به گزارش بولتن نیوز، تاکنون این تناقض بزرگ در سیاست اسرائیل بروز کرده است و از مشتقات این تناقض می توان به تردید های بسیار و سردرگمی های بی پایان طرف صهیونیستی در قبال تنظیم سیاست خارجه خود در مقابل ایران اشاره کرد و این موضوع که آنها نیز حتی پس از گذشت سالهای متوالی از آغاز پرونده هسته ایران و مطالعات و پژوهش های فراوان مراکز استراتژیک خود، هنوز هم برآیند صحیح و واقع بینانه ای در قبال ایران ندارند و در محاسبات استراتژیک خود، به طور گسترده ای ایران را بین یک کشور منطقی و غیر منطقی حرکت می دهند و از پیش بینی اقدام تهران عاجز مانده و دست به تهدید و پیشگویی های عجیب می زنند.
در همین زمینه، شخصیت های مختلف سیاسی در این زمینه اعلام نظر کرده اند. در همین خصوص خبرگزاری اسرائیل نشنال نیوز تاکید می کند که استراتژی هسته ای، بازی حساسی است که تنها تصمیم گیرندگان عاقل و منطقی باید در آن شرکت کنند.این خبرگزاری در اوایل این هفته با مقاله ای با عنوان " گزینه های باقی مانده برای اسرائیل در مواجهه با ایران هسته ای" به کنکاش این مسئله پرداخته است.
این مقاله اشاره می کند که بهترین شرایط این است که ایران را همواره از سلاح های هسته ای دور کنیم. اما در دنیای واقعی هر گونه موفقیت عملیاتی در این زمینه عمیقا بعید به نظر می رسد. به عبارت دقیق تر، شانس باقی مانده برای اسرائیل برای انجام یک اقدام پیشدستانه و البته مقرون به صرفه علیه ایران و انجام عملی قابل انتظار برای دفاع از خود، در زبان رسمی قوانین بین المللی قطعا بسیار اندک است.
این مقالهکه به قلم پروفسور لوئیس رنه برس نوشته شده است این سوال را مطرح می کند که بعد از ایجاد یک ایران کاملا هسته ای چه اتفاقی می افتد؟ این مقاله سپس پاسخ می دهد: می توان گفت که قطعا بیت المقدس/ تل آویو باید به نحو مناسبی برای همزیستی طولانی با یک دشمن جدید هسته ای آماده شود. به عنوان بخشی از این آماده سازی تاسف بار، اسرائیل باید به تحولات چشمگیر خود در زمینۀ دفاع موشکی بالستیک (BMD) مانند گذشته ادامه دهد. اگر چه موشک های به خوبی آزمایش شدۀ اسرائیل و به تبع آن سیستم هوایی بازدارندهآنها به هیچ وجه برای نقاط نرم یا دفاع شهری کافی نیست اما این سیستم ها سطح بازدارندگی هسته ای دولت یهود را تا حدی بالا می برد.
این استاد علوم سیاسی و حقوق بین الملل در دانشگاه پوردو،
مقاله خود را برای اسرائیل نشنال نیوز اینگونه ادامه می دهد: موشک های
بالستیک اسرائیل هر مهاجمی را وادار می کند تا همواره در محاسبات انهدام قطعی خود،
بازنگری کند و از این طریق موجب می شود تا هر نوع حملات آتی متجاوزان، در بدو امر
بی نتیجه و خنثی گردد.ایران می داند که ظرفیتش برای انهدام قطعی نیروهای هسته ای
اسرائیل در اولین حمله، ممکن است توسط استقرار تدریجی موشک های بالستیک اسرائیل
مبدل به حمله ای فرسایشی شود، پس احتمالا به این نتیجهمی رسد که چنین حمله ای پر هزینه تر از منفعت آن خواهد بود.
البته هر گونه نتیجه گیری نسبتا خوش بینانه ای از این دست مسلما بر این پیش فرض
استوار خواهد بود که ایران هم به نوبۀ خود تصمیماتی منطقی اتخاذ می کند. اما اگر
چنین پیش فرض امیدوار کننده ای در واقع محقق نشود چه اتفاقی می افتد؟ بی خردی که
عین جنون نیست! بر خلاف دشمنی دیوانه و یا
مجنون که هیچ نظم قابل تشخیص و تمیزی در اولویت بندی برنامه ها و خواسته
هایش ندارد، نظام سیاسی ایران که ممکن است بی منطق هم باشد، احتمالا برای خواسته
هایش سلسله مراتب مشخص و استواری قائل خواهد بود.
این استراتژیست اسرائیلی همچنین استدلال می کند که نظام سیاسی ایران ممکن نیست با تهدیدهای سنتی از قبیل تخریب نظامی منصرف شود. زیرا نظامی سیاسی که عقاید شیعه را در سر دارد، می تواند برخی رویارویی های آخرالزمانی در قبال کافران را به جان بخرد و از آن استقبال هم بکند. با این حال، نظام سیاسی حاکم بر ایران هنوز هم ممکن است از هر گونه حمله ای که احتمال دارد به اصول بنیادین و ارزش های دینی و یا مراکز مذهبی اش آسیب برساند احتراز کند. جلوگیری از حمله به شهر مقدس قم می تواند مثال بارزی برای این استدلال باشد.
او همچنین انتظار در خصوص اینکه نظام سیاسی ایران به نهادهای نظامی اصلی خود تکیه داشته باشد و رعایت حال آنها را مقدم بشمارد و این موضوع بر محاسبات ایران تاثیر بگذارد را قریب به واقعیت توصیف می کند و سپاه پاسداران را از از جمله این نهادها می شمارد.
او همچنین تاکید می کند که این می تواند برای بیت المقدس/ تل آویو بسیار سودمند باشد که امکانات فیزیکی سپاه، اردوگاه های آموزشی آنها، قایق های جنگی نیروی دریایی سپاه، برنامه موشکی آنها، منازل رهبران آنها و حتی برنامه های فضایی سپاه را مورد حمله قرار دهد.
این دکترای علوم سیاسی با تاکید بر اینکه بیشتر اهداف غیر نظامی و اهداف نظامی خاصی که بطور مشخص با سپاه پاسداران مرتبط نیستباید از فهرست اهداف حملۀ نظامی اسرائیل حذف شود می افزاید: هر گونه حذف این قبیل اهداف، قطعا به سود منافع کلی استراتژیک اسرائیل تمام خواهد شد و همچنین اسرائیل باید از انطباق رایج عملیات نظامی اش با قوانین جنگی اطمینان حاصل کند و نسبت به قوانین نظامی ای که مدت هاست مشخصۀ بارز نیروهای دفاعی اسرائیل تلقی می شود پایبندی مثال زدنی و قابل ستایشی از خود نشان دهد. رفتار اخلاقی در پروتکل های معتبر وزارت دفاع اسرائیل (IDF) عمیقا گنجانده شده و هر سرباز اسرائیلی با این ضروریات اخلاقی و لزوم رعایت آنها، به عنوان " توهار هانِشِک" یا " شرف ارتش"به خوبی آشناست.
این مقاله می افزاید: با وجود معیارهای عقلی و منطقی، هنوز هم یک ایران هسته ای می تواند برای اسرائیل بسیار خطرناک تلقی شود. حتی اگر نظام سیاسی این کشور بتواند معیارهای معمول عقلانیت را نیز رعایت کند. چرا که هر نوع محاسبات غلط و یا خطای اطلاعاتی یا کودتایی موفق، می تواند حتی یک دشمن کاملا منطقی ایرانی را به سمت آغاز حمله هدایت کند. علاوه بر این در شرایط خاص فعلی، بهترین سیستم دفاع ضد موشکی هم برای حفظ جان افراد غیرنظامی و شهروندان کفایت لازم را ندارد.
پروفسور لوئیس رنه برس معتقد است که اگر ایران را عقلانی و منطقی فرض کنیم، با این مفهوم کلی که این کشور به بقاء و حیات فیزیکی و ملی خود بسیار بیشتر از هر اولویت و یا ترکیبی از اولویت های مفروض دیگر بها می دهد، پس اورشلیم/ تل آویو می تواند قدم به قدم برخی از مزایای احتمالی بی خردی فرضی را نیز در نظر بگیرد.
او در ادامه اشاره می کند که سالها پیش، موشه دایان ژنرال اسرائیلی، پیامبرانه هشدار داده بود که اسرائیل باید همچون سگی دیوانه دیده شود. خطرناکتر از اینکه کسی بخواهد پا روی دمش بگذارد. گویی ژنرال دایان با این استعارۀ ناپخته اما روشنگر، پیشاپیش فهمیده بود که گاهی منطقی ترین کار برای دولتها این است که خود را به دیوانگی بزنند و رفتاری غیر معقول از خود نشان دهند. حال اگر دشمن ایرانی را غیر منطقی فرض کنیم چه می شود؟ این دکترای علوم سیاسی پس از طرح این سوال می افزاید:اگر بدین معنا باشد که رهبران ایران به حفظ و حراست حیات و بقای ملی خودشان اهمیتی نمی دهند، در چنین حالت غیر قابل انتظار و البته امکان پذیری، باز هم نمایش بی خردی و تظاهر به دیوانگی از سوی اسرائیل هیچ سود مشخصی برای تل آویو ندارد و دشمن را از تهدیدات ذاتی اش باز نمی دارد. اینجاست که اگر این دشمن قسم خوردۀ ایران منطقی و خردورز هم تلقی شود،باز هم تهدید ضد حملۀ هسته ای عظیم اسرائیل از دیدگاه تهران چندان قانع کننده تر نخواهد بود.
این مقاله اینگونه ادامه می دهد:هنری چهارم در اثری از لوئیجی پیراندلو می پرسد که آیا می دانید رو به رو شدن با یک دیوانه به چه معنا است؟ در حالیکه این سوال پر مغز تئاتری تا حدی با افزایش برخی نگرانی های امنیتی اسرائیل نسبت به ایران مرتبط است، اما چالش های عمیق استراتژیکی که از آن کشور به گوش می رسد، شایستۀ آن است که از سوی تراوشات ذهن تصمیم گیرندگانی نشات گرفته باشد که اولا دیوانه نیستند و دوما منطقی هستند. اسرائیل با تشریج مناسب این ایده در ذهن دولتمردانش، به زودی نیاز به دکترین استراتژیکی بسیار متمرکز تر و رسمی خواهد داشت، دکترینی که بتوان از درون آن، سیاست ها، عملیاتی ماهرانه تر ودقیق تر و قابل اعتمادتری را ابداع کرده و بیرون کشید. این دکترین جدید همه گزینه های قابل دستیابی استراتژیک از جمله (پیشدستی، بازدارنگی از طریق ارعاب و تهدید، دفاع فعال، هدفگیری استراتژیک و مبارزه با جنگ هسته ای) را با هدف بقای ملی و حفظ موجودیت سیاسی اسرائیل را شناسایی کرده و به یکدیگر پیوند می دهد. این بازنگری استراتژیک در عین حال محاسبۀ دقیقی از فعل و انفعالات احتمالی میان گزینه های استراتژیک گسسته اما گهگاه متقاطع موجود نیز به دست می دهد.
این مقاله در پایان به محاسبۀ این فعل و انفعالات پیچیده اشاره می کند و اینگونه ادامه می دهد که اسرائیل با نوعی کار محاسباتی بسیار دشوار و چند وجهی مواجه می شود و در برخی موارد حتی ممکن است کار به جائی برسد که کل خسارات وارده از سوی ایران، از مجموع فنی بخش های گسسته آن بیشتر شود. شناخت دقیق این کار محاسباتی به عنوان یک مسالۀفکری پیچیده، اولین گام ضروری در دستیابی به اهداف اسرائیل خواهد بود که همانا حفظ موجودیت این کشور در مواجه با مخاطرات احتمالی است. اسرائیل در گسترده ترین شکل ممکن، در واقع هیچ گزینه ای در اختیار ندارد. استراتژی هسته ای یک بازی دشوار است که تنها تصمیم گیرندگان عاقل و منطقی می توانند در این بازی شرکت کنند. اما برندۀ احتمالی این بازی برای رقابتی موثرتر باید پیش از هر چیز، اولا باید عقلانیت مورد انتظار هر یک از رقبا و دوما مزایا و ضررهای احتمالی تظاهر به بی خردی و دیوانگی را به دقت بررسی کند. این ارزیابی ها به طور کلی مبهم بوده بر یکدیگر نیز تاثیر متقابل می گذارند. آنها نمایانگر قضاوت هایی چالش برانگیز اما حیاتی هستند که نوعی پالایش اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی همزمان و همایند را می طلبند. همچنین مستلزم حرکاتی است که به دقت محاسبه شود و جزء به جزء انتخاب شود و دقیق و به دور از سیاست های ملی موجود و ابهامات عمدی هسته ای انجام گردد.
پروفسور لوئیس رنه برس در پایان اینگونه نتیجه گیری می کند : به زودی دیگر برای اسرائیل معقول نخواهد بود بمب خود را در آشیانۀ زیرزمینی نگاه دارد. این احتمال هم وجود دارد که ایران بتواند به باشگاه هسته ای ملحق شود. در این صورت، چهره های رهبری کلیدی این کشور اولویت های حیاتی تهران را چگونه و با چه ترتیبی رتبه بندی می کنند؟ اکنون پاسخ دقیق به این سوال باید به عنوان وظیفۀ اصلی سیاست امنیتی اسرائیل تلفی شود. هر نوع کوتاهی یا شکست در یافتن پاسخی دقیق به این سوال می تواند عواقب تاثیر گذاری برایدولت یهودی به همراه داشته باشد.
به گزارش بولتن نیوز، تناقض بزرگ اسرائیلی ها در این زمینه که می خواهند به ایران حمله کنند ولی از عواقب آن می ترسند و عدم در اختیار داشتن یک دید و نگاه صحیح به تصمیمات ایران در حوزه سیاست امنیتی، آنها را به شدت با بحران فکری و تصمیم گیری رو به رو کرده است و طرف اسرائیلی در فشار افکار عمومی به دلیل ایجاد شدن این پارادوکس سیاسی امنیتی رو به گمانی زنی و تحلیل های مختلفی آورده است که نشان می دهد آنها هنوز نمی دانند با ایران منطقی رو به رو هستند یا طرف مقابل کشوری غیر منطقی می دانند که خود را گهگاه به دیوانگی و بی خردی می زند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com