گروه فرهنگی-سیّدمجتبی نعیمی: دقیقاً در اوج شور و هیجان مردم حزبالله برای راهپیمایی ضداستکباری 13آبان و آماده شدن هیئت های مذهبی برای محرم سالارشهیدان، قسمت آخر مجموعۀ طنز "پژمان" از شبکۀ 3پخش شد و مفهمومی را به مخاطبانش انتقال داد که متأسفانه کمترین واکنشهای مدنظر را هم در رسانهها ایجاد نکرد. هرچند نویسندگان این سریال اعتقادی به انتقال پیام در تولیداتشان ندارند، اما –چه خواسته، چه نخواسته– این اتفاق رخ داده است و نمیتوان بیتفاوت از کنار آن گذشت.
به گزارش بولتن نیوز، اگر از بینندگان این برنامه بودید متوجه شدید که روند داستان بدین شکل بود که شخصیت اصلی آن یعنی پژمان جمشیدی، با انواع مشکلات مواجه بود تا جایی که دچار معضلات روحی فراوانی شده بود. در کنار شخصیت اصلی، شخصیتهای فرعی دیگری هم بودند که به نوعی مشکلات کوچکتری داشتند و آنها هم کمی با گیرهای روانی مواجه شده بودند. و باز هم مثل سریال ساختمان پزشکان، از دست روانشناس معقول اما در اقلیت ماندۀ داستان کاری برنمیآمد و معضلات موجود بر سر جایشان باقی بود.
اما دقیقاً درقسمت پایانی سریال –مثل روال موجود درخیلی از فیلم و سریالهای ایرانی– همۀ مشکلات حل میشود. البته قرار نیست در اینجا به روند پایانسازی این مجموعه انتقاد کنیم که آن، خود مجال دیگری میطلبد. اما هرچقدر فکر میکنیم، میبینیم که نمیشود از قید نحوۀ حل شدن مشکلات شخصیتهای اصلی و فرعی سریال پژمان به راحتی گذشت و این حل شدن میسّر نمیشود مگر از راه تزریق پول، آن هم پول خیلی زیاد به زندگی افراد حاضر در سریال.
به عبارت دیگر، اکثر گرههای موجود در فیلم سرجایش باقی میماند تا این که فوتبالیست خارجی در سریال به فروش میرسد و پول هنگفتی را نصیب پژمان و مدیر برنامههایش میکند. به این ترتیب، هم پژمان صاحب پول شده و دوباره خانه و ماشین و کیفیت زندگی سابقش را بازمییابد و به این طریق حالش خوب میشود و هم مدیر برنامههایش توان و جرئت! ازدواج پیدا میکند و به این روش، مشکلات شخصیتی عروس که خواهر شوهر پژمان هم هست حل میشود. و این یعنی پول مساویست با خوشبختی!
به نظر میرسد این معادلسازی خیلی نیاز به توضیح ندارد و همهی آنهایی که سریال را دیده و پای قسمت آخر آن هم نشستهاند، به خوبی این قضیه را درک کردهاند. همچنین به نظر میرسد آنقدر این پیام واضح است که هرچقدر هم عوامل ساخت پژمان مدعی بشوند که دنبال انتقال پیام نیستند و صرف تفریح برایشان کفایت میکند، باز هم ما نمیتوانیم منکر وجود و انتقال این مفهوم اشتباه به مخاطبان بشویم. درضمن، مذموم بودن این پیام هم آنقدر بدیهیست که شرحش توضیح واضحات است.
آنچه این وسط مجهول است این است که چرا مدیران و ناظران رسانهی ملی به این راحتی اجازه میدهند چنین مفاهیمی در قالب اصلیترین برنامههایشان گنجانده شود و معلوم نیست نسبت این مفهوم پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی با سبک زندگی اسلامی که مورد تأکید رهبر انقلاب بوده و مدیران رسانهی ملی در کلام، خودشان را پیگیر آن میدانند چیست؟ بیان شعاری اینکه ما باید در زندگیمان سبک زندگی اسلامی داشته باشیم اما در عمل برنامههایی بسازیم که مروج زندگی مبتنی بر مادیات است، چه تناسبی با هم دارند؟
آیا حقیقتا مدیران و ناظران رسانهی ملی وقتی گرهی به کارشان میافتد، سعی میکنند آنرا با پول حل و فصل کنند؟ آیا تجویز ایشان به مردم دردمندی که در جامعه با انواع مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، ثروتمندتر شدن است؟ و این تجویز کجا و توصیههای اخلاقی و دینی اسلام عزیز کجا که انسان را خلق شده در مشکلات دانسته و توکل به خدا، توسل به صبر و صلاه و ائمهی اطهار و تلاش منطقی برای رفع گرهها را راه حل مشکلات میداند کجا؟ و اصلا مفهوم رزق در این پیام کجاست و ...
و تکلیف مردمی که نمیتوانند ثروت هنگفت جمع کنند چه میشود؟ آیا بعد از سریال پژمان، باید ثروتمندان را خوشبخت، و خودشان را که با حساب و کتاب، آخرین ریالهای جیبشان را به روزهای آخر ماه میرسانند، بدبخت فرض کنند؟ و آیا بعد از این توصیه، باید بدویم دنبال پولدارتر شدن و هر کاری بکنیم که صفرهای حسابمان بیشتر شود؟ و کلی سوال دیگر که ایکاش فرصتی میشد تا از مدیران صدا و سیما میپرسیدیم که توجیهشان برای آنها چیست و چگونه میتوانند بین آن پیام و دستورات دین اسلام رابطه برقرار کنند؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com