کد خبر: ۱۲۸۴۸۲
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
خاطره ای خواندنی از روزهای جنگ:

خواهرم؛ چادرت!

به گزارش وبلاگستان بولتن نیوز؛ خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت میکند:


"يادم مي آيد يک روز که در بيمارستان بوديم، حمله شديدي صورت گرفته بود. به طوري که از بيمارستان هاي صحرايي هم مجروحين زيادي را به بيمارستان ما منتقل مي کردند. اوضاع مجروحين به شدت وخيم بود. در بين همه آنها، وضع يکيشان خيلي بدتر از بقيه بود. رگ هايش پاره پاره شده بود و با اين که سعي کرده بودند زخم هايش را ببندند، ولي خونريزي شديدي داشت. مجروحين را يکي يکي به اتاق عمل مي برديم و منتظر مي مانديم تا عمل تمام شود و بعدي را داخل ببريم.

وقتي که دکتر اتاق عمل اين مجروح را ديد، به من گفت که بياورمش داخل اتاق عمل و براي جراحي آماده اش کنم. من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بياورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم.

همان موقع که داشتم از کنار او رد مي شدم تا بروم توي اتاق و چادرم را دربياورم، مجروح که چند دقيقه اي بود به هوش آمده بود به سختي گوشه چادرم را گرفت و بريده بريده و سخت گفت: من دارم مي روم که تو چادرت را در نياوري. ما براي اين چادر داريم مي رويم... چادرم در مشتش بود که شهيد شد.
از آن به بعد در بدترين و سخت ترين شرايط هم چادرم را کنار نگذاشتم".


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۶
مصطفی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۴ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۲
4
22
بترسند کسانی که با نهایت بی حجابی و عشوه گری تو خیابون ها رفت و آمد میکنند...باید جواب بدید به این شهدا. . .
ناشناس2
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۲
3
17
عالی بود
دانيال ع
|
China
|
۰۲:۵۱ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۳
4
18
جالب بود. انشاء... كه همه زنان جامعه ما با حفظ حجابشون موجب شادي روح اين شهيدان گرانقدر بشوند
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین