گروه سیاسی - سایت ضدانقلاب و فتنهگر جرس در مطلبی با عنوان "اسلامی کردن مدارس یا انحطاط سیستم آموزشی؟" به طرح وابسته کردن برخی مدارس به حوزههای علمیه حمله کرده و در قالب جملاتی غرضورزانه که نشاندهندهی عقدههای سیاسی نویسنده و سایت جرس است، این اقدام را بازگشت به عقب در نظام آموزشی کشور معرفی کرد. در بخشهایی از این مطلب میخوانیم:
به گزارش بولتن نیوز ، هدف حوزه و اصولا سیاست جاری این است که دانش آموزان و کلأ نسل جوان به مسلمانانی ناب تبدیل شوند. جمهوری اسلامی تجاوز به اخلاق ملی ومردم را در سالهای سیطره توتالیتر خود کافی ندانسته و اکنون بر آن است تا در محیط آموزشی هم این تمامیت خواهی خود را نهادینه کند و به نام اسلامی کردن همه نسل جوان را رسمأ مطیع و فرمانبردار خود نماید.
اما چرا بنظر میرسد که توافق متقابل بین آموزش و پرورش و حوزه علمیه بیشتر انحطاطی است تا اسلامی؟ و در چنین رویکردی تنزل ارزش های اخلاقی به چه معنایی است؟ نخستین مورد تجربه بیش از سه دهه کارنامه درخشان جمهوری اسلامی است که توانسته تیشه به ریشه ارزش های اخلاقی بزند. البته از ابتدا هم با نام اسلام و ارزش های دینی، آنچه که امروز به عنوان نتایج اسلامی کردن جامعه با دامن زدن به خفقان می بینیم، چیزی جز ویران کردن ارزش های اخلاقی نیست.
اگر مختصات عقب افتادگی را در سه مولفه فقر، جهل و ظلم ترسیم کنیم، آنگاه خواهیم دید که جامعه ایران هنوز هم از جهاتی عقب مانده محسوب میشود. درست است که این معضل ریشه در تاریخ ایران دارد اما متاسفانه با ظهور انقلاب اسلامی برغم آن که یکی از اهدافش از میان بردن این پدیده بود به این مشکل با بنای یک دیکتاتوری نوین دینی دامن زده شد.»
اینها گوشهای از چرندیاتیست که به اسم نقد در سایت جرس به خورد مخاطب داده میشود، بدون حتی یک بدیل و دلیل. و معلوم است که تا چه اندازه، نگاه سخیف سیاسی نگارنده و سایت، در تولید آن دخالت داشته. زیرا بجای خواندن نقد، بیشتر یک مشت فحش و شعار سیاسی میبینیم نه چیز دیگری. البته دلیل این امر هم به آن برمیگردد که اصولا این افراد و سایتها چیزی برای گفتن ندارند و بعد از شکست فتنهگریشان، تنها داراییشان شده یک مشت عصبانیت است که در قالب الفاظ زشت نمود پیدا میکند.
اما برای روشن شدن ذهن خوانندهی محترم باید در ابتدا توضیح داد که طرح پیوند برخی مدارس با حوزههای علمیه چیست؟ با توجه به اخباری که در این رابطه منتشر شده، بر اساس تفاهمنامه میان مدیریت "حوزه علمیه برادران استان تهران" و "اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران"، تعداد نامحدودی از مدارس دولتی به انتخاب مدیریت حوزه و توافق ادارهی کل آموزش و پرورش شهر تهران، به "مدرسهی وابسته به حوزهی علمیه" تبدیل میشوند و مدیریت حوزه با استقرار روحانی ثابت، مدیریت تربیتی مدارس وابسته را بر عهده خواهد گرفت. یعنی هیچ خبری از منحل شدن مدیریت و روش تربیتی سابق در کار نیست و بیشتر بحث تقویت بخش پرورشی مدارس است.
همچنین تعداد مدارسی که هر سال به این طرح افزوده میشوند بر اساس ظرفیتهای اعلام شده، از سوی مدیریت حوزه تعیین میشود. آموزش و پرورش شهر تهران متعهد به تعیین دفتر کار برای روحانی مدرسه است. کار "روحانی مدرسه" مشاوره، پاسخگویی به سئوالات و ارتباط با خانوادههای دانشآموزان است. اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران متعهد شده است که با مدیریت مدرسه برای حضور روحانی در بخشی از کلاسهای پرورشی به صورت منظم یا پنجره باز (ساعات خالی دانش آموزان) هماهنگی کند. به عبارت دیگر، قرار نیست روحانیون مستقر در مدارس بیایند ریاضی و علوم درس بدهند، بلکه قرار است با توجه به تواناییهای خود، در همان نقش مشاورهای خود ایفای وظیفه کنند. و البته این نقش به علت نیازهاییست که در جامعه وجود داشته و بارها توسط خانوادههای مختلف و از کانال جلسات اولیا و مربیان به گوش متولیان آموزش و پرورش رسیده است.
جالب اینجاست که دو نهاد حوزه و آموزش و پرورش از نخستین ماههای انقلاب با هم همکاری داشتهاند. حتی قبل از انقلاب هم روحانیون در تالیف کتابهای درسی با وزارت آموزش و پرورش همکاری داشتند. اما در سال ۸۵ و در دوره وزارت محمود فرشیدی، همکاری دو نهاد وارد فاز اجرایی شد و ستادی برای همکاری حوزه و آموزش و پرورش تاسیس شد و طرح مدارس امین با اسامی "مدارس پیش حوزه ای" و "مدارس وابسته به حوزه" از سال ۸۸ در قالب منشور همکاری های دو نهاد به تدریج به اجرا درآمد.
البته همانطور که مستحضرید، نیاز به ورود جدی روحانیت و حوزههای علمیه به مدارس از سالها پیش و توسط خانوادهها مطرح شده بود. زیرا به شدت احساس نیاز میشد که فرزندان این مملکت اسلامی برای داشتن زندگی دینی و تبدیل آن به سبک زندگی اسلامی در آیندهی حیاتشان، نیازمند کسب معارف دینی هستند. در نتیجه نه تنها نباید مانع از اجرای اینگونه طرحها شد بلکه لازم است تا همگی کمک کنیم که این اتفاق مبارک هرچه زودتر رخ دهد. زیرا آسیبهایی که ناشی از فقدان روحانیت و معارف دینی عمیق در نظام آموزشی ما بوده، بر همگان آشکار است و یکی از این آسیبها، تربیت افرادیست که تا چند سال پیش و عمدتا در رسانههای اصلاحطلب رادیکال مشغول به کار بودند و امروز، به خارج از کشور رفته و علیه مقدسات دینی و ارزشهای اخلاقی و چهارچوبهای قانونی نظام سیاسی جمهوری اسلامی قلم فرسایی میکنند.
البته ذکر یک نکتهی دیگر هم در اینجا لازم است و آن اینکه در داخل کشور، عمدتا کسانی مخالف (و نه منتقد) این طرح هستند که سابق بر این و در زمان اصلاحات، معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش را تا حد امکان تضعیف کردند. محصول این اتفاق هم چیزی نبود جز کم شدن بار اخلاقی و دینی مدارس و تربیت دانشآموزانی که علم را بدون هدف دینی فرامیگرفتند. البته در همان زمان هم سایر نهادهای مذهبی به داد خانوادهها رسیده و نگذاشتند که این خلاء عظیم، کارساز شود. اما در هر صورت این عده که مخالف نفوذ اخلاق به متن جامعه هستند، با طرح مسائل بیربط سعی میکنند تا هرگونه فعالیتهای پرورشی و اخلاقی را از متن نظام آموزشی حذف کنند که لازم است تا وزارت آموزش و پرورش مراقب این رویکردها باشد و بدون توجه به آنها، به فعالیتش ادامه دهد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com