کد خبر: ۱۶۹۴۵۷
تاریخ انتشار:

ماجرای جلوگیری از توزیع روزنامه رسالت در جبهه‌ها از زبان صادق خرازی

31 شهریورماه 59، ایران تازه به جمهوری اسلامی رسیده، ناخواسته وارد جنگ با همسایه‌ای به نام عراق می‌شود. حال پس از گذشت 25 سال از پایان این «دفاع مقدس»، غالب فرماندهان و دست‌اندركارانش نسبت به از دست دادن حال و هوای حاکم بر آن روزگاران، فریاد سر می‌دهند(!)؛ چه آنها كه هنوز در جاده ارزش‌ها سیر می‌كنند و چه آنها كه ارزش‌هایشان را در جاده‌ای دیگر، جستجو. می‌گویند «جنگ، باورها و آرمان‌هایمان را یكی كرده بود».

نتیجه‌ احتمالی و البته سطحی این فریادها، گم كردن آرمان‌های مشترك به دلیل زندگی در صلح یا آرزوی جنگ داشتن خواهد بود، یعنی ما فقط در یك صورت به وحدت در آرمان‌ها می‌رسیم و آن موقعی است كه در جنگ با كشور دیگری باشیم! البته که این‌طور نیست، جنگ تنها بهانه‌ای بود برای یکی شدن آرمان‌ها، برای ازخودگذشتگی و برای آنکه اثبات کنی در راه وطن دیگر «من» معنی ندارد اما اینکه چرا در زمان صلح این یکی شدن‌ها کم‌رنگ می‌شود، بحث دیگری است.

خاطرات سيد كمال خرازي، محسن رضايي، صادق خرازي، اسماعیل کریمیان، محمد جعفري چمازكتي، محمدتقي روغني‌ها، فریدون حدادی و بسیاری دیگر از چهره‌های که با ماهنامه مدیریت ارتباطات گفت‌وگو کرده و یا یادداشت نوشته‌اند تازه و خواندنی است.

به گزارش بولتن نیوز، بازخوانی پرونده ویژه ماهنامه مدیریت ارتباطات به مناسبت هفته دفاع مقدس، واقعیت‌های اطلاع‌رسانی در حساسترین شرایط را بازگو کرده و خاطرات بسیاری را زنده می‌کند.

 

 

گفتوگوی ماهنامه مدیریت ارتباطات با صادق خرازی،  معاون ستاد تبلیغات جنگ:

امام و آقای خامنهای نگران اطلاعرسانی به مردم بودند

 

اعضای ستاد تبلیغات جنگ متفق‌القول بر این بارو هستند که روابط‌عمومی خوب و ارتباط «صادق خرازی»، معاون ستاد برای او یک هنر بود. خیلی شنیدیم که هرگاه ستاد به تنگاهای فکری و مالی می‌رسید، پای صادق خرازی به میان می‌آمد و خیلی‌ها نیز بر این باورند که تلاش‌های او توانست ساختمان میرعماد را به نام ستاد کند. بنا بر گفته خودش، دفاع مقدس را از ستاد‌های نامنظم شهید چمران آغاز کرد. او پس از خدمت در این ستادها مدتی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خدمت پرداخت و پس از آن در ستاد تبلیغات جنگ و شورای‌عالی خدمت کرد. دکتر صاق خرازی چند صباحی نیز در شورای‌عالی اخبار جنگ، قرارگاه خاتم‌الانبیا، ستاد پشتیبانی جنگ و ستاد پدافند کل کشور کار کرد و حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی را نیز در کارنامه دارد.

 

 آقای خرازی! ستاد از چه بخشهایی با چه شرح وظایفی تشكیل میشد؟

در ستاد تبلیغات جنگ چارت تشكیلاتی متغیر داشتیم كه به مرور زمان به صورت تدریجی گام‌های تكمیلی خود را طی کرد. این ستاد متشكل از بخش‌های شورای‌عالی اخبار جنگ، بخش‌های استا‌ن‌ها، امور بین‌الملل، مركز اسناد، گروه چهل شاهد، گروه چاپ و انتشارات و بخش هنری تشكیل شده بود و سطح وظایف هر كدام مشخص بود. برای مثال ستاد برای انسجام اخبار جنگ و هماهنگی و سیاست‌گذاری بین مطبوعات و رسانه‌های مهم و رسانه ملی لازم دید كه شورای اخبار جنگ تشكیل شود. این شورا در واقع نقش سخنگویی اخبار جنگ را داشت و سیاست‌گذاری و مسؤولیت اطلاع‌رسانی در زمان عملیات‌ها و در زمان بین عملیات‌ها و وضعیت عادی را بر عهده داشت.

در یك مقطع برای هدایت و برنامه‌ریزی در كل كشور، كمیته تبلیغات جنگ به مسؤولیت استانداران و اعضایی كه در مركز بودند و به تبع آن در مراكز استان‌ها تشكیل شد. در این مقطع می‌شود گفت تشكیل كمیته‌های تبلیغات جنگ مقدمه تشكیل شورای‌عالی پشتیبانی جنگ در مركز و مراكز استان‌ها شد. هر ساله تمام مسؤولان كمیته‌های پشتیبانی جنگ جلسات منظمی با فرماندهان و مقامات كشور مثل رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و رئیس مجلس داشتند تا هماهنگی‌های لازم صورت پذیرد. حتی برای ائمه جمعه تلاش می‌شد محورهایی مطرح كنند كه منتج به ارتقای روحیه مردم می‌شد و به آنها ابلاغ می‌شد. مهم‌ترین عنصر در این مقطع هماهنگی میان نهادهای درگیر جنگ بود.

 ارتباط این ستاد با سایر نهادهای درگیر در جنگ چگونه برقرار می‌شد؟ آیا در جلسات شورای‌عالی دفاع بود؟

ببینید چند نهاد جدی در جنگ در كنار شورای‌عالی دفاع شكل گرفت. در واقع مقتضیات فرماندهی جنگ ایجاب می‌كرد تا ساماندهی تشكیلاتی در زمان جنگ به عنوان گام‌های تكمیلی و تركیبی مسیر خود را طی كنند.

شورای‌عالی دفاع طبق قانون بالاترین نهاد تصمیم‌گیری، هدایت، مدیریت و فرماندهی جنگ را به عهده داشت. آیت‌الله خامنه‌ای و شهید چمران نمایندگان حضرت امام در روزهای نخست جنگ بودند. پس از شهادت مرحوم چمران، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان نماینده دیگر حضرت امام در شورای‌عالی دفاع مسؤولیت پیدا كردند. دو ركن اصلی فرماندهی جنگ، آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رئیس‌جمهور و رئیس شورای‌عالی دفاع بودند و آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ.

در ادوار مختلف نهادهای مهم دیگری در كنار شورای‌عالی دفاع شكل گرفت، مثل قرارگاه خاتم‌الانبیاء كه سرفرماندهی قرارگاه‌های مختلف جبهه و جنگ بودند، قرارگاه مركزی كربلا، قرارگاه نجف اشرف، قرارگاه حمزه سید الشهداء و قرارگاه رمضان. فرمانده قرارگاه خاتم شخص آقای هاشمی رفسنجانی بودند و ستاد تبلیغات جنگ هم عضو شورای اصلی بود كه در تمام جلسات و در حین عملیات در اطاق فرماندهی جنگ حضور داشت. چند نهاد مهم دیگر كه بیشتر نقش پشتیبانی جنگ را داشتند، به مرور زمان تشكیل شدند مثل شورای‌عالی پشتیبانی جنگ كه رئیس شورا آقای هاشمی رفسنجانی بودند و یك ستاد پشتیبانی جنگ داشت و دولت مسؤولیت آن را به عهده داشت. باز مسؤولیت تبلیغات، هدایت و سیاست‌گذاری خبری به عهده ستاد تبلیغات جنگ بود. ستاد عالی پدافند كل كشور را داشتیم. ستاد كل پدافند كه متشكل از فرماندهان ارشد سپاه و ارتش بود، به فرماندهی آقای دكتر حسن روحانی كه در واقع رئیس ستاد قرارگاه خاتم‌الانبیاء هم بود، انجام وظیفه می‌نمود. مسؤولیت تبلیغات و اخبار جنگ هم در اینجا به ستاد تبلیغات جنگ محول شده بود. رئیس ستاد یا مسؤولان ستاد در سطوح مختلف به صورت منظم در تمام جلسات شورای‌عالی دفاع، ستاد پشتیبانی جنگ، قرارگاه خاتم‌الانبیاء و ستاد پدافند كل كشور برای سلسله هماهنگی‌های لازم شركت کرده و انجام وظیفه می‌کردند.


 به عنوان اعضای ستاد تبلیغات جنگ با امام هم دیدار داشتید؟ بهطور كلی ایشان انتظارات خود را از ستاد اعلام كرده بودند؟ مثلاً در مورد خاصی خواسته بودند كه تبلیغات ویژهای انجام شود؟

در این بخش خاطرات فراوانی هست. همه ساله آقای دكتر خرازی قبل از برگزاری هفته دفاع مقدس از حضرت امام وقت می‌گرفتند و اعضای ستاد حضور ایشان شرفیاب می‌شدند. البته شخص آقای دکتر خرازی به صورت متناوب طی سال، خدمت حضرت امام می‌رسیدند و ایشان را در جریان امور می‌گذاشتند. خاطرات زیادی در آن هنگام هست كه بسیاری از آنها شیرین و دلنشین است؛ مسائلی كه مطرح می‌كردند و تأكیداتی كه داشتند و روحیه‌ای كه تزریق می‌كردند، همه و همه فوق‌العاده درس‌آموز بود.

به یاد دارم روزی با اعضای ستاد تبلیغات جنگ خدمت حضرت امام رسیدیم. ایشان فرمودند چرا اینقدر تبلیغ می‌كنید كه صدام پایش لب سقوط است؟ چرا تبلیغ می‌كنید كه صدام آدم زبون است؟ شما بایست برای مردم مشخص كنید كه صدام آدم وحشی و خطرناكی است. اگر از دستش برآید، به هیچ كس رحم نمی‌كند. ناموس ملت اسلام در معرض خطر است. آنگاه كه مردم احساس خطر كنند، قیام و قعودشان مفهوم پیدا می‌كند. شما بایست واقعیت‌ها را برای مردم تشریح كنید؛ تنهایی ملت ایران، مظلومیت مردم ایران و در مقابلش دنیای استكبار كه با ابزار و اهرم صدام حسین قصد دارند با استقلال و امنیت مردم ایران مقابله كنند. جنگ امری جدی است. به یاد داریم كه آقای دكتر خرازی هنگامی كه بحث جنگ شهرها مطرح بود، خدمت حضرت امام برای كسب تكلیف رسیدند. بیش از هجده استان كشور و شهرهای تابعه در تیررس دشمن قرار داشت و همه این شهر‌ها با موشك‌های كوتاه و میان‌برد هدف قرار گرفته بود. بخش‌های غیر نظامی جنگ یا به قولی civil بر خلاف همه كنوانسیون‌های جنگ هدف حملات وحشیانه قرار داشت. حضرت امام در مقابله به مثل مقاومت می‌كردند تا اینكه این بحث در فرماندهی جنگ توسط آیت‌الله خامنه ای و آقای هاشمی به صورت جدی مطرح شد كه یك اقدام بازدارنده بایست صورت بگیرد. با استناد به آیه شریفه «الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص فمن اعتدى علیكم فاعتدوا علیه بمثل» حضرت امام قانع شدند، مشروط به اینكه ایران شروع‌كننده نباشد. ایشان فرمودند دستگاه تبلیغاتی و جنگ روانی چند روز به مردم آن مناطق اطلاع‌رسانی كنند كه ایران حق خود می‌داند مقابله به مثل كند، توپ‌های دور برد ارتش اطلاعیه‌ها و اعلامیه‌هایی به زبان عربی و كردی به روی شهرهای هدف بریزند و مردم را از حملات ایران مطلع كنند. بنابراین ایشان به صورت مشروط موافقت فرمودند.

آن شب حمله موشكی ایران به بغداد و به بانك رافدین شب عجیبی بود كه خدمت امام، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و جناب آقای هاشمی رفسنجانی لحظه به لحظه گزارشات را منتقل می‌كردیم. امام و آقای خامنه‌ای خیلی نگران اطلاع‌رسانی به مردم بودند.

وقتی مطلع شدیم رادیو ایران با موج‌های مختلف به شهر‌های مختلف داخلی عراق این پیام را منتقل كرده است و سیل مهاجرت از شهر‌ها شروع شده بود، یگان موشكی و نیروی هوایی جمهوری اسلامی وارد مرحله عملیات شدند.

 آیا مكانیسم خاصی برای رساندن پیامها و تحلیلهای امام به جبهه جهت تقویت روحیه رزمندگان برقرار بود؟

حضرت امام خودشان فرای رسانه‌ها عمل می‌كردند. به واقع هوشمندی ایشان خود به خود یك رسانه فراگیر با برد جهانی بود. وقتی سخن می‌گفتند یا بیانیه و اطلاعیه‌هایی صادر می‌فرمودند، شعاع تأثیرگذاری آن بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از آنی بود كه بتوانیم روی آن كار كنیم. كلام و بیان و سخن ایشان نه تنها در جبهه‌های جنگ شنیده می‌شد بلكه كوچه پس كوچه‌های لبنان سرزمین تفتیده در خون فلسطین و ارتفاعات صعب‌العبور افغانستان به هنگام اشغال ارتش سرخ را از خود متأثر می‌ساخت. امام به هنگام جنگ یك هدف را دنبال می‌فرمودند و آن اینكه جنگ در اولویت امور است. در همه سخنان و بیاناتشان این نكته به عنوان هدف كلی و اصلی مورد نظرشان بود. سحر سخن امام اعجاز می‌آفرید. مردم را چنان بسیج می‌كرد كه هیچ‌گاه هیچكس توان این تأثیرگذاری را نداشت.

 چرا بسیاری از اعضای ستاد از خبرگزاری ایرنا بودند؟ آیا رابطه شما با عمویتان (كمال خرازی، مدیرعامل وقت خبرگزاری ایرنا) در این قضیه مؤثر بود؟

آقای دكتر خرازی مسؤولیت داشتند. مسؤولیت نخست ایشان رئیس خبرگزاری ایرنا بود. آن روزها ایرنا خیلی اهمیت داشت، چون وضع نظام اطلاع‌رسانی و خبری، وضعیت رسانه امروز كشور نبود. ایرنا همچون رسانه ملی در كشور انجام وظیفه می‌كرد. صداوسیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی دارای موقعیت ممتاز بودند. از لحاظ تشكیلاتی به وزارت ارشاد وابسته بود ولی مسؤول آن باید به توشیح و موافقت رئیس‌جمهور منصوب می‌شد.

به هنگام وقوع جنگ در شهریور 59، آقای دكتر كمال خرازی مسؤولیت ایرنا را به عهده داشت. در نخستین جلسه شورای‌عالی دفاع ظاهراً به پیشنهاد حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، آقای خرازی مسؤول ستاد تبلیغات جنگ هم شدند. ایشان دارای شخصیت معتبر و معتمد در نظام بوند و این مسؤولیت مهم به ایشان واگذار شد.

در سال نخست جنگ، ستاد تبلیغات در خبرگزاری تشكیل شد و از سال‌های بعد كه به عنوان یك نهاد كاملاً مستقل با وظایف تشكیلاتی و حتی امكانات فیزیكی متفاوت مأموریت خود را دنبال می‌كرد، بخش عمده‌ای از نیروی رسانه‌ای جنگ توسط ایرنا و واحد مركزی خبر تأمین می‌شد. طبیعی بود كه آقای خرازی به دلیل آنكه مسؤولیت خبرگزاری را هم داشت، همه توان و ظرفیت موجود را در موضوع جنگ به كار گیرند.

رابطه من با دكتر خرازی رابطه شاگردی و استادی، رابطه كارمندی و مدیری و رابطه مریدی و مرادی بود. به دلیل خویشاوندی، من اكراه دارم به فضائل، ویژگی‌‌ها و شخصیت ممتاز ایشان بپردازم. اخلاص، ایثار، جنگ‌باوری، دلدادگی به نیروهای رزمنده و ساده‌زیستی از صفات ایشان بوده و هست و هرچه ما یاد گرفتیم و آموختیم، از آفاق و انفس ایشان است.

 برنامهریزی ستاد تبلیغات جنگ بیشتر برای خط مقدم بود یا برای پشت جبهه و داخل كشور هم برنامهریزی داشت؟

قبلا هم توضیح دادم. ستاد مسؤولیت‌هایی در جبهه، پشت جبهه، سراسر كشور و یك سلسله اقدامات بین‌المللی داشت كه در مجموع با كلیه نهادها و سازمان‌های مختلف هماهنگی‌های اصلی را انجام می‌داد.

 ارتباط ستاد با حوزه سینما چگونه بر قرار میشد؟ آیا سفارش ساخت فیلم به مجموعه سینمایی كشور میدادید یا نظر مرجحی درباره فیلمهای تولید شده داشتید؟

یك‌سری اقدامات تولیدی در زمان جنگ و پس از جنگ انجام گرفت. در ستاد، بخش هنری داشتیم. ستاد امكانات مجزای خاص نداشت ولی یكی از اهداف ستاد هدایت تولیدات هنری و تولید محصولات هنری با انگیزه جنگ بود که از اولویت جدی برخوردار بود. این تولیدات هنری شامل ادبیات منظوم در راستای دفاع مقدس، موسیقی و سینمای دفاع مقدس بود كه البته هر كدام نیازمند واكاوی و نقد اساسی و جدی است. در بحث سینمای دفاع مقدس، به صورت مستقیم بنیاد فارابی، معاونت سینمایی و هنری ارشاد، صداوسیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تلاش‌های عمده و وافری در این راستا انجام دادند. در خود ستاد تبلیغات جنگ ما یك گروه ویژه چهل شاهد درست كردیم كه پا به پای رزمندگان برای ثبت وقایع لحظه‌ای به خطوط مقدم جبهه می‌رفتند. اسناد و آثاری كه این گروه چهل شاهد كه جمع زیادی از آنها هم به شهادت رسیدند از خود باقی گذاشتند، از سرمایه‌های اساسی و ماندگار دوران دفاع مقدس است.

   آیا ستاد تبلیغات از حق ویژهای برای كنترل اخبار و تولیدات فرهنگی برخوردار بود؟ مانند حقی كه الان شورایعالی امنیت برای كنترل رسانهها برخوردار است.

علت تشكیل ستاد تبلیغات جنگ، سیاست‌گذاری و كنترل تولیدات خبری، تبلیغی و هنری در رابطه با جنگ بود. آنچه ستاد تبلیغات جنگ در اختیار داشت، بسیار بسیار بیشتر از آن چیزی است كه الان وجود دارد. منتها فضای سیاسی جامعه امروز با جامعه آن روز متفاوت است. همه رسانه‌ها سعی می‌كردند در مقوله جنگ و حماسه دفاع مقدس خودشان را از قافله ایثار و اخلاص ملت ایران عقب‌تر نبینند و جنگ و دفاع یك پدیده ارزشی در ذهن آحاد ملت ایران بود.

 اگر مایلید ماجرای جلوگیری از توزیع روزنامه رسالت را در جبههها بفرمایید. آیا مطالب این روزنامه باعث تضعیف روحیه رزمندگان بود یا تشتت و اختلافی كه با عدم توزیع این روزنامه به نظر میرسید در میان مسؤولان وجود دارد؟

ببینید ماجرای روزنامه رسالت، ماجرای متفاوتی است. اینكه امروز پس از قریب بیست و چهار یا پنج سال از آن وقایع می‌گذرد بخواهیم آسیب‌شناسی كنیم، كار بدی نیست ولی مستلزم واقع‌بینی و واقع‌گویی علی‌رغم اختلاف اساسی است. من نسبت به هیأت و گروه‌هایی كه نخستین بار روزنامه رسالت را راه‌اندازی كردند، احترام قائل هستم. همه آنها از حواریون امام و از چهره‌های انقلابی بودند. حتی آقایان مرتضی نبوی، احمد توكلی، عسگر اولادی و مرحوم آقای آذری قمی انسان‌های شناخته شده و از كسانی بودند كه نسبت به حماسه دفاع مقدس ملت ایران باور داشتند.

آنها مخالفتی با دفاع مقدس نداشتند. آنها مخالف سیاست‌های دولت مهندس موسوی بودند. باز هم عرض كنم روزنامه رسالت فارغ از دیدگاهی كه داشت و تلقی و طرز فكر خودش در نحوه اداره مملكت یا پاسداری از باورهای فقه سنتی، یك پدیده جدی در عرصه مطبوعات در آن دوران محدودیت‌ها بود. مطبوعات محدود و كم ظرفیت بودند. این خود به خود اقدام احسن و جالبی بود كه عده‌ای دیدگاه‌ها و نظرات خودشان را در مصاف یك حركت دموكراتیك عرضه کنند. اتفاقاً من علی‌رغم اختلاف فكری كه با برخی از دوستان روزنامه رسالت داشته و دارم ولی از جریان مطبوعاتی روزنامه رسالت كاملاً خوشنود بودم. نباید مخالفت مردان روزنامه رسالت را با دولت به معنای مخالفت با نظام یا حماسه دفاع مقدس مترادف بدانیم.

آن روزها اختلافات فكری جبهه چپ، سنتی راست و خط سوم تازه شكل گرفته بود. بحث شكل‌گیری مجمع روحانیون مبارز در مقابل جامعه روحانیت مبارز تهران هم یك بحث عمده بود و اختلافات فكری زیادی در برداشت و مدیریت دولت دوم مهندس موسوی آمیخته با یك سلسله اختلافات فكری و سیاسی شده بود. اینها حاملان نظریه اقتصاد باز بودند. مخالف مسدودسازی بودند و در باب مسائل سیاسی-فرهنگی و سیاست خارجی اختلافات یا هم‌پوشانی هم در برخی زمینه‌ها داشتند. حضرت امام علی‌رغم حمایت از تكثر سیاسی و فكری، مخالف انتقال اختلافات فكری، سیاسی به جبهه‌ها بودند كه این نكته مهم و پسندیده‌ای است. جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها جای اختلافات و منازعات فكری نبوده و نیست. دفاع مقدس ورای بازی‌های سیاسی باید تعریف می‌شد.

 آقای دكتر! تبلیغات نقش بسیار مهمی در جنگها بازی میکند تا حدی که برخی کارشناسان اعتقاد دارند طرفی در جنگ پیروز است که بتواند افکار عمومی را به سمت خود جلب کند. با توجه به اهمیت این موضوع، صدام و عراق تا مدتها توانستند با امكانات تبلیغاتی وسیع و پردامنه، افكار عمومی كشورهای عربی و بینالمللی را تحت تأثیر قرار دهند و اهداف تجاوزكارانه خود را پنهان نگه دارند. حال برخی پرسشهای انتقادی مطرح است. مثلاً عوامل موفقیت عراقیها در بحث تبلیغات جنگ چه بود؟ چرا ما نتوانستیم به خوبی از تبلیغات و رسانههای جمعی، مواضع دفاعی خود را آنطور كه باید به گوش جهانیان برسانیم؟ آیا شرایط اجتماعی- سیاسی دوران انقلاب عامل اساسی ضعف ما در تبلیغات دوران دفاع مقدس نبود؟ آیا مسؤولان جمهوری اسلامی ایران با دستگاه تبلیغاتی مدرن مخالف بودند؟ آیا اصولاً تبلیغات میتوانست نقش كارا و مثبتی را در دوران جنگ به نفع ما ایفا كند و در خلال درگیریهای نظامی، نقش همسویی ابرقدرتها با دولت عراق بویژه همكاری خبری آمریكا ومتحدانش با عراق در تبلیغات منفی بینالمللی علیه ما چگونه بود؟

سؤال مهمی مطرح كردید. تبلیغات نقش مهمی در سرشت و سرنوشت كشورها و ملت‌ها دارد. اینكه ماشین تبلیغاتی صدام قوی‌تر بود، این هم قابل فهم است. البته ما باور داشتیم و داریم نظام از مجموعه امكانات خود برای سرنوشت جنگ به صورت نسبی برخوردار بود. قبل از پاسخ به این پرسش مهم باید یك ارزیابی از موقعیت منطقه و جهانی خود و طرف مقابل داشته باشیم. جهان عرب و دنیای سلطه و امپریالیسم خبری در ماجرای جنگ ایران و عراق بی‌طرف نبودند بلكه همه امكانات لجستیك، نظامی، سیاسی و تبلیغاتی ایشان در خدمت اهداف صدام حسین بود. اتحاد جماهیر شوروی از صدام حمایت می‌كرد. ایالات متحده، فرانسه، آلمان، انگلستان و هم دولت‌های عرب منطقه از رژیم بعثی عراق در برابر ایران حمایت می‌كردند. البته روزی روزگاری باید به علت و چیستی و چرایی این حمایت‌ها پرداخته شود.

انقلاب اسلامی پدیده یك جنبش و حركت رهایی‌بخش بود. انقلاب اسلامی در ایران پایان حاكمیت نظام سلطه در ایران بود. استیلای استقلال ملت ایران به منزله كوتاه كردن دستان خارجیان در ایران بود. لذا ایران به صورت ماهوی خود پدیده بود. پدیده‌ها، دارای ارزش‌ها و منش‌های خاص خود هستند و پدیده‌ها نباید عادی تلقی شوند. انقلاب اسلامی در واقع ظهور جنبش‌های مردمی و منجی‌گر در دنیای اسلام بوده است. انصافاً مسلمانان و شیعیان در مصاف با همین پدیده‌ها خودشان تبدیل به پدیده شدند. مقاومت لبنان و حركت محرومین، انتفاضه فلسطین و جهاد در افغانستان، همه از فرزندان مقاومت و حماسه دفاع مقدس ملت ایران هستند.

ایران بر خون مردم لبنان، سرزمین مردم فلسطین و جهاد در افغانستان معامله نكرد و نخواست مذاكره و معامله كند. امام خمینی مظهر و سمبل حفظ ارزش‌ها بودند. اگرچه جنگ میان دو كشور یعنی ایران و عراق است ولی به اذعان و اعتراف خود غرب اعم از آمریكا و اروپا، ایران یك سوی جبهه بود و غرب و شرق و دنیای عرب و صدام یك جبهه دیگر در مقابل ایران بودند.

فقط ماشین جنگی عراق مجهز به حمایت و لطف بی‌پایان غرب، آمریكا، اروپا و شوروی نبود بلكه عملیات روانی، جنگ تبلیغاتی و امكانات فنی رسانه‌ای گسترده، همه و همه در خدمت عراق بود. ما عملیات می‌كردیم، پیروز می‌شدیم، اسیر می‌گرفتیم، غنیمت می‌گرفتیم اما نتیجه را وارونه جلوه می‌دادند. عراق از سلاح‌های میكروبی و شیمیایی استفاده می‌كرد اما دو پهلو خبرش را درز می‌دادند. از پارادوكس‌ها و تناقضات خبری و تبلیغاتی جنگ می‌توان صدها وجیزه و رساله ملی بیرون آورد و صد تأسف كه بدان پرداخته نشده است. همه جهان استكبار به دنبال توقف یا مهار طوفان انقلاب اسلامی بودند. درهای خودشان را روی ایران بسته بودند، در حالی كه همه امكانات و در‌های جهان روی صدام حسین باز بود. من قبول دارم كه دولتمردان ایران به دلیل فقدان امكانات، به دلیل عدم روابط گسترده در جهان، شاید آنگونه كه باید حرفه‌ای عمل نكردند ولی به دو نكته توجه كنید؛ فضای مجازی و قلب تپنده دنیای اسلام و مردم علی‌رغم همه امكانات و ظرفیت‌سازی دنیای سلطه در اختیار انقلاب اسلامی و ایران بود و نكته دوم اینکه مجموعه اعترافات قدرت‌های غربی بویژه آمریكا پس از اشغال كویت توسط صدام حسین و رجعت و بازگشت اعراب از صدام حسین پاسخ قانع‌كننده‌ای است برای این پرسش كه چیستی و چرایی دفاع آنها از صدام حسین چه بوده است. این نكته قابل بحث است. اگر ایران در لبنان و فلسطین یا افغانستان كوتاه می‌آمد، شاید مسائل به‌گونه دیگری دنبال می‌شد ولی این را باید دانست كه «آقایی» هزینه دارد، استقلال هزینه دارد، استغنا هزینه دارد.

 در زمان جنگ از فرهنگ گفتمان دینی حاكم بر نظام و جامعه سیاسی به بهترین نحو ممكن استفاده شد از جمله مفهوم شهادت یا ایام مذهبی. خیلی جالب است كه نام بسیاری از عملیاتهای نظامی ایرانیان و حتی رستههای نظامی نام شخصیتها یا مناسبتهای مذهبی بود مانند عملیات رمضان، گردان كمیل و.... آیا برنامهریزی خاصی برای استفاده از این مفاهیم و مشابه آنها در ستاد تبلیغات وجود داشت یا اصلاً چه مقدار برنامهریزی شده بود؟

رهبری امام خمینی و ماهیت انقلاب اسلامی به احیای هویت شیعی و عرفانی ما ایرانیان كمك شایانی كرد. ادبیات گفتاری و نوشتاری امام(ره) خود سرفصل عینیت یافتن و پیدایش پدیده‌ها در احیای هویت دینی و قلم امام آمیخته با عرفان نظری بود. امام معمار طریقت عرفانی شدند و آن همه معارف و ارزش‌های صدر اسلام مجدداً بازخوانی شده بودند. فرهنگ عاشورا، نهضت كربلا و واژه‌های حركت علوی، همه یك گفتمان غریبی را در جامعه به وجود آورده بود. ایران، جبهه و پشت جبهه، رنگ و بوی فضیلت‌های فراموش شده دوران مظلومین آل الله و اهل بیت را داشت. لذا مقدسات و ارزش‌ها در فرهنگ عامه و روزمره مردم تأثیر فوق‌العاده پیدا كردند. تاریخ شیعه و تاریخ همه جنبش‌ها و حركت‌های شیعی، حوادث كربلا و واقعه عاشورا، صحابه رسول‌الله و ائمه هدی در این گفتمان یعنی بازخوانی مجدد تاریخ و رجعت و بازگشت به هویت‌ها و ارزش‌های فراموش شده كه در آن روحیه نوستالژیك جامعه به اوج رسیده بود، به عنوان فرهنگ غالب خودنمایی می‌كرد.

 جناب خرازی! با وجود عملكرد نسبتاً موفق در عرصه داخلی اما در عرصه خارجی محدودیتهای فراوانی برای تبلیغات وجود داشت. اكثر رسانههای بزرگ دنیا علیه ایران موضع داشتند و به تعبیری كانال ارتباطی مؤثری برای ارتباط با افكار عمومی جهان وجود نداشت. برای رفع این خلاء ستاد تبلیغات چه میكرد؟

رسانه‌های مهم بین‌المللی در كنترل نظام خبری سلطه هستند. نمی‌شود انتظار استقلال محض از آنها داشت. قبلاً هم توضیح دادم به هنگام عملیات‌های رزمندگان اسلام، خبرنگاران خارجی می‌آمدند و گزارش‌های جالبی تهیه می‌كردند ولی وقتی به اطاق خبر آن رسانه می‌رفت، شكل و قیافه خبر متفاوت می‌شد و قلب واقعیت‌ها آشكارا خودش را نشان می‌داد. اطاق فكری خبری جهان سر سازگاری با توفیقات ایران به عنوان پیش‌قراول استقلال‌خواهی دنیای اسلام نداشت.

 آیا نقش خاصی هم برای دستگاه سیاست خارجی كشور در برطرف كردن این خلاء تبلیغاتی تعریف شده بود؟

تلاش‌های خوبی در دستگاه سیاست خارجی صورت می‌گرفت ولی مطلوب نبود. همانگونه كه امروز باید نسبت به حقوق ایران و موضوع قرار داد 1975جدی‌تر و مصمم‌تر گام برداریم.

 یك نكته جالب در دستگاه تبلیغاتی عراق این بود كه برای حفظ انگیزه جنگ بین نظامیان عراقی، آشكارا تاریخ و وقایع جنگ و دستاوردهای سپاهیان اسلام را تحریف می‌‌كرد. صدام برای لغو قرارداد صلح 1975 الجزایر اعلام كرد در آن زمان، عراق در موضع ضعف قرار داشته؛ بنابراین قرارداد صلح بر آن تحمیل شده است یا برای آغاز حمله به ایران و قلب ماهیت جنگ، از توطئه مشترك اسرائیل، آمریكا و ایران خبر داد و برای آن كه نظامیان و مردم مسلمان و شیعه مذهب عراق را به جنگ تشویق كند، چاره‌ای نداشت جز آن كه به جنگ جنبه عربی- فارسی بدهد و ایرانیان یا فارس‌ها را همان مجوس‌های قدیم بخواند و جنگ را انتقام تاریخی فارس‌ها از نبرد پیروزمندانه قادسیه اول عرب‌ها به رهبری سعدبن ابی وقاص بخواند. به همین منظور، دستگاه تبلیغاتی عراق فیلمی به نام قادسیه تهیه كرد و بدین ترتیب، عملاً به تحریف تاریخ و انحراف افكار عمومی مردم عراق اقدام كرد. عكس‌العمل شما در ستاد تبلیغات چه بود؟ آیا برای افكار عمومی در عراق هم برنامه‌ریزی داشتید؟

صدام قصد داشت در چند مسیر ماهیت‌های متفاوتی از خود نشان دهد. بین اعراب، ناسیونالیسم عربی را ترویج كند و با همین استراتژی، هویت عربی و قومیت‌گرایی عربی را مهیج سازد؛ خودش را سپر دفاعی در برابر عظمت و قدرت انقلاب اسلامی نشان دهد و در مناسبات داخلی خودش را صلاح‌الدین ایوبی جلوه دهد. سپاه هشتم عراق به عنوان سپاه عملیات روانی مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت. اینگونه ترسیم كرده بود ولی شاهنامه آخرش خوش است. آن‌همه جنایت و توطئه و آن‌همه گرفتاری برای ملت‌های منطقه، نتیجه‌اش روشن شدن ذهن مردم و مظلومیت ملت ایران و حقانیت جمهوری اسلامی ایران است.

متن کامل مصاحبه با صادق خرازی را اینجا و سایر مطالب را از اینجا تهیه و مطالعه کنید:


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین