رسم رسومات از کجا میآیند؟ بسیاری از عادات و رسمهای در ست یا غلط، در جوامع بشری (البته نه همه آنها) در ابتدا دارای یک کارکرد اجتماعی و یا اقتصادی و فرهنگی بودهاند؛ که با گذشت زمان و تغییر شیوه زندگی، کارکرد اصلی آن از بین رفته و اماکارکرد فرعی آن که همانا عادت مردم به آن رسم میباشد؛ در یادها میماند و آن عمل بدون کارکرد پیشین و اصلی خود همچنان در بین مردم تکرار میشود؛ و با گذشت زمان ریشه و علل اصلی آن در اذهان به فراموشی سپرده میشود. از این جاست که ممکن است یک رسم و یا یک پدیده اجتماعی از هدف اصلی خود منحرفشده و جنبه خرافی به خود بگیرد./ انجام اعمال خرافی در بین بسیاری از ملل وجود دارد در کشورهای اروپایی مراسماتی از قبیل زدن صدها تن گوجهفرنگی به سروکله همدیگر! یا پاشیدن پودرهایی مثل آرد و رنگ، به همدیگر و...هر ساله اجرا میشود گفته میشود در بر خی کشورهای غربی مجتمعهای مسکونی طبقه سیزدهم ندارند! و از طبقه دوازدهم، شماره، به چهارده تبدیل میشود! بنابراین، بر خلاف تصور، این فقط ملل شرقی، نیستند که کارهای خرافی انجام میدهند. بلکه انواع مضحکتر آن در غرب دیده میشود.
و اما چهارشنبهسوری یکی از قدیمیترین رسومات ایرانیان است. این مراسم که امروز دارای تبعات جانی و مالی و روحی روانی فراوانی است؛ در گذشتههای دور دارای کارکردی اقتصادی و اجتماعی بوده است. میدانیم که ایران باستان یکی از قدرتمندترین و ثروتمندترین دولتهای جهان بود؛ عمده در آمد و ثروت ایرانیان مبتنی بود بر کشاورزی بسیار پیشرفته و سازمانیافته بر اساس امکانات آن روزگار. از این رو، باغها و مزارع آباد و بسیار وسیع؛ در ایران احداث شده بود و مردم بر اساس بر نامههای هماهنگ؛ در هر سال و آغاز بهار و پاییز جشنهای مفصلی را که نشانگر آغاز و پایان فصل کار و برداشت محصول بود بر گزار میکردند. از جمله، جشنهای نوروز و در آغاز بهار و شروع کار و کوشش انجام میشد و جشن مهرگان و...در آغاز فصل پاییز به نشانه شکر گذاری برای بر داشت محصول. در اواخر اسفندماه هر سال، کشاورزان ایرانی میبایست، ابتدا جویهای آب رسانی به باغات و حوضچهها و کرتهای درختان را، از خار و خاشاک و برگهای خشک، پاکسازی کنند تا مزارع، برای کار مجدد آماده شود. این مراسم به صورت همگانی و در چهارشنبه آخر سال انجام میشد. سپس برای اینکه خاشاک جمعآوری شده، در طبیعت ایجاد مزاحمت نکند آتش زده میشد. همانگونه که ذکر شد این مراسم هماهنگ انجام میگرفت و کمکم به یک رسم همگانی تبدیل شد. به نحوی که وقتی کارکرد اصلی خود را که ذکر شد، از دست داد؛ نیز، به عنوان یک کنش اجتماعی هر ساله در موعد مقرر و با آوردن بوتهها و خاشاک درختان به کو چه و محله انجام میشد. به مرور زمان؛ شاخ و برگهایی نیز به آن افزوده شد؛ که هیچ مبنای عقلی نداشت مثل پریدن از روی آتش و گفتن زردی من از تو و سرخی تو از من و.تا اینجای کار به رغم خرافی بودن آن؛ مشکلی خاص در جامعه ایجاد نمیشد، مشکل از آنجا آغاز شد که این مراسم حالت ساده خود را از دست داد و به سطح خیابانها آمد و تبعات مختلف اجتماعی روحی و اقتصادی را پدید آورد؛ و خرافی بودن آن را صد چندان نمود و هر ساله شاهد کودکان و نوجوانانی که بر اثر انفجارهای مهیب دست چشم و... زیبایی کودکانه خود را از دست دادهاند؛ و تا آخر عمر باید در دو رنج ناشی از ین مراسم خرافی شده را تحمل کنند البته اکنون چند سالی است که اکثریت جامعه به غیر عقلی بودن این مراسم اعتقاد یافته و هر سال با مشاهده خسارات جانی ناشی از آن؛ ترک این مراسم بیشتر میشود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com