عبدالله کهنه پوشی پته رهبر کومله را روی آب ریخت

کل کومله را معمار و تکنسین انشعاب و جدایی سال 2006 حزب دمکرات معرفی کرده و برای اولین بار افشا می کند که وی دهها هزار دلار پشتیبانی مالی را نیز تقدیم انشعابیون دمکرات کرده است.

به گزارش بولتن نیوز، عبدالله کهنه پوشی که عضو کنونی دفتر سیاسی کومله عمر ایلخانی زاده نیز هست، در مصاحبه ای با احمد صفا برای اولین بار اطلاعات سری و مهمی را در رابطه با انشعاب حزب دمکرات و همچنین

انشعاب خود و همراهانش از کومله مهتدی را فاش می کند.

وی ضمن اشاره به سخنان عبدالله مهتدی در مورد اخراجش از گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله یادآور می شود که مسئله اخراج من از کومله بسیار خنده آور است و تنها از ضعف و ناتوانی و کینه و غرض شخصی عبدالله مهتدی نسبت به من نشات گرفته است.

من مانند او مسئول واحد آماده را تحریک و مامور نکرده بودم که هر شب چند نفر آدم مسلح را به همراه خود به پشت اردوگاه حزب کمونیست (ابراهیم علیزاده) برده و به روی آنها و اردوگاهشان تیراندازی کرده و به وسیله آر پی جی آنان را هدف قرار بدهم،یا در شهر سلیمانیه به افراد آنان شر و دعوا بفروشم و شارلاتان بازی در آورم و با آنها دست به یخه شوم و یا اینکه کمیته ی مرکزی خود را برای شناسایی به اردوگاه ابراهیم علیزاده برای جمع آوری اطلاعات و گرفتن آمار از آنها فرستاده و رگ گردن خود را بیرون زده و فریاد بزنم که باید کومله تنها یک کومله باشد و آن هم کومله ی من و اگر امروز 100 نفر را بکشیم بهتر از آن است که فردا روز در کردستان هزاران نفر را کشته و از میان برداریم.

کاملا درسته که از آن نگاه و دید سیاسی پلید و گستاخانه ای که او دارد من تبهکارم چراکه مثل او چند نفر پیشمرگ تازه وارد را نفرستادم و به آنها ماموریت نمی دادم که وارد حزب کمونیست کارگری شده و در تشکیلات آنان نفوذ کرده تا جا و مکان کادرهای آنان را شناسایی کرده و کسانی را تحریک کنم تا آنها را از میان برداشته و بکشند.

عبدالله مهتدی راست می گوید چراکه من همانند او و افراد دیگری که هم فکر و مهندس و معمار انشعاب و جدایی حزب دمکرات بودند،نبودم و برای کسانی که قصد جدایی و انشعاب از حزب دمکرات ایران را داشتند ضمینه فراهم نکرده و بودجه ی کلان و رادیو و امکانات را برای آنان تامین نکرده و نیز کادرها و دمکرات های قدیمی را از اروپا با هزینه ی کامل خود به اردوگاه زرگویزله نیاورده تا با نقشه ی از پیش طراحی شده و دقیق برای انشعاب و جدایی و

آشوب و هرج و مرج به کویه فرستاده تا برای فروپاشی و انشعاب حزب دمکرات ایران تلاش و کار کنند و برای این منظور نیز پشتیبانی دهها هزار دلاری و کلان را از آنان برای انشعاب و اختناق در حزب دمکرات ایران نمی کردم و

حتی آنقدر از پیروزی و موفقیت نقشه ی خود حتمی و مطمئن باشم که حتی حاضر و آماده باشم و سینه سپر کرده و برای آنان اشک تمساح ریخته و بیایم بخشی کامل از اردوگاه خود را برای انشعابیون و دمکرات های قدیمی از اروپا آمده تخلیه کرده و محل سکونت و اسکان آنان را فراهم بکنم و اکنون نیز مردم را احمق فرض کرده و آنها را به بازی بگیرم و از جبهه ی متحد کردستانی (به رهی کوردستانی) و خیلی موارد و چیزهای دیگر حرف به میان بیاورم.

و خود را دوست و غم خوار همه و نماینده ی کل مردم بدانم و از طرفی دیگر در شهر سلیمانیه و به صورت پنهانی در تلاش برای نشست و مذاکره با اطلاعات ایران باشم و در نتیجه این نشست و مذاکره نیز شماره موبایل و آدرس ایمیل خود را برایمان بر روی میز جا بزارند و در زمان جنگ ایران و عراق و حمله ی صدام قول همکاری و کمک و پشتیبانی را به ما بدهند تا به هنگام هر رویداد پیش بینی نشده ای و به هم ریختن اوضاع از راه ایران به اروپا

برگردیم یا جالبتراینکه سه ماه در بغداد به انتطار بنشینیم تا اینکه یک پاسدار پله سه و یا چهار سفارت ایران را ملاقات کرده و یا بودجه کومله را در چندین مکان مخفی و پنهانی برای خود نگه داریم.

زمانی که من از این گونه سیاست ها و دیگر موارد و همچنین سیاست های غلط در کومله انتقاد گرفتم و بعضی چیزها را زیر سؤال بردم،عبدالله مهتدی در پلنومی به چماقداران خود فرمان کرده تا مرا کتک بزنند و دستبند و بازداشت کرده و به روی پیشمرگان خود آتش گشوده و تیراندازی کنند. !

حتی به دختر پیشمرگی که نگهبان جلوی در منزل خود بود که در حین نگهبانی بود نیز رحم نکرده و مورد کتک و هتاکی و لگد قرار دادند ! فقط به این منظور که دخترک مظلوم همفکر و به اصطلاحی هم عقیده با من بود. دیگر واقعا عبداله مهتدی چه کار و چه نقشه های شوم دیگری مانده است که انجام نداده باشد.

خیلی حرف برای گفتن در مورد عبدالله مهتدی وجود دارد،به خاطر همین او نباید همین طور چشمان خود را بسته و سر خود را در برف فرو کند و همین طور الکی حرف بزند،چراکه مدارک و اسناد زیادی برای گفتن و بحث کردن در رابطه با او وجود دارد و اگر بعضی از این مستندات و مدارک بحث و گفته نمیشود نه به خاطر ترس از وی و چشمان سیاهش بلکه به خاطر موقعیت و اوضاع کردهاست.

اما زمانی که ناچار بشویم دیگر باید همه چیز و همه ی مدارک برای همگان آشکار شود. بله مردم کرد و دیگر احزاب و شاخه های کومله و اعضای آنان شایسته ی گوش دادن به این واقعیت ها و حقایق هستند. بسیاری موارد و حقایق در مورد عبدالله مهتدی وجود دارد که باید در مورد آنها بحث شود تا همگان بدانند و آگاه شوند. بله عبدالله مهتدی نیز باید بداند و حالی شود که کسی که خود خانه اش از شیشه باشد نباید به روی خانه ی دیگران سنگ بیاندازد.

عبدالله کهنه پوشی در جایی دیگر از این مصاحبه در رابطه با نفوذ دستگاه اطلاعاتی ایران در داخل اردوگاهها و کمپ های احزاب کردی اشاره دارد که،اردوگاهها و کمپ های احزاب کردی جا و مکانی است که اطلاعات ایران خیلی

آسان و به راحتی در درون آنها نفوذ کرده و در آنجا آشیانه کرده و خانه درست کرده است،چراکه در این کمپ ها باور و تفکر سیاسی قوی و مستحکمی وجود ندارد و کسی نیز در این زمینه تربیت و آموزش داده نمی شود و بیشتر و بخش خیلی زیادی از این افراد در فکر زندگی خصوصی و شخصی خود می باشند و تنها به فکر راحت طلبی و خوش گذرانی برای خود و اطرافیان خود هستند،همین امر نیز راه را برای نفوذ هر شخص و طرفی را در اردوگاهها باز کرده است تا بسیار آسان و بدون هیچ مشکلی در کمپ ها که مقر اصلی احزاب نیز هستند نفوذ پیدا کرده و به راحتی در آنجا بچرخند و اطلاعات جمع آوری کنند.

بله این هم عبدالله مهتدی،شخصی که از طرفی با حزب دمکرات دست دوستی و همکاری و اتفاق می دهد و از طرفی نیز مخفیانه و با طرح نقشه های پلیدش همه جانبه و جدی برای انشعاب و تخریب در حزب دمکرات تلاش کرده و در رسیدن به این هدف نیز به موفقیت رسید.

اینجا جا دارد که از سران حزب دمکرات کردستان ایران سؤال کرد که آیا هنوز رغبتی برای دوستی با عبداله مهتدی دارند؟ و چرا تاکنون با داشتن آگاهی و اطلاع از نقشه های فتنه انگیزانه ی عبداله مهتدی نسبت به حزبشان کماکان با وی دست دوستی داده و به این روند ادامه می دهند.

دیگر آیا سرکردگان این دو حزب به خیال خود اعضا و پیشمرگان و مردم از این گونه توافق ها و همکاری ها که تنها در جهت منافع مسئولین حزبی است با خبر نیستند و اگر پیشمرگان این احزاب به خصوص حزب دمکرات کردستان ایران

چنانچه که این رفتار سرکردگان حزب و بازی با آنها را شاهد هستند چرا خود را به سکوت واداشته و چشم و گوش خود را نسبت به این رفتارها و سخنان بسته اند.