به گزارش وبلاگستان بولتن نیوز، شبکه وبلاگی استان کردستان نوشت:
جهان با سرعت خارق العاده ای در حال تغییر است، از مهم ترین پایه های تغییر و البته پیشرفت در اقتصاد های جهان در عصر جدید، تکنولوژی است. تکنولوژی نیز خود بر پایه علم ، دانش و تحقیق است. تغییر و تحول در ارتباطات و تنوع حمل و نقل چنان تاثیری بر تجارت به عنوان پایه ای در اقتصاد گذارده است که سرعت در تحولات اقتصادی و مبادلات به وضوح قابل مشاهده است . رشد جمعیت و در پی آن افزایش تقاضا و مصرف، فشار فزاینده ای به منابع غیر قابل تجدید و حتی به منابع قابل تجدید وارد می کند ، این پیامد مدیریت سنجیده و کاراتر را می طلبد . در جهانی این چنین بهترین راهکار ارتقا و پیشبرد تجاری کشورها ، دستیابی به رشد در سایه اقتصادی با محوریت دانش اتفاق خواهد افتاد .
اقتصاد با محوریت علم و دانش ، اقتصادی است که در آن تولید و بهره برداری از دانش نقش کلیدی در رشد اقتصادی و خلق ثروت ایفا می کند. البته عوامل سنتی مانند نیروی کار و سرمایه همچنان وجود دارند ، اما شاه کلید رشد و خلق ارزش جدید چیزی جز دانش نیست . در این نوع اقتصاد ، دانش چه از لحاظ کیفی و اهمیت بیشتری نسبت به قبل پیدا کرده و همچنین کاربردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات به محرک های اصلی اقتصاد تبدیل شده اند .دانش و فناوری به عنوان یکی از نیروهای بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی ، اجتماعی و یک کالای عمومی محسوب میشود، زیرا میتوان آن را بدون کاهش و استهلاک ، با دیگران به اشتراک گذاشت. در عین حال، میتوان از آن بارها استفاده کرد. در حقیقت دانش ، به عنوان یک منبع دائمی میتواند همواره در اختیار بنگاههای اقتصادی قرار میگیرد و با مشارکت مکرر در فرآیندهای گوناگون تولیدی و خدماتی، سبب افزایش مزیت رقابتی و ایجاد ارزش افزوده شود.
در نتیجه، این امر میتواند سبب گسترش رفاه اجتماعی و عامل کاهش فقر و بیعدالتی و موجب ارتقای روند توسعهی پایدار گردد. اقتصاد دانش محور به نوعی یک اقتصاد بدون وزن است ،دانش به کالا تبدیل میشود و به فروش میرسد. اقتصاد دانشبنیان اقتصاد کمیابی منابع نیست، بلکه اقتصاد فراوانی منابع است ، زیرا بر خلاف بسیاری از منابع که هنگام مصرف مستهلک میشوند، اطلاعات و دانش، که اساس اقتصاد دانش محور است، میتواند بارها مصرف شود و با مصرف بیشتر در واقع رشد کند. در حقیقت اقتصاد دانش محور با بهرهوری بیشتر عوامل تولید و رفتار بهینهی اقتصادی از نظر تخصیص منابع کار میکند و در نتیجه، دارای نرخ رشد بالاتری خواهد بود ، این الگو و راهکار در صورت بهره برداری از دانش تولید شده توسط عوامل داخلی میتواند راهکاری جهت نیل به اقتصاد بومی باشد. تولید و تجارت کالاهای متکی بر اقتصاد دانش محور با اتکا بر بهره گیری از توانایی های داخلی مملو از سود پایدار خواهد بود . تجارت و سود با پشتوانه علم و دانش بومی می تواند به رشد و پیشرفت اقتصادی با تکیه بر دانش داخلی می تواند به پایداری و مقاومت در برابر هجوم عوامل خارجی منجر شود . اگر اقتصادی با محوریت علم و دانش کشور شکل گیرد میتواند با بهره گیری از دانش داخلی به تولید ثروت و قدرت بر اساس فکر و اندیشه ایرانی و البته اسلامی منجر شود و پلی شود برای رسیدن به اقتصادی بومی و مقاوم .
بيش از 5 سال از زمانی که رهبر معظم انقلاب در سوم شهريورماه سال 87 در
ديدار اعضاي هيات دولت با ایشان، دهه چهارم انقلاب را دهه ی پيشرفت و عدالت
نامیدند، میگذرد، و بر آن اساس برنامهريزيها و تلاشهاي همه ی دستگاه
های اجرایی و ارکان کوچک و بزرگ اجتماع را در جهت ايجاد جهشي بزرگ در روند
پيشرفت كشور و عدالتگستري وسيع، ترسیم نمودند.در این مسیر گام های بزرگ و
موثری لازم است تا در یک حرکت میانبر اما دقیق و اثر گذار به سمت اهداف
سند چشمانداز 20 ساله و كسب جايگاه نخست اقتصادي در منطقه و برخورداري از
رشد اقتصادي 8 درصدي در سالهاي پيشرو دست یابیم، در این راستا رهبر
فرزانه ی انقلاب گام به گام اقدام به ترسیم این راه نموده و با بیان بهترین
و موثرترین دستورالعملهای اجرایی در آغاز سالهای 88 ، 89 و در نهایت 90 سه
گام موثر را برای تحقق این مهم تبیین نمودند. این دستورالعملهای اجرایی به
گونه ای ظریف از نوعی به هم پیوستگی و اتصالی منطقی در علم اقتصاد
برخوردار است در واقع حرکت از اصلاح الگوی مصرف به عنوان پایه ترین و مبنای
پیشرفت و عدالت آغاز شده و بلافاصله همت و کار مضاعف به عنوان اصلی ترین
ابزار لازم در طول دهه ی پیشرفت و عدالت تبیین می گردد.
در سال 90 براي تحقق يك جهش بزرگ اقتصادي تا رسيدن به پيشرفت مطلوب در
سایه عدالت لازم بود تا موانع این مهم که به سبب تحریمها و ممانعتهای غرب
ایجاد شده از سر راه برداشته شود، بدون شک این مهم جز با جهاد اقتصادی که
منجر به رشد تولید، افزایش سرمایه و سود، جهش آماری صادرات و در نهایت
رسیدن به هر آنچه از علم و تکنولوژی که آن را از ما منع میکنند، محقق
نخواهد شد.
سال 92 سالی است که در تاریخ کشور شرایط این جهش اقتصادی بزرگ، بیش از هر
زمان دیگری مهیا گشته، متن جامعه بیشتر از هرزمان به استعدادها و توان
داخلی خود و قدرت پتانسیل¬های موجود خود، اشراف پیدا کرده و اینک تجربه¬های
سنگین و ناموفق تمایل و روی خوش به غرب، برای مهار تورم و رونق اقتصادی به
این اندوخته¬ی گرانقدر افزوده شده و ایران بزرگ آماده¬ است تا مدیریت کلان
در کشور آن را به سمت یک جهش اقتصادی عظیم هدایت کند، لازمه¬ی تحقق حماسه
در عرصه¬ی اقتصاد تلاش جهادی نخبگان جامعه البته در مسیری درست و با درک
اصلی و فرعی در ضروریات جامعه است، مقام معظم رهبری در بیانات ابتدای سال،
در حرم رضوی، اشاره کردند یکی از نقشههای اصلی دشمن مشغول کردن نخبگان
کشور به کارهای درجهی دو و فرعی است. از این رو، شناخت اهم از مهم و تشخیص
مسائل اصلی و فرعی یکی از وظایف نخبگان است که باید به آن توجه بسیاری
شود. یکی از زمینههایی که سالیان دراز مسیر علمی و پیشرفت کشورها را متأثر
کرده است و انسان را از خداگرایی و آخرتطلبی دور کرده است، این است که
غرب در علوم مختلف مسائل اصلی و فرعی را تغییر داده و رویکرد جدیدی را به
اقتصاد، مدیریت، جامعه و... ارائه کرده است.
در این شرایط است که رهبر انقلاب راهکارهای تحقق سیاستهای کلی اقتصاد
مقاومتی را در جلسه با سران سه قوه تأکید میکنند. با ابلاغ این سیاستها،
مردم اکنون منتظر اجرای آنها و تأثیرات مثبت ناشی از اجرای سیاستهای کلی
اقتصاد مقاومتی هستند، بنابراین دولت، مجلس و قوه قضائیه باید بطور جدی
وارد میدان شوند و وظایف مربوط به خود را، در هر بخش، پیگیری و اجرا کنند.
باید روند اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، بصورت یک حرکت مستمر و متوقف
نشدنی، تا رسیدن به نتیجه، ادامه یابد و هر یک از قوا نیز بر روند کار خود
نظارت دقیق داشته باشند.
بسیار دقیق و کاملا عالمانه رهبر انقلاب خطاب به سران سه قوه فرمودند:
اگر لازمه اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، برطرف کردن برخی قوانین
معارض باشد، مجلس شورای اسلامی باید با شناسایی این قوانین معارض، آنها را
حذف کند. همچنین اگر اجرای این سیاستها نیازمند حذف برخی ضوابط و مقررات
دست و پاگیر و تنظیم ضوابط جدیدِ تسهیل کننده است، دولت با صدور بخشنامه
هایی این اقدام را انجام دهد. باید مراقب بود تا قوانین و ضوابط جدید بگونه
ای نباشد که زمینه ساز تراکم و تعارض قوانین شود.
در نهایت دولت از سوی رهبر انقلاب اینگونه مأموریت یافت که: افرادی را
مأمور پیگیری و اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی کنید که انگیزه های
انقلابی و مردمی و اعتقاد لازم و کافی برای اجرای آنها داشته باشند.حضرت
آیت الله خامنه ای فرهنگ سازی و ایجاد گفتمان رایج و فراگیر را برای اجرای
سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ضروری خواندند و خاطر نشان کردند: باید
محورهای اصلی این سیاستها با استدلال صحیح و منطقی برای مردم بیان شوند تا
به تدریج در بخشهای مختلف جامعه رسوخ پیدا کند و به یک مطالبه عمومی تبدیل
شود.
اقتصاد مقاومتی از نگاه معظم له بر 3 رکن اساسی و 3 الزام حیاتی استوار است:
الف) مردمی کردن اقتصاد
ب) کاهش وابستگی اقتصاد به نفت
ج) مدیریت و تعادل در مصرف
7- واقعیت این است که رهبر انقلاب از همان «روزهای اول رهبریشان» بر این
موضوع تاکید ویژه داشتهاند و این را به وضوح میتوان در «گفتمان اقتصادی»
ایشان یافت، به عنوان نمونه آنجا که فرمودند:«من هفده هجده سال قبل به
دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت
اراده كرديم، بتوانيم درِ چاههای نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان
"تكنوكرات" لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، ميشود؛ بايد دنبال كرد،
بايد اقدام كرد، بايد برنامهريزی كرد. وقتی برنامه اقتصادی يك كشور به يك
نقطه خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه خاص تمركز پيدا
ميكنند».
8- اما مردمی کردن اقتصاد یعنی چه؟ کاهش وابستگی اقتصاد به نفت چگونه؟
برای اینکه به این سؤال پاسخ بدهیم ابتدا نیاز است «اوضاع کنونی اقتصاد
کشور» را بررسی مختصر کنیم؛ از نگاه عقلای علم اقتصاد، اقتصاد امروز
ایران در یک شرایط «رکود تورمی» است، یعنی رکود بخش تولید و بیکاری از یک
طرف و تورم و گرانی اجناس از دیگر سوی، اقتصاد ملی ما را مورد فشار قرار
دادهاند، همزمانی رکود و تورم با هم بر حساسیت موضوع میافزاید و شاید به
همین خاطر است که از «رکود تورمی» به «حالت گردابگونه» هم تعبیر میکنند.
در اقتصاد کلان اصطلاحاً میگویند «بخش عرضه کل اقتصاد دچار شوک شده است»،
به تعبیر ساده یعنی یک عامل خارجی (تحریم) به مانند یک شوک، حال و روز
اقتصاد ایران را به این روز در آورده است! اما سؤال اساسی اینجاست که «چرا
باید یک عامل خارجی بتواند اینگونه بر اقتصاد ما تأثیر بگذارد و اقتصاد ما
برای اینکه بتواند در مقابل این شوک و شوکهای احتمالی بعدی مقاومت کند
باید چه تغییراتی داشته باشد؟ اصلاً ضعف اساسی کار در کجاست؟»، اینجاست که
نقش اقتصاد مقاومتی به خوبی برجسته میشود، اینجاست که تأکیدهای مکرر رهبری
جامعه مبنی بر «تکیه بر ظرفیتهای درونزا» پدیدار میشود.
آنچه در این نوشتار مورد تاکید است با عنایت به اینکه رهبر انقلاب اشاره
کردند؛ "گفتمان سازی در خصوص اقتصاد مقاومتی و تبدیل آن به یک گفتمان
عمومی، بسیاری از مشکلات را بر طرف و کارها را تسهیل خواهد کرد"، توجه به
مفهوم و معنای الفاظ به کار رفته در شعار سال و منحرف نشدن از مقصود حقیقی
رهبر انقلاب از طرح این موضوع است، این انحراف بعضا در برداشتهایی سطحی و
بدون توجه به امور زیرنبایی و اساسی در اقتصاد قابل رویت است، برخی حماسه
اقتصادی را تنها در کم کردن هزینه ها و فشار بر نیروی انسانی و تنها با هدف
بهتر نشان دادن بیلان کاری به هر قیمتی، در یک مقطع زمانی تفسیر میکنند در
حالیکه حماسه اقتصادی مبتنی بر اصول و برنامه های ذیل است، تبیین مفهوم
حماسه و نیز ارکانی از اقتصاد اسلامی قطعا در فرهنگ سازی و گفتمان سازی
اقتصاد مقاومتی یکی از قدم-های زیربنایی و مهم این جهش عظیم است:
1. شناخت ابعاد روحیه ی حماسی
2. اشراف بر اساس و سیستم اقتصاد اسلامی
3. تاکید بر سود ده کردن بخشهای مستعد اما توجه نشده، که متاسفانه بخش
بزرگی را خاصه در بخشهای دولتی به خود اختصاص داده که در قالب توانمند سازی
و نیز ساخت مستحکم درونی قابل بازیابی و نقد کردن است
4. حذف هزینه های غیر ضروری به جای کم کردن کلی و بدون دقت در بودجه ها و فشار بر نیروی انسانی
5. ارتقاء کیفی محصولات و بازاریابی جهانی در پیوند کار و اقتصاد با علم
6. تلاش برای تحقق کامل بی نیازی جامعه اسلامی از ملل غیرمسلمان
گام اول ؛ تبيين روحيهي حماسی
از اساسيترين ارزشهاي انقلاب اسلامي ايران روحيه و فرهنگ حماسي است،
روحيهي حماسي ويژهگيهاي متعددي دارد كه مهمترين اوصاف آن عبارتند از ؛
اميد، اميد داشتن به معناي صبر و نشاط است، انساني اميدوار است كه همواره
در برخورد با كاستيها و ناملايمات صبور اما متحرك است يعني نشاط دارد،
خموده و گوشهگير، صبوري نميكند، صبر او همراه با تحرك و رد شدن از
كاستيها است، اين روش و سيره كه ويژه گي انسانهاي اهل حماسه است با عنوان
اميد شناخته ميشود، امید یعنی تلاش برای رفع کاستی¬ها با تمام توان و
جهادگونه.
استمرار، همان چيزي كه در فرهنگ انقلابي خودمان از آن به عنوان مقاومت
ياد ميكنيم، يعني خستگيناپذيري در اجراي كارها، تداوم و قطع نشدن
ارادهها، استمرار يعني زيربار توجيه و مصلحت براي ترك موقت برنامهها
نرفتن، استمرار يعني پيگيري تا سرحد وصول نتيجه، استمرار يعني رها نكردن،
پيگير بودن، همت داشتن، استمرار يعني اتقان به معناي محكمكاري و خواستن و
در نهايت توانستن.اعتقاد به راه ميانبر، همهي صاحبان روحيهي حماسي
كارهاي بزرگ را در كمتر از زمان متصور و تبيين شده در دانش بشري انجام
دادهاند، اين گونه مديريت زمان كه در سايهي همت عالي محقق ميشود از
اساسيترين ويژهگيهاي روحيه حماسي است، اعتقاد به اينكه هميشه زمانهايي
هستند كه ميتوانند كوتاه شوند يا حذف گردند در حاليكه از كيفيت كار كاسته
نشود.
گام دوم ؛ بيان چند اصل مهم از اقتصاد اسلامي
در تبيين اين اصول به آن دسته از ويژهگيهاي اقتصاد اسلامي اشاره ميشود
كه در شرايط كنوني بيشترين اهميت را در متن جامعه و در زندگی روز مره دارد،
این اصول بارزترین ارکان اقتصادی در خانواده هستند که کمتر به آنها توجه
می¬شود؛ درك نياز واقعي، كه هر مسلمان قبل از احساس نياز واقعي اقدام به
خريد يا مصرف نميكند و اساسا مفهوم خاص نياز كه مقدمهي سعادت و آرامش
روحي است مبناي مصرف در اسلام است. بدون شک در اصلاح سبک زندگی اولین و
بزرگ¬ترین گام درک نیاز واقعی است. قناعت، كه همواره از گرفتار دنيا شدن و
در مسابقهي خود نشان دادن و چشم هم چشمي و تفاخر باز ميدارد و چونان
افساري بر گردن شهوت وتمايلات دنيايي سيريناپذير، انسان را در زندگي مادي،
متعادل نگه ميدارد.
بينيازي جامعهي اسلامي، بايد توجه داشت كه مرز قناعت و غرق نشدن در
دنيا با موضوع كار و تلاش در اسلام دو موضوع کاملا مجزا است، در اسلام
بينيازي فرد ارزشش در سايهي بينيازي جامعهي اسلامي است و حد و مرزكار و
تلاش تا جايي است كه احدي از مسلمان محتاج غير مسلمان نباشد، اسلام بر
خلاف تفکر فرد محور و اومانیستی غرب اگر چه کار و تلاش و افزایش ثروت و نیز
رونق اقتصادی را محترم می¬شمارد اما هرگز در این ارزش افزوده نگاهش شخص
نیست بلکه ثروت آنگاه مقدس است که منجر به بی نیازی امت اسلامی شود.
گام سوم ؛ پيوند ميان روحيهي حماسي و اصول مهم اقتصاد اسلامي
در اين گام تصور كنيد اگر اميد و استمرار و راه ميانبر به تلاش براي
بينيازي جامعهي اسلامي پيوند بخورد، چه اتفاق بزرگي رخ ميدهد. اين مهم
همان ”حماسه اقتصادي" است.
گام چهارم ؛ شناخت ظرفيتها و پتانسيلهاي خوابيدهي اقــتصادي و حركت به سمت رشد فزاينده و شتابان اقتصادي
اين گام در واقع برآيند و نتيجهي ”حماسه اقتصادي" است، در سايهي اين
حماسه در مدت زمان بسيار اندكي مشاهده خواهد شد كه تمام ظرفيتها و
پتانسيلهاي موجود، نقد خواهد شد و تبديل به فرصتي اقتصادي با بازدهي بالا
خواهند شد. آنچه كه متأسفانه امروز در بخشهاي مختلف اقتصادي مشاهده ميشود
ظرفيتهاي توجه نشده و بعضا در حد استعداد جهاني شدن هستند كه ميتواند در
جهش اقتصادي كشور و تحقق عدالت و پيشرفت نقش اساسي بازي كنند.
جزئیات ابعاد اقتصاد مقاومتی
مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر تفکر غلط در
سیاستگذاران اقتصاد کشور است.واژه اقتصاد مقاومتی بر این موضوع دلالت
میکند که فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم سد راه پیشرفت
جامعه است که باید بر آن غلبه کرد.اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی بسته
نیست و چنین دیدی نسبت به اقتصاد مقاومتی رشدآفرین نیست.منظور از اقتصاد
مقاومتی واقعی یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته
چنانکه مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف
میشود.هدف از اقتصاد مقاومتی چیزی نیست جز آنکه این اقتصاد مقوم نظام
سیاسی باشد،چنانکه نظام اقتصاد مقاومتی که هماهنگی خود را با نظام حکومتی
اسلامی از دست بدهد نمیتواند مراد ما باشد.
اقتصاد مقاومتی که ملهم از نظام فرهنگی اسلامی و مبتنی بر فرهنگ دینی
نباشد هدف ما نیست.در این چارچوب سخن گفتن از اینکه اهداف نظام اقتصادی در
نظام اسلامی آن است که بخش خصوصی با دنبال کردن حداکثر سود باعث ایجاد
تعادل در اقتصاد خواهد شد درست نیست و بااین مفاهیم سازگاری ندارد.اینکه
دولت بگوید جای خود را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز بدون راهنمایی
تنها به دنبال حداکثر و انباشته کردن سود باشد در واقع همان نظام شرکتی
آمریکاست.اقتصاد اسلامی با سودجویی مخالفت ندارد بلکه با مبنا شدن سود و
سوداگری بچگانه برای تکاثر و انباشته کردن سود آنگونه که در نظام آمریکا
انجام میشود سازگاری ندارد.
مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر این تفکر قالب در سیاستگذاران اقتصاد
کشور است.ما نمیتوانیم همزمان از فرهنگ اسلامی تبعیت کنیم و مقوم اقتصاد
کینز و ساموئلسون و امثال آنها باشیم.ضعیفترین حلقه ما حلقه اقتصاد است و
به همین دلیل مقام معظم رهبری میگویند دشمن تنها از این طریق میتواند
وارد شود و زحمات خود را برای این کار نیز میکشد.نقطه شروع اقتصاد مقاومتی
مصرف می باشد؛مصرف است که تولید را جهت میدهد و این هر دو در کنار هم جهت
سرمایهگذاری را مشخص میکنند. اقتصاد را با تغییر نرخ بهره و دعوت از
چپاولگران خارجی برای سرمایهگذاری به امید رشد نمیتوان اداره کرد و
اقتصاد مقاومتی در چنین شرایط بیمعنا و بینتیجه خواهد بود.شروع کار با
فرومول اقتصادی نیست بلکه شروع کار از فرهنگ اقتصادی است و تا این مساله
اصلاح نشود هیچ گامی در جهت بهبود شرایط و شاخصها موثر نخواهد بود.
مقام معظم رهبری اشاره میکنند که تا این حد به مارکها و برندها توجه نکنید. حال چه کسی مبلٌغ برندها و مارکهای خارجی است. جز مسئولان و مقامات کشور. چه کسی اجازه میدهد حتی ثانیهشمار چراغ قرمز حتما انگلیسی باشد چه کسی اجازه میدهد اتومبیل ملی تولید کنیم و نام ایرانی آن را به انگلیسی بنویسیم. آیا این فساد فرهنگ اقتصادی نیست. همین اجزای کوچک است که مجموع آن یک فساد بزرگ فرهنگی اقتصادی ایجاد میکند.اصلاح فرهنگ اقتصادی در اختیار مقامات کشور و مدیران اقتصادی است.
فرهنگ و سیاست از جمله مسائلی است که در حوزهی
اقتصاد بسیار تأثیرگذار است و در صورتی که نادیده انگاشته شوند، اقتصاد
مقاومتی نمیتواند به تمام معنا اجرایی شود و موفق باشد. از همین رو،
پرداختن به ابعاد اجتماعی و سیاسی اقتصاد مقاومتی میتواند بسیار راهگشا
باشد.از دیگر سو، برای خلق حماسهی اقتصادی در صورتی که کلنگر نباشیم و
تنها بر مسائل صرفاً اقتصادی تکیه شود و از سایر ابعاد غفلت شود، میتوان
این گونه برداشت نمود که حماسهی اقتصادی نیز با عدم موفقیت همراه شود. در
ابتدا، میبایست رابطهی اقتصاد مقاومتی و حماسهی اقتصادی ترسیم شود و سپس
به برخی از ابعاد غیراقتصادی اقتصاد مقاومتی به عنوان زیر ساخت حماسهی
اقتصادی پرداخت.
جهش سطح تولید ملی و رفع معضلات اقتصادی، همچون بیکاری و تورم و نیز اهمیت
توسعهی اقتصادی در مسیر دستیابی نظام اسلامی به مأموریتهای متعالی خود
نیازی به اثبات ندارد و واضح است که هر اصلاح و پیشرفتی در عرصههای
اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیازمند داشتن توان و نیروی اقتصادی کافی در کشور
است. قدرت اقتصاد یک کشور نیز متجلی در سطح تولید و توان رفع نیازهای
اقتصادی در کنار حضور و مشارکت فعال در عرصهی اقتصاد منطقهای و
بینالمللی است.
از این منظر میتوان مدعی شد که هر نوع حماسهسازی در اقتصاد، نهایتاً،
باید منجر به جهش ظرفیتهای تولیدی و ایجاد جاذبه در زمینهی فعالیتهای
تولیدی به جای سوداگری و سفتهبازی شود. حماسهی اقتصادی یعنی گذار از یک
اقتصاد وابسته و آسیبپذیر در برابر نوسانات، به اقتصادی مقاوم که در آن
زنجیرهی تولید در اقتصاد کامل و غیروابسته باشد.مقام معظم رهبری در
دیدار اخیر خود با جمعی از کارگران، با اشاره به اهمیت خلق حماسه اقتصادی،
اقتصاد مقاومتی را یکی از الزامات سیاستگذاری اقتصادی کشور بیان فرمودند.
حماسهی اقتصادی را میتوان نتیجه و نمود عینی راهبرد اقتصاد مقاومتی دانست
که میتواند ظرفیتهای بالقوهی اقتصاد را بالفعل کند و نهایتاً به جهش در
سطح تولید ملی منجر شوداقتصاد مقاومتی علاوه بر پیشنیازها و ابعاد
اقتصادی، نیازمند در نظر داشتن ابعاد غیراقتصادی دیگری نیز هست. برخی از
ابعاد اقتصاد مقاومتی و حماسهی اقتصادی در ادامه اشاره خواهد شد.
1. الگوی مدیریت جهادی
در ابتدای انقلاب، با ایجاد نهادهایی مانند جهاد سازندگی، مدیریت جهادی در
کشور به نحو احسن شکل گرفت. در آن برهه بسیاری از امور، که از سوی برخی از
کشورهای خارجی و برخی عوامل داخلی با مشکل مواجه شده بود، با کمترین هزینه
برای انقلاب با مدیریت جهادی پشت سر گذاشته شد. نهادهایی مانند جهاد
سازندگی، که شیوهی نوینی از مدیریت را به عرصهی نمایش گذاشت، در تمام
سالهای ابتدایی انقلاب توانست جایگزین مناسبی برای مدیریت نوین در عرصهی
کلان کشور شود و بسیاری از مشکلات را از دوش مردم بردارد. در صورتی که
بپذیریم سبک مدیریت فعلی توانایی حل مشکلات کنونی جامعه را ندارد، به
نقطهای از تصمیم گیری خواهیم رسید که بازگشت به مدیریت جهادی میتواند
گرهگشا باشد.امروز هم برای گذر از تحریمهای کشورهای غربی، باید با احیای
فرهنگ مدیریت جهادی در همهی بخشها از این برههی زمانی، که جبههی
استکبار در پی ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی است، موفق عبور کنیم.
2. مصرف تولیدات داخلی و اصلاح الگوی مصرف
در عرصهی رقابت تولیدات داخلی و کالاهای خارجی، اولویت دادن به مصرف
تولیدات ایرانی و پرهیز از مصرف کالاهای خارجی کمک شایانی به اقتصاد
مقاومتی میکند. تولیدکنندگان داخلی نیز با افزایش کیفیت محصولات و
کالاهایشان و تعیین قیمتی مناسب، میباید نظرات مردم را به مصرف کالای
ایرانی جلب نمایند. تولیدکنندگان بایستی کیفیت کالاهای خود را نسبت به
تولیدات خارجی بالا ببرند و امنیت خاطر مصرف کالای ایرانی را افزایش دهند.
نقش فرهنگسازی و افزایش آگاهی بین مردم جامعه را به مصرف بهینه و سنجیده
نزدیک میسازد. رسانههای عمومی و صداوسیما و مطبوعات باید در زمینهی
مصرف بهینه فرهنگسازی نمایند. برخی معتقدند اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه
مردم الگوی مصرف خود را تغییر دهند و از مصرف کالای خارجی به سمت مصرف
کالای داخلی حرکت کنند.با توجه به اینکه مصرف سنجیده و بهینه در آموزههای
دینی نیز مورد تأکید واقع شده و الگو و شیوهی زندگی رهبران دینی
سادهزیستی بوده است، اهمیت پرهیز از اسراف و اتلاف و افراط در مصرف و در
پیش گرفتن صرفهجویی و قناعت مشخص میگردد. صرفهجویی شامل بخش دولتی،
بخش خصوصی و مردم میشود و تمام افراد و ارگانها و سازمانهای جامعه
میباید الگوی مصرف بهینه را در پیش گیرند.
3. مسئلهی وحدت و انسجام ملی
در کنار تمام مؤلفهها و سرفصلهای اقتصاد مقاومتی، آنچه بیشتر اهمیت
مییابد، مسئلهی وحدت و انسجام ملی و اتحاد تمامی عرصههای دولتی، خصوصی و
مردمی جامعه است. با اتحاد و ارتباط متقابل و همبستگی، کارایی و کارکرد
اقتصاد جامعه افزایش مییابد. تعاون و همکاری مردم از یک سو ارتباط متقابل
نهادها و سازمانهای جامعه، موجب رفع مشکلات و نیل به اهداف میگردد. اتحاد
و ارتباط درهمتنیدهی ارگانها و سازمانها با یکدیگر و با مردم میتواند
اقتصاد مقاومتی را تحقق بخشد.وحدت همیشه رکن رکین استقلال و پیشرفت و
توصیهی مهم قرآن و بزرگان بوده است؛ اما در شرایط حماسهی اقتصادی، وحدت
حکم خون را برای بدن دارد. نمیتوان فرمان حماسهی اقتصادی را شنید و
همچنان بر طبل منازعات پوچ و بیحاصل کوبید. برای گذر از شرایط فعلی، که
نیازمند یک اقتصاد مقاومتی پویا هستیم، میبایست همهی مسئولین با حفظ وحدت
در پی تحقق بخشیدن به حماسهی اقتصادی باشند.
4. مبارزه با رانتخواری و فساد
یکی از اصلیترین معضلات جامعهی ما، که به دلیل وابستگی به نفت در جامعه
شکل گرفته است، ایجاد روحیهی رانتخواری میباشد که در سدهی گذشته لطمات
زیادی را بر جامعه و اقتصاد کشور وارد نموده است. در نسبت بین فساد و
اقتصاد مقاومتی، شاید این نکته فوقالعاده قابل اهمیت باشد که یکی از شرایط
توفیق اقتصاد مقاومتی ارتقای سرمایهی اجتماعی و اعتماد عمومی به سلامت
حاکمان است و دیگری این است که با توجه به ضرورت انضباط مالی در بودجهی
دولت و هزینهکرد مدیران اجرایی، باید شرایطی فراهم شود که هدررفت اقتصاد
ملی به حداقل برسد.
فساد اقتصادی به معنای دسترسی به منابع و مواهب اقتصادی بدون پرداخت
مابهازای آن است. به بیان دیگر، اگر افرادی بتوانند بدون ایفای نقش در
چرخهی تولید به ثروت دست پیدا کنند، در این صورت فساد اقتصادی رخ داده
است. در واقع، در این تعریف، مفهوم فساد اقتصادی وسیعتر از مواردی چون
اختلاس یا امور تبهکارانه است و هر گونه مبادلهای را که خارج از جریان
مولد تولید ثروت باشد، در بر میگیرد. با این تعاریف از مؤلفههای اقتصاد
مقاومتی میتوان ارتباط بین تورم، نقدینگی و فساد اقتصادی را در شرایط
فعلی اقتصاد ایران تشریح کرد.عدم تقارنهای اطلاعاتی رانتهای مختلف
اعتباری، انحصاری و غیره منشأ بروز این گونه رفتارها هستند. در اقتصاد
مبتنی بر دلالی و سوداگری، بخش مولد بیشترین آسیب را میبیند و سازوکار
اقتصاد به سمت بروز حبابهای قیمتی و نوسانهای شدید سوق مییابد. چنین
اقتصادی در مواجهه با فشار خارجی کمترین پایداری و مقاومت را دارد و به
سرعت متلاشی میشود.
5. اجرای برنامههای بالادستی
در پیش گرفتن اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهبرد در برابر فشارها و
تحریمهای خارجی وقتی به نتیجهی مطلوب خواهد انجامید که موانع بازدارنده
حرکت اقتصاد به سوی اهداف تعریفشده در اسناد بالادستی نظیر سند چشمانداز
20ساله و برنامهی پنجم توسعه برداشته شود. از این رو، حرکت در مسیر
برنامههای میانمدت و بلندمدت میتواند یکی از اصلیترین راهبردهای سیاسی
باشد که در اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی مفید فایده واقع شود. از طرف دیگر،
موضوع پایبندی به این اسناد بالادستی از سوی مسئولین و مجریان یکی دیگر از
موضوعاتی است که در صورت نگاهی سطحی به آن، لطمهی قابل توجهی به اقتصاد
مقاومتی خواهد زد.
6. چابکسازی دولت
یکی از اصلیترین مسائل سیاسی، که در اقتصاد مقاومتی میبایست مورد توجه
قرار گیرد، کوچکسازی دولت و به اعتبار دیگر کاهش بوروکراسی موجود برای
روانسازی در مسائلی است که در اقتصاد مقاومتی میتواند تأثیرگذار باشد.
دولت در حالت کنونی یک مانع جدی برای تحقق حماسهی اقتصادی، که رکن اصلی آن
واگذاری آن به بخش خصوصی و توانمندسازی مردم است، میباشد. به عبارت دیگر،
تا دولت چابک نشود و بوروکراسی اداری موجود جای خود را به دولت الکترونیک
ندهد، نمیتوان انتظار داشت اقتصاد به دست مردم سامان یابد و دولت، هم به
عنوان یک مصرفکنندهی بزرگ و هم به عنوان یک تولیدکننده، بزرگترین رقیب
بخش خصوصی باشد و هیچ نهاد غیردولتی توانایی مقابله و رقابت با آن را
نداشته باشد.از این رو، چابک و کوچکسازی دولت برای ایجاد فضای تحرک برای
بخش خصوصی و مردم در اقتصاد میتواند از اصلیترین ابعاد اقتصاد مقاومتی و
حماسهی اقتصادی باشد.
تجربه سی و اندی ساله در نظام اسلامی و دولتهای گذشته به خوبی نشان میدهد که «مدلها و مکاتب اقتصادی» موجود در غرب (اعم از نئوکینزی و فریدمنی که هر دو ذیل «اقتصاد آدام اسمیتی» تعریف میشوند و هر کدام به نوعی در دولتهای کارگزاران سازندگی، اصلاحات و دولتهای نهم و دهم و به احتمال فراوان دولت یازدهم مورد آزمایش قرار گرفته و میگیرند) به تنهایی قابلیت حل مشکلات اقتصادی ایران را ندارند و ما باید یک الگو و مدل اقتصادی مبتنی بر مبانی فکری و اعتقادی نظام اسلامی خودمان طراحی کنیم. همین جا برای اینکه متهم به «بیسوادی» نشوم در تأیید این بند استناد میکنم به فرمایش رهبری انقلاب که؛ «يكى از مشكلات ما در طول اين سالها اين بوده كه افرادى آمدهاند مفاهيم اسلامى را با مفاهيم غربى ترجمه كردهاند، حرفهای غربىها را تكرار كردهاند، دنبال تحقق آنها بودند؛ در حالى كه انقلاب اسلامى براى اين نيست. آزادى غربى در زمينه اقتصاد، همين مطالبى است كه مىبينيد؛ همين «اقتصاد آدام اسميتى» و رسيدن به اين وضع ديكتاتورى اقتصادى موجود دنيا، كه الان دارد انحلال و فروريختگى خودش را به تدريج نشان ميدهد. مراد ما از آزادى كه اين نيست...».
متأسفانه فرهنگ مصرف در کشور ما، یک فرهنگ اسرافگونه و نامتعادل است، یکی از عوامل اصلی خراب شدن فرهنگ مصرف در کشور ما همین «استفاده ناصحیح از منبع عظیم نفت و گاز» در سالیان گذشته بوده است، راه اصلاح این کار هم قبل از هر چیزی نیاز به «پیوست فرهنگی» دارد و اینجاست که به خوبی به سومین رکن اقتصاد مقاومتی یعنی «مدیریت و تعادل در مصرف» پی میبریم، البته امرائی که مبتنی بر آموزههای علم اقتصاد غربی، یک روز در این مملکت تمام همتشان بر این بود که «خوی کاخنشینی و مصرف بیرویه» را در لایههای جامعه رسوخ دهند باید در پیشگاه تاریخ و ملت ایران پاسخگو باشند، چرا که فرمود؛ «الناس علی دین ملوکهم».
ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی گامی بود در راه رسیدن به استقلال کامل اقتصادی و بهترین فصل برای اجرای اقتصادی مقاومتی هماکنون است. بحمدالله نیروی انسانی ورزیده و متخصص بسیار فراوانی داریم اگر تعبیر میلیونها را بکار ببریم، گزاف نگفتهایم.
سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد،
سرآغاز صدور فرمان «انقلاب اقتصادی» در کشور است، آن هم بعد از 35 سال از
انقلاب اسلامی و این بهترین موقع است برای این فرمان. اقتصاد مقاومتی پلی
است که عبور از آن ما را به «اقتصاد بدون نفت»، به «اقتصاد دانشبنیان»، به
«استقلال اقتصادی»، به «تولید ملی»، به «اقتصاد مردمی»، به «جهاد
اقتصادی»، به «اقتدار اقتصادی»، به «اقتصاد اسلامی»، اقتصادی که در آن
فساد در حداقل است خواهد رساند. اصلاً اقتصاد مقاومتی مبنایش همین «لا
تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است.پس از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی،
نوبت عمل دولت یازدهم میرسد. آیا دولت روحانی مرد عمل اقتصاد مقاومتی است
یا چشم به مذاکرات و رفع تحریمها دوخته است؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com