به گزارش بولتن نیوز، به هر حال به نظر مي رسد افرادي مانند سعيد ليلاز و روزنامه شرق كه همواره در گفتارهاي پيش از اين خود به بازسازي اقتصاد ايران تاكيد مي كردند و با استفاده از آمارها و ارقام و نظرات اساتيد فن به دنبال برطرف كردن نقاط ضعف دولت بودند. با روي كار آمدن دولت حسن روحاني، باز هم طبق مشي گذشته عمل كرده و نظريات اقتصادي از پيش تعريف شده خود و علماي اقتصاد را به خاطر برخي امور كوتاه مدت به فراموشي نسپارند. امروز ديگر عصر رسانه است و ثبت تاريخي در فضاي اينترنت و افراد بايد روي سحنان و جهت گيريهاي خود در طول تاريخ دقت لازم را به خرج دهند. اينطور نيست كه امروز بگوييم چون احمدي نژاد سر كار است سازمان برنامه خوب است و فردا بگوييم چون اصلاح طلبها قرار شده قدرت را در دست بگيرند و بودجه را خرج كنند نيازي به سازمان برنامه نيست و وجود اين گونه سازمانها به ضرر مملكت و اسلام و مسامين است!. برادر من، رفيق، دوست عزيز، ملت اينها را مي بينند و باز چهار سال ديگر فرا مي رسد و انتخاباتي ديگر و باز راي نمي آوريد و مي گوييد چه طور شد كه اينطور شد!.
در اين رابطه عين مطالب آقاي سعيد ليلاز در تاريخهاي مختلف را جهت مطالعه مجدد همكاران روزنامه سرمايه! و روزنامه شرق و به خصوص آقاي سعيد ليلاز منتشر مي كنيم تا شايد براي حافظه تاريخ مفيد فايده قرار گيرد:
روزنامه شرق 11 تير 1392 شماره 1771
كشورهايي كه سازمان برنامه ندارند موفق ترند
نويسنده: سعيد ليلاز
"بلافاصله بعد از برگزاري انتخابات رياست جمهوري و انتخاب «حسن روحاني» به عنوان رييس جمهوري يازدهم، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي يک فوريت طرحي را تصويب کردند که بر اساس آن سازمان مديريت و برنامه ريزي احيا شود. سازماني که محمود احمدي نژاد دوسال، بعد از رياست جمهوري اش در تيرماه ٨٦، منحل کرد...
دولت بايد تصميم بگيرد نه مجلس طرح احياي سازمان مديريت و برنامه ريزي، يک طرح غيرکارشناسي، احساسي و سياسي است که تحت تاثير حرکت عظيم انتخابات است.
چرا که ساحت مجلس در هشت سال گذشته توسط دولت هاي نهم و دهم، آسيب ديده شده است. حالامجلسيان مي خواهند خودشان را با حرکت بزرگ مردم در انتخابات رياست جمهوري يازدهم همراه نشان دهند و سازمان مديريتي اي را که آقاي احمدي نژاد منحل کرد، احيا کنند. آيا واقعا مي توان سازمان برنامه ريزي کشور را بدون برنامه و با طرح فوريت دار تاسيس کرد؟! ..
حالاهم دولت جديد بايد تصميم بگيرد که سازمان مديريت و برنامه ريزي احيا شود يا نشود. سازمان برنامه، ابزار دست دولت است...
..در حال حاضر کشورهاي هند و روسيه هم متوجه شده اند که با تمرکز در نظام برنامه ريزي سرعت توسعه بيشتر نمي شود. حال سوال اين است که چرا؟
وقتي انسان برنامه ريزي متمرکز انجام مي دهد در حقيقت در نظام خلقت دست برده است. وقتي در اقتصاد برنامه ريزي متمرکز مي کنيد از طريق مکانيسم غيرطبيعي، تعادل بازار و اقتصاد را به هم زده ايد. اين خود باعث بروز ناهنجاري هاي جديدي مي شود...
سازمان برنامه يک دوره پيش از انقلاب و در سال 1355 منحل شد و يک دوره هم قبل از انقلاب در حال انحلال بود. در هر دو زمان هم منابع زياد شده بود. انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي از سوي آقاي احمدي نژاد هم غيرقابل پيش بيني نبود. چون در دوره ايشان هم منابع زياد شد.
خوشحال نخواهم شد اگر سازمان مديريت و برنامه ريزي دوباره احيا شود. از نظر سياسي هم احياي سازمان برنامه به دولت، قدرت محوري مي دهد که به زيان جامعه و خصوصي سازي است. هيچ وقت چند کارشناس نمي توانند جاي بازار تصميم بگيرند. به قول تروتسکي، اگر مي توانستيم جاي خدا بنشينيم مي توانستيم اقتصاد را درست برنامه ريزي کنيم. بنابراين معتقدم احياي سازمان برنامه، برگشت به عقب است و اين برگشت يقينا به زيان بخش خصوصي و سياست خصوصي سازي است".
روزنامه سرمايه 24 تير 1386
سعيد ليلاز: «تغيير سازمان مديريت و برنامه ريزي به معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي، يعني خط پايان كشيدن بر60 سال برنامه ريزي در ايران، برنامه هاي سند چشم انداز و برنامه چهارم توسعه.»وي ادامه داد: «سازمان مديريت و برنامه ريزي ماهيت تدوين برنامه ريزي و نظارت بر اجرا را بر عهده دارد بنابراين اگر مي خواستيم مسايل برنامه ريزي كشور حل شود بايد به اين سازمان اقتدار مي بخشيديم.»
اين كارشناس اقتصادي با بيان اين كه «اين دولت هركجا كه دچار مشكل شده است با فروش دلار و استفاده از ذخاير ارزي اين مشكل را رفع مي كند»; بيان كرد: «اين كاري كه آقاي احمدي نژاد انجام داد بازتاب شديد درآمدهاي نفتي كشور است.»
سعید لیلاز در روزنامه سرمایه ارديبهشت 1388
محمدرضاشاه قصد محکم و اراده راسخی برای از بین بردن و انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی داشت، اما موفق نشد و با وجود اینکه سازمان برنامه و بودجه (نام سازمان مدیریت پیش از ادغام با سازمان امور استخدامی) در زمان پهلوی دوم به وجود آمده بود. ولی شاه هرگز دل خوشی از سازمان برنامه و بودجه نداشت چراکه این سازمان براساس برنامه عمل می کرد و رفتار اقتصادی مبتنی بر برنامه را دائماً دنبال می کرد.
سازمان برنامه معتقد بود که پول نفت باید فقط صرف سرمایه گذاری شود و اصلاً با همین هدف نیز این سازمان تاسیس شده بود. در سال 1337 یعنی پس از کودتای 28 مرداد و قدرت گیری دوباره پهلوی، به بهانه اینکه در این سازمان آمریکایی ها رسوخ کرده اند و کارشناسان این سازمان با آمریکایی ها رابطه دارند .
در سال 1355 در یکی از جلسات شورای عالی اقتصاد محمدرضا پهلوی اعلام کرد قصد انحلال سازمان برنامه و بودجه و تبدیل آن به یک سازمان مطالعاتی را دارد که زیرنظر نخست وزیری فعالیت کند و حتی به طور رسمی اعلام کرد قصد دارد وظایف سازمان برنامه را به کمیسیون بازرسی شاهنشاهی واگذار کند و اگر چندی بعد وقایع زمینه ساز انقلاب اسلامی اتفاق نیفتاده بود و انقلاب سال 1357 رخ نمی داد قطعاً سازمان برنامه و بودجه منحل می شد.
در تمام مدت حکومت پهلوی دوم به طور مداوم عنوان می کرد. کارشناسان سازمان برنامه تحت نفوذ آمریکایی ها یا کمونیست ها هستند و برای هر اشتباهی شاه را مقصر می دانند و آن را به گردن شاه می اندازند. اما یگانه دلیل واقعی مخالفت شاه با این سازمان آن بود که شاه مخلوع حاضر نبود به انضباط مالی و مشخص شدن نحوه مصرف کردن درآمدهای کشور تن بدهد".
در آخر اينكه قضاوت را واگذار مي كنيم به خود سعيد ليلاز و خوانندگان تا با كمي انديشه بيشتر ببيند كه ايشان ديروز درست مي گفته يا امروز!.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com