از دیدگاه امریکا هیگِل برای هر جنبه از شغلی که برایش نامزد شده است، چهرهای مناسب است. او کهنهسرباز مدالدار جنگ ویتنام است، او به یک خبرنگار گفت که در خاطرش مانده در طول روزهای جنگ ویتنام این قول را به خودش داده است تا: «اگر توانستم یک روزی از این منجلاب بیرون بیایم، تمام تلاشم را میکنم تا مطمئن بشوم که جنگ آخرین گزینه و تلاش ما است، به عنوان ما، یک ملت، با مردماناش، ما میتوانیم اوضاع را به نحوی دیگر پیش ببریم. وحشتهای جنگ، رنجهای جنگ، دردهای جنگ – مردم درست نمیفهمند در جنگ چه خبر است، مگر اینکه جنگ را به چشم دیده باشند.» هیگِل به رغم مجموعهای از نظرات نامرسوم در جبههی محافظارکان، مورد احترام گستردهی این حزب است مخصوصاً از سمت باقیماندهی چهرههای قدیمی بدنهی سازمانهای مرتبط به امور خارجه.
هیگِل را احتمالاً بیشتر از همه بهخاطر جایگاه متمایزش داخل سنا در مورد جنگ علیه عراق میشناسند. او در میان محافظهکاران جدا افتاده بود هرچند در ابتدا موافق جنگ بود اما بعد نظرش را تغییر داد. چنین تغییر نظری نیازمند توجیههای فردی روشنفکرانه و شجاعت فردی گستردهای است و او از این نظر با چهرههای داخل واشنگتن مانند هیلاری کلینتون یا جان کری قابل مقایسه است. چهرههایی که بعدها نظارت اولیهشان در موافقت با شروع جنگ عراق را تصحیح کردند.
دلمشغولی گستردهی واشنگتن، نظرات هیگِل در مورد یورشهای قبلی امریکا است و اینکه او در مورد احتمال جنگهای جدید چه نظراتی خواهد داشت و احتمالاً واشنگتن آماده است در این مورد او را زیر حملات خود بگیرد. هیگِل مخصوصاً وقتی صحبت از ایران میشود، بر مبحث مذاکره تاکید میکند تا اینکه بخواهد مستقیماً لاف جنگ را بزند. او همچنین همراه دیگر سیاستمداران امریکایی نشد و از تقاضای جناح راست اسرائیل برای حمایت امریکا از برنامهی شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانهی باختری هیچ گونه حمایتی نکرد، بلکه در عوض او از فلسطینیها حمایت کرد و تلاش کرد تا فلسطینیها را سر میز مذاکره باز گرداند. او همچنین منتقد پنتاگون – مخصوصاً در زمینهی کهنهسربازهای جنگ – است و شاید بتواند دوباره نظم را به این سازمان بازگرداند، نظمی که از زمان دولت آیزنهاوِر – یعنی از زمان جنگ جهانی دوم – در این سازمان دیده نشده است. به عبارتی دیگر، اوباما بعد از چهار سال وراجی کردن، شاید در دولت خود چهرهای برابر دیدگاه رئیسجمهور در زمینهی دفاع بیاورد و مباحث مرتبط به جنگها و سیاست خارجی، تغییری شاهد باشند.
اوباما دو انتخابات را با صدا دادن به سیاستهای اعتراضی خود برنده شده است. هرچند هماکنون در داخل کنگره با لابی طرفدار اسرائیل روبهرو است و آنها سعی دارند جلوی وی را بگیرند. مخالفان هیگِل به سرعت تمام تاکتیکهای مدل مککارتی را استفاده کردهاند، یعنی برابر رفتار آنها هر وقت صحبت اسرائیل و حقوق این کشور پیش میآید. آنها به هیگِل برچسب «ضدِ سامی» چسباندهاند هرچند نمیتوانند در گذشتهی هیگِل مدرکی برابر این برچسب پیدا بکنند. این جناح با تمام قدرت خود هماکنون به هیگِل حملهور شده است. این حمله از طرف کنگره تا رسانههای مختلف از روزنامهها تا شبکههای تلویزیونی ادامه دارد.
این حملهها ماجرای مصاحبهی 2008 هیگِل با نویسنده، روزنامهنگار و دیپلمتا سابق آیرون دیوید میلر را پیش میکشد. در آن مصاحبه میلر، هیگِل را «مدافع قدرتمند اسرائیل و یک معتقد به تقسیم ارزشها» خوانده بود. هیگِل در آن مصاحبه از اصطلاح «لابی جهودها» استفاده میکند، عبارتی که اشتباهی برای توصیف AIPAC (لابی یهودیهای طرفدار اسرائیل در امریکا) مورد استفاده قرار میدهد. هیگِل بعدها میگوید اشتباه کرده بود، چون «لابی اسرائیل» قطعاً جهود هم هستند. (دیک چینی هم همین اشتباه را پیش از این مرتکب شده است.)
در عمل هیگِل دوست و حامی حقیقی اسرائیل است چون او حقیقت را به اسرائیلیها میگوید برخلاف «لابی طرفدار اسرائیل» که بیشتر هوچیگری میکند. آلون پینکاس، مشاور ارشد سابق اسرائیل و مشاور نخست وزیر اسرائیل ایهود باراک در امور مرتبط به ایالات متحدهی امریکا اخیراً نوشته بود که «باراک کاملاً تحتتاثیر سابقهی نظامی هیگِل قرار گرفته بود و همچنین از تحلیلها، دانش او از خاورمیانه و همچنین درکش از مباحث و پیشبینیها مرتبط به امنیت اسرائیل، شگفتزده شده بود.» او همچنین اضافه میکند که هیگِل «یک چهرهی ضد اسرائیلی نیست و او ضدِ سامی نیز نیست.»
چقدر جالب است که بالاخره باراک اوباما تصمیم گرفته است تا تغییری در سیاستهای نظامی خود انجام بدهد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com