خلوص حاج حسین خرازی و ایجاد جو صمیمیت در بین بچه های لشکر، یکی از نقاط تمایز این فرمانده لشکرخط شکن امام حسین(ع) بود که تقریباً در همه کتاب هایی که این روزها از این فرمانده شهید چاپ شده، این نکته به چشم می خورد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از اصفهان فردا، سید علی
بنی لوحی که در دوران عملیات های دفاع مقدس مردم به عنوان مسئول ستاد لشکر
14 حضرت امام حسین(ع) فعالیت می کرد، در کتاب "او جز لبخند چیزی نگفت" در
خصوص خلوص شهید خرازی می نویسد:
شهید خرازی معتقد بود با بوجود آوردن
فضای معنوی در سنگر و حضور خالصانه خواهیم توانست ریشه های جنگ انقلابی و
بسیجی را بارور کنیم. بنابراین سنگرهای یاران حسین(خرازی)، میعادگاه خواص
بود و حرف از عشق و دلدادگی و سیره رزمندگان تبعیت از اهل و بیت عصمت و
طهارت(ع).
چه کسی می تواند باور کند، فرمانده لشکر فاتح امام
حسین(ع) حاج حسین خرازی که نامش پشت صدام را می لرزاند، در جبهه های جنگ
مکبر بسیجیانی شده است که سرباز لشکر او هستند.
تصاویر منتشر نشده مکبر بودن حاج حسین خرازی، برای اولین بار توسط پایگاه خبری اصفهان فردا منتشر می شود:
اون زمان منیتها ، درجات ، پستها در جبهه وجود نداشت همه بسیجی بودند جنگ تمام شد به شهر ها برگشتند اخلاق شهری بر همه اثر کرد گرفتار منیتها ، درجات ، پستها و بالا و پایین روزگار شدند.
الان برخی به شان خود نمی دانند جواب سلام مردم را بدهند .
یاد باد آن روزگاران یاد باد...
عکسها را نگاه که میکنی به این آدم جز شهادت هیچ چیزی نمیاد
خدایا ما را با شهادت بمیران
آممممممین
مثلا کمک به بهزیستی و کمیته امداد و کارمندانش و گروه خانه دار ان و غیره که برای اینان کمک خرجی و هزیه دانشگاه و هزینه درمان به خارج از کشور و خانه ساختن و وام کار آفرینی و مغازه و ملک خریدن و غیره می باشد .
و مردم سهمیه کالایی را نگرفته به یک چهارم قیمت می فروشند .
البته طرح یارانه نقدی رئیس جمهور محترم که بدون رانت و بدون فساد به همه مردم ایران پرداخت می شود چیز دیگری است که فقر را در ایران ریشه کن کرده است . و نام خود را در تاریخ ایران به نیکی به ثبت رسانده اند ؟!
اصل فقرا عضو هیچ گروه امدادی نیستند و هم اینان را نمی پذیرند و اینا ن هم مایل هم به اینکار هم نیستند ؟!.
ولی به نظر من میشه تا حدودی اولیا الله را شناخت؛ با انجام عمل خوب،کار خوب، اندیشه خوب.
حاج حسین اگر شهید نمی شد، به حقش اجحاف شده بود.
این روح ناآرام، چگونه می توانست پس از جنگ در یک کالبد مادی جای بگیرد...