روح و فكر و هوش را در برابر جماد بيروح و مرده و بياختياري كه آن را پرستش ميكردند قرباني مينمودند.
در اينجا هم رهنمودهاي انبياء و پيغمبران خدا از بشر دستگيري نموده و او را هدايت نموده است. حضرت ابراهيم خليل پيغمبر خدا كه مردم را به توحيد خالص دعوت كرد و در مبارزه با بتپرستي شاهكارهاي او بينظير و نمونه و مجاهداتش زبانزد خاص و عام گشت، به فرمان خدا اين رويه را هم متروك ساخت و ابراهيم عليهالسلام ابتداءً از طرف خدا مأمور به ذبح فرزند (اسماعيل) شد. وقتي اين فرمان را كه در خواب به او اعلام شده بود به فرزندش ابلاغ كرد فرزندش در كمال رضا و تسليم جواب داد: «يا اَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني اِنْ شاءَ اللهُ مِنَ الصّابِرينَ؛ فرمان خدا را اجرا كن؛ مرا از صابران خواهي يافت.»
هنگامي اين پدر و پسر در صحراي مني آن مظهر خلوص نيّت و رضا و تسليم آماده انجام فرمان شدند و ابراهيم كارد را بر گردن فرزند زيباي عزيزش ميكشيد تا سرش را از پيكر پاكش جدا نمايد كارد نبريد و تلاش ابراهيم بي اثر ماند فرمان خدائي رسيد كه «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا» و به فداي ذبح فرزند ذبح گوسفندي پذيرفته شد.
و ابراهيم اطاعت كرد و سپس اين روش از آن حضرت به يادگار ماند و ذبح گوسفند به عنوان قرباني سنّت شد. اين سنّت هم ترك يا نسخ قرباني بشري، و هم ترك قرباي براي غير خدا و هم احسان به فقرا و بينوايان بود و جزء برنامه حج يكي از واجبات حج تمتع و قران مقرر گرديد.
و بايد گفت كه سالروز واقعه تاريخي به اين اهميت كه در آن تقديم قرباني هاي انساني ممنوع شده باشد شايسته است كه در ضمن برنامه حج منظور و بشريت همه ساله از آن تقدير نمايند.
و اين همان اقدام بزرگي است كه «تولستوي»، پيغمبر عظيم الشأن اسلام را به آن ميستايد و هر چند سابقه منع قرباني بشري به عصر ابراهيم خليل ميرسد اما اين محمّد رسول خدا بود كه در ضمن شريعت كامل و جامعي كه از سوي خدا آورد همه سنّت هاي حسنه را احياء و تجديد كرد و امّت بزرگ اسلام را به تأسّي به ابراهيم خليل هدايت نمود.
آري! «تولستوي» ميگويد: از چيزهایي كه شك در آن نيست اين است كه محمّد پيغمبر از بزرگترين مردان مصلحي است كه به اجتماع خدمت ارزنده نمودند و همين در فخر او بس است كه امّتي را به نور حق هدايت كرد و آن را چنان قرار داد كه در برابر آرامش و صلح خضوع نمايد و زندگي زهد (و ساده و بيتجمّل) را برگزيند و آن را از خونريزي و تقديم قرباني هاي بشري و زنده به گور كردن دختران منع كرد و مردي مثل اين مرد سزاوار تجليل و احترام است.