از پدر پرسیدم، شما که در انتخابات کاندیدا نمی شوید؟ گفتند نه ، بعد من در سفر فهمیدم که اعلام کاندیداتوری کردند. ایشان به عنوان یک وظیفه شرعی، اخلاقی و انسانی به حضورشان نگاه می کردند.
همان طور
که پیش بینی می شد سوژه اول ویژه نامه های نوروزی روزنامههای اصلاح طلب
موضوع آمدن هاشمی به صحنه انتخابات ریاست جمهوری و مظلوم نمایی برای فرزندان بازداشت شده وی بود.
به گزارش
بی باک، روزنامه اصلاح
طلب شرق که عکس روی جلد سالنامه خود را به هاشمی رفسنجانی اختصاص داده بود
در سالنامه خود ضمن مصاحبه با آیت الله هاشمی؛ گفت و گویی تفصیلی با دختر
ارشد آیت الله 78 ساله را نیز منتشر کرد.
دختر 52 ساله آیت الله در
مصاحبه خود به ماجرای دستگیری فائزه هاشمی اشاره می کند و می گوید: در حق
فائزه اجحاف شد، مگر فائزه چه کار کرده بود که باید زندان برود.
فاطمه
هاشمی در این مصاحبه از "پدر" هم روایت می کند و از صبوری های آیت الله 78
ساله که به قول او در مقابل تهمت ها و دروغ ها به اوج خود رسیده بود صحبت
می کند.
او در عین حال از نارضایتی خانواده در قبال کاندیداتوری
"پدر" می گوید و تاکید می کند: تقریبا همه خانواده از کاندیداتوری مجدد
"پدر" ناراضیاند اما با این حال از احساس وظیفه های پدر سخن می گوید.
فاطمه هاشمی می گوید؛
با خودشان ( آقای هاشمی) هم صحبت می کنیم، می گویند نمی آیند و وقتی ما می گوییم ما دوست
نداریم شما کاندیدا شوید می خندند و می گویند من قرار نیست کاندیدا شوم.
ولی باید از خودشان پرسید. بالاخره ایشان سیاستمدار هستند، آینده کشور خیلی
برایشان مهم است، برای این کشور زحمت خیلی زیادی کشیدند چه قبل از انقلاب و
چه بعد از انقلاب. از این اتفاقاتی که می افتد خیلی رنج می برند، شاید
اگر یک موقع ببینند خیلی می توانند اثر گذار باشند، یا ما به مشکل خیلی جدی
در کشور برسیم، تصمیم دیگری بگیرند. ولی تا حالا ما همیشه از ایشان
خواستیم که ایشان در انتخابات شرکت نکنند.
او همچنین درباره کاندیداتوری پدرشان در انتخابات 84 اینچنین می گوید:
آن دوره هم دلمان نمی خواست ایشان شرکت کند. حتی آن دوره یادم است تا دو
روز آخر که من داشتم به مسافرت می رفتم از پدر پرسیدم، شما که در انتخابات
کاندیدا نمی شوید؟ گفتند نه ، بعد من در سفر فهمیدم که اعلام کاندیداتوری
کردند.
ایشان به عنوان یک وظیفه شرعی، اخلاقی و انسانی به حضورشان نگاه می
کردند.در ادامه بخش هایی از مصاحبه فاطمه هاشمی با سالنامه شرق را ملاحظه می کنید: * مخالفان سیاسی چه در داخل و چه خارج از کشور حرف و حدیث هایی را علیه پدرم
مطرح می کردند. من فکر می کنم به صورت یک جریان درآمده بود. خود من هم خیلی
جاها با آدم هایی روبه رو می شدم که من را نمی شناختندو دروغ های بی شماری
را درباره خانواده هاشمی رفسنجانی می گفتند. هنوز هم ان حرف ها ادامه
دارد.
* اولین گروهی که با پدرم سرخصومت گذاشت مجاهدین خلق
بودند. به دلیل اینکه در انها انحراف ایجاد شده بود و پدر به آنها کمک نمی
کردند و آنها هم از این قضیه ناراحت بودند بعد هم گروه فرقان بحث ثروت
خانوادگی ما را مطح کردند
* این (حرفها) تأثیر را در عوام می
گذارد ولی در نخبگان کشور این طور نیست، نخبگان مدیریت کشو را می خواهند.
این حرف ها تاثیری روی نخبگان کشور ندارد ولی در عوام می تواند، اثر گذار
باشد عوام جامعه خیلی مطالعه و تحقیق نمی کنند. نمی توانند تحلیل کنند، به
همین دلیل اطلاعاتشان نسبت به مسایل کمتر است.
* مردم در این سال ها شاهد بودند که اقای هاشمی با آن بصیرتی که داشتند اتفاقی که افتاد را از قبل پیش بینی می کردند.
*
من خیلی آدم صبوری نیستم بالاخره حوادث بعد از انتخابات خیلی روی ما اثر
می گذاشت، هر جا هم می خواستیم صحبت کنیم چون پدرمان ایت الله هاشمی
رفسنجانی بود، می گفتند برای حفظ نظام باید سکوت کنید، نباید حرفی بزنید
البته ما حفظ نظام را واجب می دانیم اما وقتی خواهر و برادرم را گرفتند
طبیعی بود که ما از حقوق خودمان دفاع کنیم و انگهی وقتی از ما مرتب سول می
شود چه باید بکنیم
*
سوال) چه کسی اجازه نمی داد که درباره آن اتفاقات صحبت کنید؟ منظورتان افراد به غیر از اقای هاشمی است؟جواب:
دوستان خودمان، سیاستمداران خیلی به ما تذکر می دادند که شما نباید حرف
بزنید، بالاخره باید یک موضع معتدل بگیرید تا این مراحل در کشور طی شود.
پدرمان آنقدر تذکر نیم داد که اطرافیانمان به ما این تذکرات را می دادند.
اما وقتی کا به بازداشت خواهرو برادرمان رسید ما بهانه ای داشتیم برای
اینکه از حقوق افراد و خانواده خودمان دفاع کنیم.
* سال ها ما
سکوت کردیم فقط به دلیل نظام جمهوری اسلامی و برای اینکه نظام حفظ شود. از
خیلی چیزهای خودمان گذشتیم. حتی در پ پاسخگویی به تهمت هایی که به ما زدند،
برنیامدیم، چون ممکن بود مسایل دیگری در کنارش ایجاد شود.
*
توصیه هایی از ناحیه افراد مختلف به پدر می شد که می گفتند مهدی فعلاً
برنگردد؛ مهدی خودش معتقد بود«نمی خواهند من برگدرم که همیشه بتوانند از
این موقعیت استفاده کنند و علیه من صحبت کنند.
*
سوال)
فائزه خانم یک روز قبل از برگشت مهدی بازداشت شد،شما مصاحبهای کردید و
گفتید فائزه را گرفتند که مهدی برنگردد. اطلاعات شما چه بود؟ جواب:
حکمش صادر شده بود ولی هیچ وقت احضارش نکرده بودند. حتی فائزه چمدانش
همیشه بسته بود و می گفت من برای زندان اماده هستم ولی هیچ خبری از گرفتن
فائزه نبود. حتی سفر ب خارج از کشور هم داشت و ممانعت نکردند.
*
سوال)
هیچ وقت تلاشی برای آزادی فائزه یا مهدی داشته اید؟ گفته می شود از طرف
مادرتان خیلی فشار بوده که اقای هاشمی برای آزادی فرزندان کاری بکند.جواب: نه اتفاقاً بر عکس است، حتی یکبار که می خواستند به فائزه مرخصی دهند، مادرم مدام می گفت خدا کند فائزه بیرون نیاید.
سوال) چرا ؟جواب:
می گفت مثل بقیه در زندان بماند اما مادرم ناحت هستند که این چه اجحافی
است که در حق فائزه شده مگر فائزه چه کار کرده که باید زندان باشد.
*
صبوری پدرمان را هیچ یک از اعضای خانواده ما ندارد. واقعاً ایشان خیلی
صبور هستند، دل بزرگی دارند به خاطر همین هم تمام این مسایلی که باریشان
پیش آمده و این تهمت هایی که بهشان زدند را به راحتی تحمل می کنند.
* سوال) ارزیابی شما از کارنامه دوت نهم و دهم در این هشت سال چگونه است؟
جواب:
به نظرم دولت در مجموع موفق نبوده است، با حجم زیاد منبع در آمدی که در
اختیار دولت به واسطه فروش و افزایش قیمت نفت برای کشو ایجاد شد، دولت
نتوانسته بر اساس آن در آمد وضعیت را سامان دهد.
*سوال) انتخابات آینده را چطور پیش بینی می کنید. آقای هاشمی ممکن است کاندیدای انتخاب شوند.
جواب: ما که موافق نیستیم ایشان کاندیدا شوند. ولی باید از خودشان بپرسید.
* سوال) شما یعنی همه خانواده؟
تقریباً می شود گفت همه خانواده.
* سوال) برای ورودشان به جمع بندی نرسیدند؟
جواب:
با خودشان هم صحبت می کنیم، می گویند نمی آیند و وقتی ما می گوییم ما دوست
نداریم شما کاندیدا شوید می خندند و می گویند من قرار نیست کاندیدا شوم.
ولی باید از خودشان پرسید. بالاخره ایشان سیاستمدار هستند، آینده کشور خیلی
برایشان مهم است، برای این کشور زحمت خیلی زیادی کشیدند چه قبل از انقلاب و
چه بعد از انقلاب. از این اتفاقاتی که می افتد خیلی رنج می برند، شاید
اگر یک موقع ببینند خیلی می توانند اثر گذار باشند، یا ما به مشکل خیلی جدی
در کشور برسیم، تصمیم دیگری بگیرند. ولی تا حالا ما همیشه از ایشان
خواستیم که ایشان در انتخابات شرکت نکنند.
* سوال) در انتخابات 84 که شرکت کردند و رای نیاوردند چه حسی داشتید؟
جواب:
آن دوره هم دلمان نمی خواست ایشان شرکت کند. حتی آن دوره یادم است تا دو
روز آخر که من داشتم به مسافرت می رفتم از پدر پرسیدم، شما که در انتخابات
کاندیدا نمی شوید؟ گفتند نه ، بعد من در سفر فهمیدم که اعلام کاندیداتوری
کردند. ایشان به عنوان یک وظیفه شرعی، اخلاقی و انسانی به حضورشان نگاه می
کردند.
* سوال) فعالیت سیاسی شما و فائزه خانم با مخالفت همسرانتان رو به رو نشده ؟
جواب: نه چیزی به ما نمی گویند. اتفاقاً جلوی زندان که رفته بودیم همسر فائزه می گفت « مثل اینکه در زندگی ما نوشته اند که ما همیشه باید جلوی اوین باشیم!»
چقدر جدیداً آبکی شده اند!!!
بولتن جان درسته عید و تعطیلات ولی اینکه نشد آخه متنت پر غلط املاییه!
با کلنگ می کند و دومی بلافاصله همانجا را با خاک
پر میکرد . شخصی از آنها پرسید معلومه چکار میکنید؟
گفتند دیروز ما 3 نفر بودیم . یکی زمین را میکند دومی
لوله گاز را در آن میگذاشت و نفر سوم با خاک روی آن
را پر میکرد . اما امروز یک نفر غایب است و ما دو نفر
هم بخاطر احساس وظیفه کردن نباید بیکار بمانیم!
خود در زمانی که اطاق حضرت والا خالی از اغیار بود
گفته بود : اگه گفتی چرا من با خودکار سبز مینویسم؟
کارمند غافلگیرانه جواب داده بود نمیدونم قربان . مدیر
با احساس گفته بود چون چشمهای تو هم سبز است
و برای این تشبیه شاعرانه سیلی نقدی خورده بود !