گروه سیاسی، پیشازاین غرب میگفت اصلاً نباید ایران غنیسازی داشته باشد. درواقع اینکه پنج بهعلاوه یک حق ایران را برای غنیسازی به رسمیت شناخته، امتیاز بزرگی است که به ایران میدهد و در مقابل خواستار محدودیتهای زیادی است.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از تایمز اسرائیل، مارک فیتز پاتریک مدیر بخش منع تکثیر و خلع سلاح در موسسه بینالمللی مطالعات راهبردی در گفتوگو با وبسایت این موسسه گفت: توافقی کارآمد در باره مسئله هسته ای ایران به غرب ثابت میکند که آیا میتواند به ایران اعتماد کند.
تحریمهای بیشتر علیه ایران لزوماً به حل مسئله هستهای کمک نمیکند ضمن آنکه هماکنون طرفها سعی میکنند با مسائل عملگرا برخورد کنند و به خواستههای یکدیگر احترام بگذارند.
از همان ابتدا کاملاً قابل پیشبینی بود که این گفتگوها تمدید خواهد شد. درهرحال تا بیستم ژوئیه که بهعنوان ضربالاجل دوره ششماهه تعیینشده بود توافق جامع حاصل نشد و علت آن وجود اختلافات عمیق درباره اندازه و دامنه برنامه غنیسازی که ایران میتواند داشته باشد، بود.
ایران میخواهد برنامه غنیسازی خود را بهاندازهای که دارد حفظ کند اما طرفهای دیگر میخواهند این برنامه به میزان قابلتوجهی محدود شود.البته آنها گفتهاند راضی هستند ایران برنامه غنیسازی داشته باشند که با نیازهای واقعی و عملیاش همخوانی داشته باشد.
این بزرگترین امتیازی است که غرب حاضرشده است به ایران بدهد. پیشازاین غرب میگفت اصلاً نباید ایران غنیسازی داشته باشد. درواقع اینکه پنج بهعلاوه یک حق ایران را برای غنیسازی به رسمیت شناخته، امتیاز بزرگی است که به ایران میدهد و در مقابل خواستار محدودیتهای زیادی است.
جان کری وزیر خارجه آمریکا پسازآنکه خبر تمدید مذاکرات اعلام شد، درباره قسمتهایی که پیشرفت صورت گرفته است صحبت کرد. ازجمله میتوان به پیشرفت در گفتگوها درباره راکتور تحقیقاتی اراک اشاره کرد. این راکتور موضوع نگرانی است زیرا بر اساس طرح فعلی، میتوان برای ساخت یک یا دو سلاح اتمی در سال در آن پلوتونیوم تسلیحاتی تولید کرد. ایران توافق کرده است طرح این راکتور را تغییر دهد تا تولید پلوتونیوم آن در سال فقط حدود یک کیلوگرم باشد.
حال سؤال این است که آیا این تغییر قابل بازگشت است به همین علت هم غرب خواستار تغییرات بیشتر در این راکتور است. به نظر من این مسئله قابلحل بود. اما مسائل دیگری وجود داشت که باعث شد دو طرف بهنوعی مسئله اراک را بهعنوان مسئلهای تقریباً حلشده فعلاً کنار گذاشتند.
آنها مسئله فردو را نیز تقریباً حل کردند. این مسئله قبلاً عامل نگرانی زیادی بود زیرا این تأسیسات در زیرزمین و در دل کوه قرار دارد و ایران در آن اورانیوم بیستدرصدی تولید میکرد. ایران بر اساس توافقنامه اولیه غنیسازی بیستدرصدی را در این تأسیسات متوقف و قبول کرد تأسیسات فردو به تأسیساتی برای تحقیق و توسعه تبدیل شود و دیگر بهعنوان کارخانه غنیسازی از آن استفاده نشود. البته هنوز باید روی جزئیات کار شود اما فکر میکنم ایران بهنوعی حاضرشده است سه هزار سانتریفیوژ را از این تأسیسات بردارد.
هفتم ژوئیه ما دیدیم رهبر معظم ایران سخنرانی مهمی ایراد کرد. او گفت ایران مطلقاً معادل بیش از یکصد هزار سانتریفیوژ نیاز دارد. این ده برابر تعداد سانتریفیوژهایی است که ایرانهماکنون دارد. درواقع این مسئله میتواند بهکل مذاکرات و توافقات را به شکست بکشاند. درحالیکه مذاکرهکنندگان ایرانی حرفهای متفاوتی میزدند که این احساس را در شما ایجاد میکرد که آنها انعطافپذیری دارند، اما به نظر میرسد رهبری معظم ایران بهنوعی خطوط قرمزی را برای مذاکرهکنندگان ایرانی تعیین کرده است که نباید با محدود شدن بیشتر برنامه غنیسازی موافقت کنند و در آینده نهچندان دور این برنامه حتی بسیار گستردهتر خواهد شد. درحالیکه غرب نهتنها میگوید باید امروز برنامه غنیسازی ایران محدود شود بلکه در آینده نیز باید محدودیتهایی اعمال شود. در چهار ماه آینده باید بر این مانع غلبه کرد تا بتوان به توافق نهایی رسید.
به نظر من امکان تحول و موفقیت در مذاکرات وجود دارد. مسائل دیگری بودهاند که ایران در طول سالهای گذشته گفته بود خط قرمز مطلق آنهاست اما درنهایت درباره آنها مصالحه کرد. زمانی آنها میگفتند که غرب باید مطلقاً اعلام کند که ایران حق غنیسازی دارد. اما روزی رسید که آنها قبول کردند که نیازی نیست حتماً این مسئله بهصورت رسمی اعلام شود. آنها میگفتند نمیتوانند فردو را تغییر دهند اما اکنون قبول کردهاند آن را تغییر دهند. بنابراین میبینیم آنها حاضرند برای رسیدن به توافق انعطاف نشان دهند.
اینکه آیا مذاکرات چهار ماه آینده بیثمر خواهد بود، من اینطور فکر نمیکنم. به نظر من تا زمانی که دیپلماسی ادامه دارد پیشرفت برنامه هستهای ایران متوقف است و آنها به سلاح اتمی نزدیکتر نمیشوند و این مسئلهای مهم برای ماست. درواقع جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایرانهمچنان مهم است. شاید در این چهار ماه آنها به توافقی غیر جامع برسند که برای مثال قضیه اراک حل شود و دیگر نگرانی درباره تولید پلوتونیوم تسلیحاتی در این راکتور وجود نداشته باشد. البته مذاکرهکنندگان هنوز باید قضیه غنیسازی را حل کنند اما موفقیت در برخی از قسمتها میتواند این امکان را برای دو طرف ایجاد کند که بگویند این گفتگوها دستاوردی عینی داشته و دیپلماسی ثمربخش بوده است. به نظر من یکی از بهترین گزینهها این است که اگر توافق جامع حاصل نشود، دستکم مذاکرات دوباره تمدید شود. البته برخی ممکن است بگویند اساساً ایران دنبال خرید زمان است اما مسئله این است که ایران به سلاح اتمی نزدیکتر نمیشود. به نظر من اینیکی دیگر از دستاوردهایی است که چندانهم بد نخواهد بود.
به نظر من کاملاً روشن است تحریمهای شدیدی که علیه ایران وضعشده است، شرط ضروری بود تا ما اکنون به این نقطه برسیم. اما تحریمها شرط کافی نبوده است. درواقع باید رهبرانی عملگرا در هر دو طرف وجود میداشت که تمایل به گفتگو داشته باشند و بخواهند سازش کنند.
این شرط درباره دولت روحانی در تهران و درباره دولت اوباما در واشنگتن فراهم بوده است. البته تا اینجا ایران آنقدر عملگرا نبوده است که توافق نهایی را محقق کند اما دستکم ما توانستهایم به علت عملگرا بودن دولت روحانی به این نقطه برسیم. بنابراین تحریمها بخشی از علت بوده است.
سؤال بعدی که ممکن است پرسیده شود این است که اگر تحریمها باعث شد ما به این مرحله برسیم چرا نباید تحریمهای بیشتری اعمال شود تا ما را از مانع بعدی عبور دهد. این دقیقاً مثل این است که بگوییم مقدار کمی از یک دارو برای شما خوب است اما این بدان معنا نیست که لزوماً مقدار بیشتری از آن دارو برای شما مفیدتر خواهد بود. تحریمها نیز همین ویژگی را دارد که گاهی مقدار بیشتر آن لزوماً بهتر نیست.
اصلاح طالبان را بیاوید سر کار تا دومرتبه غرب بهتون بگه اصلاً نباید ایران غنیسازی داشته باشد