کد خبر: ۲۱۰۱۸۸
تاریخ انتشار:
دلایل بی اعتمادی جمهوری اسلامی ایران به آمریکا

بررسی سوابق خلف وعده و بی اعتمادی به تعهدات مکتوب و غیر مکتوب آمریکا

ادعاهای رسانه های آمریکایی و برخی مواضع سران کشورهای غربی در بی اعتمادی به ایران، در حالی است که سوابق خلف وعده و بی اعتمادی حتی به تعهدات مکتوب آن ها نشان می دهد که این غربی ها هستند که منجر به ایجاد بی اعتمادی هستند.

گروه بین الملل، ادعاهای رسانه های آمریکایی و برخی مواضع سران کشورهای غربی در بی اعتمادی به ایران، در حالی است که سوابق خلف وعده و بی اعتمادی حتی به تعهدات مکتوب آن ها نشان می دهد که این غربی ها هستند که منجر به ایجاد بی اعتمادی هستند.

به گزارش بولتن نیوز، در این رابطه می توان به مواردی مانند؛ عدم تحویل سوخت 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران؛ عدم تکمیل نیروگاه بوشهر با وجود قرارداد توسط آمریکا؛ عدم اجرای تعهدات در معاهدات گذشته و... اشاره کرد.

برای فهمیدن اینکه چرا آمریکا در ذهن رهبر ایران آنقدر فریبکار و بی اعتماد جلوه کرده است دلایل مختلفی دارد که جز با ریشه یابی تاریخی این مساله نمایان نخواهد شد.

کودتای 28 مرداد

پس از گذشت ۶۰ سال از سرنگونی دولت مصدق، سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا)، در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ با خارج کردن اسنادی از طبقه بندی محرمانه به نقش خود در این کودتا اعتراف کرد. در اسنادی که از طبقه بندی محرمانه خارج شده اند ارجاعاتی به رمز آژاکس (رمز عملیات آمریکایی ها در کودتای ۲۸ مرداد) وجود دارد. این اسناد از جمله شامل پرونده های کاری کرمیت روزولت، (مامور اطلاعاتی ارشد آمریکا در خاورمیانه و ایران) که در روزهای منتهی به کودتا در تهران به سر می برد نیز هستند.

مجله «فارین پالیسی» در حاشیه انتشار این اسناد آورده «سرویس های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا برای تحقق اهداف خود در اجرای کودتا، پروژه ای چندلایه و پیچیده را هم زمان به پیش بردند: استفاده از ماشین پروپاگاندای خود برای تخریب وجهه سیاسی محمد مصدق، رشوه دادن به برخی از نمایندگان وقت پارلمان ایران، سازماندهی نیروهای نظامی و در نهایت به راه انداختن راه پیمایی ها و اعتراضات خیابانی.» بخشی از اسناد سیا درباره ایران که به مقطع کودتا مربوط می شوند در دهه ۱۹۶۰ از میان رفته اند، سیا ادعا می کند در بایگانی های امن خود جای کافی برای نگهداری آنها نداشته است.

سیا در مقدمه یکی از سندها که متعلق به سال ۱۹۵۴ است می نویسد: «هدف عملیات آژاکس سرنگونی دولت محمد مصدق، بازسازی منزلت و قدرت شاه و جایگزینی دولت مصدق با دولتی بود که ایران را با سیاست هایی سازنده اداره کند.» بنا به این سند همچنین هدف کودتا این بوده که دولتی بر سر کار بیاید که دولت های غربی بتوانند درباره بازار نفت با آن به توافق برسند.

سفارت یا مرکز براندازی؟

پس از پیروزی انقلاب در بهمن ماه 1357 افسران سازمان سیا (CIA) با استفاده از شرایط نابسامان بعد از انقلاب و درهم ریختگی و نامشخص بودن حوزه مسئولیت ها که نتیجه طبیعی هر انقلابی است، سعی کردند تا با نفوذ در مناطق کلیدی و حساس انقلاب اسلامی از تعمیق و گسترش هر چه بیشتر آن جلوگیری نمایند.

لانه جاسوسی آمریکا با ایجاد شبکه های جاسوسی و اطلاعاتی در پی آن بود تا با بحران آفرینی، تضعیف نیروهای اصیل انقلاب و جایگاه و شخصیت حضرت امام و همچنین ایجاد گسست و شکاف میان رهبری و نسل جوان، فعال ترین و انقلابی ترین نیروی اجتماع را از رهبری دور کند تا بتواند با تاثیر بر آنها و نفوذ در ارتش، حرکت انقلابی مردم ایران را آسیب پذیر نماید. از طرفی سفارت آمریکا مسئول انحراف افکار عمومی از خطرات شیطان بزرگ در ایران نیز بود. به همین دلایل مسئولین سفارت آمریکا در پی آن بودند تا با برقراری ارتباط با مسئولین دولت موقت راه رسیدن به اهدافشان را تسهیل کنند.

از همین روی تسخیر لانه جاسوسی و گروگان گیری 444 روزه بیش از 50 نفر از کارکنان سفارت آمریکا از سوی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اقدامی بزرگ و بی نظیر، نه فقط درسطح کشور یا منطقه، بلکه حرکتی شگرف و غیرقابل پیش بینی در سطح جهان بود.

در ادامه با نگاهی به اسناد سفارت آمریکا علاوه بر آشکار شدن ماهیت شیطانی امریکا باعث شد تا درباره ی اشخاص وگروه های مختلف که شفاف ساختن نظریات، مواضع و عملکرد آنها به شناسایی یاران واقعی انقلاب و حذف نیروهای سازشکار و ضد انقلاب از صحنه ی سیاسی کشور منجرشد، کمک شایانی انجام داد.

حمله نظامی

در پی ناکامی دولت ایالات متحده آمریکا در اعمال فشار سیاسی و اقتصادی برای آزادی گروگان های آمریکایی در تهران که در ماجرای تصرف سفارت آمریکا بازداشت شده بودند، جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا دستور انجام عملیات نظامی را صادر کرد.

از همین رو یگان ویژه دلتا فورس نیروهای مسلح آمریکا، ماموریت پیدا کردند گروگان های آمریکایی را در یک عملیات کماندویی آزاد کرده و به آمریکا باز گردانند. این عملیات که به دلیل مشکلات فنی و جوی پیش بینی نشده به شکست انجامید به عملیات طبس مشهور شد.

حادثه طبس از زبان فرمانده نظامیان آمریکایی نیروی افسانه ای، شکست ناپذیر و سری "دلتا" بر اثر "توفان شن" شکستی را متحمل شد که به منزله کابوسی برای تمام تاریخ سلطه و تجاوز دولتمردان آمریکایی به شمارمی رود و با ردیگر ثابت شد، خداوند ملتی را که او را یاری کند، یاری خواهد کرد.

کودتای نقاب

کودتای نوژه یا ( کودتای نقاب ) طرحی بود که در آذر 1359، توسط تنی چند از افسران ارتش رژیم شاهنشاهی ایران و با تمرکز افسران نیروی هوایی برای بازگرداندن شاپور بختیار و نابودی نظام نوپای جمهوری اسلامی،توسط دولت امریکا طراحی شده بود.

در مورد نقش سازمان «سیا» و سایر کشورهای خارجی در این کودتا، ستوان ناصر رکنی در اعترافاتش می گوید:

" دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب، اولین تماس بین مأمورین سیا و یکی از دوستان بنی عامری در اروپا برقرار می شود و آنها بنی عامری را با بختیار مرتبط می سازند. تمامی هماهنگی های لازم بین کشورهای عضو بازار مشترک اروپا و ستاد دکتر بختیار در پاریس از طریق «سیا» انجام می گرفته است. هماهنگی بین اسرائیل و کشورهای مرتجع منطقه نظیر عربستان، مصر و عراق، توسط نماینده سازمان «سیا» که در دفتر دکتر بختیار در پاریس است انجام می گرفته است."

کارگردانی جنگ تحمیلی

در اولین روزهای مهر ماه سال 59، در حالی که کشور از وجود عناصر نامطلوب داخلی رنج می برد، با تهاجم سراسری رژیم تا بن دندان مسلح عراق از تسلیحات غرب و به ویژه امریکا مواجه شد تا آغازگر دفاعی 8 ساله در برابر رژیم بعث عراق باشد و در این میان نمی توان از کمک های پنهان و آشکار سران کاخ سفید به صدام بی تفاوت گذشت.

آمریکا از سال ۱۹۷۲ تا اواسط جنگ ایران و عراق در بغداد صرفا یک دفتر حفاظت منافع با ۱۴ دیپلمات داشت.در نوامبر ۱۹۸۴ آمریکا رسماً سفارتی در عراق گشود. بدین ترتیب بعد از گذشت ۱۷ سال از قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور، این دو کشور مجدداً شروع به برقراری مناسبات سیاسی نمودند.

کنت تیمرمن، کارشناس مسایل سیاسی ایران در همین زمینه می نویسد:" برژینسکی اجازه داد صدام در حمله به ایران چراغ سبزی را برای خود تصور کند، چرا که چراغ واضح قرمزی در کار نبود. اما اینکه حمله عراق به ایران را نتیجه نقشه و برنامه ریزی آمریکا بدانیم اصلا صحیح نیست. صدام دلایل خودش را برای حمله به کشور ایران داشت، و همان دلایل برای این اقدامش کفایت می کرد ".

نوامبر ۱۹۸۳ آمریکا در بیانیه ای اعلام کرد که «دولت آمریکا هر آنچه لازم، و از نظر قانون موجه، است را انجام می دهد تا عراق در جنگ با ایران مغلوب نشود».

این تعهد واشنگتن به بغداد تا جایی پیش رفت که آمریکا در سال آخر جنگ عملا با ایران وارد جنگ شد.

تسلیح شیمیایی صدام

رژیم بعث عراق و حامیان غربی به ویژه دولت امریکا هنگامی که با مقاومت و اراده آهنین ملت ایران در طول جنگ تحمیلی مواجه می شوند، تصمیم می گیرند تا سلاح های شیمیایی کشتار جمعی را در اختیار دولت صدام قرار دهند و امریکایی ها در این میان نقش مهمی را ایفا می کنند.

از همین روی تنها در یک مرحله عراق ۸ گونه از سیاه زخم در سال ۱۳۶۴ از شرکتی در آمریکا بنام American Type Culture Collection خریداری کرد.

خبرگزاری آمریکایی یونایتدپرس پس از دستگیری صدام در گزارشی نوشت:

"این حقیقت نیز اکنون آشکار شده است که برنامه های شیمیایی و میکروبی صدام در دهه ۸۰ میلادی بدون حمایت آمریکا ممکن نبوده است"

یکی از کارمندان وقت کمیته روابط خارجی سنا می گوید که " حقیقت این است که هر گاه عراق قوانین بین المللی را نقض می کرد و از سلاح های کشتار جمعی استفاده می کرد بیش از پیش کمک ها و حمایت های مالی و سیاسی از آمریکا دریافت می کرد" و می افزاید:

" قطعا ما بر رفتار صدام تاثیر داشتیم زیرا او را به این باور رسانده بودیم که بسیار مهم است که به علت قتل هایی که داخل کشور خود انجام می دهد، تحت تعقیب قرار نگیرد".

از سوی دیگر، شرکت علمی American Type Culture Collection یک بار در ۱۹۸۶ مجموعه ای از عوامل بیماری زا شامل سه گونه سیاه زخم، ۵ نوع سم بوتولینیوم و سه گونه بروسلا به دانشگاه بغداد فروخت. درخواست عراق برای این عوامل بیماری زا بار دیگر در ۱۹۸۸ به دلیل خصومت دوطرف با ایران پذیرفته شد و این بار ۱۱ گونه از این عوامل از جمله ۴ نوع سیاه زخم به این کشور ارسال شد.

حمله به هواپیمای مسافری

هواپیمای مسافربری ایران که از بندر عباس به مقصد دبی در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۶۷ در حرکت بود با شلیک موشک هدایت شونده از ناو یواس اس وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و ۶۶ کودک بودند، جان باختند.

دولت آمریکا مبلغ ۶۱.۸ میلیون دلار به خانواده های قربانیان و همچنین ۷۰ میلیون دلار برای خسارت ناشی از سقوط هواپیمای مسافربری پرداخت کرد. این مبالغ به صورت بلاعوض و بدون قبول مسئولیت حادثه پرداخت شد. آمریکا هرگز عذرخواهی نکرد و هیچ کدام از خدمه ناو وینسنس تحت پیگرد قرار نگرفتند؛ حتی ویل راجرز فرمانده ناو جنگی آمریکا در پایان خدمت خود مدال شجاعت گرفت.

تحریم های غیرقانونی

همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، ایران با تحریم های تجاری و اقتصادی آمریکا مواجه شد و روز به روز به دامنه آن افزوده شد.

در 7 آبان 1366 طبق تصمیم کنگره آمریکا، ورود کالاها و فرآورده های آمریکایی به ایران تحریم شد. این تحریم دامنه وسیعی از محدودیت ها و ممنوعیت های اقتصادی، فن آوری علمی، نظامی و راهبردی را در بر می گرفت.

در ادامه سران کاخ سفید قانون داماتو پس از آمیختگی با طرح «بنیامین گیلمن» رئیس صهیونیست کمیسیون روابط بین الملل مجلس نمایندگان آمریکا که محتوایی مشابه قانون داماتو داشت، در قالب قانون مجازات ایران و لیبی در 14 مرداد 1375 (5 اوت 1996) در کنگره آمریکا تصویب و سپس به امضای کلینتون رسید. قانون «تحریم ایران و لیبی» دولت آمریکا را موظف می کرد تا هر شرکت خارجی را که بیشتر از 20 میلیون دلار در صنعت نفت ایران سرمایه گذاری کند، تحریم و مجازات نماید. البته این قانون که برای مدت 5 سال مقرر شده بود در 12 مرداد 1380 بار دیگر با تصویب کنگره و امضای (جرج دبلیو بوش) تمدید شد.

با پایان یافتن دوره موسوم به اصلاحات در ایران از یک سو و تشدید بحران اقتصادی و سیاسی عراق از سوی دیگر، روند تحریم ایران را به روال قبلی خود باز گشت.

متعاقبا، دراکتبر 2000 تصویب قانون اعتبارات کشاورزی کلیه کشورهایی را که در لیست کشورهای تروریستی بودند از دریافت ضمانت نامه های صادراتی دولت آمریکا محروم ساخت.

هم چنین در روز 25 اکتبر 2007میلادی، وزارت خزانه داری آمریکا با وارد ساختن اتهاماتی مضحک، لیستی از بانک های ایرانی و تعدادی از نهادها و شرکت های وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست تحریم های خود قرار داد و با استفاده از قدرت لابی های صهیونیستی چون تشکیلات «آیپک»، بانک جهانی نیز اعلام کرد از دادن خدمات به این بانک ها و مؤسسات خودداری خواهد کرد.

«باراک اوباما»، مستأجر جدید کاخ سفید نیز که در جریان کارزار انتخاباتی خود برای احراز مقام ریاست جمهوری اعلام کرده بود که آمادگی دارد بدون هیچ قید و شرطی با ایران مذاکره کند، روز پنج شنبه 12 مارس 2009 با تمدید تحریم های اقتصادی ایران اعلام کرد: «من این اضطرار ملی!!! را در رابطه با ایران برای یک سال دیگر تمدید می کنم.»وی با خواندن ایران به عنوان «تهدیدی نامتعارف و خارق العاده» برای امنیت ملی آمریکا مدعی شد: «اقدام ها و سیاست های دولت ایران در تضاد با منافع آمریکا در منطقه است و تهدیدی نامتعارف و خارق العاده برای امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا محسوب می شود.

تلاش برای براندازی

بعد از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 88؛ برخی از هواداران نامزد شکسته خورده در انتخابات به بهانه تقلب در انتخابات به نتیجه انتخابات اعتراض کرده و همین امر بهانه ای شد تا گروه های ضد انقلاب با هدایت مثلث عوامل خارجی یعنی (دولت امریکا، رژیم صهیونیستی و دولت انگلیس) تصمیم به براندازی نظام اسلامی می کنند؛ که در نهایت تمام نقشه هایشان باتدبیر رهبر انقلاب و حضور انقلابی مردم شکست می خورد؛ اما در قبال وقایع بعد از انتخابات 88 نمی توان از کنار عملکرد دولت امریکا که در این مسیر بیشترین سرمایه گذاری را کرده بود، به راحتی عبور کرد.

از همین رو ی، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده، آنچه را که تا آن زمان حمایت از اغتشاشات بعد از انتخابات 88 را رد کرده بود، در یک مصاحبه تلویزیونی با "فرید زکریا " که از شبکه سی ان ان پخش شد، تایید و خاطرنشان کرد: ایالات متحده آمریکا نقش بسیار مهمی در "انقلاب سبز " ایران داشته است.

از سوی دیگر، بنیاد ملی دموکراسی در سال 2009، 647 هزار و 506 دلار پول برای فعالان ایرانی کنار گذاشت.

سنای امریکا طرحی را تصویب کرد که به موجب آن 55 میلیون دلار برای مقابله با سانسور اینترنت و گسترش فضای اطلاع رسانی در ایران هزینه شود. در این قانون که نام آن را «قربانیان سانسوردر ایران » گذاشته اند، 30 میلیون دلار برای گسترش فعالیت بخش فارسی رادیوی اروپای آزاد، رادیو فردا و شبکه های ماهواره ای، صدای امریکا و نیز بازکردن مسیرهای اینترنتی از طریق سایت هایی مانند فیس بوک و توئیتر برای معترضان ایرانی در نظر گرفته شده است.

چند هفته پس از ناآرامی ها، "پاول رابرتز" معاون اسبق وزارت خزانه داری آمریکا در مصاحبه اختصاصی با مجله آمریکایی "فارین پالیسی" از نقش واشنگتن در بروز و ظهور آشوب ها و وقایع پس از انتخابات ایران و کمک مالی بنیاد ملی برای دموکراسی (NED) به حامیان موسوی برای راه اندازی انقلاب رنگی در جمهوری اسلامی پرده برداشت.

سنگ اندازی هسته ای

آمریکا برای جلوگیری از دستیابی ایران به فناوری هسته ای از هیچ اقدامی فروگذار نکرده است. از ترور دانشمندان هسته ای گرفته تا خرابکاری های مختلف. طراحی و نفوذ ویروس استاکس نت برای تخریب فعالیت هسته ای ایران از دیگر اقدامات خصومت آمیز آمریکا در این زمینه است.

با در نظر گرفتن این موارد که بی شک فقط مشتی از خروارند، آیا اعتماد به کاخ سفید جزساده لوحی یا عامل دست بیگانه بودن، معنی دیگری هم می تواند داشته باشد؟

مذاکرات الجزایر فریب از درون

بهزاد نبوی به سرپرستی هیات ایرانی مذاکره کننده درباره اموال و دارایی های ایران انتخاب شد. در حالی که امام خمینی برای انجام قرارداد الجزایر ۴ شرط مطرح کردند که تقریبا هیچ کدام محقق نشد.کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هفتم درباره این بیانیه تحقیق تفحصی انجام داد که در نهایت در بسیاری از موارد این قرارداد را به ضرر ایران قلمداد کرد بخشی از مواردی فریب ایران در این بیانیه به شرح ذیل است:

۱. این امر شاید شگفت‌انگیز باشد که دولت ایران و امریکا که رودرروی هم بودند. به موجب این بیانیه دولت امریکا به عنوان وکیل ایران انتخاب شده تا بدهی‌های دولت ایران را بپردازد و این ‌از موارد معدود ‌در تاریخ روابط دولت‌ها‌ به حساب می‌آید که یک دولت به دولت دیگر چنین وکالتی بدهد. بعدها هم مشخص شد که ‌این رقم، ۴۰۰ میلیون دلار اضافه‌تر از اصل و بهره بدهی‌های ایران ‌بوده است ولی دولت امریکا تا چند سال از بازپرداخت آن خودداری می‌کرد.

۲. همچنین رقم یک میلیارد و ۴۱۸ میلیون دلار نیز به نام دولت الجزایر در بانک مرکزی انگلستان سپرده شد و این هم در مصوبه چهار شرط مجلس اصلاً جایی نداشت. ‌واریز این وجوه برای آن بود که بدهی‌های بخش خصوصی ایران به بانک‌های امریکایی بازپرداخت شود.

۳. برای تضمین این مطلب و طبق شرایط موافقت نامه، به منظور جبران خسارت، استفاده از اموال ایران در هر کشوری مجاز است.

۴. در پی توافق ناشیانه و غیر کارشناسانه فوق، ۱۴۰۰ دعوی که دولت جمهوری اسلامی ایران علیه اتباع آمریکا به ثبت رسانده بود ، طبق تصمیم دیوان عمومی مبنی بر فقدان صلاحیت در خصوص چنین دعاوی پس گرفته شد. اما اتباع آمریکائی دعاوی خود را علیه دولت جمهوری اسلامی ایران، در همین دیوان به پیش بردند و آرای بسیاری هم به نفع آنان صادر شد.

۵. از ۱۲ میلیارد دلار دارایی های مسدود شده تنها کمتر از ۳ میلیارد دلار به ایران پس داده شد و در هیچ موردی ثروت شاه به ایران عودت داده نشد.

۶. آخرین مورد تسویه وام های کلانی بود که ایران با بهره کم و به صورت طولانی مدت از بانک های آمریکایی گرفته بود. ایران تا آن هنگام فقط ملزم بود که اقساط وام ها را در سر موعد مقرر آنها پرداخت نماید . اما هم زمان با امضای بیانیه ، حدود ۸ میلیارد دلار از وجوه ایران نزد بانک های آمریکایی آزاد و به حساب امانی نزد BANK OF ENGLAND واریز شد. از این مبلغ حدود ۶/۳ میلیارد دلار برای تسویه بدهی ایران ناشی از وام های سندیکایی در اختیار بانک فدرال رزرو آمریکا در نیویورک قرار گرفت.

ثبات قدم آمریکا در دشمنی با ایران

عملیات ثابت قدم (Operation Staunch) یک قانون سیاسی است که در بهار سال۱۹۸۳میلادی توسط وزارت امورخارجه ایالات متحده آمریکا به اجرا درآمد و هدف از آن ممنوعیت قاچاق سلاح‌های ساخت آمریکا به ایران بود. این قانون تا امروز پابرجاست و تنها کشورهایی که هم پیمان امریکا نیستند به ایران سلاح‌های امریکایی را می‌فروشند. جالب است بدانید که آمریکایی ­ها متعهد شده بودند بعد از آزادی گروگان های خود این قانون را بردارند که این کار را هم کردند ولی در کمتر از یک ماه با فریب ایران دوباره این قرارداد را تصویب کردند.

فریب حزب الله نتیجه مذاکرات ایران و آمریکا

موضوع گروگان گرفته شدن چند آمریکایی در لبنان و وارد شدن ایران به عنوان میانجی، به احتمال آماده شدن زمینه عادی سازی روابط ایران و آمریکا تعبیر شده بود. جورج بوش پدر، رئیس جمهور وقت آمریکا در مراسم تحلیف ریاست جمهوری­ اش از ایران خواسته بود که به آزاد کردن گروگان های آمریکایی در لبنان کمک کند و وعده داده بود که «حسن نیت ایران باعث حسن نیت آمریکا» می شود. با این حال ایران با میانجیگری سازمان ملل و با نفوذی که در لبنان (از طریق حزب الله) داشت خواسته رئیس جمهور آمریکا را در کمک به آزاد سازی گروگان های آمریکایی اجابت کرد، اما به گفته آقای هاشمی رفسنجانی، بعد از آن آمریکا به تهران پیام داد که برخلاف قول و قرارها، قادر به عمل کردن به وعده هایش نیست. این مذاکرات که در بعد از مک فارلین صورت گرفت فقط به حزب الله فشار آورد که از درخواست های استراتژیک خود مبتنی بر خروج اسرائیل از بلندی های جولان دست بردارد.

شروع بازی جدید فریب در افغانستان

بار دیگر در دسامبر ۲۰۰۱ است که زمینه‌های لازم برای شکل گیری فضای تعامل میان دو کشور شکل می‌گیرد؛ جایی که جمهوری اسلامی نقش مهمی را در کنفرانس بُن به نفع یالات متحده ایفا می‌کند. در آخرین شب کنفرانس و پیش از صدور بیانیه نهایی، «یونس قانونی»، نماینده ائتلاف شمال در مذاکرات، با تصمیم اعضای شرکت کننده مبنی بر واگذاری کرسی‌های بیشتر به سایر گروه‌های افغان در دولت انتقالی افغانستان پس از طالبان مخالفت می‌کند؛ مخالفتی که صدور بیانیه پایانی کنفرانس را ناممکن می‌سازد. ائتلاف شمال به عنوان پیروز جنگ علیه طالبان و کنترل کننده ۴۰ درصد خاک افغانستان خواستار در اختیار داشتن ۱۸ کرسی از ۲۴ کرسی دولت شده بود که اختلافات بالا می‌گیرد، تا زمانی که یک دیپلمات ارشد ایرانی، «محمد جواد ظریف»، می‌تواند شخصا یونس قانونی را به عقب نشینی به سود تصمیم آمریکاییان وادارد. هنگامی که قانونی به میز مذاکرات باز می‌گردد به در دست داشتن ۱۶ وزارت­خانه رضایت داده است و این یعنی صدور بیانیه کنفرانس بن که امریکایی­ها آن را تهیه کرده بودند و به امضای کشورهای شرکت کننده در کنفرانس از جمله ایران و سازمان ملل متحد رساندند.

در این میان آنچه که هیات ایرانی از آن بی خبر است، قانون «هِدلی» است. پیش از برگزاری کنفرانس در شورای معاونین امنیت ملی ایالات متحده به پیشنهاد «استفان هِدلی» معاون مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، قانونی ضمنی برای شریک نمودن کشورهای جزو طبقه بندی «قرمز» در مذاکرات آمریکا به تصویب می‌رسد. بر اساس این قانون، آمریکا می‌تواند با هدف نیل به اهداف ملی خود «تغییرات تاکتیکی» در زمینه موضع گیری در مقابل کشور های قرمز انجام دهد، اما ایجاد تغییرات وسیع و عمیق و استراتژیک در برابر این کشورها ممکن نیست. اتفاقی که در کنفرانس بُن در مورد ایران افتاد و بعدها خشم محافظه کاران تهران را برای آنچه عدم دریافت تضمین‌های کافی برای کمک به آمریکا توسط اصلاح طلبان می‌نامیدند، برانگیخت.

مادلین البرایت درباره این نشست می­گوید: کوفی عنان من را فراخواند و به من گفت بد نیست که در زمان برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل کمیته افغانستان در سطح وزیران امور خارجه تشکیل جلسه دهد، به این ترتیب من و وزیر امور خارجه ایران در یک اتاق می نشستیم. محمد خاتمی گفت این پیشنهاد به عنوان پیشنهادی خوب مورد توجه ما قرار گرفت و ما تلاش کردیم تشکیل این نشست گامی به سوی بهبود روابط با امریکا باشد. ولی در نهایت ایران با غافلگیری آمریکایی ها در سطح یک کارمند جزء در این نشست حاضر شد. این کارمند جزء کسی نبود جز محمد جواد ظریف. آمریکا در این مذاکرات به جمهوری اسلامی قول داد که از نفوذ القاعده در منطقه بکاهد. اتفاقی که هیچ وقت نیفتاد. نتیجه این دیپلماسی فعال محور شرارت معرفی شدن ایران در ژانویه ۲۰۰۲ بود.

نبیل نعیم، یکی از رهبران سابق القاعده در مصاحبه‌ای مطبوعاتی پیرامون حمایت های گسترده آمریکا از القاعده اعلام کرد: القاعده به مدت ۱۸ سال از سوی آمریکا حمایت مالی می‌شد و اعضای القاعده که در افغانستان یا کشورهای دیگر زخمی می‌شدند یا اعضای بدنشان را از دست می‌دادند برای معالجه به بیمارستان‌های اروپایی تحت عنوان "سازمان‌های کمک‌رسان” منتقل می‌شدند و این سازمان‌ها ظاهرا به عنوان سازمان‌های کمک‌رسان فعالیت می‌کردند ولی در حقیقت سازمان‌های اسرائیلی و غیر اسرائیلی بودند که منبع تامین مالی آنها سازمان‌های اطلاعات غرب است.

مذاکره درباره عراق و فریب با طرح منافقین

در ژانویه ۲۰۰۳، محمد جواد ظریف، به سرپرستی هیات مذاکره کننده ایرانی درباره عراق منصوب می‌شود؛ مذاکراتی که در آن سرپرستی هیات آمریکایی بر عهده «زلمای خلیل زاد» از اعضای وقت شورای امنیت ملی آمریکا است. بر اساس گفته‌های دیپلمات های آمریکایی حاضر در سه دوره مذاکرات انجام شده، سرپرست هیات ایرانی با حمله آمریکا به عراق در صورتی که نیروهای آمریکایی از عراق به عنوان پایگاهی برای حمله به خاک ایران استفاده نکنند، موافقت می‌کند و حتی به مذاکره کنندگان آمریکایی هشدار می‌دهد که احتمال استفاده از سلاح‌های شیمیایی عیله نیروهای آمریکایی توسط رژیم صدام حسین وجود دارد. به علاوه به آنان یاداوری می‌کند که «جامعه عراق آمادگی پذیرش نیروهای آمریکایی را ندارد و زمانی خواهد رسید که عراقیان بخواهند تا قدرت را در دستان خود بگیرند. در این زمان شما ایران را به دست داشتن به اقدامات پشت پرده متهم خواهید کرد».

آخرین دوره این مذاکرات در ۳ مِی همان سال در ژنو به انجام می‌رسد و در این مذاکرات همان پیش بینی رئیس هیات ایرانی اتفاق می‌افتد و آمریکا ایران را به دست داشتن در پشت پرده رخدادهای عراق متهم می‌کند. در همان جلسه مسائل دیگری نیز مطرح می‌شود و دو هیات درباره موضوع سازمان منافقین نیز گفتگو می‌کنند و با اینکه در دور قبل مذاکرات آمریکائیان قول داده بودند که با اعضای این گروهک تروریستی مانند سربازان دشمن رفتار کنند اما نیروهای آمریکایی با امضای توافق نامه آتش بس موقت، اعضای منافقین را تحت پشتیبانی خود قرار می‌دهند.

«فریب­کاری بزرگ» در عراق

روز ۲۵ مِی سال۲۰۰۳ می‌توانست روزی تاریخ ساز در روابط دو کشور باشد. دیپلمات‌های ارشد ایرانی هدایت کننده مذاکرات، محمد جواد ظریف و سید محمد صادق خرازی، طرحی جامع را با مشورت سفیر سوئیس در تهران برای مذاکرات آماده نموده و پس از تایید «مقامات عالی نظام» از طریق فکس از سفارت سوئیس در تهران به سفارت سوئیس در واشنگتن ارسال نمودند. طرحی که در نهایت می‌توانست به از سرگیری روابط میان تهران و واشنگتن منجر شود و مفاد آن حاکی از ابعاد متنوع مناقشات موجود میان ایران و آمریکا بوده است.

در این طرح ایران پذیرفته بود که به بخشی از برنامه اتمی پایان داده و در مقابل ایالات متحده نیز به سهم خود می‌بایست حاضر به انجام مذاکره درباره نگرانی‌های ایران در چارچوب «احترام متقابل» شده که در آن رفتار خصومت بار خود علیه ایران را کنار گذاشته، به تحریم های اقتصادی اش علیه ایران پایان دهد، دست یابی ایران به فن­آوری صلح آمیز هسته­ ای را به رسمیت بشناسد و… . این سند همچنین چگونگی آغاز مذاکرات را نیز پیش بینی کرده بود به نحوی که هر دو طرف در «بیانیه ای مشترک» آمادگی خود را برای گفتگو و مذاکره با هدف ثبات عراق از طریق تشکیل کارگروه‌های مشترک آغاز نمایند.

برخی مقامات آمریکایی معتقدند که این طرح هرگز در سطوح فوقانی دولت بوش جدی گرفته نشد و هر چند بسیاری از دیپلمات‌ها و تحلیل گران آمریکایی بر آن نام «مذاکره بزرگ» نهادند اما سه سال بعد کاندولیزا رایس اعلام کرد که «اصلا دیدن چنین طرحی را به یاد نمی آورد.»

توافق نافرجام برای فرار از بن بست آمریکا

اسناد نشان می‌دهند که اوباما طی نامه‌ای در تاریخ۲۰ آوریل۲۰۱۰ به روسای جمهور برزیل و ترکیه پیشنهادی در مورد نحوه معاوضه با ایران ارائه نموده بود و طی این نامه هدف اصلی این معاوضه را ایجاد اعتماد متقابل میان طرفین مذاکره اعلام می‌نماید. موافقت ضمنی اوباما با غنی سازی ایران که طی مذاکره با رهبران ترکیه و برزیل بطور شفاهی ابراز شده بود نقطه قوت این دور از مذاکرات به شمار می‌رفت. در چنین شرایطی، امکان مذاکره و چانه زنی ایران بر سر موضوع کسب مجوز غنی سازی محدود و کنترل شده در خاک ایران مطرح می‌گردید.

اما یک بار دیگر و این بار در آن سوی آتلانتیک، توافقات تهران که بسیار هم نزدیک به چارجوب‌های مورد نظر ایالات متحده بود، نادیده گرفته شد. بعدها اطلاعاتی نشان داد که تنها یک روز پیش از دور نهایی مذاکرات تهران، دولت اوباما طی توافق با چین و روسیه، آخرین موافقت‌های لازم برای وضع تحریم‌های گسترده‌تر علیه ایران را کسب نموده و اینگونه بود که همزمان با انتشار بیانیه تهران، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، توافق بدست آمده توسط ترکیه و برزیل در تهران را «اتفاقی معمولی تفسیر نمود که به هیچ وجه پاسخگوی نگرانی های جامعه بین الملل از غنی سازی ایران نمی‌باشد.»

ضربه اساسی به بیانیه تهران را اما هیلاری کلینتون با اعلام تفاهم با شورای امنیت سازمان ملل جهت وضع تحریم علیه ایران از طریق این شورا وارد نمود و با مداخله جویانه خواندن تلاش های ترکیه و برزیل این مذاکرات را عامل نا امنی بیشتر جهان نامید.

بی اعتمادی ایران به آمریکا قابل درک است

دستیار اسبق وزیر دفاع آمریکا با اشاره به اینکه بی اعتمادی تاریخی ایران به آمریکا قابل درک است گفت: به نظر من باراک اوباما می داند که آمریکا اشتباهات بزرگی در گذشته در خصوص ایران داشته و می خواهد از این اشتباهات پرهیز کند و با ایران بر مبنای برد-برد به توافق دست یابد. ژنرال […]

دستیار اسبق وزیر دفاع آمریکا با اشاره به اینکه بی اعتمادی تاریخی ایران به آمریکا قابل درک است گفت: به نظر من باراک اوباما می داند که آمریکا اشتباهات بزرگی در گذشته در خصوص ایران داشته و می خواهد از این اشتباهات پرهیز کند و با ایران بر مبنای برد-برد به توافق دست یابد.

ژنرال بازنشسته جان جانز، دستیار اسبق وزیر دفاع آمریکا در گفت وگو با ایرنا بزرگترین مانع روابط ایران و آمریکا را بی اعتمادی دانست و گفت: بی اعتمادی دولت ایران به آمریکا قابل درک است.

ˈ زمانی که حمله یازده سپتامبر انجام شد، مردم در تهران با ما ابراز همدردی کردند. ایران در زمان جنگ های افغانستان، نه از گروه افراطی طالبان بلکه از ائتلاف شمال پشتیبانی می کرد و ما چشممان را بر آن موضوع بستیم.

ˈوقتی که ما به طالبان حمله کردیم، دولت ایران مرزهای خود با افغانستان را بست و برای سرنگونی طالبان همکاری کرد. اما دو ماه بعد جورج بوش ایران را عضو محور شرارت خواند.

وی تصریح کرد: به نظر من، باراک اوباما می داند که آمریکا اشتباهات بزرگی در گذشته در خصوص ایران داشته و می خواهد از این اشتباهات پرهیز کند.

وی افزود: مشکل بزرگ عدم اعتماد تاریخی میان مقام های ایران و آمریکاست. دو طرف ایران و آمریکا در مقطع کنونی برای رسیدن به توافق جدیت و خلوص دارند. اما در هر دو کشور کسانی هستند که دنبال راه حل برد- باخت هستند و نه راه حل برد- برد. این راه حل برد-برد به این معناست که دو طرف مصالحه کرده و یک طرف شرایطش را به طرف دیگر دیکته نمی کند و برخی در آمریکا این را دوست ندارند.

ایران نمی‌تواند به آمریکا اعتماد کند

مقاله نویس پایگاه رأی الیوم نوشت حتی اگر گفتگوها درباره برنامه هسته ای ایران به توافق منجر شود، به علت وجود بی‌اعتمادی بین آمریکا و ایران، این توافق کلید عادی سازی روابط این دو کشور نیست.

مقاله نویس پایگاه رأی الیوم نوشت حتی اگر گفتگوها درباره برنامه هسته ای ایران به توافق منجر شود، به علت وجود بی‌اعتمادی بین آمریکا و ایران، این توافق کلید عادی سازی روابط این دو کشور نیست.

پایگاه اینترنتی "رأی الیوم" که از لندن اداره می شود در مقاله‌ای به قلم "ولید رضا" روزنامه نگار لبنانی نوشت: با نزدیک شدن تاریخ بیستم ژوئیه که مهلت دستیابی به توافق جامع بین ایران و غرب درباره برنامه هسته ای ایران است و با تکرار دیدار مذاکره کنندگان ایرانی با همتایان آمریکایی‌شان، پرسش های زیادی درباره ماهیت روابط آینده بین دو طرف مطرح شده است. اظهارات مسئولان آمریکایی و ایرانی به روشنی نشان دهنده بی اعتمادی بین آنها است.

تردید ایران درباره نیات آمریکا ناشی از چند عامل است از جمله:

- دولت های پیاپی آمریکا (اعم از دموکرات و جمهوری خواه) ایران را از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 بزرگترین دشمن خود بعد از فروپاشی اتحاد شوروی دانسته اند. همین مسئله دولت جرج بوش را تشویق کرد که در سال 2002 ایران را در محور شرارت قرار دهد.

- بی‌میلی آمریکا به مشاهده ایران به عنوان بازیگر قدرتمند و بزرگ در صحنه منطقه ای و بین المللی (شاید با تشویق متحدان منطقه ای واشنگتن) و جلوگیری از پیشرفت علمی و فناوری و شکوفایی اقتصادی این کشور و تهدید مکرر به حمله نظامی به این کشور که از نظر تهران قابل قبول نیست (ایران خواستار تعامل با جمهوری اسلامی بر اساس عزت و حکمت و احترام به منافع ملت آن است).

- حمایت بی حد و مرز آمریکا از اسرائیل موجب تشویق به اقدام برای پایان دادن به مناقشه فلسطین و سرکوب گروه های مقاومت فلسطینی (حماس و جهاد اسلامی) و حزب الله و سوریه شده است. هرگونه ماجراجویی از این نوع از نظر ایران مردود و مغایر با دکترین و قانون اساسی آن است که بر لزوم حمایت از همه ملت های مسلمان و همه مستضعفان جهان برای تشکیل جبهه جهانی برضد مستکبران تصریح دارد.

- سیاست "بد" جلوه دادن ایران و شوراندن حکام و ملت های منطقه به ویژه در خلیج فارس برضد ایران .

"رأی الیوم" نوشت: ایرانی ها این گونه آمریکایی ها را می شناسند بنابراین امکان شکل گیری روابط بین آنها مشروط به تغییر در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران است و چنین امکانی در آینده نزدیک وجود ندارد. مقاله محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در مجله آمریکایی فارن افرز بهترین گواه این باور است.

"رأی الیوم" نوشت: با توجه به این واقعیت ها دستیابی به تفاهم و توسعه روابط بین ایران و آمریکا حتی اگر بحران هسته ای حل شود دشوار به نظر می رسد. اسرائیل به عنوان بزرگترین شیطانی که مانع توافق است در تیررس ایران قرار دارد ولی به تلاش برای منزوی کردن ایران ادامه خواهد داد.

هیچ کس به آمریکا اعتماد ندارد

سناتور جمهوریخواه مشهور آمریکایی با انتقاد شدید از سیاست خارجی باراک اوباما اذعان کرد که آمریکا اعتبار خود را از دست داده است و هیچ کس به این کشور اعتماد ندارد.

جان مک کین سناتور جمهوریخواه آمریکایی در گفت وگو با شبکه سی ان ان، به شدت از سیاستهای خارجی باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا انتقاد کرد.

مک کین گفت: آمریکا اعتبار خود را از دست داده و دیگران هم به آن اعتماد ندارند که دلیل این بی اعتمادی به آمریکا به نحوه تعامل این کشور با پرونده های بین المللی برمی گردد.

تاکید رهبر معظم انقلاب بر بی اعتمادی ملت ایران به امریکا

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب ؛عصر روز یکشنبه در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، با اشاره به اظهارات اخیر مقام های امریکا برای مذاکره با ایران، تأکید کردند؛ امریکاییها غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی هستند و در برخوردهایشان صادق نیستند.

ایشان افزودند: موضع گیری مسئولان امریکایی در همین چند ماه گذشته، بار دیگر ضرورت خوش بین نبودن به آنها را تأیید کرد.

رهبر معظم انقلاب پیش از این نیز در تبیین اهداف امریکا از طرح موضوع مذاکره مستقیم با ایران این واقعیت را خاطرنشان کرده اندکه دشمن برخلاف آنچه وانمود می‌کند، در برابر ملت ایران در موضع انفعال است، نه موضع فعال و همین موضع انفعالی ، دولتمردان آمریکا را به رفتار و حرکات غیرمنطقی واداشته است.

اما نکته مهم در رفتار دولتمردان امریکا ،آنگونه که رهبر معظم انقلاب تبیین کردند تناقض میان عمل و حرف آنها است که نشانه بی‌ منطقی است. بر اساس همین بی منطقی است که امریکا به مذاکره بعنوان عنوان یک برگ برنده نگاه می کند و قصد دارد به ملت‌های مسلمان نشان دهد که ایران نیز با همه سرسختی و ایستادگی ، عاقبت حاضر به مصالحه شد. لذا نتیجه مطلوب آمریکا از مذاکره، شنیدن منطق ایران و یا برداشتن تحریم‌ها و خاتمه دادن به دخالت‌های سیاسی و امنیتی نیست ؛ بلکه هدف مطلوب از دید کاخ سفید در مذاکره ، این است که ایران را قانع کند که از غنی‌سازی و انرژی هسته‌ای دست بردارد .

آنگونه که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند ؛ ما همواره معتقد به تعامل با دنیا بوده و هستیم اما نکته مهم در تعامل با دنیا، شناخت طرف مقابل و درک اهداف و شگردهای اوست .

واقعیت ها ی اخیر و گذشته نیز به تجربه به ملت ایران اموخته است که در تعامل با دنیا، طرف مقابل و اهداف و شگردهای اورا بدرستی بشناسد .

اوباما رییس جمهور امریکا در دور اول ریاست جمهوری خود تلاش کردبا اعمال تحریم های یک و چندجانبه با شرکای اروپایی خود، در برنامه هسته ای ایران کارشکنی کندو در سال های اخیر تحریم های گسترده ای را علیه ایران وضع کرده است. اوباما در دوره دوم ریاست جمهوری اش نیز به همین رفتار ادامه داده است اما با این تفاوت که در رفتاری غیرمنطقی ؛ پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایران را نیز مطرح کرد . امریکا در سیاستی هوشمندانه بزعم خود ؛ اما بجای تعامل ؛ بدنبال القای ایران هراسی وتهدیدنشان دادن فعالیت های هسته ای و منزوی کردن ایران بوده است .

امریکا ؛نه فقط طی بیش از سه دهه گذشته ، بلکه طی بیش از نیم قرن با اقدامات خصمانه بارها در مقابل ملت ایران ایستاده است که از جمله می توان به کودتای امریکایی -انگلیسی ضد دولت وقت ایران در سال 1332 ؛ مداخله نظامی در طبس ؛ حمایت از رژیم صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران ؛ سازماندهی اقدامات تروریستی و حمایت از گروههای ضد انقلاب علیه ایران اشاره کرد .ادامه این رفتار و سیاست های خصمانه و مداخله جویانه ؛ دلیل واضحی برای بی اثبات بی اعتمادی ملت ایران به دولتمردان امریکاست .

با وجود این ؛ جمهوری اسلامی ایران بارها تاکید کرده است که با رویکردی مثبت به مذاکره می نگرد ، اما بدیهی است ؛ به نتیجه رسیدن مذاکره به مولفه های متعددی بستگی دارد .واقعیت این است که بر خلاف آنچه در لفاظی های رسانه ای گفته می شود، امریکا برای رسیدن به مرحله شروع مذاکراتی سازنده با ایران ؛باید صداقت خود را اثبات کند که گام نخست ان محترم شمردن حقوق ایران و دست برداشتن از کارشکنی در راه پیشرفت ملت ایران است.



شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین