به گزارش بولتن نیوز، با طرح این درخواست این سوال پیش می آید که چرا بارزانی باید در خصوص کردهای سوریه کمک بکند؟ و در خصوص کنگره ملی کرد نیز مگر خود مسعود بارزانی پیش قراول برگزاری این کنگره در اربیل نبود؟ اصولا کسی مانند عبدالله اوج الان چرا باید از مسعود بارزانی درخواست کمک بکند؟
برای چرایی این درخواست و پاسخ به این سوالان بایستی به یک حقیقت تاریخی اشاره کنیم که امروز گریبانگیر حرکتهای کردی در کل منطقه شده است واصولا سبب رکود سیاسی کردها در بسیار از مقاطع تاریخی شده است.
برای پرداختن به این چرایی بایستی این سوال را بپرسیم که کردستان عراق به ریاست مسعود بارزانی چگونه توانسته است امروز اعتماد ترکیه و ایران و بغداد را بگونه ایی جلب کند که امروز کردستان عراق بخشی از همکاریهای منطقه ایی بشود و کشورهای منطقه از رهبران کردستان عراق بعنوان بازیگرانی قابل اعتماد یاد می کنند؟ چرا همین کشورها برای بازگشت امثال طالبانی به صحنه سیاسی عراق هزینه می کنند و در عین حال بارزانی را بعنوان شخصیتی قدرتمند که توان تغییر بالانس های سیاسی را دارد می پذیرند؟
بارزانی در طول این مدت علیرغم طرح شعارهای رادیکال کردیدر برخی از مقاطع، اما در عمل هیچ وقت تهدیدی برای امنیت و یکپارچگی عراق و کشورهای همسایه عراق نشده و می کوشد امروز بخشی از یک پروسه سالم سیاسی در عراق شود و می خواهد دامنه این سیاست به کشورهای منطقه نیز گسترش یابد. به عبارت بهتر شاکله این موضوع به پروسه اعتماد سازی برمی گرددد که امروز گروههای کردی در تمام کشورهای منطقه دست به گریبان آن هستند بگونه ایی که تاکنون نتوانسته اند ثابت کنند که گروههایی مسالمت جو هستند که خواهان مشکلات کردها در قالب چهارچوبهای جغرافیایی کشورهای منطقه و براساس قوانین این کشورها هستند و همواره گرفتار نوعی از رادیکالیسم سیاسی و نظامی شده و در این راه نه تنها مردم بی گناه را به کشتن داده اند بلکه هرگز نتوانسته اند به درصد های کمی از حقوقی که مدعی آن بودند برسند.
به عنوان مثال می توان به حرکتهای گروههای ضد انقلاب در ایران در طول ماههای گذشته اشاره کرد به نحوی که این گروهها در حالی که می دانستند تجربه انتخابات شکست سیاسی بزرگی برای نوع تفکر این گروهها در ایران به شمار می رفت همزمان با رایزنی کردها در تهران با دولت یازدهم برای حداکثر مشارکت سیاسی کردها در قدرت دست به اقدامات تروریستی در منطقه می زدند به این امید که کردها ی داخل کشور نتوانند پروسه مشارکت سیاسی خود را تکمیل بکنند .
یا در حین برگزاری کنگره ملی کرد در حالیکه بارزانی می خواست از طریق برگزاری این کنگره پیام صلح و دوستی برای کشورهای منطقه بفرستد و شواهد امر درابتدا نشان از رضایت کشورهای منطقه با برگزاری این کنگره داشت اما دست آخر گروههایی که تا همین دیروز پروسه های سیاسی را در داخل کشورهای منطقه ناکام کرده بودند و خود عامل اصلی ایجاد ناامنی در منطقه بودند با طرح شعارهایی چون مبارزه مسلحانه تلاش کردند این پیام بارزانی را ریشه کن کنند و چنین نیز کردند به نحوی که تلاش نمودند از برگزاری این کنگره برای بسیج افکار عمومی در راستای توسعه رادیکالیزم استفاده کنند که در لوای ناسیونالیسم کردی انجام می شد و سرانجام نیز همان شد که می شدو این کنگره نیز دستکم برای شرایط کنونی به تاریخ پیوست و ناسیونالیسم کردی نشان داد که هنوز نتوانسته است به درک درستی از خواسته کشورهای منطقه از حرکتهای کردی و خواسته های خود برسد.
در دل چنین فضای رادیکالی امروزه می بینیم که اقلیم کردستان عراق بستر همکاریهای سیاسی ، امنیتی و اقتصادی نه تنها با بغداد بلکه با کشورهای منطقه شده است و تنها مبادلات اقتصادی با این کشورها نشان می دهد که این منطقه توانسته است که کشورهای منطقه را به نوعی اطمینان خاطر برساند.
آیا با تحقق چنین شرایطی باید گفت که این گروههای کردی و در راس آنها بارزانی و طالبانی خائن به کردها هستند یا بلکه توانسته اند با ایجاد بالانس میان خواسته های کردی در کردستان عراق و خواسته کشورهای منطقه که در مرحله اول، ایجاد امنیت ثابت است توانسته اند دوستان خوبی برای همدیگر باشند.
برخی از تحلیلگران سیاسی کرد رادیکال معتقد هستند که تغییر شرایط سیاسی جهان سبب شده است که کردها امروز تبدیل به بازیگری منطقه ایی شوند . واقعیت این است که امروز این فقط کردهای عراق هستند که توانسته اند به این موقعیت برسند و این تنها نه در سایه تغییرات اقلیمی بلکه در سایه درک درست رهبران کردی از شرایط کردها در منطقه عملی شده است و تا زمانی که کردها نتوانند به این درک درست برسند نمی توانند در کشورهای منطقه بعنوان بازیگر پذیرفته شوند. ایجاد رابطه دوستی قبل از هر چیزی نیازمند اثبات دوستی و نیت درست است .
پ.ک.ک امروز به همین دلیل می خواهد از کارت بارزانی برای پیشبرد اهداف خود در ترکیه و سوریه بهره بگیرد چون می داند بارزانی توانسته است بین خود و کشورهای منطقه اعتماد سازی بکند .
گروههای کردی ضوروری است با پرهیز از رادیکالیسم قومی در منطقه بکوشند بین خود و کشورهایی که مدعی مبارزه برای احقاق حقوق کردها در این کشورها هستند اعتماد سازی بکنند چون واقعیت تلخ گذشته نشان می دهد که این گروهها تنها مروج حرکتهای تندرو و تروریستی واعتماد ستیز بوده اند. نمی توان در عین حال که سلاح می کشید به دیگران ثابت کنید که دوست آنها هستید لذا بعید است فارغ از قالبهای انسان دوستانه امثال بارزانی راه را برای رادیکالیسم فراهم کنند چون در این صورت خود این رهبران نیز سلب اعتماد از اعتمادی خواهند کرد که بیش از بیست سال است برای آن می کوشند.
از این روست که می بینیم علیرغم تلاشهای زیاد بارزانی کنگره ملی کرد با شکست مواجه می شود و بارزانی هم نمی تواند پیام صلح و دوستی برای کشورهایی که کرد دارند بفرستد.این گروهها بهتر است قبل از درخواست کمک از بارزانی به درک درستی از ماهیت سیاست رهبران کرد عراقی برسند که در راس آنها مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق قرار دارد که در نبود طالبانی بار وی را هم به دوش می کشد.آن هم تنها یک جمله است یافتن بسترهای مشترک همکاری در قالب منافع مشترک بدون ایجاد تهدید امنیتی .
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com