گروه فرهنگی- ترديدی نيست که اگر فردوسی نبود بيشتر آداب و رسوم، نمادها و نمودهای فرهنگی، بخشهای اصلی تاريخ و به طور کلی ميراثهای ناشی از جهان شناخت ايرانيان از يادها رفته بود.
یه گزارش بولتن نیوز، ۲۵ ارديبهشت، ۱۵ می، روز فردوسی بزرگ است؛ روزی که به کوشش فرهنگ دوستان ايرانی در دوران معاصر به نام اين شخصيت بزرگ فرهنگ و تاريخ ايرانيان نامگزاری شده و در سال های اخير بيش از هميشه از سوی مردمان فرهنگ دوست گرامی داشته می شود.
فردوسی را بيشتر مردمان تنها به عنوان يک شاعر ملی پارسی زبان می شناسند و پاس می دارند، در حالی که اشتباه بزرگی است اگر شاهنامه ی فردوسی را تنها به دليل اين که به پارسی سروده شده ارزيابی کنيم. البته که زنده داشتن زبان فارسی به وسيله فردوسی کاری بزرگ و ارزشمند بوده است اما نقش کارآ، هنرمندانه و حيرت انگيز فردوسی در حفظ و ماندگار کردن تاريخ و فرهنگ مردمان ايران زمين، به عنوان بخشی از تاريخ و فرهنگ بشری، چندان ارزش دارد که نمی توان به راحتی از آن گذشت. اکنون شاهنامه تنها برای پارسی زبان ها نبوده و به همه ی مردمان علاقمند به ادبيات و تاريخ و استوره و هنرهای نمايشی جهان تعلق دارد.
ترديدی نيست که اگر فردوسی نبود بيشتر آداب و رسوم، نمادها و نمودهای فرهنگی، بخش های اصلی تاريخ و به طور کلی ميراث های ناشی از جهان شناخت از يادها رفته بود.
قبل از فردوسی، ميراثی که او حافظ هميشگی آن شد به وسيله ی دهقانان بزرگ و موبدان، سينه به سينه حفظ شده و به نسل های بعدی تحويل داده می شد. اما عاقبت اين فردوسی بزرگ بود که با تکيه بر دانش و توانايی حيرت انگيز خويش کل اين يادها، خاطره ها، قصه ها، استوره ها و نوشته ها را يک جا در شاهنامه آورد و از آن دايره المعارفی ساخت که تاريخ و فرهنگ مردمان ايران را در خود جاودانه کرده است.
تولد
بر پایهٔ دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس (طوس) در خراسان دیده به جهان گشود.
نظامی عروضی، نخستین پژوهندهای که دربارهٔ زندگی فردوسی جستاری نوشتهاست، زایش فردوسی را در روستای «باز» (پاژ) دانستهاست. بنمایههای تازهتر روستاهای «شاداب» و «رزان» را نیز جایگاه زایش فردوسی دانستهاند اما بیشتر پژوهشگران امروزی این گمانهها را بیپایه میدانند.
نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شدهاست. نام کوچک او را در بنمایههای کهنتر مانند عجایبالمخلوقات و تاریخ گزیده (حمدالله مستوفی) و سومین مقدمهٔ کهن شاهنامه، «حسن» نوشتهاند. منابع دیگر همچون ترجمهٔ عربی بنداری، پیشگفتار دستنویس فلورانس و پیشگفتار شاهنامه بایسنقری (و نوشتههای برگرفته از آن) نام او را «منصور» گفتهاند. نام پدر او نیز در تاریخ گزیده و سومین مقدمهٔ کهن شاهنامه «علی» گفته شدهاست. محمدامین ریاحی پس از بررسی کهنترین بنمایهها، نام «حسن بن علی» را پذیرفتنی دانستهاست و این نام را با قرینههای دیگری که وابستگی او را به یکی از فرقههای تشیع میرساند، سازگارتر دانستهاست
سُرایش شاهنامه
شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی میباشد. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال ۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیتها به انجام رساند
این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سالها همزمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازهای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخشهای مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بودهاست
فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخشهای دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخکامی سراینده از اوضاع زمانه بودهاست. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خواندهاست
درگذشت و آرامگاه
سال مرگ فردوسی تا چهار سده پس از زمان او در بنمایههای کهن نیامدهاست. محمدامین ریاحی، با درنگریستن در گفتههایی که فردوسی از سن و ناتوانی خود یاد کردهاست، این گونه نتیجهگیری کردهاست که فردوسی میبایستً پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.
پس از مرگ، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن فردوسی از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری کرد و به ناچار در باغ خود وی در توس به خاک سپرده شد.
دوستداران و دشمنان فردوسی
در همان سالهای آغازین پس از مرگ فردوسی ناسازگاری و کینه ورزی با شاهنامه آغاز شد که بیشتر به سبب سیاستهای ایرانستیزانه دربار عباسیان و مدارس نظامیه پدید آمد. سلطان محمود پس از چیرگی بر ری در سال ۴۲۰ ه. ق، مجدالدولهٔ دیلمی را به سبب خواندن شاهنامه سرزنش کردهاست.
سعدی شیرازی (ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله)، نیز به نیکی و احترام از فردوسی، یاد میکند و بارها از نام قهرمانان کتاب شاهنامه در آثار خود نام بردهاست و حتی بیتی از شاهنامه را در کتاب بوستان عیناً نقل نموده که در اصطلاح ادبی به این کار «تضمین» میگویند
جایگاه جهانی فردوسی
نام و آوازهٔ فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شدهاست. شاهنامهٔ فردوسی به بسیاری از زبانهای زنده جهان برگردانده شدهاست.
هانس هاینریش شدر ایرانشناس آلمانی در سخنرانیای که در کنگرهٔ فردوسی در ۲۷ سپتامبر سال ۱۹۳۴ میلادی (۵ مهرماه ۱۳۱۳ خورشیدی) به پاس هزاره فردوسی و در شهر برلین بر پا شده بود، میگوید چیرگی بر ایران به دست مغولان و از میان رفتن توان ایران پس از یک سده رهایی از چیرگی بیگانگان از سببهای گرایش ایرانیان به شاهنامه و تلاش برای بازیابی کیستی (هویت) فراموش شدهٔ خویش میباشد. همچنین وی همانندی روزگار ایرانیان در زمان فردوسی با آلمان سدهٔ نوزدهم را چرایی گرایش اندیشمندان آن کشور به شاهنامه فردوسی و برگردان آن به آلمانی میداند. اما به گفته بسیاری از پژوهشگران ایران فردوسی بزرگترین رزمنامه جهان را پدید آورده که دربردارنده تاریخ جهان باستان است.
دو دکل برق عظيم در دو طرف آرامگاه
محققان غير ايرانی، بسا قبل از ايرانيان، کارهای زيادی در مورد شاهنامه انجام داده اند. اولين نسخه ی چاپی شاهنامه در کلکته ی هندوستان در قرن هجدهم ميلادی منتشر شده است. ژول مل فرانسوی در قرن نوزدهم شاهنامه را با تصحيح خودش منتشر کرده و وولرس ولاندوئر هلندی مصحح ديگر شاهنامه در همان قرن است. پس از آن، تصحيح برتلس روسی و انتشار شاهنامه ی معروف مسکو است که بنا به گفته ی فردوسی شناسان نسخه ی بسيار معتبری است.
ايرانيان نيز، به خصوص از هشتاد و چند سال گذشته که توجه به فردوسی و کار ارزشمند او شروع شد، در مورد فردوسی بسيار گفته و نوشته اند که مهم ترين آنها به تصديق فردوسی پژوهان شاهنامه دکتر جلال خالقی مطلق باشد که با استفاده از ۵۰ نسخه ی معتبر موجود در موزه ها و مجموعه های خصوصی، زيباترين و دقيق ترين نسخه اين کتاب شناخته می شود.
در سال ۱۳۸۳، درست هنگامی که قرار بود به توصيه ی نمايندگان يونسکو آرامگاه او در فهرست ميراث جهانی ثبت شود، دو دکل برق عظيم در دو طرف آرامگاه زده شد. اعتراضات مردمی کار را به مجلس کشاند اما جوابی نداد. دولت به سازمان برق اجازه داده بود که اين دکل ها را برای برق رسانی به کشور ترکمنستان بزنند و این موضوع شانس رفتن آرامگاه فردوسی به ميراث جهانی را از ميان برد. آن ها می توانستند برای نصب اين دکل ها چند صدمتر آن طرف تر را در نظر بگيرند.
شاهد درستی اين سخن مطلب دردناک و تکان دهنده ای ست تحت عنوان «جفا بر فردوسی در توس» که سال پيش آقای آيدين آغداشلو، هنرمند معاصر ايرانی و کارشناس هنری، پس از ديدار از آرامگاه فردوسی نوشت. او، پس از انجام مقايسه ای بين حفاظت و مرمت بسيار بد آرامگاه فردوسی با حفاظت و مرمت بسيار عالی هارونيه ی عصر مغول، می گويد: «ديگر به آرامگاه حکيم توس پا نخواهم گذاشت. عهد کرده ام تا وقتی که آن جايگاه شريف در تصرف دستفروشان است به آنجا نروم تا شاهد اين بی حرمتی مداوم نشوم. اگر هم گذارم به توس بيفتد و بخواهم بنايی به درستی و پاکيزگی مرمت شده را تماشا کنم می روم به چندقدمی آن و عمارت «هارونيه» را می بينم که بقعه يا خانقاهی است از عصر ايلخانان مغول و بحق نمونه ای است از بازسازی و کار عالی مرمتگران اين سال های سازمان ميراث فرهنگی...»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com