با چه جرأتی قرنها به مسلمانها بینشاطی در زندگی را تلقین میکردند؟
"قادمون”- شهید بهشتی سالها به عنوان امام مسجد و مرکز اسلامی در هامبور به سوالات مسلمانان مقیم اروپا اعم از ایرانی و غیر ایرانی پاسخ می دادند. ایشان به یکی از این سوالات که با مضمون جایگاه نشاط در اسلام مطرح شده بود چنین پاسخ دادند:
"من واقعاً هنوز نتوانستهام به صورت علمی این را
به دست بیاورم که با چه جرأتی قرنها به مسلمانها بینشاطی در
زندگی را تلقین میکردند؟ از بزرگترین امتیازات اسلام این است که
بگوییم: دین، فطرت است. فطرت یعنی چه؟ ارتباط فطرت را با نشاط، در
این گفتاری که از مولای متقیان امیر مومنان علی (ع) در نهجالبلاغه
نقل شده است بیان میکنم."
در نهجالبلاغه نقل میکند که امیرالمومنین روزی به خانه یکی از دوستانش قدم نهاد. دید خانه وسیعی دارد. به او فرمود: در این دنیا چنین خانه وسیعی میخواهی چه کنی؟ آیا در روز قیامت بدین خانه محتاج تر نبودی؟
اول امام این مطلب را گفت، بعد برای اینکه آن فرد اشتباه نکند،
فرمود: اشتباه نکن! تو با داشتن همین خانه وسیع میتوانی در همین
دنیا، آن را برای آخرت به کار بگیری. در آن از مهمانان پذیرایی
کنی، صله رحم کنی، این خانه را پایگاه اجتماعات برای تلاش در
راه حق و عدالت قرار بدهی.
دوست امام دید که نه، مطلب آنطور که او خیال میکرد نیست. امام
نمیخواهد او را به زاهدمنشی و ترک دنیا تلقین بکند، بلکه میخواهد
بگوید یادت باشد که خانه فقط برای کامروایی نیست، چیزهای دیگر هم
باید باشد.
لذا آن شخص عرض کرد یا علی از تو خواهش میکنم این برادر من را نصیحت
کن. امام فرمود: موضوع چیست؟ عرض کرد، برادرم لباسهای پشمینه
میپوشد، خانه را رها کرده و رفته در یک گوشهای، میگوید من باید
عبادت کنم. نه به زنش میرسد نه به فرزندش. امام گفت: به او بگو
نزد من بیاید.
وقتی آن شخص نزد اما آمد، امام فرمود: تو چه خیال میکنی؟ چه گمانی درباره خدا میبری؟ آیا فکر میکنی که خدا این همه مواهب را در این دنیا آفریده و حلال کرده ولی بعد از آفریدن و حلال کردن، دلش میخواهد ما به آنها پشت پا بزنیم؟ این کار معنی دارد؟
آن مرد مسلمان واقعطلب عرض کرد: یا امیرالمومنین! اگر اینطور است
پس شما چرا این گونه زندگی میکنید؟ لباس شما از من خیلی خشنتر و
سادهتر است، خوراکت از من خیلی سادهتر است، بیاعتناییات به
مواهب زندگی از من خیلی بیشتر است. مولا فرمود: مطلب بر تو اشتباه
نشود. حساب من از حسابتو جداست. من زمامدار امت اسلام هستم.
«ان الله فرضعلی ائمه مسلمین، ان یعیشوا معیشه انباهم وکیلا
یتبیغ بالفقیر فقره»(۶). خدا بر زمامداران امت اسلام واجب کرده است
که زندگیشان همسطح بینواترین مسلمانان باشد، مبادا بینوایی، مسلمانی
را از راه به در کند. من بر حسب این وظیفه بیاعتنایی میکنم، اما
تو که مقام زمامداری امت را نداری.اینجا می توان دریافت که حسابها در
جهانبینی اسلام کاملا از هم جدا و مشخص است.
"مسلمانها باید همواره برای زندگی بهتر،
نه برای یک طبقه و یک قشر، بلکه برای عموم کوشش کنند. این یک
واقعیت است که در جامعهای که تقسیم ثروت غیر عادلانه است، در
جامعهای که گروهی از مردم از همه چیز برخوردارند و اکثریتی از بخور و
نمیری هم برخوردار نیستند، تفریح سالم نیز مفهومی ندارد.
امروز ما در دنیایی زندگی میکنیم که هیچ انسانی نمیتواند به
آسانی تحمل کند که تنهاست. احساس تنهایی مشکل است. اگر پسری حس
کرد که تنهاست، رفیق ندارد، خودبخود و به حکم طبیعت به دنبال رفیق
و همبازی میرود. اگر توانستیم برای او فردی متناسب با تعلیم و تربیت
اسلامی جور کنیم، با او دوست میشود و الا میرود سراغ یک دوست فاسد.
باید با تلاش و همت در این زمینه ها امکانات تفریح و نشاط را با سهلترینشرایط، در اختیار قشرهای محروم جامعه قرار دهیم. دوستان علاقهمند ما بدانند که خرج کردن در این راه، انفاق فی سبیل الله و خرج کردن در راه خداست. ایجاد مدرسه، ایجاد وسیله سرگرمی، ایجاد باشگاه، ایجاد گردشگاه، تنظیم برنامههای مسافرتی دسته جمعی و امثال اینها، به صورت کوشش مشترک یک قشر همسلیقه و همفکر در راه تأمین آن قسمت از نیازمندیهای زندگی که یک فرد و دو فرد از عهده تأمین آن برنمیآیند، از واجبات قشر شماست.
قرآن با صراحت میگوید، مردم با ایمان، مردان و زنان با ایمان، پشت و پناه اجتماعی یکدیگرند. «والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض»(۷).
باید برای پسران و دختران برنامههایی تهیه کرد تا احساس نکنند به حکم ایمان و به حکم پایبندی به دین از مواهب زندگی کاملا محرومند. احساس این محرومیت خطری بزرگ برای ایده و هدفی است که ما به آن احترام میگذارید. امیدوارم با این کوتاه سخن توانسته باشم نظر اسلام را در این زمینه تا حدودی روشن کرده باشم".
منبع: فرهنگ نیوز
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com