جواب:
سلام علیکم
خیلی ممنون از سوالتون ان شاء الله این پاسخ بتونه کمکی بکنه
یک مشکل مهم
اول باید بدونیم نماز حسابش از همه چیز جداست می گن کسی اگر همه ی ارتباطهایش را با خدا قطع کرده باشد فقط نماز رو نگه داشته باشه امید به بازگشتش هست.
دو دسته افراد
افرادی که نماز رو ترک می کنند عموما دو دسته اند یک دسته آدم هایی که خیلی اوضاعشون بده اصلا هیچی رو قبول ندارند خدا رو هم قبول ندارند خب با اینها که کاری نداریم اما عده ای هستند که خدا و دین و پیامبر رو قبول دارند با این حال کاهل نمازند اینکه شما سوال کردید و دنبال جوابش هستید یعنی جزء اون دسته ای که امیدی به یافتن ذره ای انسانیت در وجودشون نیست، نیستید درین باره بیشتر توضیح می دهیم
دلیل نماز خواندن
خیلی ها که آدم خوبی هستند اما دچار این مشکلند به این دلیل است که دچار غفلتند یعنی متوجه معنی و دلیل نماز نیستند نمی دانند نماز ادب بنده در برابر معبود هست.
یک اصل بدیهی
بدیهی هست که هر انسانی در هر مرتبه از معرفت انسانی باشه حتی اگر ذره ای انسانیت در وجود او باقی مانده باشه اگر از فردی یک خوبی بزرگ ببینه حداقل کاری که می کنه اینه که در برابر او بی ادب نباشه مثلا پزشکی که جان ما رو نجات داده یا فلان آدمی که برای ما یک وسیله ی گران و باارزش مثل یک دوربین خیلی گران قیمت خریده حداقل اینه که در برابر او بی ادب نباشیم و مثلا به او سلام کنیم
الطاف عجیب و شگرف و بی نهایت
لطف خدا به ما خیلی بیشتر از این حرف هاست بلکه قابل مقایسه نیست فکر کردن به این مسئله شاید از همان اموری باشه که بسیار ارزشمند شمرده شده و معادل سالها عبادت است سعی کنیم نعمتهای خدا را در نظر بگیریم وقتی آن را کنار خوبی های مشابه دیگران می گذاریم تا اندازه ای به قدر آن پی می بریم مثلا اگر پزشکی وسیله می شود که ما را مداوا کند خداوند تمام سلولهای بدن ما را آفریده و حتی جزئیات خیلی لطیفی رو در مورد بدن ما رعایت کرده که عجیب است
یک دوربین با امکانات شگرف و قیمت مناسب!
مثلا چشم ما شگفت ترین دوربین فیلم برداری مجهز است در هر نوری و در هر فاصله ای خودش تنظیم می شود بهترین کیفیت ها را دارد -کافی ست از کسی که چشمش دچار مشکل شده این را بپرسید- با پلک مراقبت می شود حملش برای ما زحمتی ندارد بلکه در بهترین جایگاه ها تعبیه شده حرکت پلک هم اختیاری و هم اتوماتیک است اگر کسی اتوماتیک بودن حرکت پلک چشمش را از دست بدهد اهمیت آن را می فهمد در چشم اشک دائمی قرار داده و مقدار آن را کنترل کرده تا چشم شستشو شود خشک نشود ضدعفونی شود سالم بماند حتی برای چشم ما مژه هم قرار داده تا در محافظت از چشم بهتر عمل شود و زیباییش هم کامل شود هیچ لطفی نبوده که او فروگذار کند
می کشی مرا ز لطف
از همه بالاتر
نماز خیلی مهمه شاید چون خیلی بی صفتیه ترک کردنش
برخی از آثار ترک نماز
حساب نماز از همه چیز جداست برای همین با وجودیکه کار نسبتا راحتی هست و ترکش هیچ لذتی نداره شیطان تلاش می کنه به هر طریق و با هر وسوسه ای جلو شما رو بگیره
بهانه های شیطانی
مثلا حالتونو می گیره حال نداشته باشید بگید الان حال نماز خوندن ندارم شما دستشو دیگه خوندی بهش بگو من باادبم در برابر معبودم. مگه آدم فقط وقتی حال داشته باشه ادب رو رعایت می کنه من در برابر دعوت خدا در هر حالی که باشم باادبم
بقیه ی اتفاقات هم همین طور یکی تلفن می کنه، اس ام اس می رسه، بوی غذا می یاد، گرم فوتبالید، دارید استراحت میکنی،د وسط یک سریاله یا هرچی هرچی صدای اذان که آمد حال شیطان رو بگیرید
وسوسه ی دوم
ما یک روش خیلی آسون برای این کار معرفی کردیم که احتمالا دیدید: یک طرح کاربردی: برنامه ریزی برای خواندن نماز قضا با طرح تقویم
وسوسه ی سوم: حرف مردم
یک وسوسه ی دیگر شیطان در مورد نماز و در مورد همه ی کارهای خوب دیگه اینه که می گه تو تا الان نماز نمی خوندی حالا اگر نماز بخونی مردم چی می گن؟ شما محکم بگو مردم هرچی بگن من ادب در برابر معبودم رو ترک کنم که مردم چی میگن!؟ اصلا من دوست دارم به خاطر خدا یه کاری بکنم که مردم حرف بزنند چه تحسین کنند چه تیکه بپرونند چون برای خداست برای من آسونه( این کلام امام حسینه وقتی خون گلوی حضرت علی اصغر رو به اسمان پاشید چون تو می بینی من تحمل می کنم)
وسوسه ی چهارم: کارهای خوب دیگه
شیطان میگه نماز نخون به جاش ده تا کار خوب بکن که خیلی از نمازخون ها انجام نمی دهند حتی یادتون هم می ده؛ مثلا قرض دادن به مومن یا صدقه دادن یا هر کار خوب دیگه حتی خودش هم براتون حدیث می خونه و دلیل میاره مثلا می گه ببین حدیث داریم یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادته
شما بگید اولا من می دونم که حساب نماز از همه کارهای خوب دیگه جداست و هیچ کاری جایگزین نماز نیست و اگر نمازم قبول نشه اون کارهای خوب دیگه هم قبول نمیشه دوما من نماز می خونم اون کارها رو هم انجام می دم
وسوسه ی پنجم: نمازگزاران بد
شیطان میگه: ببین فلانی که آدم بداخلاقی هست نماز می خونه، فحش هم میده، خاک بر سر هرچی نماز خونه حتی بهتون می گه بگو: من ترجیح می دم هیچ وقت نماز نخونم از وقتی فلان نمازخون رو دیدم! شما بگو او نمازگزار بداخلاقی هست من نماز گزار خوش اخلاقی می شوم تازه دعا می کنم براش که همین نمازش یک روز اونو از بداخلاقیش نجات بده
وسوسه ی ششم: پنجاه ساله داره نماز می خونه آدم نشده
این وسوسه پشت سر اون وسوسه قبلی میاد یعنی شما که اون جواب رو می دی فوری می گه ای بابا اگر نماز می خواست رو این اثر بزاره تو این سی چهل سالی که نماز رو می زنه به کمرش، جواب می داد! شما بهش بگو شاید او درست نمازش رو نمی خونه چون نماز درست حتما انسان رو از بدیها نهی می کنه
اصلا یک ضدحال به شیطان بزن بگو: چه خوب شد اینو تذکر دادی حالا من تلاش می کنم دقت کنم ببینم نمازم اگر منو از بقیه ی بدی هام نهی نمی کنه برم سراغ یک عالمی نمازمو براش بخونم ببینه نکنه من تو وضو یا نمازم اشکالی باشه اگر بود رفعش کنم
وسوسه ی هفتم: دل پاک
این که یک وسوسه ی قدیمیه اما حتما جواب می ده که شیطان بازم ازش استفاده می کنه که بگه: عزیزم مهم دله دل باید پاک باشه شما بهش بگو دیگه اونقدر قرآن خوندم که بدونم خدای بزرگ خیلی تاکید کرده بر دو تا مساله با هم" آمنوا و عملوا الصالحات " یعنی هم دل پاک هم عمل صالح هردوتاش لازمه
وسوسه ها زیاده بس که شیطان کارشو بلده اما ما هم کارمون رو بلدیم مطمئنم می تونید با همان چند اصلی که در مورد نماز می دونید جواب همه ی وسوسه های شیطان رو بدید
اگر هم کمکی از دست ما برمیاد حتما بگید
یک تصمیم زیبا آن طوری که شایسته ی انسان شریفی ست که می خواهد برای خدایش بندگی کند و جز رضایت او برایش مهم نیست بگیرید کمی اراده کافیه، این راه از آنچه که به نظر می آید خیلی خیلی نزدیک تره شیرینی قدم برداشتن در مسیر تقرب الهی گوارای وجودتان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
و هي آگهي دادم اينجا و آنجا
و هر روز
براي دلم
مشتري آمد و رفت
و هي اين و آن
سرسري آمد و رفت
*
ولي هيچ كس واقعا
اتاق دلم را تماشا نكرد
دلم قفل بود
كسي قفل قلب مرا وا نكرد
*
يكي گفت:
چرا اين اتاق
پر از دود و آه است
يكي گفت:
چه ديوارهايش سياه است
يكي گفت:
چرا نور اينجا كم است
و آن ديگري گفت:
و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است
*
و رفتند و بعدش
دلم ماند بي مشتري
ومن تازه آن وقت گفتم:
خدايا تو قلب مرا ميخري؟
*
و فرداي آن روز
خدا آمد و توي قلبم نشست
و در را به روي همه
پشت خود بست
*
و من روي آن در نوشتم:
ببخشيد، ديگر
براي شما جا نداريم
از اين پس به جز او
كسي را نداريم.
﴿عرفان نظر آهاري﴾
اصلا گيريم اين دو خواهر يا دختر عمو باشند. اگر نوشتههاي خانم عرفان نظرآهاري را مطالعه كرده باشيد مشاهده ميكنيد لطافت، عمق مفهومي و عرفان ديني عميق نهفته در نوشتههاي ايشان هيچ تشابهي با تفكر لائيك شيوا ندارد. پس انحراف شيوا چه ربطي به عرفان دارد؟
خود شعر هم كه بسيار لطيف و پر معنا است و از اين نظر ايرادي بر آن نميتوان گرفت. دليل ردّش چيست؟!