کد خبر: ۱۹۵۱۴۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
شبکه وبلاگی استان کردستان

جايگاه فرهنگ در توسعه يك نظام بر‌آمده از مباني ديني

به گزارش وبلاگستان بولتن نیوز، شبکه وبلاگی استان کردستان نوشت:

«شبیخون فرهنگی»، «تهاجم فرهنگی»، «جهاد فرهنگی» و «تعامل فرهنگی» را می توان مهم ترین کلیدواژ ه های رهبر معظم انقلاب در سال های اخیر خواند که ایشان در این محورها، سخنان مفصل و مبسوطی داشته اند
پنج‌شنبه گذشته مقام معظم رهبري در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس خبرگان، تحليلي جامع از شرايط كنوني كشور و جهان ارائه كردند و باصدور دوازده فرمان، مردم و مسئولان را به توجه و اجراي اين فرامين دعوت فرمودند. به نظر مي‌رسد مركز ثقل اين بيانات و آنچه كه براي تحقق كامل اين رهنمودها بيش از همه اهميت و كارگشايي دارد، توجه به فرهنگ ديني و انقلابي است كه انقلاب اسلامي براساس آن بنيان گذاشته شده است چنانكه معظم له نيز درباره وضعيت مسائل فرهنگي در شرايط فعلي، دردمندانه بيان فرمودند كه:"من هم از مسائل فرهنگي نگرانم و در اين نگراني نمايندگان خبرگان سهيم. دولت به اين موضوع توجه كند و مسئولان فرهنگي هم بايد توجه داشته باشند كه چه مي‌كنند، در مسائل فرهنگي نمي‌توان بي‌ملاحظگي كرد."
واقعيت آن است كه اين روزها مردم ما قرائن و شواهدي را مشاهده مي‌كنند كه به نگراني آنان در زمينه تكرار برخي حوادث تلخ فرهنگ ستيز و حريم‌شكن گذشته دامن مي‌زند و هنجارشكني‌هايي نظير شعار راهپيمايي عليه خدا و اسائه ادب به ساحت قدسي وليعصر (عج) و اهانت به مراسم و نمادهاي عزاداري حضرت سيدالشهدا و جفا به امام خميني (ره) را تداعي مي‌كند. از قرائن و شواهد چنين برمي‌آيد كه بقاياي جريانات شكست خورده در توطئه‌ها و فتنه‌هاي گذشته حاشيه امني يافته‌اند و "دولت در سايه‌اي" تشكيل داده‌اند تا با استفاده از نفوذ خويش در برخي دولتمردان و جامعه، اهداف شوم و براندازانه خود را پيگيري كنند.
نکته کلیدی در این بازخوانی آنجاست که رهبری تنها بیانات شان متوجه یک نهاد نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبوده و از فرهنگیان و معلمان تا بسیجیان و روحانیون مخاطب این سخنان بوده اند و همین امر نشان می دهد نمی توان تنها در این زمینه از یک دستگاه متوقع بود و باید تمامی نهادها سهم خود را در این زمینه ادا کنند.از 24 خرداد به این سو و در پی فضای حاکم شده بر مدیریت فرهنگی کشور، متاسفانه شرایطی در این عرصه رقم خورده که نگرانی‌هایی را در میان همه دلسوزان نظام برانگیخته است، شرایطی که خاطره تلخ سال‌های سیاه اصلاحات در هجمه هدفمند به ساختارها و بنیان‌های اصیل فرهنگی را تداعی می‌کند و نگرانی از احیای مجدد جریان‌های منحطی که به واقع سهم بسیار مشهود و قابل اعتنایی در نابسامانی‌های فرهنگی امروز دارند، را دامن می‌زند.جریان‌هایی که تاختن بی‌مهابا به آرمان‌های انقلاب و باورهای مردم به نحوی نظام‌مند و هدف‌دار در دستور کار ایشان قرار داشت و متاسفانه پیامدهای خسارت‌بار بسیاری را برای انقلاب و نظام به همراه آورد تکرار مکرر اقداماتی که جهت و نتیجه آن حمله به اصول و ارزش‌های انقلاب بود و نیز تغذیه مداوم فکری و هدایت مشهود عناصر این جریان از بیرون از مرزهای ایران اسلامی، کمترین تردیدی در عامدانه بودن این تلاش‌ها باقی نمی‌گذارد، در این خصوص به حد کفایت دلیل و مدرک ارائه شده و پرداختن مجدد به آن، موضوع و انگیزه این جستار نیست.
جریان خزنده‌ای که به مثابه اژدهایی هفت‌سر در بیشتر ساحت‌های فکری و فرهنگی کشور رخنه کرده و چنان اهداف نامبارکی را به گونه‌ای همه‌جانبه و هماهنگ پی می‌گرفت. سری که در مطبوعات زنجیره‌ای و رسانه‌های مکتوب مبانی فکری غایات مورد نظر را ساخته و پرداخته می‌کرد و پشتوانه معرفتی برای آن مهیا می‌نمود و در واقع رسالت تئوریزه کردن آن اهداف را برعهده داشت؛ چه خدشه در آموزه‌ها و باورهای دینی، چه ایجاد تردید در اصول و آرمان‌ها و انگیزه‌های انقلاب، چه شکستن حرمت مقدسات، چه تابوشکنی نسبت به محرمات و ناهنجاری‌های اخلاقی، چه تطهیر و مشروعیت بخشی به دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب، چه تلاش ملموس در راستای سکولاریزاسیون و ترویج اباحی‌گری فرهنگی و اخلاقی و... و سرهای دیگری که در سایر حوزه‌ها منویات و اهداف این اتاق فکر را اجرایی می‌کرد و تحقق عینی می‌بخشید؛ چه در حوزه رسانه که با انعکاس و بازتاب فراگیر این ایده‌ها زمینه نشر و گسترش آن را فراهم می‌کرد، چه در عرصه فیلم و سینما که صورتی مصور به آن می‌داد و چه در صحنه اجتماع که نمونه ملموس آن را عرضه می‌کرد!
مشاهده قرینه‌هایی نظیر هجمه حساب شده به مقدسات و زیر سوال بردن مسلمات دینی در عرصه مطبوعات از جمله زیر سوال بردن ولایت ائمه (علیهم‌السلام) و ایجاد تردید در ولایت ایشان در حاکمیت سیاسی و نیز حمله به حکم قرآنی قصاص، طرح و بزرگداشت نویسندگان مسئله‌داری نظیر صادق هدایت، احمد شاملو و غلامحسین ساعدی، اقدامات جهت‌دار در حوزه ممیزی نشر و رفع توقیف ناشران بدسابقه، مسائل پیش آمده در جشنواره فیلم فجر با رویکرد تطهیر فتنه و ترویج اباحی‌گری، بی‌توجهی یا کم‌توجهی به مقوله حجاب و عفاف و سایر هنجارهای شرعی و اجتماعی، تلاش برای احیای کانون‌ها و محافل با سابقه تیره و کارنامه سیاه، عزل و نصب‌های سوال‌برانگیز در حوزه فرهنگ و به کارگیری افراد بی‌اعتقاد به مبانی و آرمان‌های انقلاب و در عوض دلداده به جریان دگراندیش، میدان دادن به عناصر دخیل در فتنه در مراکز تاثیرگذار فرهنگی و آموزشی، بی‌مهری به نیروهای انقلابی و متعهد در حوزه فرهنگ و... طی چند ماه گذشته، نگرانی از بازگشت و عرض اندام جریان مذکور به ساحت فرهنگی کشور را افزایش داده، و واکنش‌هایی را در میان نیروهای متعهد به انقلاب و نیز خیل مردم مومن و انقلابی سبب شده است و هشدارهای علما و مراجع عظام، انتقاد مطبوعات و رسانه‌های متعهد و بسیاری از مسئولین محترم و انقلابی را در پی داشته است.
 
بخشی از مهم ترین فرازهای سخنان رهبری در سال های اخیر پیرامون دغدغه های فرهنگی ایشان، بدین شرح است:مبارزه برای استقلال فرهنگی، از همه ی انواع استقلال ها سخت تر است. من یک وقت گفتم دشمنان «شبیخون فرهنگی» می زنند. این ادّعا راست است و خدا می داند که راست است. بعضی نمی فهمند؛ یعنی صحنه را نمی بینند. کسی که صحنه را می بیند، ملتفت است که دشمن چه کار می کند و می فهمد که شبیخون است، و چه شبیخونی هم هست! (بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان)


رسانه ها می توانند به صورت اخلاقی و استدلالی، مفاهیم ملتها را میان یکدیگر تبادل کنند و دادوستد معنوی و اخلاقی و فرهنگی کنند؛ این مسئله ی بسیار ارزشمندی است. می توانند سطح آگاهی و معرفت مردم را ارتقاء دهند. اگر رسانه ها در دنیا عادلانه اداره شوند، جاده ی رسانه ای، یک جاده ی یک طرفه نباشد، ملتها به معنای حقیقی کلمه، حرف یکدیگر را گوش کنند و مفاهیم محترم در نزد یکدیگر را بشناسند، این به نزدیکی ملت ها کمک خواهد کرد. (بیانات در دیدار مدیران و برنامه سازان رسانه ای کشورهای مختلف(.

 

یکی از معجزات انقلاب، پرورش هنرمندان و روایتگران تاریخ انقلاب است. بحمداللَّه تعدادی هم هستید، اما کسانی هم هستند که از لحاظ عِده و عُده بر شما ترجیح دارند، از شما جلویند و امکانات در اختیارشان است؛ بعضیشان از لحاظ هنری هم سرشارند، اما ثروتی در خدمت بیگانگان، و تیغی در دست دشمنانند. انسان معمولاً خودش را در مقابل هنرمند کوچک احساس می کند. من خودم وقتی هنرمندان را نگاه می کنم، می بینم که جایگاه رفیعی در مقابلم دارند؛ اما آن هنرمندانی که هنرشان در خدمت بیگانگان است، هرچند هنرشان هم بالاست و بعضیشان از لحاظ هنری بسیار برجسته اند، ولی من در هنری که آنها دارند، ارزشی حس نمی کنم. (بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت(

 

پول و ثروت و قوّت بازو و زبان گویا و بقیه ی ثروتهایی که در خدمت حق و انسان ها و راستی و درستی نباشد، چه ارزشی دارد؟ ارزشی ندارد. الان علم در خدمت سلاح های اتمی و در دست اسرائیل است. آیا این ارزشمند است؟ نخیر، هیچ ارزشی ندارد. ارزش این چیزها نسبی است. ارزش مطلق، متعلق به اینها نیست. البته چیزهای ارزشمند مطلق وجود دارد. اصلاً مبانی ادیان، مطلق کردن ارزشهای صحیح و راستین است؛ منتها علم و صنعت و تکنولوژی، از آن ارزشهای مطلق نیست؛ تا در کجا به کار برود، تا در دست چه کسی باشد، تا از آن چگونه استفاده بشود؛ هنر هم از این قبیل است. (بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت(

 

این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخش های مختلف علائم آن را مشاهده می کرد و امروز هم انسان آن را در بخش های مختلفی می بیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را میطلبد. این هم مثل همان قضیه ی بیست و نه بهمن است. خیلی ها اهمیت بیست و نه بهمن را نفهمیدند، شما تبریزی ها این را فهمیدید، در مرحله ی عمل هم، این فهم خودتان را به کار بستید؛ در همه ی مقاطع همین جور است. اهمیتِ حوادث را باید ملت ما درک کند؛ و خوشبختانه امروز درک میکنند؛ ملت کاملاً هوشیارند. خود این هم یکی از برکات انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده است. مردم بیدار شده اند، قدرت تحلیل پیدا کردند. (بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان شرقی(

 

تهاجم فرهنگی غیر از تبادل فرهنگی است؛ غیر از گرفتن برجستگیها و زبده گزینی از فرهنگهای دیگر است؛ این، چیزی است مباح، بلکه واجب. اسلام به ما دستور می دهد، عقل هم به طور مستقل از ما می خواهد که هر چیز خوب، زیبا و باارزشی را که در هر کجا می بینیم، آن را فرا بگیریم و از آن استفاده کنیم. این جملات معروف متداول در زبانهای مردم ما که «اطلبوا العلم ولو بالصین» یا «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»؛ نگاه نکن حرف خوب، سخن حکمت آمیز، دانش و معرفت را چه کسی دارد می گوید، اگر سخن خوب است، آن را فرابگیر، این گرفتن، گرفتن فرهنگی است و اخذ فرهنگی، تبادل فرهنگی و زبده گزینی فرهنگی، یک چیز لازم است و این، غیر از تهاجم فرهنگی است. من بارها گفته ام که یک وقت هست که یک انسان با میل خود و بر طبق نیاز و اشتها و ضرورت زندگی اش یک نوع غذا، یک نوع دارو یا ماده ی لازمی را انتخاب می کند و آن را داخل جسم خودش می کند؛ این، گزینش است، که چیز خیلی خوبی است؛ اما یک وقت هست که یک نفر را می خوابانند و ماده ای را که نه برای او لازم است و نه او به آن میل و اشتهایی دارد و نه برایش مفید است، به زور در حلقش می ریزند، یا به او تزریق می کنند؛ این، نامطمئن است؛ این، تهاجم فرهنگی است؛ همان کاری که با ملت ایران در طول سالهای متمادی کردند. (بیانات پس از بازدید از سازمان صدا و سیما(

 

یک وقت من درباره ی «تعاطی فرهنگی» - نقطه ی مقابل «تهاجم فرهنگی» - بحث مفصلی کردم که از مصادیقش، یکی همین مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربیها سابقه ی زیادی در حرفه ی روزنامه نگاری داشتند. از اواخر دوران ناصر الدین شاه هم مطبوعات وارد ایران شد و فعالیتش را آغاز کرد. اوج کار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ یعنی از عهد مظفرالدین شاه بتدریج افزایش پیدا کرد. (بیانات در دیدار مدیران و مسئولان مطبوعات کشور(

 

این، مهمترین تبادل های ملت ها با هم بوده است؛ حتی مهمتر از تبادل اقتصادی و کالا. بسیار اتفاق افتاده است که این تبادل فرهنگی، به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است! مثلاً در شرق آسیا، بیشترین عاملی که اسلام را به این کشورها - از جمله به کشور اندونزی، به کشور مالزی و حتی به قسمت های مهمی از شبه قاره - برد، دعوت مبلغین نبود؛ بلکه رفت و آمد آحاد ملت ایران بود. تجار و سیاحان ایرانی راه افتادند، رفتند، آمدند و در سایه ی این رفت و آمدهاست که شما می بینید ملت بزرگی که امروز شاید بزرگترین ملت اسلامی در آسیاست - یعنی اندونزی - مسلمان شده است. این اسلام را اول بار، نه مبلغین دینی برای آنها بردند و نه شمشیر و جنگ! اسلام را همین رفت و آمدها برد. خود ملت ما هم، در طول زمان، خیلی چیزها از ملت های دیگر آموخته است، و این، یک روند ضروری برای تر و تازه ماندن معارف و حیات فرهنگی در سرتاسر عالم است. این، تبادل فرهنگی است و خوب است. (تبادل فرهنگی, ورود اسلام به شرق آسیا, تاریخ آسیا و آفریقا(

 

البته دنیای غرب نگذاشت ما حس کنیم که دست و پایمان را گرفته اند و به ما تزریق می کنند؛ صورتِ قضیه را طوری قرار داد که ما خیال کردیم انتخاب می کنیم، در حالی که انتخاب نمی کردیم؛ بر ما تحمیل کردند. آن وقت اینها همان کسانی هستند که اگر اندک خدشه ای به فرهنگ رایج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه می اندازند. شما ببینید در فرانسه که آن را مهد آزادی می دانند، برای سه چهار دختر روسری دارِ مسلمان چه سر و صدایی راه انداخته اند! این است که می گوییم باید فکر کنیم؛ باید تحلیل کنیم. اندیشه ی ترجمه ای برای یک ملت، سرنوشت بسیار سختی را به وجود می آورد. این توصیه ی همیشگیِ من به شما جوانان عزیز است. (بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین(

 

اگر می بینید که مسأله ی تهاجم فرهنگی یا شبیخون فرهنگی یا قتل عام فرهنگی در این کشور به شدّت از طرف دشمن دنبال می شود؛ اگر می بینید که تبلیغات دشمن در همه جای دنیا روی جمهوری اسلامی بیش از جاهای دیگر متمرکز است و اگر می بینید که دائم تلاش می کنند ذهن ملت - بخصوص جوانان و مؤمنین - را در داخل جمهوری اسلامی تصرّف کنند، به همین سبب است. دشمن و نهادهای دشمن، بر اثر تجربه فهمیده اند که انسان، آسیب پذیر است. (بیانات در دیدار جمعی از پاسداران(

 

امروز هیچکس نمی تواند انکار کند که فوریترین هدف دشمنان جمهوری اسلامی، تسخیر پایگاه های فرهنگی در کشور است. آنان درصددند بدین وسیله، باورهای اسلامی و انقلابی را که اصلی ترین عامل ایستادگی ملت ایران در برابر نظام سلطه ی استکباری است، از ذهن ها و دل ها بزدایند و باورهای سلطه پذیری و فرو دستی در برابر غرب را به جای آن بنشانند. تلاش آشکار از سوی واسطه ها و دست نشاندگان امپراتوری های زر و زور، در بسیاری از عرصه های فرهنگی برای تردید افکنی در مبانی اسلام و انقلاب، امروز افراد دیر باور را نیز به دغدغه افکنده است، و کسانی که دیروز هشدار در برابر شبیخون فرهنگی را جدّی نمیگرفتند، امروز آن را به چشم خود می بینید. بیشک نخستین آماج این شبیخون، جوانان اند، بویژه آنانکه در جاده ی دانش و فرزانگی قدم برمی دارند و آینده ی فرهنگی و سیاسی کشور در دست آنها است. (پیام به کنگره جامعه اسلامی دانشجویان در مشهد)

 

مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فرا گرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آنها تعلیم دهید؛ آنها را به فضیلت و اخلاق اسلامی آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقی را در آنها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهی بترسانید؛ انذار کنید - انذار سهم مهمّی دارد؛ فراموش نشود - آنها را به رحمت الهی مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آنها را با مسائل اساسی جهان اسلام و با مسائل اساسی کشور آشنا کنید. این می شود آن مشعل فروزانی که هر یک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دل ها روشن خواهد شد؛ آگاهی به وجود خواهد آمد؛ حرکت به وجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثّرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگی و شبیخون نامردانه ی دشمن همین است؛ از این به شدّت نگرانم. می خواهند نگذارند که روحانیون جوان، مؤمن، شجاع، آگاه و خوشفکر، در محیط های مختلف - در محیط دانشگاه، در محیط بازار، در محیط روستا، در محیط شهر، در محیط کارگاه - کار خودشان را انجام دهند. درست نقطه ی مقابل کار آنها، همین کار و مجاهدت فی سبیل اللَّه شماست که با اتقان و با دقّت و بالاتر از همه با اخلاص انجام گیرد: «لم یکن منافسة فی سلطان و لا التماس شی ء من فضول الحطام». (بیانات در دیدار جمعی از روحانیون)

 

باید خود اعضا و دستگاه های فرهنگی قبول کنند و باور داشته باشند که ما این جایگاه را به عنوان یک قرارگاه مرکزی [قرار دادیم ]. تعبیر ˈقرارگاهˈ ممکن است به بعضی گوشها سنگین بیاید - قرارگاه یک اصطلاح جنگی است، اصطلاح نظامی است - و بگویند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامی است، شما در مسائل فرهنگی هم فکر نظامی را رها نمیکنید! واقع قضیّه این است که کارزار فرهنگی از کارزار نظامی اگر مهم تر نباشد و اگر خطرناک تر نباشد، کمتر نیست (بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی)
در همه نظام‌هاي سياسي، فرهنگ شاه بيت توسعه به حساب مي‌آيد و توسعه‌اي معنا‌دار خواهد بود كه مباني فرهنگي در آن مورد توجه و بستر‌هاي فرهنگي با رويكرد اين مباني طي شده باشد. تفاوت نمي‌كند چه نظامي حاكم است، مهم مباني فرهنگي آن نظام است كه بدانيم حركت عمومي يك كشور بر مدار كدام فرهنگ و با چه رويكرد فرهنگي دنبال مي‌شود. نظام‌هاي ليبرالي، طبيعتاً به دنبال چار‌چوب و مباني فرهنگ ليبرالي و نظام‌هاي بر‌آمده از دين، با مباني و مفاهيم ديني، فرهنگ نظام خويش را ساز‌مان داده و حركت جامعه را در اين بستر پي مي‌گيرند. پيش از آنكه به ضرورت و جايگاه فرهنگ در توسعه يك نظام بر‌آمده از مباني ديني پر‌داخته شود لازم است به اين نكته اشاره گردد كه در ميان الگو‌هاي توسعه، درست يا غلط دو الگو وجود دارد كه مباني رفتار دولتمردان است. يك الگو كه غربي‌ها معتقدند متعلق به نظام‌هاي توسعه‌يافته آنهاست، اين است كه براي توسعه‌يافتگي يك نظام سياسي بايد ابتدا از اقتصادي شروع و با طي كردن مسير توسعه اقتصادي، توسعه حقوقي و توسعه سياسي دنبال و در نهايت با توسعه فرهنگي اين چرخه تكميل مي‌شود.
آنها معتقدند به جهت آنكه نظام‌هاي سياسي كشور‌هاي توسعه‌يافته با فرهنگ ليبرالي نهادينه شده و شهر‌وندان و حكومت پذيرفته‌اند در يك چار‌چوب مشخص و تعريف شده، توسعه خود را آغاز كنند و اصالت سود و مصرف‌گرايي به عنوان فرهنگ غالب جامعه امري پذيرفته شده تلقي شده است، توسعه اقتصادي و توسعه در بخش‌هاي سياسي و حقوقي ارجح بر توسعه فرهنگي است. هر چند ممكن است نقد‌هاي جدي بر اين ديدگاه و الگو داشته باشيم- كه داريم- ولي آنچه امروز در غرب شاهد آن هستيم اين است كه حد‌اقل آنها با مباني فرهنگي غلط خود به دنبال توسعه بوده و هستند. اما در كنار اين الگو از توسعه، الگوي ديگر نيز وجود دارد كه مبناي توسعه را از فرهنگ و سپس توسعه‌ حقوقي و سياسي و در نهايت با توسعه اقتصادي اين چرخه تكميل مي‌گردد. صرفنظر از درستي يا غلط بودن الگوي دوم، بايد گفت در تمام دولت‌هايي كه پس از پايان جنگ و از دهه 70 به بعد در ايران روي كار آمدند، توسعه فرهنگي و اصالتاً اصل فرهنگ يا به فراموشي سپرده شده بود يا حداقل دغدغه دولتمردان اين چند دوره نبوده است.

اعلام نگراني رهبر معظم انقلاب اسلامي و نمايندگان مجلس خبرگان از روند مسائل فرهنگي كشور در ماه‌هاي اخير به‌رغم موضوعات و مسائل جدي كه كشور در بعد تهديدات و تحريم‌هاي دشمنان و مذاكرات هسته‌اي در پيش رو دارد، از يك سو نشان از اهميت ويژه جايگاه فرهنگ در روند پيروزي و تداوم انقلاب اسلامي دارد و از سوي ديگر متأثر از تحولات سال‌هاي گذشته در عرصه فرهنگي و سياسي كشور است كه به دليل همسويي با راهبرد دشمنان در مقابله با انقلاب اسلامي هزينه‌هاي سنگيني را بر نظام اسلامي تحميل كرده است. در اين زمين نكات زير قابل ذكر است:

اول: در مورد اهميت مسائل فرهنگي در نظام اسلامي و ضرورت اهتمام دولت جمهوري اسلامي به آن، توجه به اين نكته ضروري است كه نيمي از بندهاي اصل سوم قانون اساسي كه و‌ظايف دولت را تعيين كرده است به مسائل فرهنگي اختصاص يافته و در مقدمه و بند آغازين آن آمده است كه: «دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است براي نيل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را براي ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي بر اساس ايمان و تقوا و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهي» به كار برد.

دوم: مبتني بر اين، رسالت اصلي دولتمردان نظام جمهوري اسلامي ايران تلاش براي اعتلاي فرهنگ ديني و انقلابي جامعه اسلامي ايران و تبديل آن به يك الگو براي جهانيان است و از همين‌رو است كه حضرت امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري (مدظله‌العالي)، همواره مسئولان و دولتمردان كشور را به اهميت دادن هرچه بيشتر به فرهنگ متذكر شده‌اند و بر اهميت و حياتي بودن مقوله فرهنگ، تأكيد ورزيده و آن را روح و معناي حقيقي يك ملت دانسته و همه چيز را مترتب بر فرهنگ مي‌دانند و اقتصاد و سياست را حاشيه و ذيل فرهنگ قرار مي‌دهند و در اين راه، وظيفه دولت و مسئولان را چه در بعد ايجابي (ايجاد حركت و جريان عمومي فرهنگي در جامعه) و چه در بعد سلبي (جلوگيري از مواضع و مزاحمات فرهنگي) بيشتر از بخش‌هاي ديگر ذكر مي‌كنند و نقش دولت را در ترويج دين و متولي بودن در حوزه فرهنگ ديني در جامعه بالاتر از نقش اقتصادي و سياسي آن قلمداد مي‌نمايند.

سوم: پس از ناكامي دشمنان در عرصه‌هاي مختلف امنيتي و نظامي براي فروپاشي انقلاب اسلامي، تلاش‌هاي آنها بر حوزه فرهنگي و مقابله با قدرت نرم انقلاب اسلامي تمركز يافته و تهاجم فرهنگي آنها در سال‌هاي اخير كه در قالب راه‌اندازي شبكه‌هاي مختلف ماهواره‌اي و اينترنتي و... تمركز يافته و مستقيماً آرمان‌ها و اهداف نظام اسلامي را هدف گرفته است. اين روند علاوه بر استحاله فرهنگي نظام اسلامي، شاخصه‌هاي الگو‌بخشي و الهام‌آفريني آن را هدف گرفته است.

چهارم: به‌رغم تلاش‌هاي دير‌پاي دشمنان در اين عرصه، تلاش‌هاي آنها زماني در داخل پاسخ داد كه بخشي از جريان‌هاي داخلي همسو با دشمنان، آرمان‌ها و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي را هدف قرار دادند و داستان غم‌انگيز سال‌هاي پاياني دهه 70 و پس از آن در عرصه سياسي و اجتماعي و فرهنگي كشور محصول آن است.

پنجم: آنچه كه زمينه اصلي دغدغه مسئولان نظام در ماه‌هاي اخير شده است، علاوه بر برخي مواضع كلامي دولتمردان و بازگشت مجدد عناصر و جريان‌هاي افراطي به عرصه فرهنگي و رسانه‌اي كشور، كه تنها بخشي از پيامد آن اقدامات روزنامه بهار و آسمان و ... بود، تبديل آزاد‌سازي ماهواره و شبكه‌هاي اجتماعي نظير فيس بوك و . . . به دلمشغولي اصلي مسئولان فرهنگي كشور است؛ شبكه‌هايي كه خود دولتمردان به تبعات منفي فرهنگي و اجتماعي آن اذعان دارند.

ششم: و‌اكاوي روند فرهنگي دولت يازدهم به‌رغم برخي از اعلام تبعيت‌ها از آرمان‌ها و ارزش‌هاي نظام و تدابير مسئولان عالي كشور، در عمل بيانگر نوعي ليبراليسم فرهنگي و عرفي‌سازي در عرصه فرهنگ است و نوع اظهارات آنها حاكي از توجه بيش از حد به و‌اقعياتي است كه تحت اقتضائات زمان و مطالبات و نيازهاي اجتماعي برداشت مي‌شود، نه رويكرد آرمانگرايي واقع‌بينانه كه لازمه جايگاه دولت جمهوري اسلامي است.

هفتم: به‌رغم مسئوليت دولت در عرصه فرهنگ، اما دولت يازدهم در بعد فرهنگ، نقش چنداني براي خود قائل نيست و متولي بودن دولت را در عرصه فرهنگي بسيار كمرنگ مي‌بيند و باور و اعتقاد چنداني به برخورد سلبي با فرهنگ مهاجم و مزاحم ندارد.

هشتم: در حالي كه دولتمردان خود به سازوكارهاي تصميم‌سازي در نظام آگاهي دارند، مانند اينكه تصميم‌گيري براي رفع فيلتر از برخي از سايت‌ها و شبكه‌ها با شوراي عالي مجازي است، يا اينكه در مورد ماهواره بايد به قانون مصوب عمل شود، ايجاد انتظار كاذب در مخاطبين آيا نتيجه‌اي جز نا‌فرماني مدني و بي‌اعتنايي به قوانين و تصميمات نخواهد داشت؟

نهم: و آخر اينكه اگر چه دولت يازدهم به دلايل مسائل و مشكلات اقتصادي توجه خود را بر بحث مذاكرات هسته‌اي متمركز كرده و به همين دليل جريان افراطي گذشته عرصه فرهنگي را با تسلط بر برخي از وزارتخانه‌هاي فرهنگي و اجتماعي به تصرف خود در آورده و چشم‌انداز تكرار همان ارزش‌ستيزي‌ها و هنجار‌شكني‌هاي گذشته را در پيش روي دلسوزان نظام زنده كرده است، اما طبيعي است كه هزينه‌هاي نارسايي در اين عرصه تماماً به حساب دولت يازدهم نوشته خواهد شد و اين البته روندي نيست كه دكتر روحاني با توجه به و‌يژگي شخصيتي و سابقه انقلابي بر آن رضايت داشته باشد.اگر دولت به دنبال پيشرفت و توسعه كشور است، نقطه اتكاي او بايد همين جوانان انقلابي و مؤمني باشند كه خميرمايه آنها را فرهنگ انقلاب اسلامي تشكيل داده است.


اگر چه در ميان گردانندگان اين دولت در سايه، تفاوت‌هايي را از نظر ديدگاه و اهداف مي‌توان مشاهده كرد اما فصل مشترك جملگي را بايد در اين واقعيت تاسف‌آور جويا شد كه آنان كافران را به عنوان دوست و سرپرست خود، جايگزين مومنان كرده‌اند و عزت حقيقي را كه فقط از آن خداوند متعال است، نزد كفار و سردمداران نظام سلطه جهاني جستجو مي‌كنند. (1) هر چند برخي از آنان ممكن است به ظواهر ارزش‌هاي ديني پايبند باشند.
پيامد اين دوگانگي، مجموعه‌اي از هنجارشكني‌ها و بدعت‌هاي فرهنگي در دو عرصه سياست داخلي و خارجي است. در عرصه سياست خارجي، چراغ سبز نشان دادن به دشمن، سكوت در برابر برخوردهاي تحقيرآميز آمريكا و اسرائيل، شبيه‌سازي ايران و اوكراين، ارتباط و ديدار و گفتگوهاي پنهان با آمريكا از جمله تلاش‌هاي اين افراد خودباخته است.در عرصه داخلي هم، سياه‌نمايي اوضاع كشور، تضعيف روحيه دولتمردان و مردم و ترسانيدن آنان از دشمن، كمرنگ كردن مرز كفر و ايمان، تضعيف غيرت ديني و ترويج اباحه‌گري، شكستن حرمت مقدسات، بي‌تفاوتي نسبت به هجوم به شاخصه‌هاي استقلال كشور تبليغ فرهنگ دشمن، تلاش براي تغيير ذائقه فرهنگي مردم از اسلام به كفر، تلاش براي ايجاد اختلاف بين اقوام و مذاهب، ناچيز انگاشتن دستاوردهاي علمي كشور بخصوص دستاوردهاي دانشمندان شهيد، نمونه‌هايي از توطئه‌هاي فرهنگ ستيزانه دولت در سايه است.
شبكه دولت در سايه، با برنامه‌ريزي تشكيلاتي مي‌كوشد مانع توجه دولت به مشكلات اساسي مردم بخصوص مشكلات اقتصادي و معيشتي آنان شود و در مقابل تلاش مي‌كند با طرح مسائل و موضوعات غيرضروري و انحرافي از قبيل دفاع از حقوق فرقه‌هاي "ضاله" از زبان برخي وابستگان تريبون‌دار خود، چنين وانمود كند كه دولت سرگرم بازي‌هاي سياسي و دغدغه‌هاي روشنفكر مابانه و اشرافي و دردهاي بي‌دردي خود مي‌باشد و مديريتي جهادي براي كاهش مشكلات معيشتي مردم اعمال نمي‌كند.
همچنين تحقير نيروهاي مومن، بخصوص  نسل جوان و متدين و كارشكني در زمينه حضور و بالندگي آنان از طرفي و ميدان دادن به افراد خودباخته و خود فروخته از طرف ديگر نيز، از جمله سياست‌هاي دولت در سايه است. در عرصه رسانه‌اي هم اين شبكه تلاش مي‌كند با برداشتن فيلترينگ در فضاي مجازي، زبان دشمن را در جامعه ما درازتر كند و يا بار ديگر به روزنامه‌هاي زنجيره‌اي ميدان تنش آفريني بدهد و در حوزه كتاب هم امكانات نظامي اسلامي را در خدمت متاخرين و متقدميني به كار بگيرد كه عمر و قلم خويش را در جهت مقابله با فرهنگ اسلامي و باورهاي ملت ايران تلف كرده‌اند و با انكار ضروريات دين مقدس اسلام و اسائه ادب و باورهاي اعتقادي سياسي مردم، ثابت كرده‌اند كه ديدگاه‌هايشان با فرهنگ مردم ايران كمترين سنخيتي ندارد. در گستره فيلم و سينما هم تلاش دولت در سايه، منزوي ساختن فيلم‌هاي ارزش‌مدار است اما از فيلم‌هايي حمايت مي‌كند كه خيانت زن و شوهر به يكديگر، يا صرف مشروبات الكلي و يا ترسيم چهره‌اي سياه از جامعه ايران، در آن به نمايش گذاشته مي‌شود تا مبادا در تحقير ملت ايران از عوامل صهيونيست هاليوود عقب بماند.در عرصه مديريت، سياست دولت در سايه، تلاش براي احياي كانون‌هاي صنفي منحله است و در عين حال براي حذف مديران كارشناس و متدين و خدوم كوشش مي‌كند تا زمينه را براي انتصاب افراد غوغا سالاري فراهم سازد كه از مديريت به عنوان فرصتي براي ايجاد تشنج در جامعه سوءاستفاده مي‌كنند.
قابل توجه آنكه يكي از مهم‌ترين توطئه‌هاي دولت در سايه، طراحي كودتاي خزنده و نرم از درون نظام است و نقشه‌هايي براي نفوذ افراد وابسته به خود در مجلس خبرگان، مجلس شوراي اسلامي و پست‌هاي كليدي مديريتي در سر مي‌پروراند.البته ملت سرافراز ايران، طي 35 سال گذشته در كوره مبارزه با دشمن هر روز آبديده‌تر شده است و امروز نيز هوشيارانه روند حركت خزنده دولت در سايه را زير نظر دارد و انتظارش از روساي محترم قوا و بخصوص رياست محترم جمهور و اعضاي محترم هيئت دولت، آن است كه با توجه به هشدار هميشگي مقام معظم رهبري در زمينه ضرورت پاسداري از فرهنگ اسلامي و ارزش‌هاي ديني و ملي، منشور دوازده‌گانه معظم له را مورد توجه خاص قرار دهند و هيئت دولت آن را دستور كار چند جلسه خود قرار دهد و براي عملياتي شدن اين رهنمودها، تدابير ويژه بينديشند و بخصوص  هيئتي را براي رصد كردن توطئه‌هاي "دولت در سايه" و مقابله با نفوذش، مامور نمايد.نکته اینجاست که اگر مسئولین امر به نصایح مشفقانه و خیرخواهانه بزرگان و دلسوزان نظام ترتیب اثر می‌دادند، شاید هرگز کار بدانجا نمی‌رسید که رهبر انقلاب صریحا از حوزه تحت مدیریت ایشان اظهار ناخرسندی نمایند!
به یقین لبیک وزیر فرهنگ به این ارشاد رهبری امری تحسین‌برانگیز است، لیکن هیچ چیز بیش از اقدامات موثر عملی نمی‌تواند موید این لبیک لسانی باشد و آنچه از این پس در این عرصه از ایشان خواهیم دید ملاک و معیار این عنایت خواهد بود!پس آیا بهتر نیست پیش از آنکه مجددا شاهد موضع‌گیری صریح و احیانا عتاب‌آلود رهبری در این موضوع نیز باشیم، مسئولین محترم به عوض بدبینی و بی‌توجهی به هشدارهای ناصحانه دلسوزان، اندکی واقع‌بینانه‌تر به اوضاع موجود و اطرافیان خویش و انتقادهای سازنده نظر داشته باشند و سپس با بهره‌گیری از پتانسیل عظیم حمایت‌های بی‌شائبه رهبری و سیل انبوه ملت پا به رکاب و انقلابی به هماوردی دشمنان انقلاب رفته و در این عرصه از رویارویی نظام اسلامی و نظام سلطه پیروزی و چیرگی دوباره‌ای را برای نظام اسلامی در برابر دشمنان دیرینه‌اش رقم بزنند.که به فرموده سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) مومن بد نمی‌کند و عذر نمی‌خواهد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
عکس و خبر
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۰
0
0
سلام خیلی مسخره است کلا بستین با این وبلاگ "شبکه وبلاگی استان کردستان"
بابا وبلاگ نویس هی دیگه هم آدمند ها
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین