کد خبر: ۱۲۸۴۶۷
تاریخ انتشار:
دست نوشته های یک دانشجو:

سخنی با برادران انجمن دانشگاه تهران؛ اتفاق عجيبي نيفتاده است!

به گزارش بولتن نیوز؛ امیرحسین ثابتی در وبلاگ دست نوشته های یک دانشجو نوشت:

نبايد بر اين برادر عزيزمان خرده گرفت. او كار عجيب يا غير قابل پيش بيني انجام نداده است. صرفا همان مسيري را رفته كه از مدتها قبل در آن قرار گرفته بوده است و پيش از او خيلي ديگر از همفكرانش طي كرده اند و اگر اتفاقي غير از اين مي افتاد بايد تعجب مي كرديم. ماکیاول مرد اما "ماکیاولیسم" زنده است.

  انجمن دانشگاه تهران، از ديرباز محفل "التقاطي ها" بوده است. محفلي بوده براي همه آنهايي كه مي خواستند "اضداد" را با هم جمع كنند،‌ همه آنهايي كه خواسته يا ناخواسته و دانسته يا نادانسته، مبناي فكري روشن و دقيقي نداشته اند و "سياست زدگي" و "جو گيري" دو ركن اصلي كارهايشان در دانشگاه بوده است.

امروز هم اگر دبير سابق همين تشكل كه در سال 88 هر آنچه دوست داشت به احمدي ن‍ژاد و دولتش مي گفت، به دامن آن دولت رفته است، كاري خلاف مشي خود انجام نداده است. علي عليه السلام مي فرمايد  لا تَرَی الجاهِلَ اِلّا مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً، يعني جاهل را جز در حالت افراط و تفريط نمي بيني و طبيعي است اگر  روزي كه دولت احمدي نژاد يكي از بهترين دولت هاي بعد از انقلاب بود را فحش دهيم، روز ديگر كه آن دولت از فرسخ ها مسير اصلي خودش خارج شد و نقدهای جدی به آن وارد است، وارد آن شويم و از لزوم رعايت قانون سخن بگوييم!

روي سخنم با برادران انجمن دانشگاه تهران است كه سالهاي سال، خام جماعتي شده اند كه ثباتي بر عقيده خود ندارند و در عمل به شاخه دانشجويي مجمع روحانيون مبارز،‌ مشاركت و مجاهدين انقلاب تبديل شدند. روي سخنم با عزيزاني است كه آلت دست مشتي سياست باز هستند كه روزی مي گويند جنبش دانشجويي "حرف مفت" است و روز دیگر که به آن نياز داشته باشند از آن به عنوان يكي از "دو بال اصلاحات" ياد مي كنند.

روي سخنم با همه آنهايي است كه امروز متوجه شده اند كه سرنوشت بزرگ ترين شان چه شده است؛ برای یک بار هم که شده حب و بغض را کنار بگذارید و منصفانه تامل کنید و بدون پيش داوري و لجاجت؛ نهايت منطق اين جرياني كه سنگ آن را به سينه مي زديد ببينيد. اصلا فرض کنید من بدترین آدم روی زمین هستم اما خودتان قضاوت کنید این سخنان منطقی هست یا نه. يادتان هست چه كسي تا شب انتخابات برايتان جو مي داد و بعد انتخابات كه شما مي گفتيد where is my vote اين دوستمان موبايلش خاموش شده بود و رفته بود آشتيان تا آب و هوا عوض كند؟ تا الان هم از كارهايتان بعد انتخابات اعلام برائت كند؟

همان  روزي كه اصرار داشتيد "اضداد تاريخي" را كنار هم بچينيد و همزمان هم در خط امام باشيد و هم مصدق و بازرگان، هم در خط مطهري باشيد و هم ميرحسين موسوي،‌ قابل پيش بيني بود كه رفتارهاي بعدي تان هم تعادلي نداشته باشد. همان روزي كه دوست تان در دانشگاه به جاي منطق، هوچي گري مي كرد و برايش سوت و كف مي كشيديد،‌ همان روزي كه گفتيد ادب مرد به از دولت اوست و براي صفار هرندي لنگه كفش پرتاب كرديد، ‌همان روزي كه از جامعه مدني حرف زديد و خاتمي را هم هو كرديد، همان روزي كه از انتخابات آزاد سخن گفتيد و در خود انجمن اسلامي همفكرانتان را هم رد صلاحيت كرديد،‌ بايد اين روزها را هم مي ديديد كه بزرگانتان با يك پست درجه چندم در روزنامه دولت احمدي نژاد، به خيلي چيزها پشت كنند.

خودتان را ملامت نكنيد، عبرت بگيريد و اگر هم مي خواهيد مخالف بسيج و بسيجي باشيد، كمي سطح تان را بالا تر بياوريد؛ عميق تر بنگريد و خام دست 4 نفري كه فرمان هدايت خودشان از جاي ديگر تنظيم مي شود نباشيد.

من و خیلی های دیگری که با افتخار سه بار به احمدی نژاد رای داده ایم و برای او تبلیغ هم کرده ایم و اگر هزار بار دیگر هم شرایط 27 خرداد، 3 تیر و 22 خرداد تکرار شود، همان کار را انجام خواهیم داد، آنقدر شرافت داشتیم که حتی نام میرحسین موسوی را هم با اکراه بیاوریم؛ اما برادران انجمنی! نسل بعدي بسيج و انجمن دانشگاه تهران درباره ما و شما چگونه قضاوت خواهد كرد؟

اتفاقات این چند سال اخير و بويژه دولت دهم هر سودی نداشت، برای ما بزرگترین آزمون که از همان فرد و دولتی که بیشترین حمایت را کردیم، زمانی که اعوجاج در حرکت را دیدیم، فاصله گرفته و حتی به مخالفت با او پرداختیم. ما در عمل نشان دادیم حزب نیستم و چشم مان بسته نیست؛ آنقدر حریت و آزادگی داریم که اگر نزدیک ترین فرد به ما نیز تغییر کند، ما بر سر اصولمان بایستیم اما شما چه کردید؟

كاري نكنيد كه 10 سال آینده درباره مفاهیمی ماننده "شرافت" و نسبت آن با "انجمن دانشگاه تهران" بدترین قضاوت را بكنند.

در مناظره هفته گذشته با یکی دیگر از برادران انجمنی؛ وقتی گفت ما از اول دولت احمدی نژاد را جریان انحرافی می دانستیم و باید به موسوی رای می دادید تا کشور به این روز نیفتد و. .. پاسخ دادم انحراف تعریف دارد.

ما به فرد یا جریانی می گوییم انحرافی که با اصول انقلاب زاویه داشته باشد. سال 84 و به تبع آن 88، ما به احمدی نژاد رای دادیم چون بیشترین قرابت را با گفتمان انقلاب داشت. آن فرد و جریانی که بیشترین انحراف را از انقلاب داشتند "موسوی" و "کروبی" بودند که مواضع انحرافی شان همان قبل از انتخابات شهره عام و خاص بود؛ لذا اگر امروز هم به جریانی در دولت یا هرجای دیگر "انحرافی" گفته می شود به خاطر شباهت اش با شماست! مصداق اتم و اکمل انحراف همان آقایانی بودند که امروز در حصر هستند و اگر امروز کسی انحرافی است علتش این است که تازه مقداری به آنها "شبیه" شده است!

حالا اعتراف می کنم فکر نمیکردم شاهد از غیب اینقدر زود برسد و شباهت ها آنقدر آشکار شود که امروز خبرش را همه بدانند.

بيچاره موسوي، خاتمي و كروبي كه فكر مي كردند با اين جماعت به جايي مي رسند؛ بيچاره احمدي نژاد كه از اين اتفاقات درس نگرفت و فكر مي كند با همين ها جايي را مي گيرد ...

وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ ...


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین