نگاهی به مجموعۀ تلویزیونی «کلاه پهلوی»؛ یکی از پرهزینه ترین مجموعه های تلویزیونی رسانۀ ملّی
در این نوشتار به دنبال پاسخی هرچند کوتاه برای این سوال اساسی هستیم که چرا «کلاه پهلوی» نتوانست در دو حوزه جذب مخاطب و اثر گذاری بر مخاطب موفق باشد؟
گروه فرهنگی-رضا سیف پور: بالاخره «کلاه پهلوی» یکی از پر هزینه ترین سریال های رسانه ملی طی
سال های اخیر به پایان رسید. در ادامه مقاله قبلی
1 این بار اصرارداشتم تا
حتی تکرار قسمت آخر این سریال را با دقت ببینم و بعد در مورد این سریال
مطلبی بنویسم .
به گزارش بولتن نیوز: متاسفانه « کلاه پهلوی » را باید سریالی دانست که نتوانست
حتی به اندازه یک مستند ساده تلویزیونی، که با کمترین هزینه توسط یکی از
شبکه های ماهواره ای در مورد پهلوی اول ساخته شد، در جامعه ما اثر گذار
باشد!
2 واقعا چرا؟! در این نوشتار به دنبال پاسخی هرچند کوتاه برای این
سوال اساسی هستیم که چرا «کلاه پهلوی» نتوانست در دو حوزه جذب مخاطب و
اثر گذاری بر مخاطب موفق باشد؟ البته شکی نیست که هر کدام از این دو تابعی
از دیگری هستند و ما در این مجال اندک نمی توانیم تمام آنچه را که باید،
بیان کنیم:
1- فقدان جذابیت بصری
نمی خواهیم از ضعف های بسیار عجیب فنی موجود در این سریال پر هزینه
بگوییم که قطعا تکرار آن از این قلم با توجه به نام کارگردان محترم و سوابق
ایشان به هیچ وجه زیبنده نیست اما این حقیقت را نباید فراموش کنیم که
امروز با توجه به گسترش استفاده از برنامه های ماهواره ای و دسترسی مخاطبین
به جدید ترین فیلم ها وسریال های غربی که با هزینه و تکنیک بالا تهیه می
شوند ، « ذائقه مخاطبین » به شدت تغییر یافته و از هر سریالی علاوه بر
جذابیت های محتوایی و فیلمنامه ای (که این سریال فاقد آن بود ) انتظار
جذابیت های بصری و تکنیکی بیشتری دارند . این برای سریالی که عنوان پر
هزینه ترین سریال تلویزیونی را یدک می کشد هیچ زیبنده نیست که تماما در چند
لوکیشن باسمه ای محدود و بی رنگ و رو بسته شود . حتی سریال های دسته چندم
کره ای که به شدت مورد توجه مخاطبین ایرانی قرار گرفته و بر رفتار اجتماعی
جامعه نیز اثر گذاشته اند به این حد اقل توجه دارند و لا اقل بسیاری از
کاستی های خود را از طریق این جذابیت های بصری پوشش می دهند . به عنوان
مثال خوبست منتقدین محترم یک بار این سریال را از جهت بهره مندی از رنگ در
قاب ها مورد ارزیابی قرار دهند ! و مثلا با همین افسانه جومونگ که اکثر
شبکه های استانی و شبکه دیجیتال بطور همزمان آن را باز پخش می کنند مقایسه
نمایند . قطعاً نتایج جالبی حاصل خواهد شد.
2- بی توجهی به مستندات تاریخی
یادم می آید هر گاه کسی به « مرحوم علی حاتمی » انتقادی می کرد که
مثلا فلان بخش های سریال به یاد ماندنی « هزاردستان » با واقعیت تاریخی
هماهنگی ندارد ایشان شجاعانه می گفتند سریال من تاریخی نیست . اگر این جواب
را کارگردان محترم « کلاه پهلوی » هم در مقابل داستانها و شخصیت های بعضا
واقعی و بعضا خود ساخته سریال بدهند علی رغم نا متناسب بودن می پذیریم اما
نمی توان نادیده گرفت که «علی حاتمی» لا اقل در به تصویر کشیدن فضای جاری
عصر خود بخصوص دوره پهلوی اول بسیار وفادار و دقیق بود و عمدا تلاش می کرد
تا از طرح مباحثی که نمی تواند آنگونه که شاید وباید به آن بپردازد دوری
گزیند . از این منظر یکی از مشکلات اصلی «کلاه پهلوی» بی توجهی به اصل
تاریخ و در عوض برجسته کردن بخشی از آن بود بطوریکه به طرزی شگفت آور تلاش
می کرد تا تمام مختصات فرهنگی ، هنری و سیاسی یک عصر را در یک روستای کوچک
تعمیم بخشد که بی شک این سهل انگاری در فراری دادن مخاطبین حتی با حداقل
سطح مطالعه بسیار موثر واقع شد!. «کلاه پهلوی» اگرچه به ناچار تاکید می کرد
که همه چیزش از قصه گرفته تا شخصیتها غیر واقعی هستند اما با به میدان
کشیدن پای شخصیت های اثر گذاری همچون تقی زاده و فروغی و امثالهم و حتی یاد
کردن از شخصیت های برجسته روحانی آن عصر و در کنار آن ابتر نهادن تمام
وقایع مهم تاریخی و شخصیت سیاسی اجتماعی ایشان بخشی از عدم وفاداری خود به
تاریخ را نشان داد و این برای مخاطب فهیم تلویزیون قابل قبول نبود.
3- سطحی نگری و سطحی انگاشتن مخاطب
آیا کل مشکل دوران پهلوی بخصوص پهلوی اول زنبارگی متصدیان امور بود؟
آیا تمام پیامد های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پدیده «کشف حجاب » خلاصه می
شد در اینکه چند مامور دولتی بطور مثلثی به ناموس هم نظر داشتند ؟و یا برای
تصدی در یک پست اداری یا تخفیف مجازات از ناموس یکدیگر سوء استفاده می
کردند؟ . بی شک ، سوای انسان های محترمی که در آن عصر شرافتمندانه زندگی می
کردند، این ظلم بزرگی در حق مخاطبینی است که چند ورق تاریخ سیاسی اجتماعی
ایران را مطالعه کرده اند. آنچه در این سریال به ظاهر تاریخی به بیننده
القاء می شود آنست که اگر در آن عصر پر شتاب ورود مدرنیته به ایران ، اگر
چند نفر هرزه ! در راس امور حضور نداشتند اکنون مملکت گل وبلبل بود ! .
واقعا پیامد مدرنیته وارداتی و سرسری همین بود ؟! بی شک خیر اما این تمام
دستاورد سریال الف ویژه رسانه ملی بود و چه ظلمی بزرگتر از این به نسل فردا
!
4- شعار زدگی
مخاطب امروز ما ، دنبال منطق است نه شعار . جالب اینکه در این سریال
محتوا محور ! بارها در مقابل منطق جذاب و شیک فرماندار و همسر او و دیگران
در خصوص لزوم «کشف حجاب» و تلاش آنها در بهبود امور جامعه ( لااقل آنطور که
در اکثر موارد دیده می شد ) ، بیننده شاهد رجز خوانی های شعار گونه آمیرزا
وهمسر او بودند که حتی در موقع آن خطابه ها جیک دیگران هم درنمی آمد و
بازیگران صحنه هم گویی مثل تماشاچیان مات ومبهوت می شدند . آیا با این شیوه
صد در صد غیر هنری می توان انتظار اثر گذاری پیام را داشت؟
5- نامشخص بودن مخاطب
سوال مهمی که کارگردان محترم باید به آن پاسخ دهد این است که به راستی
مخاطب اصلی «سریال کلاه پهلوی» که بود ؟! . عوام ؟ قطعا طبقه عوام جامعه
نمی توانستند مخاطب اصلی این سریال باشند. آنها که اصلا دغدغه مدرنیته
نداشتند و از ابتدا هم مخالفت خود را با جریان مخالف سنت نشان دادند بخصوص
آنکه پس از سال 1342 تا امروز همواره نشان دادند که تمایلشان به «مبانی
دینی» و «سنت» ها بیش از دیگران است . اگر هم مخاطب برنامه طیف طبقه متوسط و
روشنفکر جامعه است که اساسا زبان سریال و ساختار روایی غیر کارشناسی آن و
دستکاری های تاریخی صورت گرفته در روایت بیش از هر چیز باعث رنجش و بی
تفاوتی آن قشر مهم نسبت به سریال شد . در نهایت اگر مخاطب سریال طبقه مرفه
جامعه بود که بی شک باید آن را چیزی در حد آب در هاون کوبیدن بدانیم زیرا
هیچ سنخیتی بین زبان اثر و زبان مخاطبین اخیر یافت نمی شد . واقعا مخاطب
این سریال چه طیفی از جامعه بود ؟ اینچنین است که هر روز صبح در کوچه و
خیابان شاهد تکیه کلام ها و شرح ماجرا های مر بوط به فلان سریال ترکیه ای
یا کره ای از فلان شبکه ماهواره ای بودیم اما خبری و سخنی از «کلاه پهلوی»
در کوچه و خیابان و معابر نبود.
این ها را که کنار هم بگذاریم می بینیم «کلاه پهلوی» را باد برد!!
کاش این سرمایه هنگفت با جدی گرفتن موضوع و انجام تحقیقی منسجم و علمی دست
مایه خلق سریالی پر محتوا و اثر گذار با مخاطبین جهانی می شد. چطور «حریم
سلطان» نیمی از کره زمین را به چالش می کشد ولی سریال های ما در خاک خودمان
هم کسی را ( به جز افرادی مثل ما ) به تکانی و کلامی وا نمی دارد؟ چه می
شود یک نسل با دیدن «مستند رضا شاه» صبح با علامت سوالی به بزرگی تاریخ به
کوچه می آید ولی «کلاه پهلوی» حتی یک سوال ساده را از ذهن نوجوان دبیرستانی
ما پاک نمی کند؟ چرا از هر پنج نفر که بپرسی چهار نفر نام «ویکتوریا» را
حد اقل شنیده اند ولی یک نفر هم نام«بلانش» به گوشش نخورده؟ (اسم همسر
میرزا رضا حتی از یاد من هم رفته!) این ها را که کنار هم بگذاری می بینیم
علت همه آنها "دیده نشدن کلاه پهلوی " است. «کلاه پهلوی» اگر می خواست
اثری بر جامعه ما بگذارد باید در قدم اول دیده می شد اما نتوانست همین گام
اول را به درستی بردارد. البته رسانه ملی ما هم کوتاهی کرد. نباید انتخاب
بدترین ساعات و بدترین نحوه پخش برای این سریال و نیز حداقل اطلاع رسانی
ممکن برای پخش آن را، در لیست عوامل ناکامی «کلاه پهلوی»، نادیده بگیریم.
همه این ها دست به دست هم داد تا این سریال پر هزینه نتواند آنگونه که باید
بنماید و افسوس که " آنچه کشته بود بر باد رفت ".
پی نوشت:
1- بولتن نیوز؛ کلاهی که کلاه پهلوی سر رسانه ملی گذاشت.
2- صحت و سقم این ادعا را می توان به راحتی با یک جستجوی ساده در مطالب منعکس شده در فضای مجازی و به خصوص سایت های معتبر خودمان آزمود.
تا دلت بخواد بیننده داشت.
تمام قسمتاشو دیدم
اما این فیلم اون عصر و آدماش و حوادثش رو مسخره کرده بود.
خلاصه کردن اون عصر و اقدامات رضا شاه فقط در کشف حجاب و نادیده گرفتن خدمات دیگر انجام گرفته در ان زمان فیلم رو از چشم بیینده می انداخت.
این مساله کاملا صحیح که تاثیر مستد کانال ماهواره ای در بسیاری از افراد از این فیلم بیشتر بود. من خودم بشخصه فیلم مستند رو بسیار بیطرفانه و تاثیر گذار یافتم تا کلاه پهلوی.