کد خبر: ۱۳۸۷۰۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
سخنی با دل سپردگان به فکر نازا و سیاست نابینا در ایران

بنی صدر چگونه به انحطاط کشیده شد؟/ تله هایی که در وادی سیاست برای سیاسیون وجود دارد/ دولت ها چگونه از مردم دور می شوند؟/ همه توهماتی که دامن گیر سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد شد

دکتر مظفر نامدار: واقعه 14 اسفند سال 1359 در دانشگاه تهران را نسل اول انقلاب اسلامی خوب بیاد دارد. روزی که در تاریخ انقلاب باید از آن بعنوان روز عبرت سیاستمداران و دولتمردان یاد کرد. آنچه به 14 اسفند 59 ماهیت تاریخی می بخشد فقط ابعاد واقعۀ سقوط اولین رییس جمهور تنها نظام مردم سالار اسلامی در جهان نیست بلکه نقطۀ عطفی است که در این روز در تاریخ انقلاب رقم  خورد و ماهیت اصیل و مردمی انقلاب اسلامی را به نمایش گذاشت.

به گزارش بولتن نیوز، 14 اسفند این خصوصیت را داشت که هم در مقیاس ملی و هم در معیار اسلامی برای اولین بار مردم را که صاحبان اصلی نظام های سیاسی هستند در جایگاه اصلیشان قرار دهد. جایگاهی که در طول تاریخ توسط حکام مستبد، گروه ها و جریان های سیاسی و اصحاب قدرت و ثروت غصب شده بود. ملت ایران در این روز نشان داد که علیرغم میل و ارادۀ همۀ آنهایی که خود را صاحبان اصلی قدرت و سیاست می دانند و تنها برای مردم در زمانی ارزش قائلند که تمایلات سیری ناپذیر آنها را در رسیدن به قدرت تداوم بخشند؛ بر سر آرمان های خود با هیچ مقام و قدرتی معامله و مسامحه نخواهد کرد و به همان شکوه و نجابتی که به پای صندوق های رای می آیند تا کارگزاران نظام را انتخاب کنند با همان بصیرت خیانتکاران به آرمان های انقلاب اسلامی و منافقین را نیز از صحنه خارج خواهند کرد.

چهاردهم اسفند 59 اگر چه روز ابتلای ملت ایران بود اما بیش از همه باید روز عبرت سیاستمداران باشد. مردم در این روز آرا خود را از اولین رییس جمهور منتخب خود که از آرمان های انقلاب اسلامی عدول کرد و سودای همکاری با دشمنان ملت ایران، واگذاری کشور به منافقین  و برقراری دیکتاتوری را در سر می پروراند، پس گرفت.

ابوالحسن بنی صدر که مانند رضاخان ابتدا با نشان دادن در باغ سبز به روحانیت و تظاهر به انقلابی و اسلامی بودن و شعار دفاع از استقلال، وحدت و یکپارچگی کشور، بازسازی اقتصادی، تامین امنیت واقعی، اتخاذ سیاست خارجی مستقل از قدرت ها و بیشتر از همه حفظ و اعتلای معنویت، معنویتی که انقلاب اسلامی به ایران داده بود؛ آراء مردم را بخود جلب کرد و به کمک ایادی نزدیک خود مثل سلامتیان، غضنفرپور، انتظاریون و دیگران که بعداً بیشترین نقش را در کجراهه رفتن و سقوط او ایفا کردند؛ خود را نظریه پرداز انقلاب اسلامی و تئوریسین اقتصاد توحیدی جا زده بود در کمتر از یک سال روحیۀ استبدادی، تکبر و نخوت، دورویی و نفاق و از همه بدتر مزدوری برای سازمان سیا و همکاری با منافقین جاسوس و آدم کش را برملا کرد و در روز 14 اسفند سال 59 در دانشگاه تهران اعتبار و آبروی خود را که از انقلاب اسلامی و ملت ایران بدست آورده بود با متاع حقیری که حمایت منافقین و سوت و کف زدن های مزدوران چپ و راست بود عوض کرد.

بازخوانی وقایع 14 اسفند و اتفاقات قبل و بعد از آن از جنبه های مختلفی برای ملت ایران علی الخصوص دولتمردان اهمیت راهبردین دارد. در راس همه، این واقعه نشان داد خیال بافی است اگر تصور کنیم که همۀ آنهایی که وارد حوزۀ سیاست می شوند و شوق و اشتیاق زاید الوصفی نشان می دهند که امور مردم را در دست بگیرند، برای همیشه تابع عقاید ارزشی و اخلاقی باقی می مانند و خطر منفعت طلبی و قبیله گرایی اقتدار طلبی به اشکال مختلف آنها را تهدید نمی کند.

دنیای سیاست و پیرامون آن پر از تله های خطرناک برای اهل سیاست است. این تله ها مخصوصا برای آنهایی که مهار نفس سرکش خود را در دست ندارند به مراتب ویرانگر است. آنهایی که بدون بند و بست های شرعی، اخلاقی و عقلی وارد سیاست می شوند و امور مردم را در دست می گیرند به تعبیر امام منشاء فساد هستند و مردم باید از اینها خوف داشته باشند همانطوری که از شاخ گاو می ترسند باید از چنین سیاستمدارانی نیز ترسید. زیرا گاو قدرت دارد و شاخ نیز دارد اما چون عقل ندارد منشاء تخریب و ویرانی است[1]. " گاو شاخ دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اينهايى هم كه در دنيا الآن فساد راه مى‏اندازند از همان سنخ هستند كه شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانيت ندارند".[2]

در کشور ما که مردم سیاست را در هیچ دوره ای از ادوار تاریخی از دیانت و اخلاق جدا ندانسته و نمی دانند و عملکرد سیاستمداران را پیوسته با محک باورهای دینی و فرهنگی خود زیر ذره بین دارند سیاست مدار نمی تواند بدون توجه به اعتقادات و ارزش های جامعه حکومت کند. از طرف دیگرآموزه های اسلامی به ما آموخته است که دور از واقیت نیست اگر گفته شود هم ارزش های پذیرفته شده یک جامعه، هم الگوی نهادها، هم خط مشی های سازمانی و هم رفتارکارگزاران نظام سیاسی به همان اندازه به وسیلۀ منافع افراد و گروه های درگیر در حوزۀ سیاست در معرض دگرگونی است که خود این افراد و گروه ها می باشند.

ملت ایران بعد از واقعه تلخ فقدان عدم کفایت سیاسی و عزل اولین رییس جمهور نظام نوپای اسلامی در سال 60 تا واقعه فتنه 88 و رخدادهای بعد از آن بارها فراز و فرود دولتمردانی را که اسیر تله های خطرناک دنیای سیاست شدند و شالودۀ خیال بنیادین فساد ناپذیری آنها فرود ریخت را دیدند. تمام این کجراهه رفتن ها و به نفس فریبنده اعتماد کردن ها بخاطر آن است که اغلب سیاستمداران ما در فکر و عمل سیاسی دارای زیست مسلمانی نیستند و با مبادی و مبانی غربی می خواهند در جامعه ای حکومت کنند که مردم آن به ارزش ها و باورهای اسلامی اعتقاد دارند و تلاش می کنند اندیشه، عمل و معیشت خود را با این ارزشها هماهنگ سازند.

بزرگترین رمز پیروزی امام این بود که با مبانی اسلامی وارد سیاست شد و به غایات آن توجه داشت نه با مبانی غربی و غایات آن . و دقیقا با همین مبانی نظام جمهوری اسلامی را پایه ریزی نمود. بنابراین امکان ندارد کسانی که درک دقیق و عمیقی از این مبانی ندارند و یا مبانی و غایات آنها در حوزۀ سیاست غیر اسلامی است بتوانند در ساختار نظام جمهوری اسلامی ودر مسئولیت های کلیدی مثل دولت، مجلس و قوۀ قضاییه وارد شوند و گرفتار تله های سیاست نگردند و به همان کجراهه ای نروند که امثال بنی صدر رفتند.

اکنون که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری که آزمون جدیدی برای ملت ما و عبرت تازه ای برای سیاست مداران است قرار داریم اجازه دهید دقیقتر و عمیقر به صورت اجمالی به ویژگی های نظامی که امام پایه ریزی کرد توجه کنیم تا آنهایی که درک درستی از نظام جمهوری اسلامی ندارند مانند کسانی مثل بنی صدر و یا اصحاب چپ و راست فتنه 88 وعقبه های آن و جریان های انحرافی بعد از فتنه گرفتار تله های سیاست نشوند و در این شرایط دشوار مانع پیشرفت ملت ایران نگردند.

1-  اولین ویژگی نظام مردم سالار جمهوری اسلامی که آن را از سایر نظام های دموکراتیک دیگر متمایز می سازد ویژگی نظام دانایی است. نظام دانایی جمهوری اسلامی " عقل " متکی به " نص " است در حالی که نظام دانایی جمهوری های غیر اسلامی " عقل " متکی به " نفس " می باشد. عقل متکی به نص متن محور است و کسانی که با این عقل وارد حوزۀ سیاست می شوند تمامی تنگناها را با رجوع به متون مرجع که تابع علائق و سلائق افراد و یا تنوع آراء افراد نیست حل و فصل می کنند و برای ورود به سیاست نه تنها مبانی و مبادی دارند بلکه غایات سیاست را نیز تابع این مبادی و مبانی می دانند.

پایبندی این افراد به نص تابع تمایلات نفسانی نیست و برای خوشایند دیگران و یا خوشایند نظام جهانی و یا مدرن و امروزی کردن دین مبادی و مبانی را دستخوش تفسیر ها و تاویل های نفسانی قرار نمی دهند و از همه مهمتر در امور مردم به هر وسیله ای تصرف نمی کنند. و برای خوشایند رای دهندگان هر روز تفسیر و تاویل جدیدی از اسلام و قرآن ارائه نمی دهند. امام خمینی در مورد این نظام دانایی می فرماید:

هركس كه ملاحظه كرد كه در تمتعاتش- در اكل و استفاده‏ها و لذايذش- به افق حيوانى نزديك است، يعنى مى‏خورد و لذت مى‏برد بدون اينكه تفكر كند كه از چه راهى بايد باشد. حيوان ديگر فكر اين نيست كه حلال است يا حرام است؛ فكر اين نيست كه امت در گرفتارى هستند يا نيستند. آنهايى كه بدون اين تفكر، بدون يك قانونى- بدون قانون اسلامى- تمتع مى‏كنند و مى‏خورند، اينها اكلشان اكل حيوانى است و النّار مثوىً لهم. در روايتى است كه از براى كافر هفت تا مِعاء است، و از براى مؤمن معاء واحد است. مؤمن يك معاء بيشتر ندارد و آن معاء قانون است: شكمش را، ساير لذايذش را، تطبيق مى‏كند با قانون اسلام؛ تخلف از قانون اسلام نمى‏كند. اما آن كسى كه مؤمن نيست، از راه شهوت مى‏خورد بدون اينكه تطبيق با قانون بكند، اين يك معاء؛ از راه غضب مى‏خورد بدون اينكه تطبيق بكند با قانون، اين هم يك معاء؛ از روى هوای نفس مى‏خورد اين هم يك معاء؛ مُزْدَوَج است بين هواى نفس و لذت شهوت، بين هواى نفس و غضب، بين غضب و هواى نفس، اين هم سه تا؛ اين شش تا مزدوج است از هر سه- هواى نفس و غضب و شهوت مزدوج شد و از راه اينها اكل كرد، اين هفت تا؛ هفت معاء دارد. مؤمن بيش از يك معاء ندارد، و آن معائش از راه قانون است. اسلام هر چه فرموده است همان‏. يك راه است. اين جور نيست كه به غضب خودش، به شهوت همه قوا تابع قوّه عقل شدند كه عقل هم تابع شرع است. براى يك همچو حكومتى كه حكومت عقل است، حكومت عدل است، حكومت ايمان است، حكومت الهى است، در رفتنش عزا لازم است و در برقرارى‏اش- براى همان چند سال حكومت حضرت امير- مسلمين بايد جشن بگيرند.[3]

همانطوری که ملاحظه شد نظام دانایی جمهوری اسلامی نظام متن محور یعنی نظام قانونی و نظام عقل است و قانون الهی فصل الخطاب چنین نظامی است. تلقی امام از حکومت و سیاست در چارچوب تلقی مدرن نیست اگر چه شکل حکومت جمهوری به ظاهر شکل مدرن است اما این شکل از باب کارآمدی نظام در زبان زمان است. چون امام درک درستی از زبان زمان داشت  می دانست که اگر قرار است در پاسخ به مقتضیات زمان به منابع اسلامی رجوع کند باید عقلانیت اسلامی را هم در شکل و هم در محتوا به زبان زمان نزدیک نماید . بنابراین کسانی که نظام دانایی آنها نفس محور است و خود را میزان حق تلقی می کنند و معیار تشخیص قرار می دهند اگر رکنی از ارکان مهم جمهوری اسلامی را در تصرف خود درآورند چون تابع عقل نص محور نیستند بی تردید به همان راهی خواهند رفت که بنی صدر رفت. یعنی گرفتار تله های سیاست خواهند شد. همچنان که بعضی از دولت های بعد از بنی صدر نیز به چنین راهی رفتند.

بنی صدر نه درک درستی از مبانی و مبادی دینی در حوزۀ سیاست داشت و نه غایات او در تصرف قدرت؛ غایات اسلامی بود. او اراده معطوف به قدرت داشت و تمام نظام دانایی خود را در خدمت این اراده قرار داد و دیدیم که نتوانست در ارکان نظام جمهوری اسلامی دوام بیاورد و نام نیکی در حافظۀ تاریخی ملت ایران از خودش بجا نگذاشت.

تاریخ سی سالۀ انقلاب اسلامی به ما آموخته است که هر دولتی اگر نتواند به هر دلیلی چه در مبادی و مبانی و چه در غایات با نظام دانایی متن محور جمهوری اسلامی سازگار شود ارکان نظام را در خطر قرار می دهد و بر طمع دشمنان انقلاب برای فشار بر نظام و مردم می افزاید. چنین دولتی حتی اگر آرا مطلق مردم را نیز پشت سر خود داشته باشد نمی تواند برای همیشه به این آرا تکیه کند و خود را مصون از سقوط بداند. شاید بزرگترین اشتباه بنی صدر همین بود که فکر می کرد با تکیه بر آرا مردم می تواند اصل نظام را مورد تردید قرار دهد. در حالی که او نتوانست بفهمد که جذب آرا مردم به اعتبار وفاداری به اصل نظام بود و مردم تا زمانی با او بودند که به ارکان، مبانی و مبادی نظام وفادار بماند.

در دولت های بعدی نیز ما کم بیش گرفتار بعضی از توهمات دولت مردان در مقابل اصل نظام بودیم. به عنوان مثال؛ دولتی که بعدها به دولت سازندگی شهرت یافت در ابتدا به اعتبار این که نشان می داد در اصول، مبانی، مبادی و غایات وفادار به اصل نظام و آرمان های انقلاب اسلامی است مورد اعتماد مردم قرار گرفت و رییس این دولت سردار سازندگی لقب گرفت . اما به محض این که دولت سازندگی و گروه کارگزاران وی دنبال مبادی و غایاتی غیر از غایات انقلاب اسلامی رفتند آن آرایی که بدان تکیه می کردند هیچ بکار رییس این دولت نیامد! چرا؟ چون دولت سازندگی اگر چه در ظاهر به مبادی نظر داشت ولی غایات آنها غایات امام نبود بلکه غایات نظام دانایی نفس محور بود. در این غایات قرار بود ایران را شبیه ژاپن کنند منتهی ژاپن اسلامی ، مبادی تئوریک برنامه ریزی این دولت در تدوین غایات بگونه ای بود که نظام جمهوری اسلامی به سرعت همسازی توسعه با عدالت را که رکن اصلی آموزه های سیاست اسلامی بود از دست می داد و در پس برنامه های توسعه این دولت طبقات سیاسی و اقتصادی جدیدی شکل می گرفت که امام عظیم الشان همیشه دامن پاک جمهوری اسلامی را از لوث وجود این طبقات بری می خواست. وقتی دولت سازندگی به چنین نقطه ای رسید از حمایت های مردمی از این دولت اثری بر جای نماند و سردار سازندگی به عالیجناب سرخپوش تبدیل شد و کارگزاران چنین دولتی نیز عالیجنابان خاکستری لقب گرفتند. رییس این دولت حتی در انتخابات مجلس نیز نتوانست آراء مردم تهران را بخود جلب کند و این سرنوشت کسانی است که در ایران به آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی دهن کجی کنند.

دولت اصلاحات و کارگزاران عجیب و غریبش که به دولت به چشم شرکت سهامی و خود را صاحبان اصلی سهام این دولت می دیدند نیز سرنوشتی بهتر از سرنوشت دولت سازندگی نداشت. زیرا مردم در ادامۀ آزمون های پی در پی این دولت فهمیدند که اینها نیز نه درکشان از مبانی و مبادی شبیه امام بود و نه غایاتشان شبیه غایات امام بود. آنها هم مبادی و مبانی اسلامی را در تحقق غایات خود در  عصر جدید ناتوان و ناکارآمد می دیدند و هم غایات امام را سازگار با دوران مدرن نمی دانستند. لذا فکر می کردند با مدرن جلوه دادن مبانی و نزدیک کردن غایات نظام جمهوری اسلامی با غایات مدرن و افزودن مفاهیمی چون جامعه مدنی و امثال آن می توانند این ناکارآمدی را حل کرده جایی برای جمهوری اسلامی در میان تمدن ها بازکنند و تمدن ها را راضی سازد که با وی به گفتگو بنشینند. آنها چون درک عمیق و دقیقی از نظامی که امام پایه ریزی کرده بود نداشتند و درک آنها از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی سطحی بود آنچنان از طرف مردم ترد شدند که در نهایت در فتنۀ 88 گرفتار همان تله هایی در سیاست شدند که بنی صدر شد.

سرنوشت دولت نهم و دهم نیز به گونه دیگری می تواند مایه عبرت سیاستمداران آتی جمهوری اسلامی باشد. دولت نهم با شروع آرمانی خود که امید را به جامعه برای وفادار ماندن به راه امام خمینی و آرمان های انقلاب اسلامی باز گردانده بود و دشمنان انقلاب را نا امید کرده بود تا بدان جا پیش رفت که ملت ایران به پاس وفاداری رییس این دولت به آرمان های انقلاب اسلامی در دور دوم با آراء اعجاب آمیزی مجددا رییس این دولت را به عنوان رییس جمهور خود برگزیدند.

اما دولت دهم در ادامه راه از جهت دیگر گرفتار تلۀ سیاست شد و خیال کرد با گسست از مبادی و مبانی و معطوف کردن اراده به غایات نظام جمهوری اسلامی که ناظر به ظهور انسان کامل است میتواند الگوی بدیلی را غیر از آنچه که امام عظیم الشان ما به ارمغان آورده بود در حوزۀ سیاست به میدان آورد و در تاریخ سیاست ایران ماندگار شود. اما تاریخ سی سالۀ جمهوری اسلامی نشان داد که ماندگاری در سیاست ایران در گرو پایبندی به آرمان های امام خمینی چه در مبانی و چه در غایات است. دولت دهم از بعد فتنه 88 به همان مسیری قدم گذاشت که دولت های قبل از وی آن مسیر را آزموده بودند. یعنی قرار دادن مبادی و مبانی نظام جمهوری اسلامی در مقابل غایات این نظام. با وجود این که امام راحل بارها فرموده بود که دوام جمهوری اسلامی به این است که بین مبانی نظام که عبارت از اسلام و پایبندی به اصل ولایت فقیه است و غایات نظام که عبارت است از عدالت و پیشرفت و توسعه  و سعادت مردم است نباید تضاد و تناقضی ایجاد کرد اما سیاست مداران این نصیحت بنیادی را آویزۀ گوش خود نکردند و لاجرم گرفتار تله های سیاست شدند.

2-      ویژگی دوم انقلاب اسلامی نسبت به سایر انقلاب ها این است که نسخۀ انقلاب فقط در اختیار انقلابیون نیست که هر گونه تمایل دارند به سلیقۀ خود آن را دستکاری کنند و علایق و سلایق خود را بجای علایق و آرمان های انقلاب غالب نمایند. در تمامی انقلابهای جهان ایدئولوژی انقلاب یا همزاد با انقلاب متولد شد یا بعد از انقلاب توسط انقلابیون نوشته شد اما در انقلاب اسلامی مکتب اسلام که مبانی انقلاب از آن زاده شد صدها سال با رگ و خون و گوشت مردم عجین بود . مردم درک اجمالی دقیقی از اسلام داشتند . مذهب اسلام در ایران فقط مجموعه ای از احکام نبود و نیست بلکه برای ملت ایران اسلام یک هویت تاریخی است. در حالی که در غرب مذهب تنها مجموعه ای از احکام یا مفاهیم در کنار احکام و مفاهیم دیگر است. تاریخ غرب تاریخ مذهب یهودیت یا  مسیحیت نیست که غربی ها هویت خود را از آنها گرفته باشند اما در ایران هویت ایرانی بدون اسلام تعریفی ندارد.

هر تعریفی خارج از تعریف هویت اسلامی برای ایرانیت مثل " باستانگرایی"، "مکتب پیمان فرهنگ"، "مکتب ایرانی"، " تشیع ایرانی" ، " تشیع صفوی" و امثال این افتادن در همان تله سیاست است. این راست است که گفته اند مذهب زبان گفتار سادۀ ملت ایران برای ابراز نارضایتی بود و امام این زبان را خوب می شناخت و از آن بدرستی در ساقط کردن نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی و پایه ریزی نظام جمهوری اسلامی بهره گرفت. در حالی که ایدئولوژی های چپ و راست زبان پیچیده، مبهم و نا آشنای گروه ها و جریان های سیاسی بوده و هست که هیچوقت نتوانسته است با متن جامعه ایرانی رابطه برقرار کند . لذا به همین دلیل بود که غرب گرایان دورۀ قاجاری و پهلوی بجای همساز کردن زبان خود با مردم، بدنبال تغییر و حذف زبان مردم بودند. چون زبان سیاست در ایران زبان مذهب هست. هیچ جریانی در ایران جز جریان های مذهبی توانایی درک زبان مردم را ندارد.

با تفاصیل مذکور دولتمردانی که می خواهند در ارکان نظام جمهوری اسلامی امور مردم را بدست بگیرند اولا باید فکر آوردن نسخۀ بدلی بجای نسخۀ امام خمینی برای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی مثل نسخۀ جمهوری ایرانی و یا مکتب ایرانی و امثالهم و یا آوردن یوم الله های قلابی مثال یوم الله دوم خرداد!! وغیره که به تعبیر مقام معظم رهبری ، تمامشان کاریکاتوری از نسخه های واقعی هستند را از سر بدر کنند. ثانیا باید به زبان ملت ایران با مردم رابطه برقرار نمایند نه به زبان ایدئولوژیهای غربی، زبان تهدید، زبان باج خواهی و غیره.

3-      ویژگی دیگری که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را از سایر انقلاب ها و نظام ها متمایز می سازد این است که بر مبنای مکتب خمینی کبیر، انقلاب اسلامی را نمی توان به اجزای تشکیل دهنده اش تجزیه کرد و یکی را به نفع دیگری مصادره، تعطیل یا تعدیل نمود. انقلاب اسلامی سه رکن بنیادین دارد که این سه رکن بنیادین در ساختار نظام جمهوری اسلامی و حقوق اساسی آن نهادینه شده است. این سه رکن عبارت است از :

الف) مردم

ب) رهبری (ولی فقیه)

پ) مکتب (اسلام)

در جنبش های اجتماعی غربی ارکان انقلاب از جنبه شکلی و ماهوی با انقلاب اسلامی تفاوت دارد. در این جنبش ها طبقۀ پیشگام، حزب (سازمان انقلابی) و ایدئولوژی انقلابی سه رکن اساسی است. ایدئولوژی انقلاب تحت تاثیر سازمان انقلابی و در حقیقت ایدئولوژی طبقۀ پیشگام است نه ایدئولوژی مردم. لنین رهبر انقلاب روسیه می گفت در سیاست مسئلۀ مهم پیدا کردن حلقۀ اصلی است که تمامی زنجیرها به آن بستگی دارد. از نظر وی ایجاد یک سازمان، از انقلابی های حرفه ای اجازه می دهد که بتوان حلقۀ اصلی زنجیر را به سرعت کشید. وی می گفت: به ما یک سازمان انقلابی بدهید و ما روسیه را به شورش خواهیم کشاند.[4] بنابراین انقلاب در غرب را می توان به اجزاء تشکیل دهنده اش تجزیه کرد و یکی از اجزا را حذف و بجای آن چیز دیگری را جایگزین کرد. چنان که رهبر چین بدلیل ساختار کشور خود طبقه کارگر را در ارکان انقلاب حذف کرد و بجای آن طبقۀ دهقانان و کشاورزان را نشاند یا در روسیه ایدئولوژی مارکسیسم حذف شد و لنینیسم و سپس استالنیسم جایگزین گردید. اما در انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی چنین تجزیه ای بر مبنای مکتب امام خمینی امکان ندارد.

کارگزاران دولت بنی صدر، کارگزاران دولت سازندگی و کارگزاران دولت اصلاحات خیلی تلاش کردند که با حذف، تعدیل یا تعطیلی یکی از ارکان نظام جمهوری اسلامی یعنی آوردن حزب بجای مردم و یا نشاندن شورای رهبری بجای ولایت فقیه و یا تبدیل مکتب اسلام به ایدئولوژیهای شبه اسلامی و امثال این اقدامات در ارکان نظام جمهوری اسلامی رخنه کنند اما گرفتار همان تله هایی در سیاست شدند که امام قبلا آنها را از رفتن به این راه ها منع کرده بود. بنابراین دولت مردان آینده و سیاستگران نظام جمهوری اسلامی باید بدانند که مردم در مقابل چنین خطا هایی ساکت نخواهند نشست.

4-   تفاوت چهارم انقلاب اسلامی با انقلاب های دیگر در این است که در مکتب امام خمینی در حوزۀ سیاست، مسئلۀ اساسی مسئله ایران و یا حتی مسئله مسلمانی به تنهایی در رکن تعاملات سیاسی در داخل و خارج قرار ندارد بلکه آنچه معیار تشخیص است مسئله تقابل حق و باطل است. آمریکا به این اعتبار در مکتب امام شیطان بزرگ است چون نماد باطل است. بنابراین در منظر جمهوری اسلامی هر کسی مسلمان باشد و یا داعیه اسلامی داشته باشد و یا ادعا کند به دین اسلام احترام می گذارد و یا بر عکس، معیار برقراری رابطه یا قطع رابطه قرار نمی گیرد. از منظر مکتب امام مسلمان بودن و یا حتی انقلابی بودن به تنهایی مهم نیست بلکه در کدام جبهه بودن اهمیت دارد. دولت مردانی که می آیند اگر ندانند معیار سیاست خارجی جمهوری اسلامی جبهه حق و باطل است بی تردید به کجراهه خواهند رفت و نظام را دچار مشکل می کنند. چنین شاخصی حتی در روابط بین افراد و گروه های درون نظام در داخل نیز وجود دارد . مهم این نیست که کسی یا گروهی سوابق انقلابی یا مسلمانی داشته باشد بلکه مهم این است که در کدام جبهه قرار دارد.

یکی از دلایلی که عده ای را در فتنه 88 از صحنه اعتماد مردم و نظام خارج کرد همین بود. کسانی بودند که سالها خود را انقلابی و پیرو خط امام جا زده بودند و به همین اعتبار در مسئولیت های کلیدی در ارکان نظام قرار گرفتند اما در فتنه 88 در کنار قسم خورده ترین دشمنان انقلاب اسلامی یعنی آمریکا، انگلیس، صهیونیسم، سلطنت طلب ها و منافقین قرار گرفتند. و یا در این فتنه بزرگ که بی تردید تقابل حق و باطل بود سکوت کردند و یا از دشمنان اعلام برائت نکردند.

5-  یکی دیگر از تفاوت های بنیادین انقلاب اسلامی با انقلاب های غیر اسلامی این است که در آن انقلاب ها جنبش اجتماعی وقتی آغاز شد که دین را از ساحت اجتماعی خارج کردند یا برای خارج کردن دین این جنبش ها را به راه انداختند اما در مفهوم انقلاب اسلامی و مکتب امام خمینی انقلاب وقتی آغاز می شود که انسان مجدداً به دین برگردد. دولت مردان آینده باید بدانند هر اقدامی در جهت خارج کردن دین از حیات اجتماعی مردم یا ضعیف کردن دین در جامعه و اعتقادات مردم به منزلۀ عدول از انقلاب اسلامی و مکتب امام خمینی و رفتن به راهی است که امثال بنی صدرها رفتند.

اگر اسلام، انقلاب اسلامی و آرمانهای خمینی کبیر برای بسیاری از شبه روشنفکران غرب گرا ، گروه ها و جریان های سیاسی سکولار مادۀ تحلیل تاریخ است در مکتب امام خمینی تمامی اینها برای توده های مردم مادۀ تغییر و دگرگونی در جامعه می باشند.

آنچه گفته شد یادآوری مهمترین ارکان نظام جمهوری اسلامی هم برای کسانی است که می خواهند با داوطلب شدن در انتخابات ریاست جمهوری و کسب آراء امور مردم را در این نظام بدست گیرندو هم برای کسانی است که می خواهند انتخاب کنند.

ملت ایران بدرستی می داند که انقلاب اسلامی از جهتی شورش ایمان علیه ایدئولوژی های مختلف بشری بود که سرنوشت بشر را اسیر سیطرۀ وحشت انگیز خود کرده اند. در یک صد سال اخیر گروه هایی بودند که می خواستند با مارکس و لنین و دیکتاتور خونخوار روسیه استالین، در ایران انقلاب به راه اندازند و هم گروه هایی بودند و هستند که می خواهند با ماکس وبر و جین شارپ و دلقک ها در ایران انقلاب کنند. ملت ایران به همه اینها نه گفت و ندای امام خمینی و انقلاب اسلامی را پاسخ داد. مردم ما می دانند که انقلاب نقطۀ پایان تلاش ها و درگیریها و جانفشانی ها نیست بلکه نقطۀ آغاز برای حل مسائل و مشکلات است.

اکنون انقلاب اسلامی شرایط، امکانات، سوالات، فرصت ها و فضاهای جدیدی را برای ما فراهم کرده است. به قول پروفسور ژول لابوم فرانسوی سرنگون شدن هر جاهلیتی اثرش این است که فرصتی را در اختیار مردم به ویژه آنان که روح حقیقت خواه و حق جویی دارند قرار می دهد تا در پرتو شکسته شدن عادات و رهایی از قید و بندهای عادت ها،  زندگانی خود را بر پایۀ خیر بنیاد کنند. نفس گرم امام فرصت این تحول اساسی و بازگشت به پایه های بنیادی قرآن را در ما ایجاد کرد . نکند با بی دقتی در انتخابات حساس، انحرافی از اصول اسلام ایجاد کنیم و زاویۀ این انحراف را آنقدر باز کنیم که اصلاح مجدد آن از محالات عقلی باشد.

تاریخ یک صد سالۀ اخیر کشور ما نشان می دهد که گروه ها و جریان های مدعی روشنفکری با جهالت بسیط خود فکر را در ایران نازا و در نتیجه سیاست را نابینا کردند. چرا چنین کردند؟ چون اینها حلقه ای از حلقه های خدمتگزار به استعمار و استبداد در تمام دوران حیات شوم خود در کشور ما بودند. آنها مامور بودند که فکر را در ایران نازا و سیاست را نابینا سازند چون برآمد نازایی فکر و نابینایی سیاست تدوام سیطرۀ آنها و اربابانشان بر این کشور بود. اگر در مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت فکر را نازا و سیاست را در ایران نابینا نمی کردند هیچگاه نمی توانستند آدم حقیری چون رضاخان و پسرش را بنام دیکتاتورهای منور!! به تاریخ ملت ایران تحمیل نمایند و شرایط را به گونه ای فراهم سازند که ایران در طول حاکمیت این پدر و پسر به اندازۀ دویست سال از تحولات علمی و تکنولوژیکی جهان عقب بماند. و تمام منابع و ذخایر این کشور توسط آمریکا و انگلیس و اسراییل چپاول شود.

اگر فکر را در ایران نازا و سیاست را نابینا نمی کردند هیچگاه نمی توانستند واگذاری عجیب ترین امتیازات به بیگانگان و انعقاد قراردادهای خانمانسوزی چون امتیاز رویتر، امتیاز رژی، امتیاز بانک شاهی، امتیاز دارسی، امتیاز لاتاری و... توسط میرزاحسین خان سپه سالار، میرزا ملکم خان ناظم الدوله و فلان سالار و فلان دوله را بنام تجدد و اصلاحات و ترقی به ملت ایران تحمیل کنند.

اگر فکر را نازا و سیاست را نابینا نمی کردند آیا میتوانستند در پناه سرنیزۀ آدم بیسوادی چون رضاخان و پسرش برداشتن کلاه قدیمی  و گذاشتن کلاه جدید بر سر مردان و کشف حجاب زنان را مترادف با ترقی و همترازی با پیشرفته ترین ملل دنیا!! به ملت ایران تحمیل کنند؟

اگر فکر را نازا و سیاست را نابینا نمی کردند آیا میتوانستند تعطیلی عقل و تقلید مطلق از بیگانگان در آداب و اخلاق و عادات را عین ترقی و تحول و پیشرفت به ملت ایران غالب کنند و نزدیک به یک صد سال تمامی فرصت ها را از بین ببرند؟

امام خمینی و انقلاب اسلامی این دور باطل و خطرناک را که نزدیک به صد سال بر تمام ارکان کشور حاکم بود در هم شکست و راه را برای ملت باز کرد. اکنون نباید اجازه دهیم پیروان همان افراد و اشخاص با همان شعارها مجددا جامعه را به دوران جاهلیت برگردانند.

همانطوری که امام عزیز بارها فرمودند: می خواهند شما را بی تفاوت کنند، دستهایی الان در کار است که از حالا مشغولند به این که نگذارند شما اصلاً وارد بشوید در صحنه، نگذارند که ملت ما وارد بشود در صحنه، باید وارد بشوید، چاره ندارید اسلام است حفظ اسلالم است و باید چشمشان را باز بکنند که در دام نیفتند، آمریکا دامش را الان پهن کرده در تمام ایران.[5]

در انتخابات آینده ممکن است افرادی با شعارهای فریبنده و عناوین پر طمطراق وارد صحنه انتخابات شوند . امام فرمودند: اگر یک نفر آدمی باشد که فیلسوف باشد، یک آدمی باشد که تمام عالم را در تحت سیطرۀ علمی خودش برده باشد لکن جمهوری اسلامی را نمی خواهد این را تعیین نکنید.[6]



*منبع: فصلنامه 15 خرداد
پی نوشت ها

[1] . صحیفۀ امام ، جلد 18، ص 207

[2] . همان

[3] . صحیفۀ امام ، جلد2، ص ص 361،362

[4] . کلیات مجموعه آثار لنین، جلد5، ص 478 به نقل از میکاییل وسلنسکی، نومانکلاتورا، ترجمۀ غلامرضا وثیق، امیرکبیر، تهران، 1364، ص45

[5] . انتخابات و مجلس از نگاه امام خمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378، چاپ سوم، ص59

[6] . همان ، ص 257

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۶
حامد رنجبر فیروروزاباد فارس خنج
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۸
1
1
رود بر امام عزیزمان و درود بررهبر عزیزمان خواهش میکنم مسولین یه کم سیاست داشته باشند و اغماض نکنن باید کسانی که فقط شعار میدهند و با یاوه سراییشان برا مملکت مشکل درست میکنن رو عزل کرد تا حساب کار دستشون بیاد مثل اینایی که باعث شدن الکی کشور تو تحریم قرار بگیره
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۰۸
0
0
دمتون گرم به این میگن یه پست درست درمون
اقا از اینا باز هم بذارید
دمتون گرم خداقوت
البته یه مقدار هم زیادی مشروح بود
باز هم ممنونم
به دوستان توصیه میکنم بخونن ارزششو داره
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین