آن روزها، یعنی دقیقا پنج سال پیش، خیابان انقلاب و پل حافظ و چهار راه ولیعصر شلوغ میشد که موجش بقیهی پایتخت و حتی کشور را میگرفت.
گروه سیاسی بولتن نیوز، آن روزها، یعنی دقیقا پنج سال پیش، خیابان انقلاب و پل حافظ و چهار راه ولیعصر شلوغ میشد که موجش بقیهی پایتخت و حتی کشور را میگرفت.
1
آن روزها، یعنی دقیقا پنج سال پیش، خیابان انقلاب و پل حافظ و چهار راه ولیعصر شلوغ میشد که موجش بقیهی پایتخت و حتی کشور را میگرفت. و امروز، یعنی دقیقا از پنج روز پیش، خیابان فرگوسن شلوغ شده است. و جالب اینکه موجش بقیهی امریکا را نگرفته. شاید در نگاه اول پیش خودمان بگوییم: «احتمالا اتفاقات خیابان فرگوسن چندان اهمیت ندارد که حتی نتوانسته روی خیابان بقلیاش هم تأثیر بگذارد.» و شاید از آن طرف بگوییم: «ببین در خیابان انقلاب و بقیهی خیابانهای تهران چه جنایتها شد که آن همه کشور را درگیر خودش کرد.» اما این گره وقتی باز میشود که بدانی خیلیها در امریکا اصلا نمیدانند ایران در قارهی آسیاست یا آفریقا. و یا خیلیها در قلب امریکا هستند که از پیشپا افتادهترین مسائل سیاسی روز اطلاعی ندارند. ارباب رسانه خوب بلد است چطور از هیچ، همه چیز بسازد و کشوری را با آن هیچ بزرگ شده مشغول کند و همان ارباب، کوه را به کاه تقلیل دهد تا آنقدر سبک شود که زور بیرون آمدن از خیابان فرگوسن را نداشته باشد. و چقدر سخت است در این اوضاع، راه را از بیراه تشخیص دادن و اصل و فرع را جابهجا نکردن.
2
آن روزها که انقلاب و حافظ و ولیعصر و بقیهی خیابانهای تهران و ایران غلیان داشتند، یعنی در آن هشت ماه منتهی به نه دی، یک روز حتی یک روز در این مملکت حالت نظامی اعلام نشد. اما در این روزها که فقط و فقط خیابان فرگوسن شلوغ شده است، در همان نقطه حالت نظامی اعلام شده است. چرا؟ چرا به کشوری که هشت ماه در تب سوخت، حتی یک روز هم مسکن حالت نظامی تزریق نشد اما به خیابانی که شاید نصف خیابان ولیعصر خودمان هم نیست، با گذشت تنها پنج روز مجبور میشوند مسکن حالت نظامی را تزریق کنند. همین چیزهاست که باعث میشود به آن هیچ چیز بزرگ شده اعتنا نکنیم و در مورد این کوه کاه شده دقت بیشتری داشته باشیم. چون دائما این سوال در ذهن میچرخد که مگر در خیابان فرگوسن، نطفهی کدام طفل شورشی در حال بسته شدن است که این همه مأمور سقط جنین و سرکوب در آنجا جولان میدهند؟ مگر آنها نمیگویند که مسئلهی خیابان فرگوسن چیز خاصی نیست؟ حالت نظامی برای هیچ؟ شدنیست؟ به قول آن مجری: داریم مردم؟
3
تهران و بعضی شهرهای ایران که ملتهب شده بود، گذشته از سخنگوی کاخ سفید و وزیر امور خارجه و ایکس و ایگرگ، شخص رئیس جمهور
![از آن روزهای خیابان انقلاب تا این روزهای خیابان فرگوسن از آن روزهای خیابان انقلاب تا این روزهای خیابان فرگوسن](/files/fa/news/1393/5/30/285099_693.jpg)
باهوش و مودب امریکا جلوی دوربین قرار گرفت و با حمایت از شورشیان جیرهخور خودشان که آن روزها اسمشان مبارزان راه آزادی بود، رسما دولت جمهوری اسلامی را بخاطر مقابله با اغتشاشگران محکوم کرد. حال جالب اینجاست در دورانی که دولت مستقر در جمهوری اسلامی قرار دوستی با کدخدا بسته، سخنگوی کاخ سفید سخنرانی میکند و میگوید: «ایران در مسئلهی خیابان فرگوسن که یک مسئلهی داخلیست دخالت نکند.» به این میگویند وقاحت از نوع امریکایی. فکر میکنم اگر ما جای رئیس جمهور یا وزیر امور خارجهی کشورمان بودیم، در قبال حادثهی خیابان فرگوسن سکوت نمیکردیم. حالا که انگ دخالت در این ماجرا را به ما چسباندهاند، کاری میکردیم تا حرفشان دروغ نشود و حداقل نسبت به اقدامات نژادپرستانه، خیلی کلی و بدون اشاره به مصداق امروزی آن اظهار نظر میکردم. نمیدانم در اصول و معادلات روابط بینالملل به این کار چه میگویند. اما این را خوب میدانم که باید جواب گستاخی آنها را با همان لحن و خیلی رک و پوست کنده داد. و چه فرصتی بهتر از این. البته فرصت، برای آنهایی که به این قضیه نگاه تکلیفی ندارند. چه اینکه در حادثهی خیابان فرگوسن، تکلیف هر انسانیست که سکوت نکند.
4
شاید هیچ سیاستی به اندازهی "خودزنی" باعث این نشود که دیگران تو را صاحب حق بدانند. و چه ید طولایی دارند این امریکاییها در استفاده از این سیاست. از خودزنی برجهای دو قلو در سال 2001 که باعث شد دو کشور عراق و افغانستان مستقیما به خاک سیاه بنشینند تا خودزنی 2014 امریکا که باز هم در عراق اتفاق افتاده و این بار توسط داعش. کشتن خبرنگار امریکایی توسط حیوانات داعشی و انتشار فیلم سر بریدن او در شبکههای اجتماعی. تا یک بار دیگر، ارباب رسانه بتواند داعش را تبدیل به مسئلهی اصلی شهروندان امریکایی کند و به این طریق، حادثهی خیابان فرگوسن را به حاشیه ببرد.
دروغ به این بزرگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شما بلدید چه طور نیروی لباس شخصی بریزید که بعدا بگید نظامی نشد همه چی ارومه
اگه خون زرده اينا خون فشاني هم داشتند
خواهش میکنم زمانی اینگونه برای دیگران تعیین تکلیف کنید که در کشور خودمان فقط «حق» کاندیدا شدن را برای یک اقلیت مذهبی و یا نژادی قائل شویم!
اما حالت فوق العاده یعنی هیچ کجا امن نیست. هر لحظه ممکن لباس شخصی ها و گارد به جان، ناموس و خانه ات تعرض کنند. این را من نمیگویم. بروید از کسانی بپرسید که سابقه مبارزه با رژیم شاه را داشتند. بپرسید که ساواک و گاردی ها چگونه رفتار میکرند، چگونه حکومت نظامی اعلام میکردند و پنچ سال پیش ما چه کردیم؟
امیدوارم کسانی که هنوز با اغتشاشگران سال 88 موافقند وآنها را خداجو میخواندندو همینطور منتظرند دولت کنونی دست دوستی به کدخدای شیطان صفت دراز کند، با خواندن این متن زیبا و کارشناسانه به حقیقت ماجرا پی ببرند و بدانند که آمریکا طرفدار هیچ حزب و مذهبی نیست و برا رسیدن به منافع خود حتی حاضراست دست به خودزنی های سیاسی نیز بزنندتا افکار عمومی که اکثرا انسانهای ساده لوحی بیش نیستن را خواب کرده تا به اهداف خبیثانه خود برسند.
یاعلی