روستای چنشت در میان رشته کوه باقران قرار گرفته و فاصله آن تا بیرجند 60 کیلومتر است.
جمعیت این روستا براساس آمار سرشماری مرکز آمار ایران یکهزار و 9 نفر است که از این تعداد 620 نفر باسواد هستند.
مسئول ثبت معنوی میراث فرهنگی خراسان جنوبی در گفتو گو با خبرنگار فارس اظهار کرد: در سال جاری تعداد 29 اثر مشتمل بر فرهنگ عامه و آثار معنوی استان در فهرست آثار معنوی کشور به ثبت رسیده که مهمترین آنها که مناسب فصل بهار است شامل بارانخواهی، مراسم سده، کفزنی، عروسی روستای چنشت، آیین رقص محلی، شب چله و کوزه شکنی میشود.
علیرضا شناسایی افزود: مراسم عروسی چنشت با شماره ثبت 49 جزو آثار ملی استان است.
مسئول حوزه پژوهش میراث فرهنگی خراسانجنوبی در گفتوگو با خبرنگار فارس میگوید: وجه تسمیه این روستا به دلیل وجود چهار رودخانه فصلی به نام آن "چند شط” بوده که به مرور زمان تبدیل به چنشت شده است.
سید احمد برآبادی ادامه داد: روستای چنشت یکی از روستاهای هدف گردشگری خراسان جنوبی است که به دلیل پوشش خاص مردم این منطقه به سرزمین رنگها معروف است.
وی اضافه کرد: چنشت را هم وزن "بهشت” میدانند، که پیش از این به دلیل زیبایی طبیعی و وجود چهار رودخانه فصلی و نیز سرسبزی آن، گروهی از دامداران در سالیان دور، این منطقه را برای سکونت خود انتخاب کردهاند و به مرور زمان، نام کنونی را به خود گرفته است.
مسئول حوزه پژوهش میراث فرهنگی خراسانجنوبی یادآور شد: این روستا دارای ویژگیهای فرهنگی خاصی است که یکی از مهمترین آن برگزاری مراسم عروسی است که در نوع خود در کشور دیدنی و زیبا است.
برگزاری مراسم عروسی در چنشت
برای ازدواج فردی از ریشسفیدان روستا از طرف خانواده پسر برای خواستگاری نزد خانواده دختر رفته و موضوع را با خانواده وی درمیان میگذارد در صورتی که جواب آنها مثبت بود مقدمات کار برای برگزاری ازدواج فراهم میشود.
والدین پسر در شب دیگری اقوام خود را دعوت و در خانه عروس موضوع خواستگاری را به صورت رسمی مطرح میکنند در عین حال ازدواجها با شور و مشورت خانوادهها است.
اهالی روستای چنشت با افراد داخل روستا ازدواج میکنند و ازدواج با افراد غیر از اهالی روستا هرچند از نظر موقعیت اجتماعی مناسب باشد را خوب نمیدانند.
در این روستا دخترها در سن 13 و 14 سالگی و پسرها در سن 17 سالگی ازدواج میکنند و پسر برای ازدواج باید دارای منزل شخصی و شغل باشد.
داماد باید برای تهیه منزل مسکونی خود زمینی را از شورای اسلامی یا بنیاد مسکن خریداری و آن را بسازد در غیر این صورت باید قسمتی از زمین کشاورزی خود را تخریب و به صورت خانه مسکونی درآورد.
در ارتباط با مهریه عروس نیز در گذشته یک اتاق از منزل مسکونی داماد یا پدر داماد و مقداری وجه نقد به عنوان مهریه در نظر گرفته میشد و هر خانوادهای در خور شأن خودشان و به نسبت فامیل خود مهریه را تعیین میکنند بعضی مواقع هم تعدادی گوسفند را به مهریه اضافه میکردند اما در حال حاضر مانند دیگر نقاط به صورت سکه یا پول تعیین میشود.
بعد از مشخص شدن تاریخ عقد و نامزد کردن آنها چند فقره چک تضمینی از داماد گرفته میشود که در صورت پشیمان شدن داماد، خانواده عروس چکها را به اجرا میگذارند اما در گذشته به جای چک، سند خانه، زمین یا ملک دیگری را میگرفتند که پس از عقد دوباره به داماد برگردانده میشد.
مراسم عقد طی دو روز برگزار میشود که روز قبل از آن عروس و داماد به همراه تعدادی از اقوام برای خرید به بیرجند رفته تا آنچه مورد نیاز است را خریداری کنند، گفتنی است که پارچه مورد نظر برای تهیه لباس محلی را بیشتر از شهرهای مشهد، زاهدان و زابل خریداری میکنند.
وسایلی را که داماد برای عروس و خانوادهاش گرفته را روی تعدادی سینی گذاشته و بر روی هر کدام پارچهای میاندازند و آن را بر سر گذاشته به خانه عروس برده و تحویل آنها میدهند، این وسایل شامل، یک چارقد، جوراب، دستمال، شیرینی و یک قرآن برای عروس و یک چارقد، جوراب، دستمال و شیرینی برای مادر، خواهرزن، زن برادر عروس و یک جفت جوراب و دستمال نیز برای هر کدام از مردهای اقوام نزدیک عروس میشود.
مادر عروس مانند همین وسایل را از قبل تهیه کرده است که برای پدر و مادر و اقوام دیگر داماد که آنها را تا خانه عروس همراهی کردهاند، هدیه میدهد.
صبح روز بعد نیز فامیل عروس او را طی مراسمی به خانه داماد برده و صبحانه را در آنجا به همراه شربت و شیرینی صرف میکنند و بعد از صرف صبحانه عروس در آنجا مانده و بقیه میروند از این پس تا زمانیکه عروس به خانه خودش نرفته باید صبح و بعدازظهر به خانه پدر داماد رفته و کارهای مادر شوهر را انجام دهد و به خانه خودش برگردد.
در مقابل داماد نیز در برخی امور نظیر کشاورزی، دامداری، آوردن هیزم و غیره به پدر عروس کمک میکند. معمولا در این روز نهار همه اهالی دعوت داماد هستند و روز بعد از طرف پدر عروس نهار به اهالی داده میشود.
شایان ذکر است سفره عقد در خانه داماد چیده میشود و تمامی اقوام و خویشان و افراد بزرگ خانواده عروس و داماد همگی در منزل داماد هستند تا اینکه خطبه عقد خوانده میشود و با شربت و شیرینی و نهار در خانه داماد از مهمانان پذیرایی میشود روز بعد نیز عروس را به خانه داماد برده و پس از پذیرایی، تا ظهر به نوازندگی و رقص میپردازند و اهالی نهار را دعوت خانه عروس هستند.
برگزاری مراسم عروسی چنشت طی سه روز
فاصله بین عقد تا ازدواج بستگی به شرایط دو طرف دارد و در بعضی موارد که شرایط مهیا شود پس از چند ماه ازدواج صورت میگیرد، با توجه به اینکه مراسم عروسی طی سه روز انجام میشود بعد از ظهر روز قبل از آن ضمن دعوت از اهالی که به وسیله "دهواخ" انجام میشود به رقص و نوازندگی پرداخته و شب از هر خانه یک یا دو نفر را دعوت کرده و برنجی را که در روز دوم داماد برای خانه عروس میبرد را نیز به خانه عروس برده تا از همان برنجها برای روز دوم غذا تهیه کنند( در واقع برنجبران را در این روز انجام میدهند)صبح روز اول عروسی مادر داماد باید عروس را در خانه پدرش به حمام ببرد.
در این روز اقوام درجه یک عروس و داماد لباسهای تمیز و نو خود را پوشیده پس از صرف صبحانه همراه دیگر اهالی روستا به محلی به نام "سرگدار" رفته و در آنجا نوازندگان محلی به نوازندگی میپردازند.
این کار تا بعد ازظهر ادامه مییابد تا اینکه ظهر مردها برای صرف نهار به حسینیه رفته و خانمها به خانه عروس میروند تا او را بند بیاندازند که ظهر این روز دعوت پدر عروس بوده و شب دعوت داماد میباشند.
شب همان روز مراسم حنابندان با حضور بزرگان و افراد معتمد روستا برگزار میشود و نوازندگان و خوانندگان محلی نیز به نواختن موسیقی و خواندن اشعار محلی مشغول میشوند. بزرگان و افراد معتمد دست و پای داماد و زنان دست و پای عروس را حنا میکنند و وقتی دست و پای عروس را حنا میکنند خانمهای مسن اشعاری موزون میخوانند.
گزارشی از: سمیه محمدی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اکثر روستاها و عشایر با همین سنت زندگی کرده اند.
با نظر ناشناس موافق هستم
در دین مبین اسلام کاری حرام است که یکی از این دو شرط را داشته باشد اول آن که به خودی خود حرام باشد و دیگری اینکه ممکن است کار یا عملی در جایی حلال و در مکانی حرام باشد(مثلا اگر خانمی که در یک روستا زندگی میکند و پوشیدن چادر سفید که در آنجا عرف است بپوشد هیچ اشکالی ندارد ولی اگر همان چادر را در شهر بزرگی مثل تهران که عرف آنجا چونین نیست (با حجاب کامل کامل بپوشد ،حرام است.
حال رقصیدن زن در مقابل مرد نامحرم به خودی خود حرام است.
اولا چرا برای« همه » متاسفید؟
در ثانی:از نظر شما توی عکس دوم، اون وسطی دختر بچه هستش!!!؟؟؟
پس بزنم به تخته عجب روشدی داشته!!!