گروه بین الملل، این مقاله بخشی از سری مقالات ماهانۀ میشل کوگلمن است که به تشریح سناریوهای احتمالی بعد از 2014 در مورد افغانستان می پردازد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارن پالیسی _ میشل کوگلمن، در سال های اخیر و به ویژه در هفته های اخیر و در میان دستاوردهای سریع و نگران کنندۀ گروه شبه نظامی موسوم به دولت اسلامی در عراق و سوریه (ISIS) - ، مطالب زیادی در مورد نقشی که ایران در کشور همسایه اش عراق دارد نوشته شده است .
اما مطالب نسبتا کمتری در مورد نقشی گفته شده که ایران در یکی دیگر از همسایگانش بازی می کند. افغانستان، کشوری که پس از وقایع 11 سپتامبر ایالات متحده جنگ دیگر خود را در آن بر پا کرده است .
نقشی که هم اکنون ایران در افغانستان بازی می کند نسبتا سازنده است. منافع ایالات متحده و ایران در این کشور (از جمله ثبات) بیشتر وقت ها همگر و همسوست . تهران می تواند به پیشبرد و توسعۀ این منافع در افغانستان پس از 2014 کمک کند، به ویژه، اگر روند بهبود روابط از دیر باز پر تنش ایران با واشنگتن ادامه یابد.
تهران پیش از این هم به دولت ایالات متحده در افغانستان کمک کرده است. در کنفرانس بن در سال 2001، این ایران بود که به بن بست ها بر سر ترکیب اولین دولت افغانستان پس از طالبان خاتمه داد. جیمز دابینز، نماینده ایالات متحده در بن، تعریف کرد که چگونه محمد جواد ظریف، نماینده وقت ، و وزیر امور خارجه فعلی ایران با یونس قانونی، نماینده ائتلاف شمال، در گوشه ای از اتاق مذاکره گفتگویی کوتاه و زیرگوشی کرد و یک دقیقه بعد، قانونی به میز مذاکره باز گشت و توافق به امضا رسید.
تهران و واشنگتن همچنین برای مقابله با طالبان و القاعده با یکدیگر همکاری کرده اند. به گزارش باربارا اسلاوین، روزنامه نگار ، در سال های اولیۀ پس از ورود نیروهای بین المللی به افغانستان در سال 2001، تهران چهره های مرتبط با القاعده را در خاک خود دستگیر کرد و نقشه هایی به واشنگتن داد که مواضع طالبان در افغانستان را به خوبی مشخص می کرد.
همچنین به گفتۀ دابینز، ارتش ایران به عنوان بخشی از برنامه ای به رهبری ایالات متحده برای بازسازی ارتش افغانستان ، آموزش 20000 نیروی افغان را پیشنهاد کرد. این همکاری می توانست حتی بیشتر از این هم ادامه داشته باشد.
در سال 2003، تهران طی یک پیشنهاد رسمی اعلام کرد که آماده است تا باب مذاکرات جامعی را با واشنگتن باز کند، اما این پیشنهاد توسط دولت جرج بوش نادیده گرفته شد و افغانستان یکی از نکات مهم دستور کار این مذاکرات بود.
این همکاری نباید تعجب برانگیز باشد. وقتی پای افغانستان و بخصوص طالبان به میان می آید، تهران و واشنگتن در مورد بسیاری از مسائل مجبورند رو در روی هم بنشینند و گفتگو کنند ، ایران شیعه همچنان از تصور اینکه افغانستان بار دیگر به دست طالبان سنی بیافتد وحشت دارد اما با این حال، نگرانی های فرقه ای تنها علت این نگرانی نیست.
طالبان در سال 1998، نُه نفر از دیپلمات های ایرانی را در حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف کشت. در پاسخ، ایران 200000 نیروی خود را در مرز خود با افغانستان بسیج کرد و تقریبا آمادۀ جنگ شد. جای تعجب نیست که تهران ( که هیچگاه دولت طالبان را به رسمیت نشناخته ) مخالفت خود با حکومت طالبان را آشکار کند و این نمایش ضد طالبان امروز هم چندان تغییری نکرده است. یک متخصص ایرانی می گفت که تهران از چشم انداز تسلط ISIS در غرب و طالبان در شرق خود و افتادن در چنین ورطۀ هولناکی وحشت دارد.
بعد فاکتور مواد مخدر نیز در کار است: یاغی گری طالبان بطور عمده از راه قاچاق مواد مخدر تامین مالی می شود و ایران مقصد اصلی این قاچاق است. این تجارت غیرقانونی ، بحران حاد مواد مخدر در ایران را وخیم تر می کند. ایران دارای یکی از بالاترین نرخ های استفاده از مواد مخدر در جهان است، و از بیماری همه گیر اعتیاد به هروئین رنج می برد.
دلیل خوبی برای این باور وجود دارد که تهران بی شک خواستار یک افغانستان با ثبات است. بی ثباتی بیشتر افغانستان، بی شک قاچاق مواد مخدر را تشدید خواهد کرد. علاوه بر این، به هجوم پناهندگان بیشتر افغان به داخل خاک ایران ( که از نظر تعداد پناهندگان افغانی بعد از پاکستان قرار دارد ) منجر می شود.
مهاجران افغانی در سال های اخیر، روز به روز منفور تر شده ، و بسیاری از آنها اخراج شده اند. تهران همچنین به احتمال زیاد نگران آن است که مبادا بدتر شدن شرایط امنیتی افغانستان ، به نیروهای ضد شیعه، از جمله سازمان پاکستانی لشکر جانگوی که فرماندهانش وعده داده اند بعد از خروج نیروهای بین المللی از افغانستان وارد این کشور شوند جسارت بیشتری برای حمله بدهد. گرچه ایران بطور علنی با حضور سربازان امریکایی در افغانستان مخالف است، اما در خفا، احتمالا باقی ماندن این نیروها را پس ازسال 2014 با خوشنودی می پذیرد.
تهران همچنین مانند آمریکا تمایل دارد که افغانستان با آسیای جنوبی و مرکزی یکپارچه تر باشد. ایران پروژه های راه آهن، و خط لوله را با همین هدف دنبال کرده است، تا بتواند با کشورهای آسیای مرکزی ارتباط بهتری داشته باشد
این کشور همچنین با هند در احداث بندری همکاری می کند تا تجارت هند را با افغانستان و آسیای میانه تسهیل کند. هند با استفاده از بندر چابهار ، می تواند به جای عبور از مسیرهای طولانی تر پاکستان از مسیرهای فرعی عبور کند.
این تلاش ها با ابتکار عمل "جاده ابریشم جدید" واشنگتن همراه شد که هدف آن توسعه بازارهای انرژی منطقه ای در آسیای مرکزی و جنوبی و به طور گسترده تر ، افزایش تجارت مرزی و حمل و نقل در سراسر این مناطق است. با این حال، تحریم های ایالات متحده علیه ایران مانع از دستیابی تهران به منابع مالی بین المللی برای برخی از پروژه های این کشور شده است.
لغو تدریجی این تحریم ها که نتیجه احتمالی بهبود روابط دو جانبه است، می تواند موجب تامین مالی بیشتری شود و موجب پیشرفت جهشی طرح های یکپارچه سازی منطقه ای گردد.
ایران نیز مانند بسیاری از همسایگان افغانستان، به شدت با مسائل این کشور درگیراست که این امر تا حد زیادی از روابط فرهنگی مشترک بین دو کشور نشات می گیرد. شهر هرات افغانستان تا سال1857 بخشی از کشور ایران بوده است.
یکی از دو زبان رسمی افغانستان زبان دری ، گویشی از زبان رسمی فارسی ایران است. تهران بازیکن اقتصادی بزرگی در افغانستان محسوب می شود ؛ میزان 540 میلیون دلاری که این کشور در سال 2002 در کنفرانس اهدا کنندگان متعهد شد ، بزرگترین مقداری بود که یک کشور غیر عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) اهدا میکرد. ایران انواع کالاهای اساسی را از جمله غذا، دارو، و نفت به افغانستان صادر می کند و مبلغ50 میلیون دلار نیز بطور سالانه برای مبارزه با مواد مخدر به این کشور می پردازد . تجارت دو جانبه میان این دو کشور بین سال های 2011 و 2013 بیش از دو برابر شده است. ناظران ایران می گویند که تهران در تلاش برای افزایش ثبات در افغانستان پس از 2014 ، احتمالا کمک های اقتصادی خود را افزایش می دهد.
ایران در افغانستان از نفوذ قابل توجهی برخوردار است ، به ویژه در میان شیعیان این کشور ، که حدود 20 درصد از کل جمعیت آن را تشکیل می دهند . با این حال، با توجه به مطالعه جدید RAND ، ایران به دنبال گسترش روابط خود به جوامع غیر شیعۀ این کشور است. تهران بودجه بسیاری از سازمان های غیر دولتی ، مدارس و نهادهای رسانه ای افغانستان را تامین می کند. همچنین روابط خود را با گروه های پشتون اسلامی ، از حزب اسلامی گرفته تا طالبان تقویت می کند.
اما این کمک رسانی ها و تعاملات نتایج متناقضی به بار آورده است. بعضی افغان ها، به ویژه شیعیان، از حضور ایران حمایت می کنند. اما برخی دیگر مقاومت می کنند.
با این وجود، ایران آماده است تا به یکی از تاثیر گذارترین بازیگران منطقه ای در افغانستان پس از 2014 تبدیل شود. پکن، با وجود نقش مهم اقتصادی خود، همچنان نمود سیاسی ضعیف خود را حفظ می کند. اسلام آباد روابط ضعیفی با کابل دارد ، و سلطۀ پاکستان بر طالبان افغانستان ، احتمالا با اغراق همراه است.
حتی دهلی نو، که قرارداد استراتژیک با کابل امضا کرده، با توجه به تهدید گروه های شبه نظامی ضد هندی که به طور منظم به منافع هند حمله می کنند دامنه فعالیت های خود را محدود خواهد کرد. ایران، اما در عوض، از لحاظ سیاسی و اقتصادی یکسره درگیر و مشغول است.
در نهایت، اما میزان نقش ایران در ایجاد ثبات در افغانستان آینده به عوامل متعددی بستگی دارد . آیا دیپلماسی ایران در افغانستان و کمک های این کشور به واقع فراگیر خواهد بود، یا اینکه تا حد زیادی بر اساس ملاحظات فرقه ای و قومیتی استوار می گردد، و در این صورت، خطر بروز قطبی شدگی و بی ثباتی را در پی خواهد داشت؟ با توجه به رابطه شخصی محکمی که بین رهبران ایران و رئيس جمهور پیشین افغانستان وجود داشته آیا تهران قادر به حفظ روابط دوستانه با کابل در دوران پس از کرزی خواهد بود
با این حال، شاید مهم ترین عامل، خط سیر روابط ایران و آمریکا باشد. در صورتی که روابط به سمت گرم شدن پیش برود ، تهران به احتمال زیاد رفتار خود را در حمایت از طالبان محدود می کند اما، اگر روابط دو جانبه دچار لغزش و یا بدتر شود ، آنگاه انتظار می رود این اقدامات به شدت افزایش یابد.
نتیجه مذاکرات در حال انجام بر سر برنامه هسته ای ایران ( که آخرین مهلت تعیین شده برای رسیدن به توافق جامع ژوئیه 20 است)را می توان به عنوان طلیعۀ آشتی و گسترش چشم انداز ثبات در افغانستان تلقی کرد.