اين روزها تقويم روي ميز مرور حوادث و خاطراتي تلخ است که نگاهي گذرا به آنها ما را در برابر وقايع سال 1378 و کوي دانشگاه قرار ميدهد.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، اين روزها تقويم روي ميز مرور خاطراتي تلخ است که
نگاهي گذرا به اين حوادث سپري شده ما را در برابر وقايع سال 1378 و کوي
دانشگاه قرار ميدهد.
گزارش پيش رو با مروري کوتاه اما جامع از
حوادث کوي دانشگاه 1378 در صدد است رصدي کلي را نسبت به عملکرد و سرانجام
برخي عوامل اصلي و پشت پرده اين حوادث داشته باشد.
مجلس پنجم در اوايل سال سوم دوره نمايندگي يعني آغاز سال
يک هزار و سيصد هفتاد و هشت طرح اصلاح قانون مطبوعات را به ميان آورد كه اين تصميم به بهانه تهديد
آزادي مطبوعات و تعارض آن با اصول "قانون اساسي"، با مخالفت صريح وزير ارشاد به عنوان موضع رسمي دولت خاتمي روبرو شد.
پس
از آن مطبوعات زنجيرهاي با به راه انداختن هياهو و جنجال، سعي در وادار
نمودن مجلس به عقب نشيني از تصميم خود مبني بر اصلاح قانون مطبوعات داشتند،
در همين راستا "
روزنامه سلام" در اقدامي غير قانوني دست به انتشار يك خبر كاملاً سري و محرمانه زد كه اين امر بر شدت التهابات و هيجانات سياسي در كشور افزود.
اين روزنامه، يك روز قبل از به بحث گذاشته شدن «
طرح اصلاحيه قانون مطبوعات»
در مجلس، يعني در تاريخ 15 تير 1378 يك نامه كاملاً سرّي و طبقه بندي شده
را منتشر كرد كه در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعيد
امامي (اسلامي)، سخن به ميان رفته بود.
اين روزنامه در تيتر نخست خود نوشته بود : «
سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است. »
در
پي اين اقدام، "وزارت اطلاعات" شكايتي را عليه روزنامه سلام تنظيم و آن را
تسليم قوه قضاييه نمود، تا قوه قضاييه عاملين اين اقدام غير قانوني را
مورد پيگرد و مجازات قرار دهد.
دادگاه ويژه "روحانيت" نيز در پي اين شكايت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقه بندي شده توقيف نمود.
اما
اعلام تعطیلی روزنامه سلام، نخستین تاثیر خود را بر فضای دانشگاهی و
دانشجویی کشور در تير ماه سال 1378 وارد کرد چرا که به دنبال آن اولين
واکنش دانشجويان به تعطيلي اين روزنامه پس از "دعاي کميل" در مسجد کوي
دانشگاه صورت گرفت.
دانشگاه
تهران پس از اطلاع از ماجراي توقيف روزنامه سلام و نيز با انگيزه مخالفت با
تصويب كليات طرح اصلاح قانون "مطبوعات"، در شامگاه هفدهم تيرماه به صحنه
تجمعهاي اعتراض آميز و درگيريهاي خشونت بار تبديل گرديد.
"دفتر
تحكيم وحدت" در روز پنجشنبه 17 تير 1378 بنا بر گزارش كميته تحقيق شوراي
عالي امنيت ملي، يك ميتينگ اعتراض آميز را در دانشگاه تهران برگزار ميكند.
پس از آن واقعه در ساعت 22:45 دقيقه حدود 150 نفر از دانشجويان
اقدام به راهپيمايي غير قانوني كرده و سپس با تحريكات عدهاي از عناصر
افراطي از كوي دانشگاه خارج ميشوند و با سر دادن شعارهايي مراتب اعتراض
خود را ابراز ميدارند که از جمله شعارهای دانشجویان این بود: "طرح سعید امامی ملغي باید گردد”، "مجلس فرمایشی، خجالت خجالت”، "خاتمیخاتمی حمایتت میکنیم”، آزادی اندیشه، همیشههمیشه”.
اين
امر در حالي بود که فاجعهبارترین تهاجم علیه نهاد دانشگاه در نیمه شب
پنجشنبه (هفدهم) و ساعات آغازین روز جمعه هجدهم تیر شکل میگیرد؛ فاجعهای
که به گفته شاهدان طی ساعات اولیه (دقایقی بعد از نیمهشب پنجشنبه)، ابتدا
از جلوي درب ورودی کوی آغاز و به تدریج (ساعت حدود 4:30 بامداد جمعه) به
داخل محوطه کوی و درون اتاقهای دانشجویان گسترش پیدا کرد.
روز
جمعه هجدهم تیر کوی دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف در وضعیتی کاملا
بحرانی به سر برد. با گذشت ساعتها، همچنان تعداد قابل توجهی از دانشجویان
در خیابان محل درگیری اجتماع کرده و نیروی انتظامی با بستن خیابان اصلی
میان دانشجویان و مهاجمان که در سمت دیگر خیابان اجتماع کرده بودند،
حائلی به وجود آوردند.
با گذشت چند روز از وقوع درگیری در کوی و
روشن شدن ابعاد فاجعه، بازار صدور اطلاعیه و اعلام مواضع احزاب و جریانهای
سیاسی رونق دیگری یافته بود.
روز قبل از 23 تیر همچنان در خيابانهاي تهران درگيري بود، لذا صبح
روز 23 تیر برخي آمده بودند و تصورشان اين بود كه امروز هم درگيری ميشود
اما فضاي 23 تير 1378 به گونه ديگري رقم خورد و حضور مردم و شور و بيعت
آنها با نظام و انقلاب بساط آشوب و آشوبگران را برچيد.
23 تير ماه 1378 حضوري بي نظير و گسترده بود که مشتي محکم بر دهان دشمنان و معاندان اين نظام بود.
در
واقع 18 تير 1378 بحراني بود كه معاندان نظام در لباس جنبش دانشجويي با
شعار مطالبات دانشجويان اصول اساسي نظام جمهوري اسلامي را مورد هدف قرار
دهند.
آنچه در 18 تير 78 رخ داد، در حقيقت و واقعيت شبه كودتايي
آشكار و همهجانبه بود، كه اساس نظام اسلامي را نشانه رفته بود و نسلی از
مخالفين را پديد آورد که اکنون در داخل و خارج ايران فعال هستند.
حشمت
طبرزدی، اکبر محمدی، احمد باطبی، منوچهر محمدی، پرویز سفری، محمد مسعود
سلامتی، فرخ شفیعی، حسن زارع زاده اردشیر، محمد رضا کسرایی، محمود شوشتری،
مهرداد لهراسبی، بهروز جاوید تهرانی، عباس دلدار، غلامرضا مهاجرانی نژاد،
علی مهری، علی بیکس و مهدی فخرزاده از جمله افرادي بودند که دادگاه انقلاب در روند رسیدگی به پرونده کوی و حواشی آن به محاکمه آنان پرداخت.
همچنين افرادي ديگر همچون علي افشاري، اکبر عطري، فريبا مهاجراني، امير عباس و آرش فخر آور و .... نيز از جمله افرادي بودند که در جريان کوي دانشگاه 1378 نقش بسيار پر رنگي را ايفا کردند.
در
اين ميان نيز افراد ديگري که جزو جريانهاي ضد انقلاب محسوب ميشدند از
فضاي ملتهب شده و به وجود آمده استفاده کردند و احساس کردند مي توانند از
اين فضا به سود خود استفاده کنند که در اين ميان ميتوان به وجود افرادي
چون محسن سازگارا، مهرانگيز کار، اکبر گنجي، حسن يوسفي اشکوري، جميله کديور ، عطاء الله مهاجراني، فاطمه حقيقت جو و ... اشاره کرد.
"احمد باطبي "
متولد 4 خرداد ماه 1356 در شيراز
باطبي
که در جریان اغتشاشات 18 تیر 78 و کوي دانشگاه با قصد ایجاد تشویش و
شوراندن دانشجویان سعی در ایجاد اغتشاش و جو ناسازگاری در دانشگاه را داشت؛
به اتهام اقدام علیه امنیت ملی کشور دستگير شد که در ابتدا با حكم اعدام
مواجه گردید اما حكم اعدام او نیز مانند سایر هم مسلکيهاي وي به 15 سال
زندان كاهش یافت.
باطبی پس از تحمل ۹ سال زندان از مرخصی استعلاجی خود استفاده کرده و نوروز ۱۳۸۷ ایران را ترک کرد و به خارج از کشور پناهنده شد.
باطبي كه با حمايت آمريكا از ايران فرار كرد، به اردوگاه اشرف رفت تا از كاخ سفيد سردرآورد.
باطبي
خود اذعان داشته است: پيراهن خون آلودي كه در عكس معروف وي مشهود است در
خانه به رنگ آغشته كرده تا نماد دروغين براي آشوب بسازد و اين عكس طبق يك
برنامه ريزي از پيش هماهنگ شده توسط يك عكاس گرفته شد تا در ابعاد وسيع در
روزنامههاي زنجيرهاي منتشر شود.
باطبی که پس از فرار از ایران با
"بوش" رئیس جمهور وقت آمریکا دیدار کرد و بعد به عنوان کارشناس مسائل
سیاسی ایران در رسانههای بیگانه از جمله صدای آمریکا و بی بی سی صحبت
میکرد، کم کم رو به انزوا رفت و پس از درگیری که با امیرعباس فخرآور از
دیگر عناصر ضدانقلاب پیدا کرد، به کلی از این شبکهها جدا شد.
وي
در این مدت دیگر هیچ جایی در رسانههای بیگانه نداشت و به شدت از نظر روحی
رو به افول بود تا اینکه با لطف برخی دوستانش در صدای آمریکا، به عنوان
خبرنگار این شبکه فعالیت کرد.
باطبي که جایگاه خود را به عنوان
کارشناس و سخنران میتینگهای ضد انقلابی میدید،مجبور بود برای امرار معاش
در حد خبرنگار فعالیت خود را پایین بیاورد.
این عنصر ضد انقلاب در تازه ترین فعالیتش به همجنس بازی روی آورده است و در فیس بوک عکس حمایت از همجنسگرایان را قرار داده است.
"اكبر عطري و علي افشاري"
اکبر
عطري دارای لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران (سال 1999)
و فوقلیسانس در همین رشته از دانشگاه مفید قم در سال 2004 است.
"اکبر
عطری" عضو پيشين شورای مرکزی "تحکیم وحدت" که در ابتدا فردی تندرو با
نقابي به نام اصلاحات بود به همراه بسیاری از اعضاء این دفتر همانند علی
افشاری و ... در دام حلقه کیان گرفتار آمدند.
وي بعد از استحاله
فکری و عقیدتی،پادوهای ترویج تفکر دینستیز و وابسته به آمریکا و عملاً
تبدیل به تریبون کهنسالان نهضت آزادی و منحرفین فکری همچون سروش در
دانشگاهها شد.
این عضو شورای مرکزی تحکیم وحدت و نيز علي افشاري
بعد از چند سال سوء استفاده از آزادی بیان در داخل کشور به همراه تعدادی
همفکران خود به آمریکا پناهنده شدند.
عطري با مدرك کارشناس ارشد
علوم سياسي، از اواسط سال 83 پيگير مقدمات ادامه تحصيل خود در خارج از کشور
از قبيل پذيرش از دانشگاههاي معتبر خارجي،گرفتن پاسپورت و ويزا بوده و به
صورت رسمي براي اين کار اقدام کرده و به صورت قانوني براي ادامه تحصيل از
کشور خارج شده است.
وي هنگامي كه در پاييز سال 84 با ويزاي
دانشجويي به واشنگتن رسيد خود را از سرکردگان قیام دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸
معرفی کرد و دفتر تحکیم وحدت را برنامه ریز و هدایت کننده این قیام
دانشجوی خواند، که با واقعیت فرسنگها فاصله داشت.
اکبر عطری پس از
ازدواج با مریم معمار صادقی که از شکارچیان قهار گرانتهای وزارت خارجه
آمریکا هم هست، موسسه آموزشی به نام توانا ثبت کرده است و موفق به دریافت
دو میلیون دلار از محل بودجههای وزارت خارجه آمریکا برای پیشبرد اهداف
ننگين و پليدانه خود در نظام جمهوري اسلامي ايران شده است که البته تمامي
اين اقدامات براندازانه به جايي نرسيده است.
البته این بودجه به عطری به جهت تابلو دار بودن در اغتشاشات دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸، پرداخت گردیده است.
عطری
مقالات و مطالبی در «نیویورک تایمز »، «والاستریت جورنال»، «گاردین»،
رادیو بی بی سی، صدای آمریکا و دیگر نشریات منتشر کرده است.
وی اکنون در آرلینگتن ویرجینیا زندگی میکند.
"اميرعباس فخر اور"
متولد ۱۵ تیر ۱۳۵۴ در تهران
امیرعباس فخرآور ملقب به سیاوش از فعالان فتنه 18 تیر 1378 و از پایه گذاران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی بوده است.
اقدام علیه امنیت ملی و دعوت به آشوب در سال 1387 باعث شد به 3 سال زندان توسط شعبه چهار دادگاه انقلاب ارومیه محکوم شود.
امیرعباس فخر آور پیش از زندان، دانشجوی رشته پزشکی بود که به دلیل تکرار مشکلات اخلاقی اخراج شد.
در فاصله سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ در اوضاع بی سر و سامان دوم خرداد در روزنامههای خرداد و مشارکت و هفته نامه آذر خبرنگار بود.
در روزنامه مشارکت فخر آور با کمک عباس عبدی ستون ثابتی به نام "کی بدونه از مردم بهتر" دست به سیاه نمایی زد.
سال
۱۳۷۹ به دنبال تعطیلی روزنامههای زنجیرهای که در خدمت استکبار بودند و
پایگاه دشمن شده بودند به زندان افتاد و سال ۱۳۸۱ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب
تهران به اتهام اقدام علیه امنیت جمهوری اسلامی به ۸ سال زندان محکوم شد.
اميرعباس فخرآور هم جزو كساني بودند كه فرامين كاخ سفيد را در اطراف خيابانهاي كوي دانشگاه در تيرماه 78 پياده كردهاند.
فخرآور
در سال ۱۳۸۵ از یک مرخصی کوتاه دوران زندان برای شرکت در امتحانات
دانشگاهیاش استفاده کرد و در حالی که ۴ سال از دوران زنداني اش باقی مانده
بود از زندان فرار کرد.
وي هم اکنون در شهر واشنگتن در کشور آمریکا سکونت دارد و در خدمت سازمانهای جاسوسی آمریکا و رژيم صهيونيستي است.
فخرآور
سه بار به دیدار جرج دبلیو بوش رفته و با "ناتان شارانسکی"، "واتسلاو
هاول"، "خوزه ماریو ازنار"، "گری کاسپارف"، "برنارد لوییس"، "سناتور تام
کوبرن"، "سناتور جو لیبرمن"، "سناتور سنتروم" و "جیمز وولسی" روابط و برای
آنها حکم جاسوس دارد.
وی در دوران حضور خود در آمریکا بارها
خواستار براندازی جمهوری اسلامی شده است. امیر فخرآور که وطن فروشی او برای
آمریکاییها ثابت شده است او را در واشنگتن پناه دادند تا از توانایی
تبلیغاتی او علیه کشورمان بهره ببرند.
"منوچهر محمدي"
متهم ردیف اول اغتشاشات کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸
از جمله پياده نظامهايي که اصلاً دانشجو نبود و بايد در بين دانشجويان نفوذ پيدا ميكرد.
منوچهر
محمدي در سخنراني در جمع ضد انقلاب در خرداد سال 1378 با وجودي كه هيچ
مدركي دال بر دانشجو بودن وي در هيچ دانشگاهي وجود نداشت؛بارها به دروغ بر
دانشجو بودن خود تأكيد كرده و بيان داشته است: «حكومتي غيرمذهبي بايد در
كشور سركار بيايد، بنده در بين دانشجويان هستم و سازمان دانشجويي را به
عنوان يك سازمان غيرمذهبي اداره ميكنم و به دليل بودن با دانشجويان به
خواسته هاي آنها واقف هستم» و البته بعدها بوش نيز از دروغهاي محمدي تقدير
شاياني كرد.
منوچهر محمدی به همراه برادرش اکبر محمدي نيز از جمله
افرادي بودند که در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد، اما پس از
چندی حکم آنها به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت.
وي پس از مرگ برادرش، از
فرصت مرخصی زندان برای حضور در مراسم خاکسپاری برادرش اکبر محمدی که او هم
یکی از متهمان حضور در ناآرامیهای دانشجویی ۱۸ تیر بود، از ایران خارج و
به کردستان عراق سفر کرد.
محمدي از کردستان عراق به ترکیه رفت تا
روادید سفر خود به آمریکا را از سفارت این کشور در آنکارا دریافت کند. اما
پلیس ترکیه وی را به خاطر حضور غیرقانونی در این کشور به مدت ۱۱ روز
بازداشت میکند و سپس به عراق باز میگرداند.
او پس از بازگشت به عراق، با کمک سفارت آمریکا در این کشور مستقیما به آلمان منتقل شده و از آنجا به آمریکا منتقل ميشود.
"بهروز جاويد تهراني"
بهروز جاوید تهرانی فعال دانشجویی و سیاسی در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ در سن ۱۹ سالگی در حوادث کوی دانشگاه بازداشت شد.
وي به خاطر حضور در اعتراضها و حوادث کوی دانشگاه تهران از سوی دادگاه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به هشت سال زندان محکوم شد.
دادگاه
تجدیدنظر حکم هشت سال زندان وی را در این دوره به چهار سال زندان و سه سال
حبس تعلیقی کاهش داد و جاوید تهرانی در اواخر سال ۱۳۸۲ با نظر قاضی مبنی
بر معلق شدن ۳ سال از دوران محکومیتش و با استفاده از قانون آزادی مشروط از
زندان آزاد شد و مابقی حکم وی به حالت تعلیق در آمد.
جاوید تهرانی بعد از آزادی از زندان به فعالیت سیاسی خود ادامه داد.
وی در طول سال ۱۳۸۳ دو بار دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
تاریخ
یکی از دستگیریهای وی در روز ۱۸ تیر ماه سال ۱۳۸۳ بود که پروندهای در
همین زمینه برای وی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تشکیل شد. هر دو بار این
بازداشتها به خاطر حضور وی در تجمع اعتراضی در مقابل دفتر سازمان ملل متحد
برای حمایت از زندانیان سیاسی بود.
بهروز جاوید تهرانی مجددا در
تاریخ ۴ خرداد ماه سال ۱۳۸۴ به اتهام ارتباط با گروههای معاند نظام
بازداشت و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به تحمل ۷ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه
شلاق محکوم شد.
سرانجام وي با پایان دوره محکومیت در تاریخ ۵ دی ماه ۱۳۹۰ از زندان آزاد شد.
"حشمتالله طبرزدی"
متولد ۱ فروردین ۱۳۳۸ در روستای دُرّاز توابع گلپایگان اصفهان
طبرزدی
در سال ۱۳۵۶ و در آغاز ورود به دانشگاه به آزادیخواهان مستقل از گروههای
سیاسی موجود-مذهبی و چپ-، پیوسته و مخالفت خود با رژیم حاکم را با فعالیت
در جنبش دانشجویی به ویژه به مناسبت بزرگداشت ۱۶ آذر ۱۳۳۲ که سه دانشجو
توسط رژیم شاه کشته شدند، شروع کرد و به دلیل همین مبارزات در بهار ۵۷ از
دانشکده اخراج موقت شد.
با پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ عملا
فعالیتهای فرهنگی-سیاسی-تشکیلاتی خود را در انجمن اسلامی دانشجویان ادامه
داده و به زودی در گروه رهبری این انجمن در آمد و با مطالعه کتب فلسفی
مطهری-طباطبایی دو تن از فیلسوفان معاصر اسلامی، از مروجین اندیشه اسلام
انقلابی شد.
در پایان سال ۵۸ به عنوان نمایندهٔ انجمن اسلامی در شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت بود.
در همین رابطه و به دنبال صدور پیام نوروزی امام خمینی(ره) در سال ۵۹ جزء دانشجویانی بود که به گفته خودش دست به انقلاب فرهنگی زد.
طبرزدی
از سال ۶۸ تا ۷۳ به مدت ۴ سال به فعالیتهای تشکیلاتی سیاسی اتحادیه مشغول
بود. تا آنجا که مجوز فعالیت "پیام دانشجو"به عنوان هفته نامهای سراسری
را از وزارت ارشاد کسب نمود.
بسته
شدن روزنامه سلام بهانهای برای حرکت گروهی دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸
فراهم آورد.حادثه ۱۸تیر ۱۳۷۸ نقطه تاريکي در مبارزات دانشجویی شد که از
طبرزدی یک فرد شاخص در میان اپوزیسیون درون مرز ساخت که پایه حرکتهای بعدی
را بنیان گذاشت و در این میان طبرزدی بازداشت شد.
از ۱۳۷۹ به بعد او به زندان محکوم شد. ابتدا به ۱۴ سال زندان که بعدها به ده سال تخفیف یافت.
"حشمتالله
طبرزدی" در مسیر انتخابات ۱۳۸۸ مواضع خودش را در مصاحبه با شبکههای خارجی
بیان میکرد و همراه با مردم در اغتشاشات خیابانی حضور داشت و در نهایت در
ظهر روز ۷ دیماه ۱۳۸۸، بلافاصله پس از تجمعهاي غير قانوني آشوبگران در
تاسوعا و عاشوراي حسيني (۵ و ۶ دی ۱۳۸۸) بازداشت شد.
"عباس دلدار"
عباس
دلدار که در جريان حوادث کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ به اتهام مشارکت در
اعتراضهای عمومی و دانشجويی و تبليغ عليه نظام و اقدام عليه امنيت
ملي،بازداشت و ابتدا محکوم به اعدام شد؛ اما دادگاه تجديد نظر به ۱۵ سال
حبس؛ رای داد.دلدار پس از تحمل بيش از نيمی از محکوميت خود در 24 دی ماه
سال 1385 مشمول آزادی مشروط شده و از زندان آزاد شد.
وي پیش از بازداشت عضو هیچ حزب و گروه و دسته و سازمان سیاسی نبوده است.
"محسن سازگارا"
محمدحسن
(محسن) سازگارا، فرزند محمدعلی، در سال 1333 در خانوادهای نسبتاً مرفه در
تهران متولد و پس از پایان تحصیلات متوسطه، وارد دانشگاه صنعتی آریامهر
(شریف کنونی) شد که احتمالاً در سال 1351 بوده است.
سازگارا
پس از مدتی از ادامه تحصیل در این دانشگاه معتبر ایرانی منصرف شد و به
آمریکا رفت تا در دانشگاه شیکاگو در رشته فیزیک تحصیل کند.
در آنجا
به فعالیتهای سیاسی روی آورد و بنا به گفته برخی، به عضویت نهضت آزادی در
آمده و عضو انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا شد.
سازگارا:
«من خودم پیش از انقلاب هم مبارز خارج از کشور بودم. وقتی برای ادامه
تحصیل به خارج رفتم از فعالین جنبش دانشجویی خارج کشور هم بودم»
وي از جمله افراد تاثیرگذار در غائله 18 تیر بود که باید در مطبوعات وظایف غرب را انجام ميداد.
محسن
سازگارا، پس از حوادث خرداد ماه سال ۱۳۸۲ در کوی دانشگاه تهران، به اتهام
اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بازداشت شد و به اتهام
اقدام علیه امنیت ملی، به تحمل ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد.
وي پس از سه ماه بازداشت موقت در زندان اوین، سرانجام با قرار وثیقه آزاد شد.
سازگارا
پس از خروج از ایران، به فعالیت در صدای آمریکا در رابطه با مسائل سیاسی
ایران به ویژه تحلیل و بررسی فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران
(۱۳۸۸) و همچنین فعالیتهای سیاسی در وبسایت شخصیاش پرداخت.
"مهرانگيز کار"
مهرانگیز کار وکیل و روزنامهنگار
او متولد سال ۱۳۲۳ در شهر اهواز و دانشآموخته دوره کارشناسی رشته حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصاد دانشگاه تهران است.
در
فروردین سال۱۳۷۹ مهرانگیز کار در کنفرانس «ایران بعد از انتخابات» که توسط
بنیاد "هانریش بل" در برلین برگزار شده بود (مشهور به کنفرانس ننگين
برلین) شرکت کرد.
مهرانگیز کار پس از بازگشت از این کنفرانس در شعبه سوم دادگاه انقلاب مورد بازجویی قرار گرفت و دستگیر شد.
وي به مدت دو ماه در زندان اوین زندانی بود و پس از آن آزاد شد و سپس موفق شد به خارج از کشور برود.
در
همین دوره همسرش، سیامک پورزند، با اقرار به مطالبی بیان کرد که آنها توسط
یک نهاد جاسوسی آمریکا برای براندازی نظام تلاش میکنند.
مهرانگیز
کار از سال ۱۳۸۱ در تبعید به سر میبرد و با دانشگاهها و پژوهشگاههای
معتبر جهان از جمله دانشگاه هاروارد و کلمبیا در آمریکا و موسسه تدا در
ژاپن در زمینه حقوق بشر همکاری کرده است.
مهرانگیز کار هم اکنون در «مرکز پِمبروک برای تدریس و تحقیق در مورد زنان» در دانشگاه براون مشغول به کار است.
"اکبر گنجي"
اکبر گنجی متولد ۱۱ بهمن ۱۳۳۸، تهران
با
پیروزی "محمد خاتمی" در دوم خرداد ۱۳۷۶ و در انتخابات ریاست جمهوری، یاران
او که اکبر گنجی نیز در میان آنها بود به نام اصلاح طلبان شهره شدند و
فعالیتهای گستردهٔ سیاسی و اجتماعی را پی گرفتند.
زندانی شدن اکبر
گنجی به دلیل واکاوی فاشیسم مذهبی در دانشگاه شیراز و انتشار هفته نامه
"راه نو" از رویدادهای چشمگیر این دوران زندگی اوست.
وی پس از شرکت در کنفرانس ننگين برلین، پس از بازگشت به ایران در فرودگاه مهرآباد تهران در مورخ سوم اردیبهشت ۱۳۷۹دستگیر شد.
دادگاه
اولیه گنجی به ریاست قاضی مرتضوی وی را به دلیل چند اتهام سنگین سیاسی به
ده سال حبس و پنج سال تبعید محکوم کرد؛ اما دو سال بعد در دادگاه تجدیدنظر
حکم گنجی تنها به شش ماه حبس کاهش یافت.
پس از آن با اعتراض دادستانی، حکم گنجی دوباره نقض شد و این بار به شش سال حبس تبديل شد.
گنجی چند ماه پس از پایان دوران زندان به خارج از ایران مسافرت کرد.
گنجی از همان ابتدا، سفر خود را موقتی نامید و گفت به کشور باز خواهد گشت.
"فاطمه حقيقت جو"
فاطمه حقیقتجو نمایندهٔ اصلاحطلب دوره ششم مجلس شورای اسلامی بود.
فاطمه
حقیقت جو در سال ۱۳۸۰ در دادگاهی به ریاست «سعید مرتضوی» به بیست ماه
زندان محکوم شد که در دادگاه تجدیدنظر به ریاست «احمد زرگر» به هفده ماه
کاهش یافت.
وی دارای دکترای مشاوره، پژوهشگر و مدرس دانشگاههای
تهران و مراکز آموزش عالی فرهنگیان، نایب رئیس انجمن مشاوره ایران، ۱۰ سال
سابقه در پستهای امور تربیتی و مشاوره آموزش و پرورش، عضو انجمن اسلامی
دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران و دو دوره عضو سازمان غیرقانونی «دفتر
تحکیم وحدت» بوده است.
پس از مهاجرت فاطمه حقیقت جو به خارج از کشور، بورسیههای تحصیلی از طرف آمريکا برای او صادر شد.
فاطمه
حقیقت جو در سالهای 2005 تا 2006 در «مرکز مطالعات بینالملل دانشگاه ام
آی تی» مشغول به فعالیت شده و پس از آن به جهت خوش خدمتیاش در ایران برای
سران کشورهای غربی به عنوان پژوهشگر در «مرکز زنان در سیاست و سیاستگذاری
دانشگاه هاروارد» مشغول به کار شده است.
وی
در جریان اغتشاشات سال 88 تلاش گستردهای برای برگزاری کمپینهای اعتراضی
در خارج از کشور ميکند، او با همکاری اکبر گنجی و برخی دیگر به برگزاری هر
چه پرشور تر این کمپینها همت میگمارد تا از آن سو مورد توجه دولتهای
غربی قرار گرفته و به خیال خودشان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران
درخواست کمکهای مالی کنند!
"فریبا داوودی مهاجر"
فریبا
داوودی مهاجر مشاور دوران اصلاحات، ضدانقلاب فعلی ساکن آمریکا و عضو
سازمانی غیرقانونی به نام سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار دفتر
تحکیم وحدت) است.
وی مدعی است فعال حقوق زنان و حقوق بشر است، اما تمام فعالیتهایش در تضاد ریشهای با اصول اسلام قرار دارند.
مهاجر به گفته خودش ابتدا در ایرلند کشف حجاب کرد؛اما به طور رسمی در مقابل دوربین شبکه صدای آمریکا حجاب خود را از سر برداشت.
وی علت تغییر مداوم ظاهر خود را ترس از کنار زده شدن از برخی محافل سیاسی میداند.
مهاجر پس از خروج از ایران با همکاری دوستان خارج نشین خود هدایت فتنهای را در دست گرفت که از ابتدا محکوم به شکست بود.
همچنين داوودی در ۲۹ فروردین ماه سال ۱۳۸۶، به دلیل شرکت در تظاهرات، به چهار سال زندان محکوم شد.
اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانههای خارجی، و نشر اکاذیب بود.
"پايان"
هر ساله با رسیدن به اواسط تیر ماه، تصاویر و مطالب اغتشاشات حادثه 18 تیر از
آرشیوها خارج شده و بازخواني ميشود تا برگی ديگر از خیانت معاندان نظام مرور شود.
برگی که ریشه خصومتها و تحرکات چند سال اخیر از
جمله فتنه 88 و همچنین ترورها و فشارها و شاخ و برگ جریان معاند ملت و
نظام اسلامی را فاش میکند.
اين گزارش تنها گوشه کوچکي از نگاه ما
در گذر تلخ تاريخ بود که با توجهات حضرت ولي عصر(عج) و نائب بر حق ايشان حضرت آيت
الله خامنهاي تمامي فتنههاي دشمنان نقش بر آب شده و جز ننگي و خاري چيزي
در سبد فتنههاي آنان باقي نميماند.