گروه فرهنگ و هنر بولتن نیوزگلولهی شعر بر گلولهی آتش پیروز استبه گزارش خبرنگار مهر، علی محمد مودب شاعر و مدیر موسسه فرهنگی شهرستان ادب با سرودن قطعه شعر سپید بلندی به حمایت از مردم و کودکان مظلوم غزه پرداخته است. این قطعه شعر که از تازهترین سرودههای مودب به شمار میرود به شرح زیر است:
ماه گلوله خورده است
و هر ستاره ترکشی است در سینه آسمان
ماه گلوله خورده و میگرید
و خورشید را بمبهای فسفری آتش زدهاند
ابرها پیکرهایی متلاشیاند و بادها کودکانی سیلیخورده و گیج
دریا را موج انفجار گرفته است
دریا را موج انفجار گرفته است
کودکان را میبیند که در ساحل گلوله میخورند
سرها را میبیند که شوت میشوند
سرها از میدانهای فوتبال به میدانهای والیبال شوت میشوند
سرها از مدرسهها به خیابانها
از خیابانها به بازارها و از بازارها به همه جا شوت میشوند
توفان سنگریزه میوزد و غنچهها مدفوناند
توفان شن میوزد از آسمان
از آسمان ماهواره و اینترنت بیسیم
و ما صبورتر از شتران
صفحات نمایشگرها پلک دوم ماست
توفان شن میوزد و چشمهها شیمیاییاند
و ماهیان روشن، بمبهای فسفری را خوب میشناسند
همه چیز روشن است
همه چیز روشن است
در همه جا همه چیز روشن است
در دمشق و حلب، در موصل و غزه
همه چیز از چهره شهیدان و آتش انفجارها روشن است
همه چیز در آینههای تاریخ روشن است
اگر عروج بر فلک سروری به دشواری نبود
و از هفت خوان شمشیر و خون نمیگذشت
فرقی نمیماند میان عرفات و نصرالله
در نام حافظ اسد تصریح روشنی است
هر تصویر یاسرعرفات کنایههای ظریفی دار
همه چیز روشن است
در همه جا همه چیز روشن است
همه چیز از چهره شهیدان و آتش انفجارها روشن است
تنها ما خاموش و تاریک
به اشاره سخن میگوییم
و حماسهی ما عوض کردن کانال است و شکستن آینه
نمیخواهمت اینگونه خونین ببینم ای چهرهی من
نمیخواهمت اینگونه در باران ملخ ببینم ای گلستان من
ای گل سرخ کوچک! ای غزه!
نمیخواهمت اینگونه آماج لگدها ببینم ای کودک فلسطینی!
نمیخواهم ببینم
نمیخواهم ببینم
من عربستانم با سینهای نفتی
که کودکان عرب از پستان من آتش میگیرند
مصرم من
و اهرام پشت خمیدهی مناند
نمیتوانم خم شوم و زنجیر گذرگاه رفح را برای کودکان سرطانی بیندازم
نمیتوانم گهوارهی موسی را از نیل بردارم
دستم میلرزد
نمیتوانم در آغوش بگیرم
دخترکی را که در سرش ترکشی است
استانبولم من و از پس اینهمه مناره
دود حریقهای تو را نمیتوانم ببینم
استانبولم و سرم به بستهبندی دموکراسی آمریکایی گرم است
به صادرات اعتراضات مدنی مدرن
به صادرات اعتراضات مدنی مسلحانه!
ترافیک تهرانم من و سرم شلوغ است
به قیمت ماشینها فکر میکنم عزیزکم
به بالا و پایین شدن نرخ دلار
و به چهار میلیاردی که 5+1 واریز خواهند کرد ان شاء الله !
گرفتارم برادرم! خواهرم! جوانم! جانم!
به رویایی شیرین فکر میکنم
به کسی که با دستی دستم را میفشارد
و با دستی گلوی تو را
با دستی دستم را میفشارد
و با دستی مردی را در حمص از پنجرهی خانهاش پرت میکند
با دستی دستم را میفشارد
و با دستی دخترکی سه ساله را در «الزهرا»ی سوریه به زنجیر میکشد
با دستی دستم را میفشارد
و با دستی پدر و مادر دخترک را پیش چشمش ذبح شرعی میکند
با دستی دستم را میفشارد
و با دستی دیگر از این همه فیلم میگیرد
از تساوی ایران و آرژانتین
از توپگیری ظریف
از شکستن کمر نیمار
از جای دندانهای سوارز
از شکستن ستون فقرات خاورمیانه
در رویای چیزی هستم
در رویای کسی که در شبکهای خانم اشتون است
و در شبکهای خلیفهی چندش داعش
در شبکهای لیونل مسی است که بر دیوار حایل یادگاری مینویسد
و در شبکه ای باز خانم اشتون است
در اعتراضات مدنی مسلحانه در اوکراین!
(کاش میشد لااقل با خود آنجلینا جولی مذاکره کرد
نه با این مدیر برنامههای پاتال و عوضی)
مغزم دهها شبکهی تلویزیونی است
چهرهام چیزی شبیه بیبیسی فارسی
مغزم دهها صفحهی روزنامه است
روزنامههایی که بوی دلارهای بیپشتوانه میدهند
بوی دلارهای چاپ صبح
روزنامههایی انگلیسی- فارسی، _فینگلیش!_
روزنامههایی شبیه کاغذ کادو با طرح پاپانوئل
روزنامههایی برای کادو کردن استعمار،تجاوز، لیبرالیسم
روزنامههایی برای کادو کردن موشکها و بمبهای خوشهای و فسفری
روزنامههایی برای کادو کردن سرهای بریده
اما خون بر شمشیر پیروز است
و خط آتش روزنامهها را خاموش خواهد کرد
تو را در اینهمه غوغا گم کردهایم
خواهرم غزه!
برادرم فلسطین!
اما صدای امام خمینی ما را بیدار خواهد کرد
و راهپیمایان روز قدس، ترافیک رویاها را تعطیل اعلام می کنند
تو را گاهی گم می کنیم
اما تو باز کریمانه همان کلید کوچک خونینی
که دروازههای فردا را به روی ما خواهی گشود
یا من یحی العظام و هی رمیم
یا من یحی العظام و هی رمیم
یا من یحی العظام و هی رمیم
تو به گوشیهای کرهای ما زنگ نمیزنی
تو از ما چشم یاری نداری
جزو لایکهای ما نیستی و در فیسبوک ما کامنت نمیگذاری
اما خدای لیله الاسری ما را به مسجد الاقصی خواهد رساند
ذرهبین فرهنگی: افکار عمومی دنیا بیشتر از اینها نیازمند چنین کارهاییست. تا آنهایی که به زور اربابان تزویر به خواب رفتهاند و یا آنهایی که خودشان را به خواب زدهاند، حداقل بدانند که بیدارانی در این مملکت هستند که دادخواهی مظلوم را فریاد میزنند.
مسئول ویزای فرهنگی در ایران کیست؟رضا محمدی یکی از بزرگترین شاعران افغانستانی است که سالهای زیادی در ایران بوده است. او عاشق ایران است. او میگوید: «ایران» عشق من است اما برای گرفتن یک ویزا ماهها اذیت میشوم.
ذرهبین فرهنگی: ویزای فرهنگی یکی از بهترین ابزارها برای در اختیار گرفتن اندوختهی شخصیتهای فرهنگی کشورهای دیگر است. این ابزار به خوبی در کشورهای مختلف به کار گرفته میشود اما متأسفانه ما در ایران، حتی نمیتوانیم این خدمت را در اختیار شعرای افغانی قرار دهیم. به همین دلیل میبینیم که این ذخیرهی فرهنگی و سایر ذخایر فرهنگی بقیهی ملل، به کشورهای دیگر منتقل میشوند. حالا چه کسی باید این معضل را سر و سامان دهد، الله اعلم...
بهترین خدمت رسانهی ملی به دولت، نقدمنصفانه و بدیلانهی آن استضرغامی در همایش اساتید و دانشجویان خارج از کشور عنوان کرد: سایه حاشیههای سیاسی بر برنامههای تلویزیون/ رسانه صداوسیما به دولت، هم خدمات میدهد و هم انتقاد میکند. رئیس رسانه ملی گفت: متاسفانه برخی اوقات فضاهای حاشیهای سیاسی روی بحثهای عمیق برنامههای تلویزیونی سایه میاندازد که آثار منفی بسیاری به همراه دارد.
ذرهبین فرهنگی: به نظر میرسد بهترین خدمتی که رسانهی ملی به هر دولتی میتواند ارائه دهد در دو کار اساسی خلاصه میشود. اولین خدمت، بیان خدمات دولتها و تبلیغ آنها در افکار عمومیست و دومین خدمت، نقد منصفانه و بدیلانهی عملکرد دولتهاست. البته باید سعهی صدر کافی در دولتها نیز باشد تا این نقدها را با تخریب یکی ندانند و به بهانههای سیاسی مانع از پخش برنامههای انتقادی نشود. از سوی دیگر، رسانهی ملی هم عنوان منتقد را به هر کسی ندهد تا قضیهی نقد، لوث نشود.
بالاخره اصغرآقا موضعش را مشخص و شفاف کرداصغرفرهادی مطرح کرد: رفتار رژیم صهیونیستی دیکتاتورمآبانه است / کشتار مردم غزه را متوقف کنید. اصغر فرهادی کارگردان سینمای ایران با تاکید بر لزوم توقف هر چه سریعتر کشتار مردم بی گناه غزه، عنوان کرد که رفتار رژیم صهیونیستی دیکتاتورمآبانه و در راستای نسلکشی است.
ذرهبین فرهنگی: اصغرفرهادی که چندی پیش به همراه نسرین ستوده کمپینی درخصوص درگیریهای اخیر فلسطین راه انداخته بود، با مخالفت شدید رسانههای ایرانی روبهرو شد. علت این مخالفت هم به واکنش خنثی او برمیگشت. زیرا در آن کمپین هیچ اشارهای به ظلم اسرائیلیها و مظلومیت مردم فلسطین نشده بود. حالا انگار آن مخالفتها اثرش را گذاشته و اینک میبینیم که اصغرآقا، در موضعی شفاف به محکومیت اسرائیل پرداخته است. البته توقع ما از همهی هنرمندان این است که همواره به موقع و شفاف و قاطع درخصوص چنین مسائلی اظهارنظر کرده تا رسالت هنری و انسانیشان را به خوبی ایفا کنند. هرچند امیدواریم این جنس محکومیت، از جنس محکومیت بیبیسی نباشد...