به گزارش بولتن نیوز، [نماينده دانشگاهيان: عرض كنم كه سه- چهار مسئله ديگر هم هست كه يادداشت هم شده، من بعداً مىدهم خدمتتان. فقط توضيحاً عرض میكنم كه يكى راجع به دولت موقت است. اطاعت از دولت واجب هست؛ و خوب، مسلماً ما اطاعت مىكنيم ولى بعضى از مسائل هست كه قابل دفاع نيست: آيا واجب است كه ما حتماً دفاع هم بكنيم؟ يعنى هر دستورى بدهند صددرصد ما اجرا خواهيم كرد منتها گاهى قابل دفاع نيست.].
امام: مقصودتان را بگوييد.
[نماينده دانشگاهيان: عرض مىكنم خدمتتان كه دوستان مىگويند اين دولت بيشتر جنبه ائتلاف ملى دارد تا دولت انقلاب اسلامى.].
امام: عرض مىكنم كه اين دولت يك دولت موقت است براى اينكه رفراندم بكند و مثلًا مجلس مؤسسانى [تشكيل بدهد] مسئله رژيم را تحكيم بكند، بعد دست مردم است همه چيز. اختيار دست خود مردم است؛ وكلايشان را خودشان تعيين مىكنند، وكلا هم خودشان تعيين مىكنند دولت را؛ ... مسئلهاى نيست كه كسى بخواهد تحميل بكند ... تحميل در كار نيست. اينكه الآن شده است فقط همين [است] كه چون الآن براى انتقال قدرت، محتاج بود كه حكومتى در كار باشد والّا نمىشد؛ براى اين ما استفاده كرديم از ولايت شرعى كه داريم يا از آراى مردم، و اين را قرار داديم. و اينكه قرار داده شده است نه براى اينكه اين حكومت كند تا آخر. در همه جا هم نوشته شده «دولت موقت». «موقت» براى اينكه اين كارش منحصر به اين است كه مجلس مؤسسان را درست كند و مجلس شورا را درست كند؛ و آنها هم اختيارش با خود مردم است. بعد كه مجلس مؤسسان را درست كرد، اين نمايندگان خود مردم هستند كه رژيم را تعيين مىكنند. بعد هم مجلس شورا درست مىشود؛ مجلس شورا هم نمايندگان خود مردم هستند، آزاد بدون اينكه هيچ كس دخالت بكند، آزاد. مردم خودشان نمايندگانشان را تعيين مىكنند و بعد همه مقدرات دست خود مردم است، به اعتبار اينكه نمايندگان هم از خود مردمند ... اينطور نيست كه اينها حالا بخواهند مملكت را تا آخر اداره بكنند. اين جور نيست. حالا از باب اينكه ديگر يك انقلاب است آقا، مسئله انقلابى است. اين مسئله انقلابى را نمىشود زود حلش كرد. اين را بايد بتدريج درست كرد. الآن شما مىبينيد كه تمام اين مملكت ما آشفته است؛ يعنى آن دسته شلوغكار رفتند، حالا يك دسته شلوغكار ديگر پيدا شده! ما بايد اينها را علاج بكنيم تا يك قدرى آرام بشود. وقتى كه آرام شد و مسئله دست خود مردم افتاد و خود مردم اداره كردند مملكت را، ديگر به هيچ كس اشكال نيست. اگر بنا شد كه شما خودتان يك وكيلى تعيين كرديد، آن شد يك وكيل، آن هم شد يك وكيل، آن هم شد وكيل، اين وكلاى خود ملت يك دولتى را درست كرده، ديگر اين اشكال به كسى نيست؛ خود ملت اين كار را كرده، تحميل نيست در كار. لكن حالا از ناچارى است كه ما بايد اين مسائل اوليه را حل بكنيم .....
[نماينده دانشگاهيان: شما فرموديد كه ما اين دولت را تأييد بكنيم. البته آن دستورهايى كه در مورد آينده است و بايد اجرا بشود اجرا خواهد شد، مسلماً؛ منتها ما مىخواستيم مشخص بشود كه آيا اين دولت را به صورت دولت اسلامى بايد در نظر گرفت؟].
امام: [دولت] اسلامى است اين، براى اينكه الآنروى قواعد اسلام بايد عمل بشود؛ منتها الآن ما قانون اساسىمان را كه درست شده است و تحت مطالعه است، آن را بايد [قطعى] بكنيم ... نخست وزير را من تعيين كردهام؛ من به ولايت شرعى تعيين كردم. وقتى يك [كسى] به ولايت شرعى تعيين شد، يك حكومت شرعى است اين. و اينطور هم نيست كه ما بخواهيم تا آخر اينطورى رفتار كنيم. اين موقت است كه اصول اوليه درست بشود، و از ناچارى است. مسئله انقلاب است. مسئلهاى است كه نمىتوانيم ما الآن يك شدتى به خرج بدهيم، و نمىتوانيم الآن برويم سراغ مطالعات تا افراد ... را پيدا بكنيم. الآن در اين حالى كه به طور موقت ما داريم عمل مىكنيم، الآن نبايد اشكال كرد. الآن بايد- اين معنا را باز عرض مىكنم- كه همه ما، همه شما با هم همدست بشويد و دولت را پشتيبانى بكنيم تا اين مسائل اوليه را درست بكند، كه مجلس را درست كند. ما الآن رژيممان باز قانونى نيست؛ الآن رژيمى ما نداريم. رژيم سلطنت كه رفته؛ رژيم جمهورى اسلامى هم به حَسَب رأى من الآن هست اما به حَسَب نظر دنيا بايد با آراى مردم درست بشود. و به آراى مردم مىخواهيم مراجعه كنيم براى مجلس مؤسسان، و براى تشكيل يك حكومتى كه خود مردم ميل دارند؛ حالا آن جمهورى اسلامى را خواستند، نخواستند رژيم شاهنشاهى هم اختيار با خودشان است.
[نماينده دانشگاهيان: منظور ما اين است در اين چند ماه كه اين دولت موقت سرِ كار هست اگر اقداماتى انجام داد كه توأم با اشتباه بود ...].
امام: اشتباهات را هميشه بايد گفت. اشتباهات را كسى نمىتواند [ناديده بگيرد] من كه نمىگويم بايد هر كسى اشتباه كرد شما تبعيت بكنيد! اشتباهات را بايد بگوييد. همه آزادند در گفتن. بنويسند، بگويند، در روزنامهها بنويسند.
[يكى از حضار: حق انتقاد هست؟].
امام: بله كه هست.
[نماينده دانشگاهيان: عرض كنم كه مسئله دوم راجع به ارتش است. اين ارتش همه مىدانيم طورى ساخته شده بود كه نظام شاهنشاهى را حفظ بكند، نه براى دفاع از مردم.].
امام: قبل از اينكه شما بفرماييد، اين هم حل شد! همين امروز آقاى قرنى را من فرستادم آمد اينجا. آقاى يزدى هم آمد اينجا؛ كه او از دولت باشد، او هم كه رئيس [ستاد]. بنا براين شد كه در همين هفته اين طبقه اول [ارتش] را، از سرلشكر به بالا را بيندازند دور. اين پايينىها بيايند مشغول كار بشوند. اگر بگوييد كه ما ارتش نمىخواهيم- كه همچه چيزى نمىگوييد- ما ارتش مىخواهيم، ما ژاندارمرى مىخواهيم، ارتش مىخواهيم، شهربانى مىخواهيم؛ همه اينها را مىخواهيم. ما بايد اين طبقه اول، امرا و- نمىدانم- اينهايى كه با فساد آمده اندروى كار و خودشان هم اكثراً- البته همه نه، اما اكثراً- فاسدند، اينها را درجاتشان را كنار بگذاريم، بازنشستهشان بكنيم. و بعد بياييم سراغ اين پايينىها؛ پايينىها را يك سر و صورتى بدهيم. تا بعد برويم سراغ افراد ببينيم افراد چطوريند. اين الحمدللَّه حل شد.
[نماينده دانشگاهيان: حاج آقا معذرت مىخواهم، از سرهنگ به بالا را تا شاه يكى يكى اينها را نمىشناخته و كثافتكاريشان با خيانتشان مشخص نمىشده، اصلًا به آنها درجه نمىداده.].
امام: عرض مىكنم مسائل قضايى يك مسائل شرعى است. مسائل قضايى يك مسائلى است كه با- مثلًا- عصبانيت، با دشمنى، با بدبينى، با اينها نمىشود. يك مسائل قضايى است كه ان شاء اللَّه يك دادگاه قضايى، همين امشب شايد يا فردا تأييد بشود براى محاكمه اينها. اينها بايدروى موازين درست بشود. من فرض كنيد با يك كسى بد هستم، قاضى نمىتواند به اينكه شما با او بد هستيد ترتيب اثر بدهد. آنروى موازين شرعى است كه هركس ثابت شد آدم كشته مىكشندش؛ هر كه ثابت شد كه دزدى كرده [مال] دزدى را از او مىگيرند، تعزيرش مىكنند حدش مىزنند؛ هر كه ثابت شد كه فلان كار بد را كرده درستش مىكنند. ان شاء اللَّه اين هم الآن در دست اجراست.
[نماينده دانشگاهيان: حاج آقا مسئله خيلى مهم در ارتش اين است كه ارتش با سيستم كنونى كه وجود دارد، يعنى آن روابط و ضوابطى كه بين افراد مختلفش هست، ديگر هيچ جنبه اسلامى ندارد و نمىتواند برقرار بماند.].
امام: اينطور نيست كه اشخاص نباشند، اشخاص مُسْلم نباشند؛ اشخاص درجات پايين ديگر به آن فساد نيستند كه آن بالاييها بودند. فسادْ هر چى بود مال آن طبقات اول بود. اين طبقه پايين آن فساد را ندارد. الآن نمىشود آقا ما بگوييم كه ارتش برود ... ما [بايد] اين ارتش را به يك صورت نگهش داريم. آن طبقه اول را بيرون كنيم. طبقات اول، از سرلشكر به بالا بيرون بروند؛ و بعد اين طبقات پايين را يك سازمانى به آنها بدهند. بعد برويم سراغ افراد ببينيم اگر يك فرد غيرصالح است كنار بزنيم، فرد صالح جايش بگذاريم. اين مسئلهاى نيست كه حلش بزودى [باشد]؛ مثلًا همين امشب مثلًا شاه رفته، فردا همه كارهاى ما درست بشود! همه كارها را خراب كردهاند و رفتند. حالا شما بايد اين خرابيها را آبادش كنيد.
[نماينده دانشگاهيان: نظرتان در مورد اينكه ما يك ارتشى ملى را سازمان بدهيم چيست؟ به جاى اينكه اين ارتش را بياييم زحمت بكشيم باز بودجه برايش بگذاريم؟].
امام: اين تدريج مىخواهد؛ عرض مىكنم تدريج مىخواهد آقا. اين نمىشود الآن ما بگوييم ارتشى كه نظام ديده و نظم ديده كنار برود، ارتشى بىنظام مىخواهيم! نمىشود اين، بايد بتدريج بشود. بايد [نيروى مردمى] درست نظام پيدا بكند، بعد تبديل بشود آن ارتش به اين ارتش. اما همين طورى نمىشود اين كار را كرد.
[نماينده دانشگاهيان: حاج آقا نظام بر مبناى ترس ...].
امام: آقا! من خواهش مىكنم از شماها كه آن تندى جوانىتان را يك قدرى كنار بگذاريد ... من خودم هم جوان بودم! يك توقعاتى جوانها دارند كه اين توقعات از باب آن انرژى كه در آنها هست، از باب آن قدرتى كه در آنها هست، مىخواهند همه مسائل يك شبه حل بشود. اينطور نيست مسائل. مسائلْ اشكال دار است، مشكل است الآن. الآن هر جاى مملكت دست بگذارى آشوبى است؛ مقدم است بر همه كارها كه اين آشوب رفع بشود. اين آشوب بايد با قواى انتظامى، با زمينه قواى ملى- اينها با هم- حل بشود. ما هم كه الآن يك قواى ملىِ نظام ديده كه نداريم؛ قواى ملى چريكى است. اين قواى ملى چريكى الآن دارند كار هم مىكنند؛ خيلى هم خوب كار مىكنند. اينها را بايد با قواى انتظامى و ژاندارمرى- همه اينها- همدست بكنيم براى كوبيدن اينهايى كه دارند خرابكارى مىكنند. آن خرابكارها را كنار بگذاريم و يك قدرى آرامش پيدا بكند مملكت؛ بعد برويم سراغ آن مسائل بعدى.
[نماينده دانشگاهيان: حاج آقا معذرت مىخواهيم، آنچه كه مطرح هست افرادى هستند در ارتش ...].
امام: سازمان هست. سازمان درست مىشود. سازمان ارتش آن وقتى كه بوده است، [پيوسته] «شاهنشاه» «شاهنشاه» مىكرد. اين تمام شد. ديگر كلمه «شاهنشاه» رفت! وقتى كلمه «شاهنشاه» رفت، ديگر مسئله نيست كه حالا صبح تا شب بخواند «شاهنشاه»! تمام شد اين معنا. اين مسئله از كله سربازها هم بيرون مىرود. اين مسائل يك قدرى مهلت لازم دارد. يك قدرى بايد با تأنى انجام بگيرد. نمىشود يك مسئلهاى كه انقلابى است ما بگوييم فوراً انقلاب جلو برود، خراب كند و جلو برود؛ چنانچه شد و بحمد اللَّه انقلاب ايران بهترين انقلابهايى بود كه در دنيا واقع شد؛ يعنى ضايعات كم [داشت]. و آن چيزى كه ما برديم، رژيم شاهنشاهى 2500 ساله يا بيشتر را از بين برديد. دست آنها هم از آن كوتاه كرديد؛ دست همه اجانب را كوتاه كرديد از مملكتتان. اين آن چيزى است كه برديد. ضايعهاى كه داديد، البته يك هزار نفرى هم ما كشته داديم. در ساير انقلابات اينقدر كشته مىدادند، خرابى مىشد. ما نبايد توقع داشته باشيم كه يك انقلابى بشود و آرام باشد و ... ما بايد اسم اين را «انقلاب سفيد» بگذاريم، نه انقلاب شاهنشاهى را. اين انقلابِ واقعاً «سفيد»، اين انقلاب ملى ايران بود كه با يك بيست و چهار ساعت يك شاهنشاهى را از بين برد و تمام را به هم ريخت. اما حالا به هم ريخته است اين. به هم ريختگى را بخواهيد منسجمش كنيد وقت لازم دارد. حالا به ما قول دادهاند در همين هفته راجع به ارتش تنظيمش درست بشود. و چيزهاى ديگر هم ان شاء اللَّه كم كم اميدواريم درست بشود. خداوند همهتان را حفظ كند؛ موفق باشيد.
... اجازه بدهيد كه من يك خورده استراحت كنم. من خسته شدم. ان شاء اللَّه يكوقت ديگر ... همه با هم دست به هم بدهيد براى ساختن. خراب است، زلزله زده است اين مملكت! مملكتى كه زلزله زده است، همه بايد دست به هم بدهند و اين مملكت را آبادش بكنند. دست به هم بدهيد همه با هم. همه مسئوليد، همه مسئوليم. بايد دست به هم بدهيد. ان شاء اللَّه خداوند همهتان را حفظ بكند ..
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com